سریال جدید شبکۀ نتفلیکس، یکی از آن سریالهای نوجوانانهای است که حتی سنین بزرگسال را هم پای خود میخکوب میکند و یکی از بهترین تجربیات تلوزیونی را برایشان رقم میزند. ۱۳ Reasons Why یا به اختصار همان ۱۳ دلیل، یک درام هیجان انگیز است که به محض تمام شدن یک قسمتش، قسمت دیگرش را پخش میکنید و با همین روال ممکن است تمام سیزده قسمتش را در یک روز تماشا کنید. درست است که دستۀ اصلی مخاطبهای این سریال را نوجوانان تشکیل میدهند، اما قرار نیست با یک عاشقانۀ دبیرستانی تکراری سر و کار داشته باشیم. بلکه شاهد یکی از غمانگیزترین تراژدیهایی هستیم که علاوه بر غم، هرگونه احساس دیگری را در طول فیلم به بیننده القا میکند. سریال در درون خود لحظههای مملو از شادی، عصبانیت، غم و حتی احساس سردرگمی و پریشانی را در مقابل مخاطب قرار میدهد و به معنای واقعی کلمه با احساساتِ وی بازی میکند. خیلی تلاش کردم، اما به جز چند مورد جزئی در انتخاب بازیگر ها که ممکن است امری کاملا سلیقهای باشد، نتوانستم ایراد دیگری از این سریال بگیرم. از داستان میخکوب کنندۀ سریال گرفته، تا بازی بازیگران نوجوانش، فیلمنامۀ دقیق و بینقصش و همچنین موسیقی های مطلوب و مناسب سکانسها؛ همه و همه گرد هم آمدهاند تا یک تراژدی غمانگیز را برای بینندهای تداعی کنند که با یکی از بهترین تجربه های تلوزیونیاش رو به رو شده. در ادامۀ مطلب با سینما گیمفاهمراه باشید تا به بررسی کلی این فیلم و مرور نکات مثبت آن بپردازیم. ۱۳ Reasons Why دقیقا همان فیلم نوجوان طلبی است که دیگر فیلم های همسبک باید از آن درس بگیرند.
۱۳ دلیل یکی از هیجان انگیز ترین ایده های مربوط به سریال در چند وقت اخیر را دارد. داستان فیلم در رابطه با دختری به اسم هانا بیکر ( با بازیگری هنرمند جوان و استرالیایی کاترین لنگفورد) است که به طور غیر منتظرهای خودکشی میکند. پس از خودکشیاش یک جعبه که درون آن شش نوار وجود دارند به دست همکلاسی ها و دوستان نزدیکش میرسد که در آن به روایت ۱۳ دلیل اصلی برای خودکشی کردنش میپردازد. فیلم با فلش بک هایی به گذشته، روز های گذشته را نشان میدهد و اتفاقات و ماجراهای میان هانا و دوستانش را روایت میکند. کلی جنسن (با بازی بسیار جذاب و حرفهای دیلان مینت) یکی از نزدیک ترین دوستان هانا است که در کنار وی به عنوان دیگر شخصیت اصلی سریال به حساب میآید. بیننده به همراه کلی به گوش دادن نوار ها میپردازد و کلی نیز لحظه به لحظه با گوش دادن به نوار ها به مکان های مرتبط به ماجرای درون نوار میرود و با متصور شدن هانا در آنجا، باعث درک بهتر بیننده از حوادث داخل داستان میشود. از طرفی دیگر، کلی نسبت به دیگر دوستان هانا، بیشتر درگیر نوارها میشود و به نوعی خود را مقصر اصلی خودکشی کردن آن دختر میداند. با اینکه در طول فصل اول سریال، ماجرای گوش دادن به نوار ها روایت میشود، هر یک از قسمت ها ماجرای مربوط به خود را دارد و منحصرا مربوط به یکی از دوستان هانا میشود و یک داستان متفاوت را روایت میکند.
