در دنیای امروز بازی های رایانه ای خیلی از موارد هستند که جدا از کیفیت خود بازی، در موفقیت و عدم موفقیت و بازخوردهای مثبت یا منفی و فروش بالا یا کم بازی نقش ایفا می کنند. جدا از تبلیغات که یک موضوع خیلی بزرگ است و قبلا در یک مطلب در مورد آن مفصل صحبت کرده ایم، مواردی مثل نحوه معرفی بازی، تعداد تریلرها و زمانبندی و فاصله بین انتشار آن ها از زمان معرفی تا عرضه بازی، چگونگی و زمان بالا و پایین بردن انتظارات صنعت بازی و مخاطبین از بازی و تحریک احساسی آن ها در جهت علاقمند شدن به بازی، میزان اطلاعاتی که به صنعت بازی از عنوان مورد نظر داده می شود و مخفی نگه داشتن برخی موارد کلیدی برای سورپرایز کردن بازیباز و منتقد و نهایتا هم قیمت گذاری بازی، همه و همه از دیگر موضوعاتی هستند که می توانند نقشی کلیدی در موفقیت و شکست بازی داشته باشند و هوشمندی در انجام آن ها می تواند یک فاکتور بزرگ برای موفقیت محسوب می شود. هوشمندی و نبوغی که شدیدا در مورد سازندگان عنوانی که امروز به نقد آن خواهیم پرداخت یعنی تیم Ninja Theory و بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice، وجود داشت و جدا از کیفیت بی نظیر بازی آنها، رعایت صحیح تمامی موارد بالا نیز مزید بر علت شد تا بازخوردهایی فوق العاده را برای عنوان جدید خود دریافت نمایند و امروز بتوانیم بگوییم Hellblade: Senua’s Sacrifice شاید بزرگترین پروژه این سازنده نبوده است (زیرا یک بازی مستقل است که ناشرش خود سازنده بوده و بالطبع از منابع مالی کمتری برخوردار بوده است مثلا نسبت به DMC Devil May Cry با پشتیبانی غولی مثل کپکام) ولی بی شک برترین و با کیفیت ترین پروژه آن ها به حساب می آید.

یک تجربه ۳۰ دلاری با محتوایی خیلی با کیفیت تر از اکثر بازی های ۶۰ دلاری….

نینجا تئوری به واقع ثابت کرد که افراد و اعضای بسیار باهوشی دارد و چه در زمینه بازاریابی و چه در زمینه نوع رفتار و معرفی بازیشان قبل از انتشار. سازندگان بازی از زمانی که بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice معرفی شد در ابتدا با اولین تریلر معرفی، توجهات را به خود جلب کردند تا باعث شود نام بازیشان برود در لیست بازی هایی که مراجع و منابع بزرگ گیمینگ و خیلی از بازیبازان مخصوصا با توجه به سابقه نینجا تئوری آن را دنبال خواهند کرد. اما بعد از آن مدت خیلی زیادی را در سکوتی خبری فرو می رفت و خیلی زیاد از این بازی نمی شنیدیم و هر از چند گاهی تریلرهایی و تصاویری از این بازی منتشر می شد که چیز زیادی از آن به در اختیار ما نمی گذاشت و کم کم هر چه به زمان انتشار  بازی نزدیک تر می شدیم حتی من که از همان اول طرفدار بازی بودم تقریبا حسی داشتم که شاید این بازی خیلی موفق نشود و برخورد خوبی از سوی منتقدان با آن انجام نگیرد زیرا که چیز خیلی زیادی از گیم پلی و مکانیک های بازی و داستان و گرافیک آن و .. نمی دانستیم و حتی وقتی نظرات را در سایت گیمفا می خواندم مشاهده می کردم که برخی از این عنوان قطع امید کرده اند و من هم دیگر اندازه زمان معرفی بازی نسبت به موفقیت آن اطمینان نداشتم و این گونه بود که سازنده ها نزدیک انتشار بازی انتظارات را از بازی خودشان پایین آوردند، اما دقیقا آس را نگه داشتند برای زمان کمی قبل از انتشار بازی.

Senua شخصیتی رنج دیده و عذاب کشیده است که شدیدا درگیر اختلالات روحی و روانی است و اتفاقا معجزه بازی نیز در نحوه نشان دادن بیماری روانی شخصیت اصلی بازی به بازیباز است که به طبیعی ترین و بهترین شکل ممکن انجام می شود.

