یک ماه به اکران فیلم جدید کریستوفر نولان یعنی Dunkirk «دانکرک» مانده و به این مناسبت تصمیم گرفتیم که نگاهی به سینمای او بیاندازیم. . قصد من از نوشتن این مطلب رده بندی فیلمهای نولان یا نوشتن بیوگرافی او نیست بلکه هدف اصلی من این است که به تأثیری که او روی سینمای هالیوود و سینما دوستان گذاشته و همچنین مشخصات فیلمسازی او بپردازم پس برای همین تلاشم را میکنم تا این مطلب یک مقاله تکراری نباشد.
بدون هیچ اغراقی میتوانم بگویم که کریستوفر نولان یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان دو دهه اخیر است چه او را به عنوان یک نابغه در سینما بدانید چه بگویید او کارگردانی است که فقط با زرق و برق حواس تماشاگران را پرت میکند، نمی توانید تأثیری که او روی سینمای هالیوود و مخصوصاً سینمای بلاکباسترها گذاشته را انکار کنید. نولان به معنای واقعی کلمه یک فیلمساز مؤلف است و یکی از موفقیتهای اصلی او این است که هر بار که فیلمی میسازد به شدت ریسک میکند و بعضی مواقع ممکن است این ریسک به آن حد تمام و کمال نرسند؛ مثلاً دو فیلم آخر او یعنی The Dark Knight Rises«شوالیه تاریک بر میخیزد» و Interstellar «میان ستارگان» که بسیار فیلمهای جاهطلبانهای بودند، نتوانستد به اندازهی فیلمهای قبلی او توجه همه مخاطبان را به خود جلب کنند و ایرادات در داستان گویی داشتند ولی این ایرادات چیزی از این که او میخواهد هر بار برای مخاطبانش یک تجربه ایجاد کند کم نمیکند و همین باعث شده که او تبدیل به یک کارگردان منحصر به فرد شود. پس از این مقدمه کوتاه میخواهم به این سوال که چرا او یکی از منحصر به فردترین فیلمسازهای معاصر است پاسخ دهم.
نولان یک فیلمساز مؤلف است
همان طور که در بالا هم به آن اشاره کردم نولان یک مؤلف است شاید از خودتان بپرسید که چرا این مسئله اینقدر مهم است؟ اهمیت این مسئله به این علت است که در هالیوودی که که دیگر آنقدر که باید خلاق نیست و بیشتر به گیشه اهمیت تا کیفیت فیلمها، مؤلف بودن بسیار مهم است و یکی از دلایلی است که سینما به طور کامل از یک هنر به یک صنعت نشده است نولان همراه با تارانتینو، اسپیلبرگ، فینچر و تعداد انگشت شمار دیگری از کارگردانان حاضر از این موهبت که هر فیلمی را که دلشان میخواهد می توانند بسازند، برخوردار است و این باعث میشود که ما فیلمهای فوقالعادهای مانند Inception «سرآغاز» یا Prestige «پرستیژ» را در سینماها ببینیم و همچنین همین قابلیت مؤلف بودن بود که باعث شد نولان ژانر ابرقهرمانی را از یک ژانری که هیچکس آن را جدی نمیگرفت، به یکی از مورد احترامترین ژانرهای سینمایی تبدیل کند.
او تنها یک فیلم نمیسازد یک تجربه میسازد
این واژه که بعضی فیلمها را باید تجربه کرد در نگاه اول ممکن است کمی مسخره به نظر برسد اما کاملا صحیح است مثلاً فیلمهایی مانند Pacific Rim یا Fast Five فیلمهایی هستند که فقط و فقط برای سرگرم کردن مخاطب ساخته میشوند که این به خودی خود اصلاً چیز بدی نیست اما در این سبک فیلمها هیچ عمقی وجود ندارد اما فیلمهای دیگری هستند که فقط نباید آنها را دید و سرگرم شد بلکه باید آنها را تجربه کرد این فیلمها فیلمهایی هستند که بعد از دیدنشان شما تا هفتهها به آنها فکر خواهید کرد و بهتر از آن شما را وادار میکنند تا فیلم را بارها ببینید و هر بار نکات جدیدی را که قبلاً ندیده بودید را در آن فیلم پیدا کنید.