۱۳ دلیل به نوعی بهترین بازی را با پیش بینی های بیننده میکند. به طوری که ممکن است شما چند دقیقۀ پیش رو را حدس بزنید و حتی همان اتفاق هم بیفتد. اما همان اتفاقی که شما آن را از قبل پیش بینی میکردید، به غیرقابل پیش بینی ترین شکل ممکن روایت میشود و از جزئیات دیوانه کنندهای برخوردار است.
هانا در سریال شخصیتی آسیبپذیر، زود باور و احساساتی را دارد که به شیوه های مختلف از نزدیکانش ضربه میخورد. نزدیکانی که نمیدانند در دنیای درون ذهن هانا چه اتفاقاتی درحال رخ دادن است. به نوعی میتوان هانا را در فیلم یک فریاد بی صدا در نظر گرفت که دوستانش صدای کمکش را نمیشوند و هرلحظه بیشتر از قبل به آسیب رساندن به آن میپردازند.
بازیگر نقش هانا یعنی کاترین لنگفورد به بهترین شکل ممکن این هویت را شخصیت پردازی کرده و از پس بروز احساسات وی برآمده. هانا به هیچوجه مرموز و آبزیرکاه نیست؛ بلکه در رساندن مقصود سادۀ خود به مخاطبش مشکل دارد. در دبیرستان در کانون توجهات قرار دارد و آنجا برایش به نوعی یک جهنم تمام عیار مملو از شیاطین به حساب میآید. از طرفی دیگر نیز بازیگر نقش کلی یعنی دیلان مینت نیز به نحو احسن، شخصیتی سر به هوا، ناراحت و ضعیف را به تصویر کشیده است. علاوه بر این دو شخصیت، تقریبا تمام بازیگران دیگر درون فیلم به درستی انتخاب شدهاند و به بهترین شکل ممکن شخصیت خود را نقش آفرینی کردهاند. در این سریال هیچ ستارۀ معروف و نامی حضور ندارد و بیشتر تیم بازیگری آن را بازیگران جوان و تازه کاری تشکیل دادهاند که شاید ۱۳ دلیل را بتوان اولین تجربۀ سینماییشان به حساب آورد. اما با این حال هنرمندی بسیار خوب و راضی کنندهای از خود به اجرا گذاشتهاند و مطمئنا پس از این، بیشتر شاهد بازیگران موفق این سریال در دیگر فیلم های سینمایی یا تلویزیونی خواهیم بود. از نقش آفرینی شخصیت زورگو و شرور برایس توسط جاستین پرنتیس گرفته، تا مادر دلسوز و بغض آلود هانا که نقشش توسط کیت والش بازی شده است و از حق نگذریم با یکی از بهترین هنرنماییهای درون سریال طرف هستیم. دیگر شخصیتهای درون سریال که اعم از دوستان کلی و هانا، پدر و مادر کلی و همچنین مسئولین مدرسه هستند نیز به خوبی از پس نقش آفرینی شخصیت خود برآمدهاند. به جز یکی دو مورد جزئی که در صورت عدم بیان آنها، متوجه بازی ضعیف آنها نخواهید شد. مگر اینکه بسیار ریزبینانه و سختگیرانه به تماشای این سریال بنشینید که ممکن است به لذت کامل فیلم صدمه بزند.
برایان یورکی، شخصی که فیلمنامۀ تمام قسمت های فیلم را به رشته تحریر در آورده، یکی از ارزشمندترین پروژه های فیلمسازی خود را خلق کرده. هیچکس فکرش را هم نمیکرد سریالی که با حمایت و فعالیت اصلی ستارۀ جوان موسیقی یعنی سلنا گومز ساخته شود و محوریت اصلیاش اتفاقات مربوط به چند جوان دبیرستانی باشد، به این اندازه مورد تحسین منتقدان قرار بگیرد و به یکی از بهترین سریال های سال ۲۰۱۷ میلادی تا به این لحظه تبدیل شود. هر یک از قسمت های فصل اول ۱۳ دلیل توسط یک شخص متفاوت کارگردانی شده است و وضعیت متفاوتی را از نظر کارگردانی با دیگر قسمت ها دارد.