در این زمان سازندگان بازی تریلری طولانی را از گیم پلی و مبارزات معرکه بازی و گرافیک خیره کننده آن و ذهن مغشوش و پریشان شخصیت اصلی بازی منتشر کردند که ناگهان به مانند بمبی صدا کرد و دوباره نام Hellblade: Senua’s Sacrifice را شدیدا بر سر زبان ها انداخت و امیدها را بازگرداند و صحبت از بازی خود را داغ داغ کرد و حتی خود من برای این بازی پیش نمایشی لبالب از امید به موفقیت، به رشته تحریر در آوردم. اینگونه سازندگان خیلی استادانه نزدیک انتشار بازی، عنوان خود را که مدتها کمرنگ شده بود دوباره به صدر ویدئوها و اخبار بردند و بعد هم در حالی که کاملا و کاملا از کیفیت بازی مشخص بود که با یک قیمت ۶۰ دلاری به مانند دیگر بازی های بزرگ و AAA، هیچ مخالفتی نخواهد شد و خیلی از بازی های ضعیف تر از این قیمت ۶۰ دلاری دارند، سازندگان بازی بدون هیچ طمعی با عنوان خود مثل یک بازی مستقل (که البته واقعا هم بود، ولی کیفیتی خیلی بالاتر از بازی های AAA داشت) رفتار کرده و قیمت نصف یعنی ۲۹ دلاری را بر روی Hellblade: Senua’s Sacrifice قرار دادند که این موضوع نیز هم باعث محبوب تر شدن نینجا تئوری نزد خیلی از بازیبازان دنیا شد، هم باعث کاهش فشار منتقدان روی بازی و برخورد با آن مانند یک بازی ۳۰ دلاری گردید و هم این که امکان خرید و تجربه بازیشان را برای خیلی از دیگر افراد نیز که شاید این عنوان را با ۶۰ دلار نمی خریدند، فراهم کردند تا محبوبیت و تعداد نسخه های فروش رفته Hellblade: Senua’s Sacrifice نیز بیشتر شود و این بازی زیبا بیشتر در سطح جهان گسترش یابد و از آن صحبت شود.

بازی اصلا ترس و خجالتی از نشان دادن بیماری روحی روانی Senua ندارد و اتفاقا آن را در کانون توجه و مرکزیت داستان بازی قرار داده است و البته با باکیفیت ترین شکل ممکن نیز این کار را کرده

سرانجام Hellblade: Senua’s Sacrifice در تاریخ ۸ آگوست ۲۰۱۷ به صورت تنها دیجیتالی و توسط خود کمپانی سازنده یعنی نینجا تئوری منتشر گردید و همان طور که فکر می کردم دقیقا این دید کاربر دوستانه و بی طمع سازندگان بازی و همینطور سیاست “معرفی عالی، سکوت، کاهش انتظار، انفجار، انتشار” برای عرضه بازی، کاملا جواب داد و بازخوردهای فوق العاده ای را پشت سر هم از سایت های مختلف و کاربران شاهد بودیم و هستیم تا جایی که امتیارات فوق العاده ای مانند امتیاز ۹۰ از وبسایت IGN، امتیاز ۹۰ از وبسایت  VideoGamer، امتیاز ۸۰ از وبسایت گیم اسپات و امتیاز ۸۰ از گیم اینفورمر را کسب نموده و اکنون نسخه رایانه های شخصی و پلی استیشن ۴ آن امتیاز متای ۸۳ را در اختیار دارند که یک موفقیت عالی برای این عنوان و نینجا تئوری به حساب می آید. در این مطلب قصد داریم تا به طور کامل به بررسی نقاط قوت و ضعف عنوان Hellblade: Senua’s Sacrifice بپردازیم و تمام جزییات آن را همراه شما عزیزان واکاوی کنیم تا از زوایای بیشتری با این عنوان روز دنیا آشنا شده و بتوانید راحت تر برای تجربه یا عدم تجربه آن تصمیم گیری کرده و به طور کامل در یابید که ایا این بازی باب میل شما هست یا خیر. پس اگر به هر دلیلی به این عنوان علاقمند هستید، پیشنهاد می کنم در ادامه مقاله نقد و بررسی بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.

بازی داستانی شخصی را از دید کسی می گوید که از psychosis، یک اختلال روانی حاد رنج می برد که در آن افراد توهمات بسیار زیادی دارند و در سرشان چندین صدای مختلف می شوند. تا به حال هیچ بازی را این چنین از دید چنین بیماری تجربه نکرده ایم ولی تجربه Hellblade: Senua’s Sacrifice را هیچ گاه از یاد نخواهید برد

من مست و تو دیوانه… ما را که برد خانه؟

به هیچ عنوان نمی خواهم ذره ای از داستان Hellblade: Senua’s Sacrifice را برای شما شرح دهم، چون قلب بازی، داستان و روایت بی نظیر آن است و حیف است که خودتان این تجربه بی نظیر را لمس نکنید. در همین حد بدانید که بازی بر اساس افسانه های اسکاندیناوی است و در آن سفر شخصیت اصلی بازی با نام Senua که یک مبارز دارای اختلالات روحی رولنی است به جهنم (ورژن افسانه های اسکاندیناوی جهنم) برای بازگرداندن روح معشوقه اش Dillion را دنبال می کنیم اما آنچه که در این سفر اتفاق می افتد مو بر تنتان سیخ می کند. Senua شخصیتی رنج دیده و عذاب کشیده است که شدیدا درگیر اختلالات روحی و روانی است و اتفاقا معجزه بازی نیز در نحوه نشان دادن بیماری روانی شخصیت اصلی بازی به بازیباز است که به طبیعی ترین و بهترین شکل ممکن انجام می شود.

در ذهن Senua دائما صداهایی گوناگون تکرار می شوند و حتی لحظه ای هم قطع نمی شوند (جز در برخی موارد محدود). برخی از این صداها به وی طعنه می زنند و او را قضاوت می کنند، برخی وی را دست می اندازند و مسخره می کنند، برخی سعی می کنند کمک کنند و به او جرات و شجاعت و امید بدهند.

بازی اصلا ترس و خجالتی از نشان دادن بیماری روحی روانی Senua ندارد و اتفاقا آن را در کانون توجه و مرکزیت داستان بازی قرار داده است و البته با باکیفیت ترین شکل ممکن نیز این کار را کرده و از وجود متخصصان بیماری های روانی و افراد بزرگ در این زمینه مانند پروفسور Paul Fletcher که در زمینه سلامت اعصاب و روان تخصص دارد، بهره برده است و ایشان کمک زیادی به دقیق بودن و نمایش صحیح و باورپذیر بیماری و اختلالات روانی Senua به بازیباز کرده است. در حقیقت بازی داستانی شخصی را از دید کسی می گوید که از psychosis، یک اختلال روانی حاد رنج می برد که در آن افراد توهمات بسیار زیادی دارند و در سرشان چندین صدای مختلف می شوند. تا به حال هیچ بازی را این چنین از دید چنین بیماری تجربه نکرده ایم ولی تجربه Hellblade: Senua’s Sacrifice  را هیچ گاه از یاد نخواهید برد. در ذهن Senua دائما صداهایی گوناگون تکرار می شوند و حتی لحظه ای هم قطع نمی شوند (جز در برخی موارد محدود).

تا به حال عنوانی ندیده اید که تا این حد در تمامی ابعاد خود و حتی در گیم پلی و معماها و .. کاملا به صداگذاری خود وابسته باشد و صداگذاری بازی کلید پیشروی در آن باشد.

برخی از این صداها به وی طعنه می زنند و او را قضاوت می کنند، برخی وی را دست می اندازند و مسخره می کنند، برخی سعی می کنند کمک کنند و به او جرات و شجاعت و امید بدهند. اگر از هدفون یا صدایsurround استفاده کنید تجربه شما از بازی و همذات پنداریتان با شخصیت اصلی چند برابر بهتر و لذتبخش تر می شود و انگار که این صداها مدام در سر شما نیز وجود دارند که این نیز یکی از نکات بی نظیری است که نینجا تئوری از آن به طور عالی استفاده کرده است. نهایتا باید گفت داستان بازی و روایت Hellblade: Senua’s Sacrifice فوق العاده جذاب و هیجان انگیز است و به واقع در تمامی نقدهای بازی نیز می بینیم که از داستان بازی تعریف و تمجید شده است، به ویژه با صداگذاری های بی نظیر بازی. شخصیت پردازی های بازی نیز مخصوصا در مورد Senua بی نظیر است و این شخصیت پردازی عمیق، با اجرای بی نقص Melina Juergens و نمایش واقعی و باورپذیر اختلالات روانی Senua، بهتر و با کیفیت تر نیز می شود.

نورپردازی در محیط های مخوف و پر از پریشانی بازی که در توهمات شخصیت اصلی است و همین طور در دنیای واقعی غوغا می کند و دنیای بازی را از هر لحاظ زیباتر کرده است.

نمایش مصور جنون… تابلوی شگفت انگیز دیوانگی

Hellblade: Senua’s Sacrifice از لحاظ گرافیکی در یک کلام “شگفت انگیز” است و هر بازیباری را شگفت زده می کند. زمانی که در حال تجربه بازی هستید و در محیط های آن راه می روید یا انیمیشن های صورت شخصیت اصلی بازی و کیفیت بصری و واقع گرایانه محیط بازی را می بینید تنها و تنها دارید با خود فکر می کنید “این بازی مستقل است؟ این بازی ۳۰ دلاری است؟ این که از اکثر بازی های نسل هشت خوش گرافیک تر است.” بله واقعا هم همین طور است. Hellblade: Senua’s Sacrifice چه از دیدگاه گرافیک فنی و ثبات بازی و چه از لحاظ طراحی های هنری بی نقص است و گرافیک بازی، یکی از قدرتمندترین بخش های آن به حساب می آید که نقش مهمی را در هرچه بیشتر کردن کیفیت بازی ایفا نموده است. به واقع کیفیت گرافیک و جلوه های بصری بازی اصلا و ابدا نیاز به توضیح خاصی هم ندارد. کافیست تا چند دقیقه بازی را نگاه کنید و در آن جرکت کنید و به محیط اطرافتان نگاهی بیاندازید و آن گاه است که همه چیز خیلی زود برایتان روشن می شود.

به واقع کیفیت گرافیک و جلوه های بصری بازی اصلا و ابدا نیاز به توضیح خاصی هم ندارد. کافیست تا چند دقیقه بازی را نگاه کنید و در آن جرکت کنید و به محیط اطرافتان نگاهی بیاندازید و آن گاه است که همه چیز خیلی زود برایتان روشن می شود.

گرافیک به حدی زیبا و چشم نواز (البته اغلب از لحاظ تاریکی و پریشانی) است که هر بیننده ای را به تحسین وا می دارد و در زمانی که شخصیت اصلی بازی در توهمات به سر نمی برد و در دنیای واقعی بازی حرکت می کنید گاها صحنه هایی را از تابش زیبای آفتاب یا یک منطقه و دشت پر از گل می بینید که شما را به وجد می آورد و باعث می شود تا از تاریکی و غمگین بودن یکنواخت بازی دلزده نشوید و به چشم شما تنوعی می بخشد. طراحی بی نقص دنیای زیبای همراه با گرافیک فنی با ثبات و عالی آن کاری کرده است تا یکی از بازی های عالی نسل هشتم از لحاظ بصری خلق گردد. در آخرین تریلری هم که از این عنوان منتشر شد می توانستیم زیبایی بازی از لحاظ طراحی هنری را مشاهده کنیم اما  نمی توانستیم قبل از تجربه بازی با توجه به تریلرها و ویدئوها در مورد گرافیک فنی و وجود یا عدم وجود مواردی مثل باگ و مشکلات گرافیک فنی مثل افت فریم و … مطمئن باشیم اما بعد از چند ساعت تجربه Hellblade: Senua’s Sacrifice باید گفت که گرافیک فنی بازی نیز مانند گرافیک هنری آن بی نقص است و سازندگان بازی در نینجا تئوری کار بزرگی را انجام داده اند آن هم با تعداد نفرات بسیار کم.

