آیا تا به حال پیش آمده چیزی را در زندگی ادامه دهید که می دانید دیگر به کارتان نمی آید؟ آن چیز ممکن است یک رشته تحصیلی یا شغلی باشد که در آن گیر افتاده اید و با این وجود نمی خواهید نا امید شوید. شاید بدون هیچ دلیل خاصی و فقط به خاطر تعهدی که بسته اید در رابطه ای مانده اید. خیلی اوقات پیش می آید به خاطر تلاشی که کرده ایم و به جایی رسیده ایم هرگز دلمان نمی خواهد آن وضعیت را ترک کنیم حتی اگر به نفعمان نباشد.

خیلی از ما شغلی را انتخاب می کنیم که متناسب با مدرکمان باشد. چون انتظار داریم به خاطر پول و وقتی که برای رشته دانشگاهی صرف کرده ایم در آینده شغلی آن را حتما به کار ببریم. شاید شغلتان را دوست نداشته باشید و دائم با خودتان کارهای بهتر با درآمد بهتری را تصور کنید و به خاطر تصمیمی که گرفته اید احساس پشیمانی می کنید.

معیار انتخاب شغل

هر کاری که انجام می دهید از روی علاقه باشد

زمانی که می خواهید شغلی را انتخاب کنید ممکن است تحت تاثیر آموزش های که دیده اید قرار بگیرید. در واقع رشته ای را خوانده اید که به آن علاقه داشتید و در نتیجه شغلی متناسب با آن رشته انتخاب می کنید.

وقتی تصمیم می گیرید کارتان را عوض کنید احتمال این که دنبال یک کار مشابه با درآمد مشابه بروید زیاد است. کمتر پیش می آید این را هم در نظر بگیرید که آیا واقعا آن شغل را دوست دارید یا نه.

اینگونه است که مردم شغلی را انجام می دهند که به آن علاقه ای ندارند و به جای این که به این فکر کنند چه چیزی آن ها را خوشحال و راضی می کنند ترجیح می دهند به شرایط موجود ادامه دهند. بیشتر ما این روال را ادامه می دهیم چون می ترسیم تلاش هایی که تا به حال کرده ایم هدر برود.

خودتان را درگیر هزینه های هدررفته نکنید

وقتی درگیر هزینه های هدر رفته می شوید یعنی مسیری را ادامه می دهید فقط به خاطر این که تلاش زیادی برای رسیدن به آن کرده اید و ترس این را دارید که با تغییر مسیر تمام تلاش ها هدر برود. این یعنی به قدری از شکست می ترسیم که موفقیت هایی که در اثر تغییر مسیر ممکن است به دست بیاوریم را نادیده می گیریم.

بنابراین اگر شغلی که انتخاب کرده اید به دلیل تلاش ها و آموزش هایی که قبلا دیده اید پس هزینه ها اهمیت بیشتری دارند تا شادی و موفقیت در آینده. حتی ممکن است ادامه دادن کاری که پیش گرفته اید با شکست مواجه شود. به عنوان مثال مغازه داری که کارش خوب گرفته وام می گیرد تا شعبه جدیدی باز کند. اما بعد از مدت یک سال متوجه می شود که در این شعبه فقط پول هدر می رود. تنها راه حل این است که شعبه دوم را ببندد اما به خاطر تلاش و وقت و هزینه ای که کرده است مقاومت می کند.

هنگامی که می خواهید شغلی را انتخاب کنید این سوال ها را از خودتان بپرسید:

به چه کارهایی علاقه دارم؟ اگر نسبت به کارتان احساس دارید دیگر آن را یک بار سنگین به حساب نمی آورید.

برای انجام این کار به چه مهارت هایی نیاز دارم؟ همه ما به طور پیش فرض رشته تحصیلی خود را معیار انتخاب شغل در نظر می گیریم. اما اگر بخواهید زمینه کاری تان را تغییر دهید چه مهارت هایی دارید و چه آموزش هایی باید ببینید.

آیا این شغل جای رشد دارد؟ به طور معمول یک کارمند حداقل ۴ سال در یک شرکت مشغول می ماند. بعد از این ۴ سال ببینید چه نوع مهارت هایی یاد گرفته اید و چگونه می توانید از پیشرفت هایی که داشته اید استفاده ببرید.

آیا فرصت این که با آدم های متفاوت کار کنید را دارید؟ نحوه برقراری درست با دیگران یکی از بهترین چیزهایی است که برای خودتان انجام می دهید. چون هم باعث می شود شاد باشید و هم تصمیم بگیرید که شغل تان را عوض کنید با آدم های بیشتری در ارتباط باشید.

این شغل بعد از ۳ سال چه منفعتی برایتان دارد؟ انتظاراتی که از درآمد و موقعیت تان در ۳ سال آینده دارید در نظر بگیرید. آیا این شغل شما را به انتظارات تان می رساند؟ اگر نه هیچ کمکی به رسیدن شما به اهدافتان نخواهد کرد.

bedunim

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *