جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men)، دوازدهمین اثر سینمایی برادران کوئن و یکی از موفقترین آنها، داستان تعقیب و گریز مردی جوشکار که پول عظیمی را به طور اتفاقی به دست آورده با قاتلی بیرحم و دیوانه است که اجیر شده تا پولها را برگرداند و در این میان، کلانتری پا به سن گذاشته هم در پی یافتن هر دوی آنهاست. این فیلم پس از استقبال فوقالعادهی منتقدان و دستیابی به فروشی خیره کننده، نامزد دریافت ۸ جایزهی اسکار شد که در نهایت، جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. جایی برای پیرمردها نیست از کتابی به همین نام، نوشتهی کورمک مککارتی اقتباس شده که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. در ادامه نظر شما را به بخشی از حواشی و حقایق جالب فیلم جلب میکنیم.
- بر خلاف همیشه که کوئنها در هنگام نگارش فیلمنامه بازیگرانشان را در ذهن دارند و از بازیگرانی هم استفاده میکنند که قبلا با آنها کار کردهاند، در این فیلم آنها پس از اتمام فیلمنامه وارد مذاکره با بازیگران جدید شدند. استیون روت تنها بازیگری بود که پیش از آن سابقهی همکاری با کوئنها را داشت.
- در ابتدا قرار بود هیث لجر نقش لوئلین ماس را ایفا کند ولی او در ادامه از پروژه کنارهگیری کرد. هیث یک سال بعد نقشی شبیه به نقش خاویر باردم، یک قاتل جامعه گریز (جوکر) را ایفا کرد و برای این نقشآفرینی همچون وی برندهی جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
- تامی لی جونز اولین بازیگری بود که برای این فیلم انتخاب شد. او با اینکه در بین سه شخصیت اصلی فیلم بیشترین دستمزد را گرفت اما نسبت به دو شخصیت دیگر نقش کوتاهتری داشت.
- جاش برولین دو روز پس از انتخاب شدنش برای نقش ماس تصادف سختی کرد و کتفش شکست.
- وقتی برادران کوئن با خاویر باردم دربارهی پذیرش نقش آنتون چیگور صحبت کردند، باردم به آنها گفت من رانندگی نمیکنم، انگلیسی بد صحبت میکنم و از خشونت هم متنفرم. آنها نیز در جواب گفتند ما به همین دلایل است که سراغ تو آمدیم. باردم علت پذیرش نقش را اینگونه بیان میکند که رویای او بوده تا در فیلمی از برادران کوئن بازی کند.
- با توجه به اسکاتلندی بودن کلی مک دونالد، برادران کوئن کاملا تردید داشتند که نقش کارلا را که زنی تگزاسی بود، به وی بدهند. با این حال پس از اتمام تصویربرداری کار آنها از عملکرد مک دونالد کاملا راضی و خوشنود بودند.
- گرت دیلاهانت ۵ مرتبه برای نقش ماس تست داد اما در نهایت نقش وندل را در فیلم بازی کرد. مارک استرانگ هم برای نقش چیگور تست داده بود.
- کوئنها مدل موی خاویر باردم در فیلم را از روی عکس دخترهای خیابانی متعلق به سال ۱۹۷۹ الگوبرداری کرده بودند. باردم پس از اصلاح موهایش وحشت زده بود که چگونه میخواهد دو ماه را با چنین مدل مویی سپری کند اما در نقطهی مقابل، کوئنها از چنین انتخابی بسیار شادمان بودند.
- بیشتر سکانسهای فیلم در لاس وگاس و نوادا تصویربرداری شد. در این میان، تامی لی جونز کوئنها را متقاعد کرد که صحنههایی را هم در زادگاه وی یعنی تگزاس غربی بگیرند.
- وقتی برادران کوئن میخواستند صحنهای را از چشمانداز مارفا در تگزاس فیلمبرداری کنند متوجه یک دود عظیم سیاه رنگ شدند که چند کیلومتر آن طرفتر به هوا برخواسته بود و کادر تصویر آنها را خراب میکرد. این دود متعلق به تصویربرداری یکی از صحنههای فیلم خون به پا خواهد شد (There Will Be Blood ) بود. در ادامه مشخص شد که پل توماس اندرسون به عنوان کارگردان آن فیلم، یک دکل نفتی را به طور آزمایشی به آتش کشیده است. کوئنها مجبور شدند تصویربرداری را متوقف کنند و فردای آن روز این صحنه را بگیرند. خون به پا خواهد شد در رقابت اسکار مهمترین رقیب جایی برای پیرمردها نیست برای کسب جایزهی بهترین فیلم بود .