چه خفن!!!

حتی یک مورد نیز در بازی با مواردی مثل باگ و افت فریم حتی در صحنه های مبارزات با انواع افکت ها، مواجه نشدم و بازی از ثبات کامل برخوردار است. کیفیت تکسچرها در بازی و سایه زنی و نورپردازی بازی نیز در بالاترین سطح کیفیت ممکن قرار دارند و دقت و تمرکز زیادی بر روی تک تک جزییات بصری بازی به کار رفته است. از مهم ترین و برترین موضوعاتی که باید در مورد طراحی های بازی و گرافیک هنری به آن اشاره کرد این است که طراحی دنیای بازی بسیار عالی و کاملا منطبق با فضا و تم داستانی بازی انجام شده است و همه چیز از رنگ بندی ها گرفته تا نورپردازی بازی و کل طراحی هنری دنیای بازی دقیقا در راستای داستان بازی و ذهن مریض و بیمار و پریشان و تاریک شخصیت اصلی بازی قرار دارد که این موضوع باعث می شود بازیباز هر چه بیشتر در دل دنیای تاریک بازی فرو رود و با Senua همذات پنداری داشته باشد. نورپردازی در محیط های مخوف و پر از پریشانی بازی که در  توهمات شخصیت اصلی است و همینطور در دنیای واقعی غوغا می کند و دنیای بازی را از هر لحاظ زیباتر کرده است.

طراحی دشمنان مخوف و وحشتناک بازی که اکثرا بسیار تنومند و قدرتمند هم هستند، در بالاترین سطح کیفیت انجام شده اند و همینطور شاهد تنوع خوبی در محیط ها و مراحل بازی هستیم که البته همگی تمی تاریک و کابوس وار دارند، اما به طرزی هنرمندانه طراحان بازی و سازندگان آن کاری کرده اند که در عین غمگین بودن و تاریکی محیط ها، باز هم زیبایی و چشم نواز بودن بازی کاملا به چشم بیاید، از یک منطقه ساحلی گرفته تا روستایی ویران شده یا مناطقی پر از گل های زیبا.

طراحی شخصیت ها در بازی مخصوصا شخصیت اصلی آن یعنی Senua فوق العاده عالی و با حداکثر جزییات ممکن انجام شده است و از آن بهتر هم باید به سیستم موشن کپچر شگفت انگیز بازی اشاره کرد که گویی یک سطح فراتر از تکنیک موشن کپچر در دیگر بازی هایی است که تا به حال دیده ایم و به گفته خود سازندگان نیز بهترین کیفیت ممکن در موشن کپچر در این عنوان به کار رفته و دیدن حالات صورت شخصیت بازی هیچ تفاوتی با واقعیت ندارد و انیمیشن های بازی چیزی در حد یک معجزه به نظر می رسند. تنها کافیست تا به انیمیشن حرکت شخصیت ها هنگام مبارزات و راه رفتن و همینطور تغییر حالت چهره Senua در مواقع مختلف و حرکت موها و جزییات وحشتناکی که در طراحی آن ها به کار رفته است، دقت کنید تا اوج کیفیت این بازی را درک نمایید. طراحی دشمنان مخوف و وحشتناک بازی که اکثرا بسیار تنومند و قدرتمند هم هستند، در بالاترین سطح کیفیت انجام شده اند و همینطور شاهد تنوع خوبی در محیط ها و مراحل بازی هستیم که البته همگی تمی تاریک و کابوس وار دارند، اما به طرزی هنرمندانه طراحان بازی و سازندگان آن کاری کرده اند که در عین غمگین بودن و تاریکی محیط ها، باز هم زیبایی و چشم نواز بودن بازی کاملا به چشم بیاید، از یک منطقه ساحلی گرفته تا روستایی ویران شده یا مناطقی پر از گل های زیبا.

با ترکیب سیستم سنتی “ضربه سبک و سریع و ضعیف” و “ضربه سنگین و کند و قوی” می توانید کمبوهای مختلف خلق کنید، هم چنین می توانید از حملات دشمنان سریعا جاخالی دهید که بسیار حیاتی است، می توانید دشمنان را گیج یا stun کنید و همینطور از دفاع یا رد کردن حمله استفاده نمایید.

بدون شک گرافیک عنوان Hellblade: Senua’s Sacrifice یکی از برگ های برنده این بازی است که به وضوح معلوم است سازندگان و طراحان بازی، وقت و تمرکز زیادی را بر روی کیفیت بصری بازی گذاشته اند و مخصوصا این موضوع از آن جایی ارزشمندتر است که می دانیم این عنوان یک بازی مستقل و با بودجه تقریبا محدود بوده و تیم نینجا تئوری نیز تیم پرتعدادی از لحاظ نفرات نیستند ولی توانسته اند مرزهای بازی های کیفیت بصری بازی های مستقل را به مقدار زیادی جابجا کنند و یک شگفتی بیافرینند. بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice از لحاظ طراحی ظاهری و کارگردانی هنری عنوانی بسیار تحسین شده و فوق العاده با کیفیت و زیباست. در نهایت باید گفت از لحاظ جلوه های بصری چه در قالب فنی و چه از لحاظ هنری، Hellblade: Senua’s Sacrifice یک بازی کاملا نسل هشتمی و یک بازی تقریبا بدون نقص از لحاظ گرافیکی است و کار سازندگان و طراحان بازی، بسیار بسیار قابل تحسین است.