میتوانم به جرأت بگوییم تمام فیلمهای نولان این مشخصات را دارند چه فیلمهایش مثل Memento «یادآوری» و پرستیژ که یک روند غیرخطی و پیچیده دارند و چه سهگانه بتمن او که همه تا حدی روندشان خطی است از این قانون مستثنا نیستند. مهترین نکته فیلمهای نولان این است که باید بارها آنها را دید و این ریشه در اهمیت داستان گویی در فیلمهای او دارد. نولان بیش از هر چیزی به داستان و فیلمنامه فیلمهایش اهمیت میدهد چون اگر فیلم از نظر بصری بهترین فیلم تاریخ سینما هم باشد اگر داستان بدی داشته باشد این فیلم در نهایت آن چنان ارزشی نخواهد داشت به طور مثال زک اسنایدر(Zack Snyder) کارگردانی است که می توان گفت فیلمهایش از نظر بصری بینقص هستد اما از نظر محتوا هیچ چیزی در خود ندارند و این دلیل ضعف داستان گویی در فیلمهای اوست. اما نولان اول یک داستان گوی خوب است بعد یک فیلمساز خوب و این باعث میشود که فیلمهای او پا را فراتر بگذارند و هر کدام به یک اثر هنری تبدیل شوند.
او خیلی کم از جلوه های ویژه کامپیوتری استفاده میکند
یکی دیگر از مشخصات نولان که او را نسبت به فیلمسازهای دیگر منحصر به فرد میسازد این است که او تا جایی که می تواندصحنههای اکشن خود را داخل دوربین میگیرد و خیلی کم از جلوههای ویژه کامپیوتری(CGI) استفاده میکند که باعث میشود اگر فیلم او را بیست سال دیگر هم ببینید هنور از نظر بصری تازه باشد یکی از بزرگترین دست آوردهای او کل فیلم سرآغاز است که برای آن دکورهای بزرگی را ساخت که معروفترین آنها اتاق چرخان بود که خودش میتواند موضوع یک مقاله باشد. دیگر دست آورد او سکانس دزدیدن هواپیما در فیلم شوالیه تاریک بر میخیزد بود که بیشتر از نود میلیون دلار هزینه داشت.
اما CGI وقتی درست استفاده شود بهترین ابزار یک فیلمساز است و نولان از این ابزار بهترین استفاده میکند برای مثال در فیلم میان ستارگان او در سکانسی که فضانوردان برای اولین بار وارد کرم چاله میشوند یکی از بهترین استفادهها را از CGI میکند و همچنین برای نشان دادن عمق فضا و ایجاد صحنههای نفسگیر نیر از این کار دریغ نمیکند. این مسئله باز هم به ساختن یک تجربه بر میگردد و این به خاطر آن است که نولان به مخاطب خود و سینما دوستان احترام میگذارد و میخواهد که بهترین تجربه را برای تماشاگر ایجاد کند.
فیلمهای او اکثراً روند غیر خطی دارند
امروزه در سینمای هالیوود داستان گویی غیر خطی بیشتر به عنوان یک ابزار برای جلب توجه استفاده میشود و تعداد زیادی از فیلمها از روش استفاده میکنند و باید بگویم تعداد زیادی از این فیلمها در این نوع داستان گویی شکست میخوردند چون این نوع داستان گویی را باید به افرادی سپرد که در این کار حرفهای هستند و بدون اغراق میتوانم بگویم نولان سلطان داستان گویی غیر خطی است پس از او با اختلاف بسیار کم تارانتینو قرار دارد که میتوان نبوغ او را در داستان گویی غیر خطی در فیلم پالپ فیکشن دید. اما چیزی که باز هم نولان را بقیه متمایز میکند استفاده کردن چند باره او از این نوع داستان گویی و موفقیت هر باره اوست.
بهترین مثال از موفقیت خارقالعاده او در داستان گویی غیر خطی فیلم یادآوری است این فیلم آنقدر زیبا نوشته و کارگردانی شده است که میتواند به عنوان یک درس در رشته سینما تدریس شود خود نولان در رابطه با نوع نوشتار فیلمنامه این فیلم گفته است او این فیلمنامه را که در دو بازه زمانی مختلف اتفاق میافتد را هم زمان با هم نوشته است یعنی یک صفحه از قسمت فلش بک را مینوشته و بعد یک صفحه از سکانسهایی که در زمان حال میافتد را مینوشته. این نشان دهنده اهمیت دادن او به فیلمنامه است که در بالا هم به آن اشاره شد.
او ناجی بتمن و ژانر ابرقهمانی است
خیلیها بتمن و رابین را که در سال ۱۹۹۷ اکران به عنوان مرگ بتمن و به کلی ژانر فیلمهای ابر قهرمانی میدانستند و این کاملاً درست بود بتمن و رابین باعث شد چهره بتمن در دنیای سینما به طور کلی از یک ابرقهرمان جدی و تاریک تبدیل به یک چهره بچگانه شود شکست فیلم باعث شد که کمپانی برادران وارنر تا سالها حتی سمت بتمن هم نرود اما در سال ۲۰۰۳ نولان که در آن زمان ناشناخته بود اما فقط ۳ فیلم در کارنامه خود داشت ایدهای که برای بتمن داشت را به کمپانی برادران وارنر ارئه داد و آنها که از این ایده خیلی خوششان آمده چراغ سبز را به نولان و دو سال بعد فیلم بتمن آغاز میکند ساخته شد که باعث شد بتمن دوباره به دوران طلایی خود باز گردد.
