استودیو مارول و در کنار آن دنیای سینماتیک مارول (MCU)، در حال نزدیک شدن به سالگرد نه سالگی خودش است و به این زودیها دست از تلاش برنمیدارد. در سال گذشته، تنها فیلمCaptain America: Civil War (کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی) به چهارمین فیلمی از مارول تبدیل شد که به فروش میلیارد دلاری رسید، درحالی که فیلم Doctor Strange (دکتر استرنج) در سایت Rotten Tomatoes به امتیاز قابل قبول ۹۰ درصد رسید. از لحاظ اقتصادی و تجاری، مارول پیشرفت زیادی از سال ۲۰۰۸ تاکنون داشته است. اما بیشتر فیلمهایی که استودیو مارول پخش میکند، پیامدهایی را همراه خود دارند. دنیای سینماتیک مارول (MCU) تمایل به تکرار داستانها، حتی در فیلمهای کهکشانی دارد. در ادامه با وبسایت سینما گیمفا همراه باشید.
در زیر ۱۵ مشکل بزرگ از دنیای سینماتیک مارول را که هیچ کس آنها را نمیپذیرد! میبینیم:
نکته: این مقاله از سایت Screenrant ترجمه شدهاست و نظر مستقیم نویسنده یا سایت سینماگیمفا نیست.
۱۵: داستانهای اصلی
از بین همهی شخصیتهای داستانهای اصلی که مارول ساخته و پرداخته است، فقط Iron Man (مرد آهنی) واقعا دوام آورده است. Capitan America: The First Avenger (کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو)، Thor (ثور) و Ant-Man (مرد مورچهای) به وضوح تلاش میکنند تا شخصیتهایشان در فیلمهایی که مجموعهی ابر قهرمانان حضور دارند، قرار دهند. Doctor Strange (دکتر استرنج) حداقل روی پای خود ایستاده است اما به هیچ وجه با مردآهنی قابل مقایسه نیست.
مورد بعدی این است که تمام داستانهای اصلی مارول از یک الگوی یکسان پیروی میکنند. همهی آنها با شخصیت اصلی آغاز میگردد: یک قهرمان که در ابتدا کارهای نامعقول اما جبران پذیری انجام میدهد و این به آن معنا نیست که در وهلهی اول غیر قابل قبول است. معمولا هم یکی از همکارانش به شخصیت شرور تبدیل میشود و بقیهی داستان را هم که خودتان میدانید. امیدواریم در فیلمهای آیندهی مارول مثل Black Panther (پلنگ سیاه) چیزهای متفاوتتری ببینیم.
۱۴: کمدی بیش از حد
باور کنید یا نه زمانی وجود داشت که رابرت داونی جونیور (Robert Downey Jr) در هر صحنه شوخی میکرد. صحنههای کمدی او در اولین فیلم Iron Man (مرد آهنی) مشهود است. اما چیزی که فیلم را بسیار خاص میکرد توانایی او در شناخت زمانهایی است که باید جدی باشد. Iron Man حس یک فیم کمدی را منتقل نمیکرد. بلکه ترکیب ژانر هایی بود که با هم کار میکنند تا یک لحنی که دیزنی هرگز دیگر خلق نکرد را بسازند. البته به دنبال مالکیت آنها بر مارول، طنز این فیلمها بسیار تکراری شد.
همهی ما طنز را دوست داریم و جاس ویدون بدون شک یک فیلمنامه نویس مناسب برای دنیای سینماتیک مارول بوده است، اما سری Avengers (انتقام جویان) در صف کمدیهای ابرقهرمانی قرار گرفت. تونی استارک (Tony Stark) در Iron Man 2 (مرد آهنی ۲) به یک ماشین خنده تبدیل شده بود؛ شیرینکاری های Age Of Ultron (عصر اولتران) بیش از حد بود، و Doctor Strange تلاش میکرد تا چیزی باشد که نبود. اینها در وهلهی اول باید فیلمهای ابرقهرمانی باشند، و در وهلهی دوم هر چیز دیگر. وقتی یک شوخی به جا استفاده نمیشود، تنها جنبهی حواسپرتی از کل داستان را دارد و حتی وقتی یک شوخی به جا هم باشد، اغلب مانع از این میشود که داستان حرفهای جدیترش را بزند.