مبارزات بازی فوق العاده هیجان انگیز و جذاب هستند اما یک نکته دارند که نیازمند کمی صبر از سوی بازیباز است زیرا که زمانی طول می کشد تا به نوع و استایل مبارزات بازی عادت کنید و بعد از آن دیگر نه تنها هیچ مشکلی نخواهید داشت بلکه لذت وصف نشدنی را نیز از آن ها خواهید برد

دیوانه چو دیوانه ببیند ضربه ای مرگبار به او می زند!

نینجا تئوری قبلا هنر خود در خلق مبارزاتی بی نظیر با مکانیک هایی عالی را در عناوینی مثل Heavenly Sword و DMC: Devil May Cry ثابت کرده است. باید گفت در بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice شاهد یک سیستم ساده تر از مبارزات نسبت به عناوین قبلی سازنده هستیم، البته منظور از ساده تر، از لحاظ درجه سختی نیست، بلکه از لحاظ سیستم و مکانیک کلی مبارزات پیچیدگی کمتری داریم اما باز هم مانند قبل بسیار جذاب و هیجان انگیز هستند و حس و حالی نو دارند. با ترکیب سیستم سنتی “ضربه سبک و سریع و ضعیف” و “ضربه سنگین و کند و قوی” می توانید کمبوهای مختلف خلق کنید، هم چنین می توانید از حملات دشمنان سریعا جاخالی دهید که بسیار حیاتی است، می توانید دشمنان را گیج یا stun کنید و همینطور از دفاع یا رد کردن حمله استفاده نمایید. دوربین بازی روی شانه Senua و نزدیک وی قرار دارد و هرگز از او دور نمی شود، حتی در هنگام کات سین ها. احتمالا می گویید که خب این گونه مبارزات آزار دهنده می شوند زیرا دور و برتان را درست نمی بینید اما در این مورد نیز بازی خاص است و با صداگذاری بی نظیر آن، این موضوع حل می شود. چگونه؟ در طول مبارزه صداهای درون سر شخصیت اصلی در هنگام ضربه هایی که از اطراف وی وارد می شود به او هشدار می دهند و مثلا زمانی که یک دشمن از پشت سر قصد دارد به شما ضربه ای بزند صداهای درون سر Senua فریاد می زنند که جاخالی دهید یا دفاع کنید. این صداها حتی به شما کمک می کنند که نقاط ضعف برخی دشمنان را پیدا کنید و به آنها ضربه بزنید. در بازی قابلیتی به نام “تمرکز” یا “focus” نیز وجود دارد که در مبارزات به کار شما می آید و صحنه مبارزه را برای شما آهسته می کند. بله، چیزی شبیه به “بولت تایم”. البته این مکانیک در بسیاری موارد دیگر نیز به کار شما خواهد آمد و می توانید از آن استفاده های خوبی کنید.

مبارزات بازی اوج درک و فهم شما از عمق سیستم مبارزات بازی را به چالش می کشند و آزمایش می کنند.

مبارزات بازی از لحاظ کلیت و وزن مبارزات و سلاح ها همان طور که قبلا و در آخرین تریلر بازی هم به نطر می رسید، به عنوان زیبای For Honor شباهت زیادی دارد. وقتی در حال مبارزه با دشمنان قدرتمند بازی هستید، اگر عنوان فور آنر را تجربه کرده باشید اولین نکته ای که به ذهنتان می آید این است که مبارزات دو بازی از لحاظ وزن و استایل چقدر به هم شبیهند و انگار دقیقا و کاملا وزن سلاح شخصیت اصلی و سلاح های سنگین دشمنان مخوف بازی و ضربه هایی که وارد می آورند را با تمام وجود حس می کتید. در واقع باید گفت مبارزات بازی زیاد حالتی آرکید گونه ندارند و بیشتر واقع گرایانه هستند و در بازی شاهد مبارزاتی بسیار هیجان انگیز هستید که کاملا واقعی، سنگین و خطرناک به نظر می رسند. بازی از لحاظ درجه سختی جزو عناوین چالش برانگیز  محسوب می شود البته نه در اندازه دارک سولز و بلادبورن و.. ولی مقداری از بازی های استاندارد سخت تر است و باید تمرکز بالایی در مقابله با دشمنان بازی داشته باشید که این موضوع جذابیت و هیجان و استرس خاصی به بازی می بخشد. دشمنانی که در بازی شاهد آن ها هستید اکثرا بسیار قوی هیکل و عظبم با سلاح هایی فوق سنگین و ظاهری مخوف هستند که معمولا حملات بسیار سنگین و وحشتناکی هم دارند و  نبردهای مرگبار را برای Senua رقم می زنند. در واقع اگر در مبارزات بازی ذره ای تمرکز را برای جاخالی دادن و دفاع کردن از دست دهید و تاکتیک نداشته باشید و یا بخواهید خیلی آرکید گونه به جنگ دشمنان بروید سریعا به مشکل خواهید خورد و بایستی در مبارزات صبر و حوصله و تاکتیک داشته باشید. مبارزات بازی اوج درک و فهم شما از عمق سیستم مبارزات بازی را به چالش می کشند و آزمایش می کنند.