اما فیلم بعدی او یعنی شوالیه تاریک بود که باعث شد نه تنها بتمن به اوج خود برسد بلکه چند چیز دیگر نیز به سینما هدیه دهد. اولی بازی فوقالعاده هیث لجر در نقش جوکر بود که باعث شد اولین نفری باشد که برای یک فیلم ابرقهرمانی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را می برد که متأسفانه خود او به علت مرگ تراژیکش نتوانست این موفقیت را ببیند دومین دستآورد نولان این بود که باعث شد آکادمی اسکار لیست بهترین فیلمهایش را از پنجتا به دهتا تغییر دهد اما بزرگترین دستآورد شوالیه سیاه این بود که باعث رنساسی برای فیلمهای ابرقهرمانی شد و خون جدیدی به رگهای آنها اضافه کرد.
تمام فیلمهای او یک رویداد هستند
شاید تا قبل از سال ۲۰۰۵ و اکران فیلم بتمن آغاز می کند کسی فکر نمیکرد که کارگردان ناشناختهای به نام کریستوفر بتواند روزی به یکی از فیلمسازهایی تبدیل شود که بتواند با فقط قرار دادن نام خود روی فیلمی باعث فروش آن فیلم شود؛ ولی این اتفاق افتاد و نولان تبدیل به یکی از فیلمسازانی شد که همه نام او را شنیدهاند این باعث شده که هر کدام از فیلمهای او یک رویداد باشند این مسئله راجع به کارگردانان هم نسل او مانند کوئنتین تارانتینو پول توماس اندرسون و دیوید فینچر نیز صدق میکند. اما نکتهای بارز نولان را از فیلمسازان هم نسلش مجزا میکند فروش فیلمهای او در گیشه است تارانتینو، فینچر و اندرسون هم فیلمسازان فوقالعادهای هستند اما هیچ وقت در گیشه موفق نبودهاند. شاید دلیل این موضوع بیشتر مربوط به این باشد که نولان باعث شد فیلمهای بلاکباستر از فیلمهایی احمقانه که فقط برای فروش ساخته میشدند تبدیل به فیلمهایی شوند که باعث تفکر در مخاطب میشود نمونه بارزش هم فیلم سرآغاز است. نولان بر خلاف فیلمسازان هم نسلش توانست سینمای هنری و همچنین گیشه پسند را با هم ادغام کند و به یک فرمول فوقالعاده برسد که تا دهه فیلمسازان دیگر آن را کپی خواهند کرد.
او تأثیر زیادی روی فیلمسازان جوان داشته
چه از منتقدان نولان باشید و چه طرفدار او این نکته را نمیتوانید انکار کنید که او تأثیر زیادی روی سینما گذاشته و باعث شده که کارگردانان جوان و با استعداد به عرصه سینما وارد شوند مثلاً دانکن جونز(Duncan Jones) کارگردان فیلم Moon «ماه» و Source Code «کد مبنا» و همچنین رایان جانسون(Rian Johnson) کارگردان فیلم Looper «لوپر» به علت موفقیت که فیلم سرآغار نولان به دست آورد تصمیم به ساخت فیلمهای لوپر و کد مبنا گرفتند پس میتوان گفت نولان نهتنها خودش یک فیلمساز فوقالعاده است بلکه منبع الهام و الگوی بسیاری از فیلمسازان جوان دیگر نیز هست. و این باعث میشود که نام او مانند استنلی کوبریک و استیون اسپیلبرگ در سینما به عنوان یک فیلمساز منحصر به فرد و منبع الهام دهها فیلمساز دیگر در سینما جاودانه شود.
کلام آخر
نولان یکی از کارگردانان تأثیر گذار سینما است این نکتهای است هم طرفداران او و هم منتقدان او قبول دارند او در بیست سال گذشته تأثیری زیادی روی سینمای بلاکباستر گذاشته است چه او را با مایکل بی(Michael Bay) و زک اسنایدر مقایسه کنید چه او را استنلی کوبریک بعدی بدانید او حالا حالاها در سینما حضور خواهد داشت و فیلم خواهد ساخت. پس بهتر است منتقدان و طرفداران فعلاً اختلافشان را کنار بگذارند و منتظر دانکرک باشد چون با وجود موضوعی که این فیلم دارد ممکن است نولان بتواند دل منتقدانش هم بهدست بیاورد.
توسط نیما نصیری