۱۳: موسیقی
برای یک فرانچایز با ۱۴ فیلم قوی که فقط دارای یک موسیقی قابل تشخیص هستند، این یک پیروزی است. قطعهی Alan Silvestri برای سری Avengers شاید تنها موسیقی به یاد ماندنی در دنیای سینماتیک مارول باشد که تا به حال تولید شده است. در حالی که این قطعه برای همهی ابرقهرمانان ایجاد شده است و شخصیت خاصی را مد نظر ندارد. در مقابل، دنیای تعمیم یافتهی DC، یک تم مخصوص و مشخص برای تک تک شخصیتهایش پس از تنها دو فیلم دارد .
با توجه به امتیازها، تمهای موسیقی مارول جالب و شگفتانگیز ترند. مایکل گیاچینو (Michael Giacchino) آهنگساز Star Trek و Rogue One، هنری جکمن (Henry Jackman) آهنگساز X-Men: First Class و Captain Philips و همچنین رامین جوادی (Ramin Djawadi) آهنگساز ایرانی تبار و سازندهی موسیقی سریالهایی همچون Game Of Thrones (بازی تاج و تخت) و Westworld (وستورلد)، همگی از آهنگسازان فیلمهای مارول هستند.
۱۲: شخصیتها بدون مرز هستند
دنیای سینماتیک مارول همواره توسط بلاکباسترهای جذاب پیش رفته است. این فرایند سودآوری را ادامه میدهد، بنابراین دیزنی تمایلی به تغییر ندارد، اما نباید در بخش شخصیتهای سه بعدی وارد شود.
تونی استارک احتمالا توسعه یافتهترین شخصیت مارول است، با هفت حضور در فیلمها و همچنان نیز حضورش ادامه دارد. ما اخیرا در Civil War شاهد یک بعد جدید از تونی بودیم؛ جدا از مقایسهی او با نسخهی اصلی کامیک-بوکیاش، تونی مشخصا یک فرد معتاد به الکل است. دنیای سینماتیک مارول خیلی کوتاه به این موضوع اشاره کرده است اما دیزنی هرگز.
اتفاقی مشابه نیز برای اسکات لنگ (Scott Lang) افتاد. شایعه شده است که ادگار رایت (Edgar Wright) از Ant-Man (مرد مورچهای) خواسته تا تبدیل به یک جنایتکار شود، اما دیزنی یک بار دیگر ازین موضوع فرار کرد. همانطور که قبلا نیز ذکر شد، شخصیتهایی که غیر قابل استفاده میشوند «مثل پیتر کوییل (Peter Quill) یا استفان استرنج» فورا بازخرید میگردند. این موضوع که دیزنی میخواهد شخصیتهایش را در بازار عرضه کند قابل فهم است، اما به این معنا نیست که آنها باید شخصیت خود را از دست بدهند.
۱۱: بهترین شخصیتها در Netflix گیر کردهاند
شخصیتهایی که واقعا حد و مرز داشتند در حال حاضر به Netflix محدود میشوند که بیش از حد مشغول مواجهه با مسائل کوچک برای نمایش دادن در دنیای فیلم هستند. با توجه به اینکه قهرمانان تلویزیون وقت بیشتری را برای پیشرفت دارند، با ۱۳ ساعت زمان در هر فصل، اما باز هم ما نمیتوانیم سینما را با تلویزیون مقایسه کنیم. نکتهی بعدی اینکه مت مورداک (Matt Murdock)، جسیکا جونز (Jessica Jones) و لوک کیج (Luke Cage) شخصیتهای تمام شده هستند. آنها هر کدام عادتهای متفاوت خودشان را روی میز میگذارند.
همانطور که با سریال The Defenders مواجه هستیم که یک گردآوری تیم ابر قهرمانها است، متعجب هستیم که چرا مارول چیزی شبیه به آن را برای دنیای سینما نمیسازد.
۱۰: چیزهای زیادی برای ادامه دادن است
طرفداران پروپا قرص مارول به شما میگویند که هرگز نمیتوانید بیش از حد، از یک چیز خوب داشته باشید، اما حمایت از مارول در تمام عرصهها، مثل یک حس تکلیف است. همانطور که هست؛ دنیای فیلم دنیای فیلم است، دنیای نتفلیکس دنیای نتفلیکس خواهد بود و Agent Of S.H.I.L.D (ماموران شیلد) کار خودش را انجام میدهد. متاسفانه همانطور که ما به سمت Infinity War(نبرد ابدیت) پیش میرویم که وعدهی متحد کردن تمام گوشههای دنیای سینماتیک مارول را داده است، فشار بر روی هواداران و حتی بینندگان بخاطر ترس از عقب ماندن از دیدن تمام ویژگیهای مارول، بیشتر میگردد.
حتی قبل از اکران Infinity War در سال آینده، چهار فیلم برای پخش برنامهریزی شدهاند. Iron Fist (مشت آهنی)، The Punisher (تنبیه کننده) و The Defenders (مدافعان) به نتفلیکس میآیند و سه نمایش دیگر نیز برای تلویزیون تدوین میگردند. جدای از حجم هزینهای که برای یک محصول جدید از مارول لازم است، قرار دادن کل دنیای سینماتیک مارول در مقابل تانوس (Thanos)، کار دشواری خواهد بود.
۹: صدای کارگردانان قربانی سینما میگردد
به طور گستردهای تایید شده است که کارگردانان دنیای سینماتیک مارول از وضعیتی که دارند راضی نیستند. به همین دلیل است که تنها جاس ویدن (Joss Whedon)، جیمز گان (James Gunn) و برادران روسو برای بار دوم به کارگردانی بازگشتند و کسانی مثل جان فارو (Jon Favreau) که دو تا از فیلمهای Iron Man (مرد آهنی) را کارگردانی کرده بود، دیگر به کارگرانی بازنگشت.
نکته در اینجاست که مارول نمیتواند برای این موضوع پاسخگو باشد. فیلم Hulk (هالک) در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، کارگردان آن انگ لی (Ang Lee) همهی جوانب را در نظر گرفت. در حالی که فیلمIron Man 3 (مرد آهنی ۳) از شین بلک (Shane Black) نیز یکی دیگر از فیلمهای دنیای سینماتیک مارول است که پس از کارگردان آن پخش شد. هر دو فیلم مورد توجه طرفداران در سراسر جهان قرار گرفتند، در حالیکه ما مطمئنا دوست داریم ببینیم مارول ریسکهای بیشتری انجام دهد.
۸: انتقامجویان باعث میشوند که هر رویدادی به انتقامجویی برسد
در جهانی که قصد دارد تا انتقامجویان را بعنوان نیروهای خوب به ما معرفی کند، این نکته که آنها دقیقا چقدر کار خوب انجام میدهند قابل توجه است. هیچ یک از آنها از راه خود برای کمک به غیر نظامیان خارج نمیشود، اما مشکل فراتر از این حرف هاست.
انتقامجویان دو بار دنیا را از رویدادهای آخرالزمانی نجات دادهاند، اما اگر خود آنها نبودند نیازی به نجات زمین نبود. در فیلم اول، در واقع SHIELD لوکی را به نیویورک دعوت میکند، در حالی که تونی استارک مستقیما به جلو میرود و یک خائن بزرگ در اولتران درست میکند. این تیم هیچگاه انتقام جویی نمیکند، تنها اشتباهات خود را از بین میبرد.
در طی فیلمهای انفرادی، بروس بنر (Bruce Banner) خون خود را برای ساختن هالک میدهد، در حالی که تکنولوژیهای مرد آهنی بارها دچار اشتباه میشود. ثور (Thor) حتی جنگی را آغاز کرده است که دو قلمرو را در برمیگیرد.
۷: مرد آهنی هنوز بهترین شخصیت آنهاست
با توجه به تمام تحسینهای انجام شده، دنیای سینماتیک مارول تنها یک فیلم کلاسیک کامیک-بوکی تولید کرد. در حالی که The Avengers (انتقام جویان)، Guardians (نگهبانان کهکشان) و The Winter Soldier (سرباز زمستان) به مقام بهترین فیلمهای مارول رسیدهاند، مرد آهنی هنوز پایهای از دنیای سینماتیک مارول است که توسعه پیدا کرده است. قبلا، Iron Man در فیلم جان فاورو (Jon Favreau) بود. کارگردان، این شخصیت را با تمام حس شوخ طبعی که نیاز بود تنظیم کرد تا او قادر باشد بدون وقفه جریان فیلم را به اوج برساند و تا آنجا پیش رفت که مرد آهنی را به عنوان یک شخصیت اصلی مارول برجسته کند.