- کورمک مککارتی نویسندهی رمان جایی برای پیرمردها نیست، عنوان کتابش را از شعر سفر به بیزانس نوشته ی ویلیام باتلر ییتس بر گرفته است. به جز این فیلم، آثار دیگری هم بر اساس رمانهای مککارتی ساخته شده است که از آن میان میتوان به همه اسبهای زیبا (All the Pretty Horses) و جاده (The Road) اشاره کرد.
برادران کوئن در کنار کورمک مککارتی
- این دومین بار بود که جایزهی اسکار بهترین کارگردانی همزمان به دو نفر (جوئل و ایتان کوئن) میرسید. برای نخستین بار در فیلم داستان وست ساید (West Side Story) این جایزه به دو کارگردان اهدا شد (جروم رابینز و رابرت وایز).
- مدت موسیقی متنی که کارتر بورول برای فیلم ساخته فقط ۱۶ دقیقه است.
- در آوریل سال ۲۰۱۰ پارامونت پیکچرز مجبور شد برای خطایی که در بستن قرار داد با تامی لی جونز انجام داده بود، ۱۵ میلیون دلار به وی بپردازد.
- در تیتراژ پایانی فیلم، تدوینگر کار رودریک جینس معرفی شده است. این نام در حقیقت اسم مستعاریست که کوئنها برای خود اختیار کردهاند. آنها در تمام فیلمهایشان از این نام برای تدوینگر استفاده میکنند. علت انتخاب نام مشترک این است که انجمن صنف تدوینگران اجازه نمیدهد برای یک فیلم دو تدوینگر استخدام شوند. آقای رودریک جینس مجازی تا کنون دو بار نامزد دریافت جایزهی اسکار شده است!
- خاویر باردم اولین بازیگر اسپانیایی بود که برندهی جایزهی اسکار شد. پنه لوپه کروز، همسر باردم یک سال بعد دومین بازیگر اسپانیایی برنده اسکار لقب گرفت.
- جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men) با زمان ۱۲۲ دقیقه نه تنها طولانیترین فیلم کوئنها به حساب میآید بلکه تنها اثر آنهاست که مدت زمانی بیش از دو ساعت دارد.
- برخلاف فیلمهای دیگری که چندان به منبع اصلی داستانشان وفادار نمیمانند، این فیلم تقریبا تمام جزئیات رمان را به بیننده منتقل میکند. برای مثال آخرین دیالوگهای تامی لی جونز در فیلم عینا در صفحهی آخر کتاب وجود دارند. با این حال چیزهایی در کتاب وجود دارد که در فیلم حذف شده است. ازجمله داستان سواری مجانی ماس تا الپاسو و چگونگی به قتل رسیدنش. از اتفاقات حذف شدهی دیگر میتوان به این موارد اشاره کرد: آنتون پس از مجروح شدن به مدت ۵ روز در متل میماند و زمانی آنجا را ترک میکند که بل به سراغش میآید. در صحنهی تقابل آنتون و ماس در خیابان، چند مکزیکی نیز وارد ماجرا شده ولی در ادامه همگی آنها توسط آنتون کشته میشوند. پس از به قتل رسیدن ماس، آنتون وارد اتاق وی شده، پولها را پیدا کرده و آنها را به کسی که استخدامش کرده میرساند. او به صورت مخفیانه وارد خانهی مادربزرگ کارلا میشود و یک شب در آنجا میماند. در کتاب، آنتون دلیل دستگیریاش در اوایل داستان را توضیح میدهد. بل پس از صحنهی تصادف آنتون، یکی از پسران دوچرخهسواری را که شاهد ماجرا بودند مورد بازجویی قرار میدهد. در کتاب، بل جنازهی ماس را در سردخانه شناسایی میکند و در ادامه برای باخبر کردن کارلا به خانهی مادربزرگش میرود ولی در فیلم، همه چیز در همان صحنهی جرم تمام میشود.