هر بار که در بازی کم کم می خواهید حس کنید که مبارزات بازی دارند برایتان یکنواخت می شوند، بازی یک نوع دشمن جدید معرفی می کند که نیاز به یک نوع مبارزه و تاکتیک خاص برای شکست دادن دارد و این موضوع سبب می شود تا بازی همچنین برای شما تازه بماند.

یک سیستم خلاقانه که سازندگان بازی در آن قرار داده اند و باعث می شود تا با پیشروی هرچه بیشتر در بازی استرس و هیجان شما هم بیشتر شود، این است که اگر در بازی به تعداد دفعات زیادی کشته شوید فایل سیو و ذخیره شما پاک می شود و باید کار را از ابتدا آغاز کنید که این را تا زمانی که در بازی قرار نگیرید، نمی توانید کاملا حس کنید که چه استرسی به شما مخصوصا بعد از مردن وارد می کند و باعث می شود تا به طور دیوانه واری بر روی مبارزات بازی تمرکز کنید و سعی کنید تا کاملا نحوه صحیح مبارزه و تاکتیک های مناسب برای کشتن هر نوع از دشمنان را یاد بگیرید تا از رخ دادن واقعه تلخ پاک شدن سیوهایتان اجتناب کنید! البته این که این مورد کار درستی است یا خیر، بحث های زیادی وجود دارد اما نمی توان کتمان کرد که هر چه هست باعث بخشیدن جذابیت خیلی زیادی به بازی شده است مخصوصا برای علاقمندان به بازی های هاردکور و بسیار دشوار. Hellblade: Senua’s Sacrifice از لحاظ تنوع دشمنان که قبلا و در تریلرهای بازی، نگرانی هایی در مورد آن وجود داشت، موفق شده تا تقریبا نگرانی ها را رفع کند و تنوع دشمنان برای عنوانی در مقیاس مستقل و پروژه ای از تیمی تقریبا کوچک و یک بازی ۳۰ دلاری بسیار هم مناسب است. تقریبا ۶ نوع دشمن مختلف غیر از باس ها در بازی وجود دارند که البته گاها شباهت هایی هم با هم دارند ولی از لحاظ ضربات و نوع مبارزه و الگوی حملات کاملا متفاوت عمل می کنند و باید گفت همگی آن ها هم در جای خود قدرتمند هستند و دشمن ضعیف و بسیار سطحی در بازی وجود ندارد. باس فایت ها در بازی تعداد کمی دارند و فاصله بین دو باس فایت بسیار زیاد است ولی همین تعداد کم باس ها، بسیار عالی و جذاب از کار در آمده اند و چه از لحاظ طراحی ظاهری و چه تنوع مبارزه و … بسیار فوق العاده و شگفت انگیز هستند. هر بار که در بازی کم کم می خواهید حس کنید که مبارزات بازی دارند برایتان یکنواخت می شوند، بازی یک نوع دشمن جدید معرفی می کند که نیاز به یک نوع مبارزه و تاکتیک خاص برای شکست دادن دارد و این موضوع سبب می شود تا بازی همچنین برای شما تازه بماند.

در بازی قابلیتی به نام “تمرکز” یا “focus” نیز وجود دارد که در مبارزات به کار شما می آید و صحنه مبارزه را برای شما آهسته می کند. بله، چیزی شبیه به “بولت تایم”. البته این مکانیک در بسیاری موارد دیگر نیز به کار شما خواهد آمد و می توانید از آن استفاده های خوبی کنید.

مبارزات بازی فوق العاده هیجان انگیز و جذاب و سخت هستند اما یک نکته دارند که نیازمند کمی صبر از سوی بازیباز است زیرا که زمانی طول می کشد تا به نوع و استایل مبارزات بازی عادت کنید و بعد از آن دیگر نه تنها هیچ مشکلی نخواهید داشت بلکه لذت وصف نشدنی را نیز از آن ها خواهید برد، درست مانند موضوعی که در مبارزات بازی فور آنر هم به چشم می خورد. فقط بابد مقدار کمی به بازی زمان بدهید تا مبارزاتش را کاملا برای شما روشن کند و آن گاه کلی حرف برای گفتن دارد. در بازی تعداد نسبتا زیادی هم پازل وجود دارد که بایستی آنها را حل کنید. صدا کلید اصلی حل خیلی از این پازل هاست. صداهایی که در ذهن شخصیت اصلی بازی و توهمات وی، مدام تکرار می شوند نکاتی از حل معماهای بازی را به همراه دارند و حتی گاهی برای مبارزات نیز به کمک شما می آیند. باید گفت بسیاری از زمان بازی را باید مشغول حل پازل ها و معماهایی باشید که خدایان در مسیرتان قرار داده اند تا ارزش خود را به آن ها ثابت کنید. اغلب این پازل ها با دستکاری کردن محیط اطرافتان مانند درخت ها و سایه ها و خلق نشانه هایی خاص که برای حل پازل لازم دارید حل می شوند. برای حل برخی نیز باید در زمان گذشته و حال سفر کنید و برخی راه ها را برای خود باز نمایید. همچنین توهمات مداوم شخصیت اصلی بازی نیز در حل کردن معماها و پازل ها کاربردهایی دارد که در بازی برایتان روشن خواهد شد. نکته ای نسبتا منفی که در مورد این پازل ها وجود دارد این است که تعدادشان زیاد است و هیچ کدام نیز آنچنان سخت نیستند و حس می شود که به نوعی این پازل ها بر روی دیگر بخش های بازی سایه انداخته اند و تعدادشان بیش از حد نیاز است اما خب نمی توان گفت که این موضوع اختلالی در تجربه لذتبخش شما ایجاد می کند و بنابراین نکته ذکر شده را جزو نکات منفی بازی محسوب نمی کنیم.