سال ۲۰۰۸ یک سال بزرگ برای ابرقهرمانها بود. با حضور Iron Man و The Dark Knight که سه ماه پس از یکدیگر پخش میشد. جدا از باکس آفیس، هیچ یک از فیلمهای مارول یک ابرقهرمان مدرن مثل مردآهنی را به خود ندیدهاند، و همین وضعیت نیز برای The Dark Knight از DC رخ داده است.
۶: اختلافات شخصیتی
این مورد دربارهی خصوصیات شخصیتها نیست و بلکه بیشتر در مورد قدرتهایشان است که اساسا آنها به همان اندازه قوی هستند که در فیلم نامه ذکر شده است. با زره مرد آهنی آغاز میکنیم که او را در برابر حملهی هالک، صاعقهی ثور و یک تانک پر از مواد منفجره محافظت کرده است، اما موفق به دفع یک ضربهی معمولی کامیون در Iron Man 3 نمیشود. در انتهای فیلم The Incredible Hulk (هالک شگفتانگیز) مشاهده کردیم که بروس بنر بر روی خود کنترل کامل دارد، اما در Avengers دقیقا در جایی که Chaitauri حمله میکند، او تبدیل میشود و کنترلی بر خود ندارد.
کاپیتان آمریکا درگیر سربازان جنگ جهانی دوم است، اما ناگهان وقتی به Chitauri،Thor، Winter Soldier و Iron Man میرسد، دوباره تبدیل به یک ابر سرباز میشود. در همین راستا، Black Panther (پلنگ سیاه) دارای یک لباس از جنس ویبرانیوم است؛ سوال اینجاست که چرا او میتواند هر جایی با سرعت یک آهو بدود؟ آیا این یک ناسازگاری نیست؟
۵: شخصیتهای اصلی کشته نمیشوند
هر قهرمان مارول عمر مشخصی دارد اما سوال اینجاست که در دنیای سینماتیک مارول آیا آنها واقعا میمیرند. پیتر کوییل (Peter Quill) دو صحنهی فداکاری در Guardians Of The Galaxy ایجاد کرد، همین طور تونی استارک در Iron Man 2 در حال مرگ بود و هر دو در نهایت اتلاف وقت بودند زیرا مردنی در کار نبود. Civil War برجسته ترین موجودات قدرتمند که در سیاره وجود داشتند را در مقابل هم قرار داد، اما حتی یک شخصیت اصلی نیز در آن از بین نرفت!
حتی تصور میشد دنیای سینماتیک مارول تعدادی از شخصیتهایش را بازنشسته میکند، اما آنها هنوز مایل به پذیرفتن ریسک آن نیستند. فیل کولسن (Phil Coulson)، نیک فیوری (Nick Fury) و لوکی (Loki) همگی صحنههایی داشتهاند که از مرگ نجات پیدا کردهاند و مرگ هر سهی آنها از لحظات اساسی در فیلمهایشان بوده است. تاثیر عاطفی مرگ آنها در احیای دوبارهی آنها منتقل شده است، که در نهایت به فیلم صدمه میزند. Quicksilver تنها شخصیت اصلی است که در تمام این فیلمها مرده است.
۴: هیچ مشکلی وجود ندارد
ما میدانیم که مارول شخصیتهای اصلی خودش را از بین نمیبرد، اما اینکه دنیای سینماتیک مارول با این موضوع مشکلی ندارد فراتر از آن است. در این عصر از قراردادهای تبلیغاتی و فیلمهایی که در فازهای مختلف تولید میشوند، میدانیم که دورهی این جهانهای مشترک در حال پایان یافتن است. در مورد مارول، همه چیز به Infinity War بستگی دارد که به نوعی تمام اجزای دنیای سینماتیک مارول را در برمیگیرد.
برای مثال، مرد عنکبوتی، دکتر استرنج، استار-لرد (Star-Lord)، گامورا (Gamora) و نبیولا (Nebula) اخیرا تایید شده است که در Infinity War حضور دارند. هر کدام از این شخصیتها در یک فیلم در سال ۲۰۱۷ حضور دارند.
در دنیای فیلمهای کامیک-بوکی، شما انتظار دارید که خیر بر شر پیروز گردد، اما در واقع شما به تماشای پیچ و تاب این مسیر مینشینید. مشکل اینجاست که اهمیت دادن به این پیچ و تاب فیلم، وقتی شما میدانید کدام شخصیتها در نهایت پیروز هستند، سخت است.