به نوعی میتوان قسمت ۱۱ سریال را شروع طوفانِ جمع بندی پایان فصل دانست. حوادث سریال در این قسمت جریان تند تری به خود میگیرند و همچنین به بار حساسیت و هیجان آنها نیز افزوده میشود. از طرفی دیگر علاوه بر اینکه بیننده در این قسمت و دو قسمت بعد از آن هیجان بیشتری را تجربه میکند، با چندتا از غم انگیزترین سکانس های عمرش رو به رو میشود که اگر یک بینندۀ احساساتی باشد، ممکن است حتی به گریه هم بیفتد. جمع بندی پایان فیلم هم به بهترین شکل ممکن جریان پیدا میکند. هم از طرفی پایانی برای ماجراهای فصل اول به حساب میآید، و هم به لطف اتفاقی که در لحظات پایانی قسمت آخر رخ میدهد، ساخته شدن دنبالهای برای سریال و شروع فصل دوم را هم تضمین میکند که البته مدتی قبل به تایید رسمی رسید که سریال در فصل دوم ادامه خواهد یافت.
ماجراهای فیلم بیننده را در مقام داوری قرار میدهد تا اتفاقات رخ داده بین هانا و دوستانش را قضاوت کند. زیرا هیچ پاسخ روشنی به مقصر بودن یا نبودن دوستان هانا در خودکشی کردنش نمیدهد. دبیرستان درون فیلم و هانا و دوستانش را میتوان تشبیهی برای یک جامعه و قربانی و جنایتکارانی دانست که بدون آگاهی نسبت به کاری که انجام میدهند، هدف خود را قربانی میکنند. چه کسی فکرش را میکرد که پخش کردن یک عکس شخصی و مسخره کردن در میان جمع و هزار و یک دلیل و اتفاق دیگر، منجر به مرگ یک دختر نوجوان و بیگناه شود؟ همین موضوع است که ۱۳ دلیل را به یکی از بهترین سریال های چند وقت اخیر تبدیل میکند. فیلم در شروع خود یک سریال تینیجری و نوجوان پسند کامل به نظر میرسد. اما پس از اینکه جزئیات دلایل خودکشی هانا پدیدار میشوند و سریال به قسمت های میانی و پایانی خود نزدیک میشود، تبدیل به یک سریال بزرگسالانه میشود که درک و فهم فلسفه های موجود در آن کار افراد با سنین پایین نیست و نیازمند یک ذهن عاقل و بالغ است.
اثر پروانهای را میتوان منبع الهامات شکل گرفتن این سریال و توضیح کامل حوادث میان هانا و دوستانش دانست. اثر پروانهای همان مبحثی است که میگوید بال زدن یک پروانه در این سوی دنیا در یک موقعیت خاص، موجب پدید آمدن یک طوفان بسیار بزرگ در آنسوی دنیا میشود. ماجرای هانا هم دقیقا به همین شکل اتفاق افتاده است. یک اتفاق بسیار جزئی و کوچک در زندگیاش، موجب پدید آمدن یک طوفان بسیار بزرگ در انتها به اسم مرگ میشود و زندگیاش را به پایان میرساند.
سریال ۱۳ Reasons Why را میتوان یکی از بهترین سریال های چند وقت اخیر دانست. این سریال یک تراژدی غمانگیز است که فریاد های بدون صدای یک دخترک آسیب دیده را به تصویر میکشد که بیش از هرچیزی نیاز به کمک برای فراموش کردن اتفاقات بسیار بدی که برای افتادهاند دارد.
نمیتوان گفت تنها دستۀ خاصی از مخاطب های تلوزیون و سینما باید این سریال را تماشا کنند. زیرا ۱۳ Reasons Why یک سریال عامه پسند برای تمام سنین است که هر قشری از بیننده ها را در بر میگیرد و مهم تر از همه بدون شک به یکی از بهترین تجربه های سینماییشان تبدیل میشود. اگر تا امروز نسبت به تماشای این سریال شک داشتهاید، هرچه زودتر نسبت به تهیه و تماشای آن اقدام کنید که با یکی از بهترین سریال های درام و غمانگیز چند وقت اخیر طرف هستید.
توسط محمد مراقی