در بازی شاهد مبارزاتی بسیار هیجان انگیز هستید که کاملا واقعی، سنگین و خطرناک به نظر می رسند. بازی از لحاظ درجه سختی جزو عناوین چالش برانگیز محسوب می شود

یکی از معدود نکات ضعف بازی که در بخش گیم پلی باید به آن اشاره کرد عدم وجود ارزش تکرار بالا در بازی است و در واقع سازندگان چیز خاصی را برای شما قرار نداده اند تا شما را کاملا به این که دوباره پای به دنیای بازی بگذارید و آن را تجربه کنید تشویق نمایند و کمبود المان های گشت و گذار و آیتم های کشف کردنی و یا حتی چند ماموریت جانبی و خارج از خط داستانی در بازی کاملا به چشم می آید و هر چند که بازی عنوانی کاملا خطی محسوب می شود ولی باز هم می شد با افزودن اندکی موارد جذاب، بازیباز را تشویق کرد تا دوباره بازی را تجربه کند هرچند که کیفیت بی نظیر بازی در تمامی بخش ها خودش می تواند دلیلی برای تکرار بازی باشد. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره کرد که با وجود کاملا خطی بودن بازی و عدم وجود المان های گسنرده گشت و گذار و اکتشاف در بازی، اما به طوری جالب سازندگان بازی با طراحی های محیط و مراحل کاری کرده اند که در طول تجربه بازی هرگز احساس محدودیت و این که هیچ جایی نمی توانید بروید را نخواهید داشت و حس نمی کنید که بازی شما را محدود می کند.

در طول مبارزه صداهای درون سر شخصیت اصلی در هنگام ضربه هایی که از اطراف وی وارد می شود به او هشدار می دهند و مثلا زمانی که یک دشمن از پشت سر قصد دارد به شما ضربه ای بزند صداهای درون سر Senua فریاد می زنند که جاخالی دهید یا دفاع کنید. این صداها حتی به شما کمک می کنند که نقاط ضعف برخی دشمنان را پیدا کنید و به آنها ضربه بزنید

چند نفر به یه نفر.. چند صدا در یک ذهن؟

بگذارید خیلی راحت به شما بگویم در کمتر عنوانی در تمام زندگی خود عنوانی با این کیفیت صداگذاری و صداپیشگی دیده اید و واقعا صداگذاری بازی و صداپیشگی شخصیت ها شگفت انگیز هستند و در لحظه لحظه بازی شما را به وجد می آورند. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره کنم که تا به حال عنوانی ندیده اید که تا این حد در تمامی ابعاد خود و حتی در گیم پلی و معماها و .. کاملا به صداگذاری خود وابسته باشد و صداگذاری بازی کلید پیشروی در آن باشد. Melina Juergens در نقش Senua یک شاهکار حلق کرده است و باید گفت از این بهتر نمی شود صداگذاری یک شخصیت را آن هم با این حد از اختلال روحی و جنون، انجام داد. واقعا باید به افتخار Melina Juergens ایستاد و وی را تشویق کرد و این اجرای بی نقص به حق شایسته قرار گرفتن در بین کاندیداهای جایزه بهترین صداگاری امسال خواهد بود. دیالوگ ها و داستان عالی بازی و موشن کپچر و انیمیشن های خارق العاده هم به این صداپیشگی بی نظیر اضافه شده اند تا عنوانی خلق شود که واقعا و واقعا مو بر تن بازیباز از لحاظ حس و حال و طبیعی بودن صداگذاری شخصیت ها سیخ می کند. باور کنید که زمانی که در حال شنیدن دیالوگ های بازی هستید چنان غرق آن ها می شوید که انگار واقعا خودتان درون دنیای بازی هستید. موسیقی های بازی نیز به مانند صداگذاری آن فوق العاده عالی و کاملا منطبق با اتمسفر و داستان تاریک و پریشان بازی هستند و به اصطلاح کاملا روی بازی نشسته و در بطن آن حل شده اند.

Melina Juergens در نقش Senua یک شاهکار حلق کرده است و باید گفت از این بهتر نمی شود صداگذاری یک شخصیت را آن هم با این حد از اختلال روحی و جنون، انجام داد. واقعا باید به افتخار Melina Juergens ایستاد و وی را تشویق کرد و این اجرای بی نقص به حق شایسته قرار گرفتن در بین کاندیداهای جایزه بهترین صداگاری امسال خواهد بود.