- در قسمتی از رمان جایی برای پیرمردها نیست صحبتی دربارهی قتل قاضی فدرال در سال ۱۹۷۹ میشود. قاتل این قاضی درواقع چارلز هارلسون پدر وودی هارلسون بازیگر نقش کارسون ولز است. پدر وودی هارلسون در زندگی واقعی یک جنایتکار بود که در سال ۲۰۰۷ از دنیا رفت.
- صدا خفه کنی که آنتون چیگور برای اسلحهی شاتگانش استفاده میکند فقط برای این فیلم ساخته شده است. در واقع خود برادران کوئن مخترع این صدا خفه کن هستند. چکمههای چیگور نیز توسط طراح لباس فیلم از پوست تمساح تهیه شد.
- کپسولی که آنتون از آن برای کشتن قربانیانش استفاده میکند معمولا برای بیهوش کردن گاوها به کار میرود.
- در یکی از صحنههای فیلم، خاویر باردم پس از منفجر کردن ماشین وارد داروخانهی مایک زاس میشود. این نام اشاره به داروخانهای دارد که برادران کوئن در جوانی بسیاری از ساعاتشان را درآنجا سپری کردهاند. کوئنها بعدها شرکت فیلمسازیشان را به همین اسم نامگذاری کردند.
- ماس، بل و چیگور به عنوان شخصیتهای اصلی داستان در طول فیلم هیچگاه در کنار یکدیگر (در یک قاب) قرار نمیگیرند.
- شخصیتهای این فیلم بر خلاف شخصیتهای آثار دیگر کوئنها که بسیار پرحرف هستند، بیشتر ترجیح میدهند سکوت کنند.
- کارلا ماس با بازی کلی مکدونالد تنها شخصیتی است که در طول فیلم با هر سه شخصیت اصلی دیالوگ برقرار میکند.
- تس هارپر که در این فیلم نقش لورتا بل، همسر تامی لی جونز و در فیلم بخششهای محبتآمیز (Tender Mercies) نقش رزا لی را بازی کرده است، در طول تصویربرداری همان چکمههایی را میپوشید که ۲۴ سال قبل در بخششهای محبتآمیز پوشیده بود. او علت این کار را اینگونه بیان میکند که به نظر او نقش لورتا بل نسخهی پیر شدهی رزا لی است.
- اسلحهی جاش برولین در فیلم، یک وینچستر مدل ۱۸۹۷ است.
- ماس پس از ورود به مکزیک تبدیل به اولین شخصیت آثار برادران کوئن میشود که پایش را از خاک آمریکا بیرون گذاشته است. همیشه ماجراهای داستانهای برادران کوئن در آمریکا رخ میدهد.
- با وجود اینکه مشخص نمیشود آنتون چیگور کارلا را میکشد یا نه، اما نشانهای وجود دارد (در کتاب نیست) که میگوید او این کار را کرده است. آنتون چیگور آنطور که در طول فیلم به نظر میرسد، به باقی ماندن خون روی لباس و چکمههایش حساس است. او پس از کشتن مکزیکیها در متل، جورابهایش را به خاطر خونی شدن در میآورد و پس از کشتن ولز نیز از خونی شدن چکمههایش جلوگیری میکند. آنتون چیگور پس از ملاقات با کارلا پس از خارج شدن از خانهی مادربزرگ وی، کف چکمههایش را به دقت بررسی میکند.
- در طول داستان فیلم ۲۲ نفر کشته میشوند. (با احتساب کارلا)
- کوئن ها برای نشان دادن شکل و شمایل دقیق مرز بین آمریکا و مکزیک در دهه ۸۰ میلادی، دست به بازسازی کامل این منطقه زدند.
- هنگامی که ماس در مکزیک کنار پلهها با جراحتهای فراوان خوابیده است، یک گروه ماریاچی بالای سر او شروع به آواز خواندن به زبان مکزیکی میکنند. اگر متن شعرشان را ترجمه کنیم میبینیم که گویی برای حال و روز ماس آواز سر دادهاند: تو میخواستی بدون بال پرواز کنی، تو میخواستی آسمان را لمس کنی، تو میخواستی با آتش بازی کنی …