۳: عدم وجود فیلمهای انفرادی برای شخصیتهای خانم
بدون در نظر گرفتن فیلم Captain Marvel (کاپیتان مارول) که در سال ۲۰۱۹ منتشر میشود، دنیای سینماتیک مارول برای یک دهه هیچ فیلم انفرادی ابرقهرمانانهای برای شخصیتهای خانم نساخته است. در آیندهی نزدیک، کارول دنورز (Carol Danvers) به دنبال جسیکا جونز (Jessica Jones) و پگی کارتر (Peggy Carter) فرانچایز خودش را در دنیای سینماتیک مارول هدایت میکند، لازم به ذکر است که Wasp در فیلم سال ۲۰۱۸ که دنبالهی Ant-Man (مرد مورچهای) است، نقشی کلیدی دارد.
تا همین اواخر، بیوهی سیاه (Black Widow) تقریبا در فیلمها نمایشی انفرادی از یک ابر قهرمان خانم را ارائه میکرد، و اسکارلت ویچ نیز اخیرا به تیم پیوست. نتفلیکس سابقهی بهتری برای شخصیتهای خانم دارد اما جسیکا جونز تنها کسی است که مجموعهی خودش را دارد. بنابراین چرا مارول برای اقدام به این کار این همه تاخیر میکند.
ما واقعا یک فیلم ابرقهرمانانه از خانمها ندیدیم که در باکس آفیس خوب عمل کند، اما Supergirl (سوپرگرل) و Jessica Jones (جسیکا جونز) در تلویزیون خوب ظاهر شدند. هیچ دلیلی وجود ندارد که یک فیلم ابرقهرمانه از خانمها نتواند در سینما موفق شود.
۲: ریسکهای خلاقانه وجود ندارد
چیزی که در راس این لیست قرار دارد این است که مارول به سادگی هرگونه ریسکی را نمیپذیرد. همانطور که در بالا مشاهده کردید مارول ریسک کشته شدن شخصیتهای اصلی را بر عهده نمیگیرد، همچنین شما داستانهای تکراری را مشاهده میکنید، و در حقیقت تمام شخصتهای اصلی ویژگیهای یکسانی دارند. همچنین فیلمهای انفرادی برای خانمها نساخته است. اگر به عقب برگردید خواهید دید که در مارول همه چیز مثل سابق باقی مانده است.
حتی Guardians Of The Galaxy (نگهبانان کهکشان) که یک فیلم پر خطر در دنیای سینماتیک مارول به حساب میآید، همان قاعده و اساس دیگر فیلمهای مارول را دنبال میکند. در حالی که فیلمهایی مثل Ant-Man و Doctor Strange میتوانستند در جهتهای متفاوتی حرکت کنند.
Civil War تصور میشد که فیلمی است که بازی را در دنیای سینماتیک مارول تغییر میدهد، و این در حالی است که جایگاه خود استیو راجرز (Steve Rogers) به عنوان یک انتقامجو مشخص نیست؛ این فیلم تقریبا اینگونه تمام شد که همه چیز به زمان قبل از شروع فیلم باز میگشت. تونی استارک لباسش را در Iron Man 3 (مرد آهنی ۳) کنار گداشته است. SHIELD در Winter Solder از کار افتاده است، ثور پل Bifrost را نابود کرده است. همه چیز در این فیلم به وضعیت عادی بازمیگردد.
۱: شخصیتهای شرور
اگر چیزی مثل روز روشن باشد، این است که در هرکدام از فیلمهای مارول یک شخصیت تبهکار وجود دارد. از بین همهی افراد بد در دنیای سینماتیک مارول، لوکی تنها کسی است که مارول بازیابیاش کرده است. به جز او دنیای سینماتیک مارول در مورد بزرگترین شخصیتهای شرورش اشتباه میکند.
Ant-Man حداقل تلاش میکند تا Yellowjacket را عرضه کند، اما فایدهای ندارد، و Guardians نیز با Nebula خود را رهایی بخشد. تنها شخصیت شرور دیگر Bucky Barnes است. اما او در طول Winter Solidier در چندین لحظه شخصیت واقعی خود را ارائه میدهد.
دنیای سینماتیک مارول نباید همین اشتباهات را با تانوس نیز انجام دهد. این شخصیت از مدتها پیش ساخته شده است و میتواند آینده فیلم Infinity War را شکل دهد یا نابود کند و مارول تنها چهار فیلم دیگر دارد تا یک فرمول کارامد قبل از آمدن جاش برلین (Josh Berlin) پیدا کند.