بدون هیچ شکی در نسل هشتم تاکنون عنوان Hellblade: Senua’s Sacrifice جزو برترین بازی ها از لحاظ صداگذاری محیطی و شخصیت هاست و واقعا بالاترین کیفیت ممکن در این زمینه را در بازی مشاهده خواهید کرد و شنوا خواهید بود. جالب است بدانید که صدا نقشی کلیدی در معماهای بازی هم دارد و همانطور که گفته شد صداهایی که در ذهن شخصیت اصلی بازی مدام تکرار می شوند نکاتی از حل معماهای بازی را به همراه دارند و حتی برای مبارزات نیز به کمک شما می آیند که در بخش گیم پلی کاملا این سیستم عالی را برای شما شرح دادیم. همانطور که گفته شد اگر از هدفون یا صدایsurround استفاده کنید تجربه شما از بازی و همذات پنداریتان با شخصیت اصلی چند برابر بهتر و لذتبخش تر می شود و انگار که این صداها مدام در سر شما نیز وجود دارند. همین طور در بحث موسیقی نیز سازندگان ساندترک بازی بسیار عالی عمل کرده اند و کاملا مشخص است که آن ها به خوبی داستان بازی و شخصیت Senua و درگیری های ذهنی او را درک کرده اند و انگار در کل روند ساخت بازی لحظه لحظه حضور داشته اند تا قطعاتی کاملا مناسب با این عنوان بی نظیر بسازند.

سیستم موشن کپچر بازی شگفت انگیز است و گویی یک سطح فراتر از تکنیک موشن کپچر در دیگر بازی هایی است که تا به حال دیده ایم و به گفته خود سازندگان نیز بهترین کیفیت ممکن در موشن کپچر، در این عنوان به کار رفته و دیدن حالات صورت شخصیت بازی هیچ تفاوتی با واقعیت ندارد و انیمیشن های بازی چیزی در حد یک معجزه به نظر می رسند.

مستقلی AAA تر از غول های پر سروصدا

بدون شک عنوان Hellblade: Senua’s Sacrifice می تواند نویدی بر خلق یک فرنچایز قدرتمند باشد هر چند که نینجا تئوری نشان داده است که زیاد علاقه ای برای ساختن ادامه بازی هایش ندارد ولی بدون شک این فرنچایز مخصوصا در صورت موفقیت در فروش (که امیدوارم اتفاق بیافتد) دارای پتانسل بالایی برای خلق نسخه های بعدی خواهد بود. اگر چنین عنوانی با همین کیفیت ولی با بودجه بیشتر و طولانی تر کردن خط داستانی بازی، اضافه کردن برخی المان های نقش آفرینی، قابلیت گشت و گذار و اکتشاف بیشتر و ماموریت های جانبی ساخته شود می تواند حتی از این هم موفق تر عمل کند. Hellblade: Senua’s Sacrifice یک تجربه حدودا ۷ تا ۹ ساعته پر از شگفتی از دید یک بیمار روانی در سرزمین وایکینگ ها و سفر او به قلب جهنم است. اختلالات روانی شخصیت اصلی بازی نه تنها در داستان بازی، بلکه در تک تک جزییات بازی و در تمام ابعاد آن هم نقش دارد و در واقع کل بازی بر پایه این اختلالات روانی بنا نهاده شده است که به طبیعی ترین شکل ممکن، با بهترین گرافیک ممکن و با صداگذاری در حد برترین های تاریخ، برای بازیباز شرح داده می شود و کاملا او را با بازی همراه کرده و حتی باعث می شود تا با استفاده از صداگذاری بی نظیر بازی و المان های داستانی آن، بازیباز با Senua همذات پنداری کند و هر چه بیشتر در دنیای زیبای بازی غرق شود.

اگر به حرف بنده برای تجربه یا عدم تجربه یک بازی مقداری اعتماد و اطمنیان دارید باید بگویم Hellblade: Senua’s Sacrifice عنوانی است که بدون هیچ شکی باید آن را تجربه کنید زیرا که تا به حال مانند آن هیچ بازی دیگری را ندیده اید و این عنوان در تمامی ابعاد یک شاهکار است

به احترام نینجا تئوری… 

باید اعتراف کنم در طول سال ها بازیباز بودن و تجربه کردن عناوین مختلف هیچ گاه تجربه ای مانند Hellblade: Senua’s Sacrifice و چنین ماجراحویی را نداشتم. با این که از اول طرفدار بازی بودم اما هرگز و هرگز فکر نمی کردم که تا این حد “عاشق” بازی شوم. در Hellblade: Senua’s Sacrifice تمامی قدرت نینجا تئوری را می بینید، تمامی قدرت تیمی بی نظیر و کوچک که از همان ابتدای کارشان با تمام وجود و با قلبشان بازی می ساختند و اکنون شاهد بهترین شاهکاری هستیم که آن ها خلق کرده اند و از تمام تجربه خود در بازی های قبلی کاملا بهره برده اند. با وجود این بازی است که در می یابیم همیشه بودجه های کلان برای ساخت یک شاهکار که در تمام زمینه های مانند برترین بازی های AAA است لازم نیست و بیشتر هنر و تعهد و تخصص می خواهد. در نهایت باید بگویم اگر به حرف بنده برای تجربه یا عدم تجربه یک بازی مقداری اعتماد و اطمنیان دارید باید بگویم Hellblade: Senua’s Sacrifice عنوانی است که بدون هیچ شکی باید آن را تجربه کنید زیرا که تا به حال مانند آن هیچ بازی دیگری را ندیده اید و این عنوان در تمامی ابعاد یک شاهکار است. یک تجربه ۳۰ دلاری با محتوایی خیلی با کیفیت تر از اکثر بازی های ۶۰ دلاری….

گیمفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *