انتقام… کلمهای از جنس خشم. واژهای سرشار از نفرت و کینه. واژهای که فقط یک واژه نیست، یک اعتقاد است! اعتقادی که میتواند یک فرد، یک قبیله یا حتی در ابعاد بزرگتر یک ملت را به نابودی بکشاند. لزوما نمیخواهد یک مرد تفنگ به دست، یک جانی خطرناک یا یک نظامی سابق باشید که فکر انتقام به سرتان بزند. واقعیت این است که همهی ما بارها به گرفتن انتقام فکر کردهایم که البته با کمتر شدن شدت خشم و مسلط شدن روی خودمان این تفکر از بین رفته یا حداقل خفیف شده است. از تلافی کردن کار معلم گرفته تا دست انداخته شدن توسط یک دوست یا مورد خیانت جنس مخالف قرار گرفتن. همه و همه مواردی هستند که احتمالا فکر شما را به سوی انتقام سوق دادهاند. شاید بتوان انتقام را نوعی اعمال عدالت به روش غیرمنطقی و اشتباه هم دانست. چیزی که شاید عدالت را به قیمت به دردسر افتادن شخص انتقامجو برقرار کند. دلایل زیادی برای گرفتن انتقام وجود دارد و بعضی هم واقعا منطقی هستند. شاید همیشه نباید منتظر قانون ماند! شاید گاهی باید خودمان وارد عمل شویم! شاید باید عدالت را به روش خودمان اجرا کنیم! در فیلمها، سریالها، بازیهای ویدئویی و حتی انیمیشنها زیاد با عمل انتقام سر و کار داشتهایم. واقعیت این است که بخشش آسانتر از انتقام است. بخشش پیامدهای ناخوشایند انتقام را ندارد و بعضی اوقات حس بخشش حسی وصف نشدنی است. شاید برایتان جالب باشد که این دو راهی بین بخشش و انتقام فقط مختص انسانها نیست. میمونها، دلفینها و نهنگها هم موجوداتی هستند که در طول زندگیشان بر سر مسیری قرار میگیرند که میتوانند انتقام بگیرند یا ببخشند. کشتن خانواده، سوزاندن خانه و اموال و دروغهای بلند مدت را شاید بتوان بهترین دلایل برای ایجاد انگیزه برای انتقام دانست. روانشناسهای زیادی معتقدند انتقام شرایط روحی یک انسان را بدتر از قبل میکند اما سوال اصلی اینجاست که آیا عکسالعملی که انجام شده متناسب با عمل بوده است؟
با یک مثال خیلی ساده به سوال بالا پاسخ میدهیم. در مدرسه یک نفر شما را جلوی دوستانتان به سخره گرفته و تحقیر میکند. آیا واقعا گرفتن انتقام به همین شکل جذاب نیست؟ باید قبول کرد در بیشتر مواقع بخشش و بخشیدن راه حلی بهتر و خردمندانهتر به نظر میرسد اما این بدان معنا نیست که تلافی کردن کار دیگران لزوما بد است و در آینده باعث فشارهای روحی بیشتر میشود. معمولا بهترین نوع انتقامها را میتوان در فیلمهای هالیوودی و برای افرادی که در حال خواندن این مطلب هستند بازیهای ویدئویی جستوجو کرد. البته با کمی مطالعات تاریخی نیز میتوان به انتقامهای واقعی و وحشتناکی که تا به حال رخ داده پی برد. به هر حال این موضوعی است که قطعا همهی ما به واسطهی تماشای اکشنهای هالیوودی و بایهای ویدئویی با مثالهای متعدد دربارهاش توضیح دهیم. در ادامه میخواهیم با بهترین و جذابترین انتقامهای تاریخ بازیهای ویدئویی در خدمت شما باشیم. فقط قبل از مطالعه، به این نکته دقت نمایید که اعداد کنار عنوان بازیها به هیچ عنوان نشاندهندهی اولویت نبوده و هر ۱۰ بازیای که در ادامه دربارهشان خواهید خواند از ارزشی مساوی برخوردار هستند. ضمنا دقت کنید ممکن است متنی که میخوانید حاوی اسپویل داستانی باشد. تمامی عناوینی که ذکر خواهند شد نظر شخصی نویسنده بوده و همچنین سعی شده بیشتر از عناوینی که از معروفیت بیشتری برخوردار هستند استفاده شود. همچنین توجه کنید سعی شده از هرگونه توضیح اضافه دربارهی داستان و بقیهی بخشهای عناوین زیر خودداری شود. هدف به هیچ عنوان بازگو کردن داستان بازی نیست!
۱۰ – Metal Gear Rising : Revengeance
اسم بازی همهچیز را بازگو میکند! قطعا Metal Gear Rising: Revengeance را میتوان به عنوان نمونهای فوقالعاده از انتقام در بازیهای ویدئویی دانست. اگر بخواهیم داستان بازی را مورد بررسی قرار دهیم به تنهایی باید یک مقاله را به این موضوع اختصاص دهیم اما به طور خیلی خلاصه و مفید، داستان دربارهی شخصیت Raiden است و اتفاقات بازی چهار سال پس از ماجرای Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots رخ میدهند جایی که گروههای ترورسیتی توانستهاند به یک سری سلاح مخوف دست پیدا کنند و در سمت مقابل گروه میهن پرستان که انتظار میرود جلوی گروههای تروریستی را بگیرند تقریبا از بین رفتهاند. سوای داستانی که خود یک نقطه قوت برای این بازی به حساب میآید به طور کلی MGR: Revengeance به خوبی توانست در بعد هنری هم خود را ثابت کند. اگرچه این بازی بینقص هم نبود و مشکلات ریز و درشتی را در خود داشت اما جذابیت گیم پلی به خوبی به دل طرفداران این سبک مینشست. هدف رایدن گرفتن انتقام بود و سیر داستانی بازی به خوبی توانست ما را با رایدن همراه کند. مرد چشم قرمزی که برای گرفتن انتقام حمامهای خون زیادی را راه انداخت. مردی که اعتقاد داشت شمشیرش برای عدالت میجنگد…
۹ – Far Cry 3
دیوانگی و جنون واژههای کلیدی این عنوان هستند. داستان بازی از جایی شروع میشود که جوانی به نام Jason Brody به همراه دوستان خود به تعطیلات رفته تا به مناسبت لایسنس خلبانی گرفتن رایلی، برادر کوچکتر جیسون جشن بگیرند. مشکل از جایی شروع میشود که آنها تصمیم میگیرند به جزیرهای سفر کنند غافل از آنکه دیوانهای به نام Vaas آنجا فرمانروایی میکند. واس پس از اسیر کردن این گروه تصمیم میگیرد که از خانوادهی آنها پولی در ازای آزادسازی بگیرد و در عین حال جیسون و دوستانش را به عنوان برده بفروشد. جیسون به کمک برادر بزرگتر و شجاعترش از محلی که در آن زندانی شدهاند فرار میکنند اما در طول مسیر Grant برادر بزرگتر جیسون با اصابت گلولهی واس کشته میشود. جیسون که پس از نجات پیدا کردن به دنبال دوستانش Keith و Oliver و نامزدش Liza Snow میگردد با دشمن دشمن واس آشنا میشود. جیسون در پایان با چند ضربهی چاقو به سینهی واس انتقام برادرش و تمام سختیهایی که در این مدت کشیده را میگیرد. Far Cry 3 به عقیدهی بسیاری از بازیبازان بهترین نسخهای این سری و Vaas یکی از بهترین آنتاگونیستهای تاریخ است. مردی که در کنار جوکر، نمادهای جنون در دنیای بازیهای ویدئویی هستند. این شخصیت در سال ۲۰۱۲ به عنوان بهترین شخصیت سال از نگاه کاربران گیمفا انتخاب شد. “میدونی تعریف جنون چیه؟!”
۸ – Call of Duty Black Ops 2
همچون واس که در بالا در موردش صحبت کردیم Raul Menendez نیز در زمرهی بهترین آنتاگونیستهای تاریخ قرار میگیرد. منندز که در نیکاراگوئه متولده شده پس از رسیدن به سن نوجوانی به همراه پدرش خوزه لوییز منندز وارد عرصهی فروش مواد مخدر میشوند. ثروت کلانی که آنها از این طریق کسب میکنند سبب ایجاد کارتل منندز شده که برای دیگر خلافکاران زیرزمینی حکم خدا را دارد. استعمار آمریکا بر نیکاراگوئه به کنار، فلج شدن Josefina خواهر رائول در یک آتش سوزی در انبار توسط یک آمریکایی نفرت منندز نسبت به آمریکاییها را بیشتر کرد. چند سال بعد خوزفینا توسط نارنجکی که Frank Woods به سمت منندز پرتاب کرد و با برخورد به دست Alex Mason به سمت خواهر منندز انحراف پیدا کرد به قتل رسید. این شاید بدترین کاری بود که یک نفر میتوانست با منندز انجام دهد.
منندز با حقهای زیرکانه به بدترین شکل ممکن از وودز انتقام میگیرد. منندز با کلکی که توسط نوریگا به وودز میزند باعث میشود وودز به سر مردی شلیک کند که وقتی چهرهاش را میبیند میفهمد دوستش الکس میسون را کشته است. منندز سپس به هر دو پای وودز شلیک میکند تا وودز هم تا آخر عمر فلج شود. اما این پایان انتقام منندز نیست. رائول، فرزند الکس، یعنی David Mason را به همراه وودز و هادسون در یک اتاق قرار میدهد و برای زنده ماندن دیوید، یکی از بین وودز و هادسون باید کشته شود. هادسون به عنوان کسی که باید بمیرد انتخاب میشود و منندز با گردنبندی که یادگار خوزفینا است گلوی هادسون را میبرد. انتقام منندز اینجا تمام میشود و این آغاز تلاش دیوید میسون برای گرفتن انتقام پدرش از منندز است. رائول منندز علیرغم منفور بودن، شاید بهترین آنتاگونیستی باشد که سری Call of Duty تا به حال به خود دیده است. منندز کسی است که به گفتهی وودز حاضر است جان ۲۰ یا ۳۰ میلیون انسان را بگیرد اگر، این کار خواهرش را برگرداند. برای اطلاعات بیشتر در مورد این شخصیت، میتوانیدبیوگرافی منندز را در گیمفا مطالعه کنید. سال ۲۰۱۲ این کاراکتر پس از واس و کانر، سومین شخصیت برتر گیمفا از دید کاربران بود.
۷ – Ninja Gaiden
قطعا چنین لیستی بدون حضور Ninja Gaiden یک لیست ناقص است. Ninja Gaiden که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد یک سناریوی فوقالعاده را روایت میکند. نینجایی که کنترل او را بر عهده دارید Ryu Hayabusa نام دارد. بازیکن در ابتدا کنترل ریو را بر عهده میگیرد و باید به یک قلعه نفوذ کند و با رئیس قبیلهای ملاقات کند. رهبری که Murai نام دارد عموی ریو هم هست. در طول ملاقات ریو با عمویش یک نینجای زن با رساندن یک خبر بد صحبتهای آن دو را قطع میکند. Ayane از طریق یک کاتسین خبر حمله به روستای ریو را میدهد. ریو به سرعت خود را به دهکدهی خود میرساند و به Doku که شمشیر اژدهای سیاه ( Dark Dragon Blade که توضیح دربارهی آن خود یک مقالهی جدا میطلبد ) حملهور میشود. ریو در طول بازی برای بازگرداندن شمشیر سدهای زیادی را مقابل خود میبیند و باید برای رسیدن به آنچه میخواهد از همهی این سدها عبور کند. ریو همچنین به دنبال Doku هم هست. او میخواهد شیطانی که دهکدهاش را به آتش کشید را به زانو درآورد. اما سوالی که مطرح میشود این است، آیا دلیل بهتری برای انتقام هم وجود دارد؟!
۶ – God of War
مگر میشود از عنوانی که اصلا تم اصلی آن انتقام است صرف نظر کرد؟ Kratos همان کسی است که در مقابل هر خدایی که او را لعنت کرد با خشم ایستاد و جنگید. کلا سری God of War را به جرأت میتوان یکی از محبوبترین بازیهای تاریخ PS دانست. عنوانی که در سبک خودش کم نظیر است و در همهی ابعاد قدرت خود را به رخ هر رقیبی میتواند بکشد. داستان هم استثنا نیست. “دستان مرگ نتوانستند مرا شکست دهند. خواهران سرنوشت نتوانستند مرا نگه دارند. و تو پایان امروز را نخواهی دید. من انتقامم را میگیرم.” دیالوگی که قطعا در ذهن هر بازیکنی ماندگار خواهد شد.
شبح اسپارتا، خدای جنگ و هرچه که اسمش را بگذارید، کریتوس داستانش را با انگیزهای غیرقابل وصف برای انتقام آغاز کرد. داستانی که در میان اساطیر یونان باستان روایت میشد،پر از خیانت، دورویی و فریادهایی از سر خشم. کریتوس و ماجرای دهشتناکش در سهگانه اصلی همیشه حول محور خیانتی بزرگ و سپس انتقامی سخت شکل میگرفت، انتقامی که نه خدای جنگ را میشناخت و نه زئوس و تمام قدرتش را، کریتوس برای صاف کردن حسابهایش با خدایان، با کسانی که او را تبدیل به شبحی زجر کشیده کردند، تا بلندترین قله جهان، جایگاه خدایان المپ هم رفت. بدون شک قصه انتقام سخت کریتوس، با خشم پایان ناپذیرش، با آن فریادهای بلند و روح رنج کشیدهاش، یکی از زیباترین و به یادماندنی ترین انتقامهای تاریخ بازیهای ویدئویی است.
۵ – Bioshock Infinite
قبل از اینکه سراغ لیست برویم درمورد احتمال اسپویل شدن بازیهایی که در لیست هستند به شما هشدار دادیم اما در مورد Bioshock Infinite بحث جدیتر است. پس اگر واقعا قصد تجربه کردن Bioshock Infinite را دارید و هنوز آنرا بازی نکردید به خواندن این متن ادامه ندهید! داستان بازی راجع به مردی به نام Booker DeWitt است. بوکر مردی شرابخوارو قمار باز است که پول زیادی را به آدمهای نادرستی بدهکار است. راه حل این مشکل این است که به Flying City رفته و دختری را برگرداند. به همین منظور بوکر به کلمبیا رفته و با مردی به نام Comstock که یک پیشوای دینی و یا بهتر است بگوییم یک پیامبر است و پیروان زیادی دارد ملاقات میکند. بوکر وقتی متوجه بدرفتاری Comstock با دختر زیبایی به نام Elizabeth میشود قسم میخورد که از کامستاک انتقام بگیرد. از اینجا به بعد داستان بازی آنقدر پیچیده میشود که هر بازیکن میتواند در پایان برای خود برداشتی داشته باشد. البته از قشر خیلی زیادی که اصلا داستان بازی را تا آخر متوجه نشدند هم فاکتور میگیریم! تا اینجا که همه چیز نرمال است. یک داستان معمولی بر پایهی انتقام. در پایان بعد از گفت و گویی طولانی با الیزابت که آن هم تمرکز زیادی برای درک کردن میخواهد بوکر به این موضوع پی میبرد که او و کامستاک در واقع یک شخص هستند! پیامبر مسئول مرگهای زیادی است و مردی که بوکر در کل بازی در حال شکارش بوده اصلا وجود نداشته اگر تصمیمهای خود بوکر نبودند. با دانستن این مطالب پی میبریم که بوکر به نوعی در حال گرفتن انتقام از خود بوده است. نکتهی اخلاقی داستان بازی هم اینجاست: بدترین دشمن هر آدمی، خودش است. داستان پر رمز و راز Bioshock Infinite را قطعا میتوان در رنکینگ بهترین داستانهای تاریخ بازیهای ویدئویی آورد.
۴ – Splinter Cell Conviction
وقتی که صحبت از خانواده شود سم با کسی شوخی ندارد! Splinter Cell Conviction مثل نسخههای قبلی و بعد از خود حول Sam Fisher میچرخد منتهی با این تفاوت که این بار داستان کمی شخصی است. داستان بازی Splinter Cell Conviction مربوط به زمانی است که سم فیشر درمییابد مرگ دخترش سارا شاید تنها یک تصادف نبوده است. ماجرای مرگ سارا مربوط به سال ۲۰۰۷ میشود که در یک تصادف کشته شد. سه سال بعد یک گروه آدمکش سعی در به قتل رساندن سم را دارند اما سم موفق میشود خود را نجات دهد و از طریق رئیس این گروه که Dmitri Gramkos نام دارد متوجه میشود Andriy Kobin همان آدم پشت پردهی مرگ سارا است. سم بعدا از طریق Grim حقیقتی شوکه کننده را میشنود. حقیقت این است که سارا هنوز زنده است و سم اگر میخواهد یک بار دیگر او را ببیند باید به گریم در رسیدن به خواستههایش کمک کند. در Splinter Cell Conviction تمام اقدامات سم صرفا شخصی بوده و بوی انتقام میدهند. پایان بازی برای سم خوش است. سم بالاخره دخترش سارا را زنده و سالم پیدا میکند. سارا فیشر در نسخهی بعدی یعنی Splinter Cell Blacklist حضور ندارد اما سم میتواند با وی تماس بگیرد.
۳ – Assassin’s Creed II
اولین نسخه از سهگانهی اتزیو و دومین نسخهی Assassin’s Creed هم در لیست ما جا دارد. Ezio Auditore di Firenze پسر یک بانکدار ثروتمند به نام Giovanni است. داستان از این قرار است که جیووانی به رازهایی که نباید، پی میبرد. اسراری که باید “اسرار” باقی بمانند. پدر اتزیو به همراه برادرانش پس از دستگیر شدن اعدام میشوند و اینجا آغاز افسانهی Ezio Auditore است. اتزیو برای گرفتن انتقام به پا میخیزد و ثابت میکند که اعضای خانوادهاش که اعدام شدهاند همه بیگناه بودهاند. Assassin’s Creed 2 را میتوان یکی از بهترین نسخههای این فرانچایز پرطرفدار و یک بازی جهان باز کامل دانست. البته به غیر از AC II نسخههای دیگر این سری مثل AC III، Rogue و Unity هم بازیهایی هستند که داستانشان بر اساس انتقام روایت میشود و در کنار AC II قطعا Assassin’s Creed 3 هم یک مثال عالی برای این موضوع است. مطمئنا به آتش کشیدن دهکده و زیر آوار و آتش ماندن مادر Connor توسط نیروهای Charles Lee، دلیل قانع کنندهای برای گرفتن انتقام است. کانر هم در پایان توانست یار وفادار پدرش را بکشد و انتقام مادرش را بگیرد.
۲ – Max Payne
شخصیت Max Payne بدون شک یکی از رنج دیدهترین کاراکترهای تاریخ بازیهای ویدئویی است. یک مرد وقتی عزیزترین افراد زندگیاش را از او میگیرند چه کار میکند؟ اگر روزی تقدیر برایتان زندگیای مثل زندگی مکس پین نوشت یا انتقام میگیرید یا باید بقیهی عمرتان را در تیمارستان بگذرانید! و اگر خود مکس پین باشید انتقام را ترجیح میدهید. داستان زندگی مکس پین واقعا دردناک است. مکس در خانوادهای بزرگ میشود که پدرش همیشه مست بوده و مادرش را کتک میزد و همواره به وی خیانت میکرد. اعمال Jack Payne پدر مکس نهایتا منجر به مرگ Helen مادر مکس میشود. در سال ۱۹۹۸ افرادی معتاد به مادهی مخدر والکیربه خانهی مکس حمله کرده و همسر و دختر ۹ ماهه اش را به قتل میرسانند. مکس که پس از این ماجرا تبدیل به یک مرد سرد، خشک و بی احساس میشود به دنبال مسئولین این جنایت بزرگ میگردد تا آنها را به سزای اعمالشان برساند.
۱ – Dishonored
شاید Dishonored را بتوان یکی از واضحترین بازیهای ویدئویی بر پایهی انتقام دانست. بازیای که در آن انتقام تمام انگیزهتان است. Corvo شخصیت اول بازی از یکی از محافظان وفادار Dunwall تبدیل به ناجی شاهزاده و فرشتهی انتقام قاتلان مادر پرنسس میشود. Corvo که تشنهی عدالت است در سکوت، به چیزی که میخواهد میرسد.
در پایان لازم به ذکر این نکته است که قطعا بازیهای دیگری هم میتوانستند در این لیست جای بگیرند. از غایبان بزرگی مثل Red Dead Redemption گرفته تا عناوین کوچکتری مثل Prototype 2. به هر حال با توجه به محدودیت لیست سعی کردیم عناوینی که از هر حیث بازیهای موفقی بودهاند و قشر اکثریت گیمران با آنها آشنایی کامل دارند را ذکر کنیم. این مقاله را هم با یک جمله از ژنرال Shepherd، خیانت کار نسبتا دوست داشتنی به پایان میرسانیم. “میدونی در مورد انتقام چی میگن…بهتره برای کندن دو تا قبر آماده باشی.”