مفهوم کمینه محصول پذیرفتنی یا MVP
mvp چیست؟ آیا تاکنون عبارت «کمینه محصول پذیرفتنی» یا MVP به گوشتان خورده است؟ چیزی از آن میدانید؟ اگر با استارتاپها یا شرکتهای برنامهنویسی سروکار داشته باشید، احتمالا باید عبارات «MVP» و «متدولوژی چابک» به گوشتان خورده باشد. در ادامه به معرفی مفهوم MVP یا کمینه محصول پذیرفتنی و روشهای استفاده از آن میپردازیم. با ما همراه باشید.
با MVP شروع کنیم
تصور کنید روزی ایدهی خوبی برای ساخت محصول، پلتفرم، اپلیکیشن موبایل یا تجارتی الکترونیک به ذهنتان خطور میکند. اجراییشدن این ایده باعث میشود شرکتی که در آن کار میکنید نیز پیشرفت کند. همین امر باعث تغییر دیدگاه رئیس شرکت به شما میشود و ازآنپس شما را کارمندی باانگیزه و خلاق میبیند. در ابتدای کار با شوق بسیار تمایل دارید ایدهی خود را در دنیای واقعی عملیاتی کنید. پس از صحبت با رئیس دپارتمان فناوری اطلاعات و ردوبدلشدن چندین ایمیل و برگزاری جلسات فراوان، زمان موردنیاز برای اجرای پروژه را تخمین میزنید، مثلا به این صورت: ۲ ماه زمان برای فاز اولیهی پروژه، ۴ ماه مراحل کدنویسی، و همچنین ۳ نیروی تماموقت برای عرضهی محصول.
اما این زمانبندی طولانی است و چهبسا هزینهی زیادی هم طلب کند. همین باعث میشود رئیس بدون اینکه به پروژه نگاه کند یا حتی ارزیابیاش کند، آن را کنار بگذارد. اما خبر خوب این است که ساخت اپلیکیشن یا وبسایت به چنین زمان یا هزینهای نیاز ندارد. با یک MVP درست میتوانید ایدهی خود را با مشتریان واقعی آزمایش کنید و با بازخوردی که از آنها میگیرید، محصولی بسازید که دوستش دارند.
در ادامه ضمن معرفی ۵ نمونه از MVPهای بسیار موفق، تلاش میکنیم ابزارهای رایگان برای ساخت آنها و نیز نحوهی ارتباط با منابع را هم به شما بشناسانیم، چراکه برای استفاده از MVP ابتدا باید بدانیم چیست.
معنای عبارت «کمینهمحصول پذیرفتنی» یا MVP چیست؟
کمینهمحصول پذیرفتنی یا MVP به نسخهای از محصول اطلاق میشود که با کمترین تلاش، به شناخت حداکثری تیم از مشتریان بالقوه کمک میکند. (اریک ریس)
بهعبارت سادهتر تفاوت بین محصول نهایی و کمینهمحصول پذیرفتنی را میتوان در تصویر زیر مشاهده کرد:
این مفهوم بدان معناست که با ایجاد حداقلی مجموعهای از ویژگیها در محصول، آن را برای کاربر قابل استفاده نماییم. اگر مشکل این است که جایی برای نشستن وجود ندارد، جواب این است که به جای ساخت صندلی فوقپیشرفته، صندلی سادهای برای کاربر بسازیم و پس از اطمینان از رفع نیازهای اساسی کاربر، به توسعهی آن بپردازیم.
MVP درواقع حل مسائل پیچیده با راهحلهای ساده است
یکی از گرافهای بسیار مهمی که در ادامه به آن نیاز داریم، چرخهی استارتاپ ناب است که از متدولوژی استارتاپهای ناب برخاسته است. این چرخه بیانگر این است که بهترین راه موجود، ساخت سریع محصول است و پسازآن نیز باید بهسرعت به بررسی ایرادات احتمالی آن در هر مرحله از فرایند ساخت پرداخت. رویکرد این ایده این است که بهتر است محصول را سریع بسازید، در معرض دید عموم قرار دهید و سپس بهسرعت به رفع ایرادات آن بپردازید. این راه از مخفی نگهداشتن پروژه از دید مشتریان و ساخت محصول بدون بازخورد مشتری بهتر است. تا وقتی که لازم باشد، این چرخه را تکرار کنید تا محصولی بسازید که بازار منتظرش است. در این مرحله میدانید که مشکل اصلیِ مشتریان را حل کردهاید و حالا مشتریان خود را میشناسید.
مقایسهی کمینهمحصول و محصول بادوام و ترکیبی از آنها
کلمات کلیدی:
کمینهمحصول بهمعنای محصولی بد و پرایراد است که هیچکس دوست ندارد از آن استفاده کند.
کمینهمحصول+محصول بادوام بهمعنای محصولی است که حداقل ویژگیهای لازم برای حل مشکل مصرفکنندگان را داراست.
محصول بادوام بهمعنای محصولی است که از هر نظر بهینه ساخته شده است و برای عرضه به مشتریان، بسیار حرفهای بهنظر میرسد.
مثال:
مشکل: پیداکردن دوچرحه در مونیخ سخت است.
کمینهمحصول: دوچرخهفروشی سادهای در مقابل خانهمان ایجاد کنیم.
محصول بادوام: پلتفرمی مبتنی بر وب طراحی کنیم که کاربران از طریق آن بتوانند پروفایل، پیام و اعلانات را دریافت کنند و در آن به جستوجوی دوچرخهی موردنیاز خود بپردازند. این وبسایت مبتنی بر فناوریهای سریعی مثل جاوا اسکریپت طراحی شده است.
کمینهمحصول+محصول بادوام: تهیهی لیستی مجانی در اسناد گوگل که از دادههای صفحات تبلیغات فیسبوک و تبلیغات آنلاین جمعآوری شده است. در این دادهها عکس و توضیحات مربوط به دوچرخه نیز وجود دارد.
مزایای ایجاد MVP چیست؟
۱. بازگشت سرمایه یا ROI بالا، با ریسک پایین
این مورد بدین معناست که در سریعترین زمان ممکن و با کمترین ریسک، حداکثر ارزش ممکن را در محصولی ایجاد میکنید. بهعبارتدیگر، بهتر است قبل از اینکه محصول نهایی را به مشتری ارائه دهیم، نیازهای مشتری را شناسایی کنیم و محصول را مطابق با نیازهای او بسازیم.
قبل از اینکه ۱۰ امکان و ویژگی جدید در محصول خود قرار دهید، نظرات و نیازهای مشتریِ خود را درمورد محصول جویا شوید، چراکه ممکن است مشتریان ۱ یا ۲ مورد از ویژگیهای مدنظر شما را بخواهند و به گنجاندن ۸ ویژگی دیگر در محصول، نیازی نباشد. با نساختن آنچه موردنیاز مشتری نیست، میتوانید در هزینه و زمان صرفهجویی کنید.
۲. کاهش زمان و هزینهی توسعهی محصول
ابتدا درمورد ایدهی خود تصمیم نهایی بگیرید و بعد بهسراغ توسعهی محصول بروید. هرگز قبل از اطمینان از رفع نیازهای مشتری یا حل مشکل موجود، به تیمسازی و فروش و بازاریابی محصول نپردازید.
۳. درجریانگذاشتن سریع مشتریان
زمانی که اولین محصول خود را ساختید، آن را در معرض دید مشتریان قرار دهید تا هم مشتریانتان را زودتر بشناسید و هم نیازهای واقعیشان را. پس از این مرحله میتوانید محصولی بسازید که دقیقا مدنظر مشتری است. در این مرحله، بازخورد مشتری، برای تکمیل ساخت محصول نهایی کمک خوبی به شما میکند.
مزایای شناخت مشتری:
- اخذ بازخورد سریعتر درمورد محصول یا خدمات خود؛
- تشکیل سادهتر کمپینهای تبلیغاتی در فرایند فروش؛
- شناخت راحتتر بازار هدف.
۴. پیداکردن متقاضیان اولیهی محصول
نسخهی تکمیلنشدهی محصول خود را تنها در اختیار مشتریان خاص خود قرار دهید و نه هرکس. (استیو بلنک)
قبل از رونمایی از محصول، باید بدانید افرادی که در همان گام نخستِ عرضه، خواهان محصول شما هستند، چه کسانیاند. این افراد درواقع فارغ از اینکه محصول اولیهتان کمبودهایی دارد و هنوز نسخهی نهایی آن محسوب نمیشود، اولین کسانی هستند که مشتاقانه بهدنبال حل مشکلشان از طریق محصول یا خدمات شما هستند. اگر بتوانید این متقاضیان اولیه را که همیشه هم وجود دارند، شناسایی کنید، تشکیل کمپینهای تبلیغاتی برای جذب افرادِ بیشتر، سادهتر خواهد بود، چراکه از طریق همین افراد میتوانید کموکاستیهای محصول خود را شناسایی و اصلاح کنید.
ابزارهایی برای ایجاد MVP برای افرادی که توسعهدهنده نیستند
مجموعهای از ابزارهایی را جمعآوری کنید که میتواند به تعیین MVP شما در هر مرحله کمک کند. البته این مورد به چرخهی استارتاپ ناب نیز بستگی دارد.
ایدهها
بوم کسبوکار: چهارچوبی است برای تشریح ایدههای کسبوکار که برخی آن را «طرح کسبوکار ۲» نیز مینامند.
صفحهی راستیآزمایی استارتاپ: چهارچوبی است برای آزمایش فرضیات شما. این ابزار به شما کمک میکند مشکل، راهحل و مشتری خود را بهتر بشناسید.
اسناد گوگل: اسناد گوگل این قابلیت را در اختیارتان میگذارد که از پرسشنامههای رایگان آنلاین برای گرفتن بارخورد از مشتریان استفاده کنید. از اسناد گوگل برای بهاشتراکگذاری تفکرات خود با متقاضیان اولیه استفاده کنید و ایدههای ذهنی خود را با آنها در میان بگذارید.
ساخت محصول
Landingi.com: یک صفحهی لندینگ بسازید و همواره آن را تغییر دهید و نتایج را ارزیابی کنید.
Unbounce: ابزار دیگری که کار مشابه مورد بالا را انجام میدهد.
Shopolo: تنها در چند دقیقه، فروشگاهی اینترنتی ایجاد میکند.
یادگیری ارزیابی داده
ابزار ارزیابی گوگل (Google Analytics): با این ابزار متوجه میشوید مشتریِ شما چه کسی است، هر چند وقت یک بار به سایت شما سر میزند و به چه حوزههایی علاقهی بیشتری دارد.
Mixpanel: مکمل ابزار ارزیابی گوگل است.
Freshmail: ایمیلهای اختصاصی زیبا بسازید و آن را به نشانی ایمیل مشتریان خود بفرستید.
نمونههای زیادی برای ایجاد و آزمایش MVP وجود دارد، اما محبوبترین این ابزارها عبارتاند از:
- Landing Page
- Blog
- Wizard of Oz MVP
- Crowdfunding
- Fake it till you make it
صفحهی هدف
راحتترین راه آزمایش ایدههایتان استفاده از صفحات هدف است. صفحهی هدف درواقع اولین صفحهای است که مشتری شما از آن بازدید میکند. وقتی عبارت www.google.com را تایپ میکنید، دقیقا با نمونهای واقعی از صفحهی هدف روبهرو هستید.
نحوهی ساخت صفحات هدف
- استفاده از وبسایتهای رایگان ساخت صفحات هدف مثل landingi.com
- معرفی مزایای محصول شما به بهترین نحو ممکن به مشتری
- گزینهی تماس برای سفارش را در این صفحه قرار دهید و مثلا با اخذ آدرس ایمیل مشتری، او را بهسمت پرداخت برای سفارش محصول هدایت کنید.
- روی وبسایت خود ترافیک بگیرید و پستهای خود را در گروه های مختلف قرار دهید و از ابزار ارزیابی کلمات کلیدی گوگل استفاده کنید.
- نتایج را ارزیابی کنید.
- با بررسی و محاسبهی نرخ تغییرات، میزان علاقهمندی مشتریان به محصول را بسنجید.
- با مشتریانِ بالقوه صحبت کنید و نیازهای آنان را شناسایی کنید.
وقتی از نیازهای مشتری مطمئن شدید، برای او ایمیلی بفرستید و به او این اطمینان را بدهید که بهزودی محصول بینظیری عرضه میکنید که مطابق با نیازهای اوست.
بلاگ
گروپان (Groupon) از حیث سرعت رشد و پیشرفت، یکی از موفقترین شرکتهای تاریخ بهشمار میرود. این شرکت پس از ۷ سال فعالیت در بازار توانست ۴۸میلیون مشتری برای خود دستوپا کند. هماکنون بیش از ۱۰هزار نفر در آن مشغولبهکارند.
مؤسس گروپان کار خود را با وبلاگنویسی درمورد وردپرس شروع کرد. آنها در ابتدا با شرکتهای کوچک تماس میگرفتند و از آنها میخواستند تخفیف بهتری برای محصول خود ارائه کنند. اگر این شرکتها پیشنهاد گروپان را میپذیرفتند، مجموعهی گروپان نیز بهطور تضمینی ۳۰تا۵۰ مشتری برای محصول آنها پیدا میکرد. پس از این کار، آنها آگهی تبلیغاتی آن محصول را در پستهای وبلاگ خود قرار میدادند و اگر فردی برای خرید آن اقدام میکرد، یک بن تخفیف برایش ایمیل میکردند. همهچیز بهطور دستی انجام میشد. نه هیچ تیم فروشی وجود داشت و نه هیچ سیستم ایمیلی یا اطلاعرسانی خودکاری؛ همهی کارها با یک حساب سادهی جیمیل انجام میشد.
جادوی OZ MVP
بزرگترین فروشگاه اینترنتی کفش را نیک سوینمرن در سال ۱۹۹۹ تأسیس کرد که یکی از نمونههای موفق در استفاده از MVP نیز بهحساب میآید.
نیک از نوعی MVP استفاده کرد که در متدولوژی چرخهی استارتاپ ناب به جادوی اوز (OZ) معروف است. او اولین فروشگاه اینترنتی کفش را تأسیس کرد، اما با این تفاوت که هیچ انباری برای نگهداشتن کفشها وجود نداشت. وقتی سفارشی از طرف مشتری به دست او میرسید، نیک به یکی از کفشفروشیها میرفت و کفش موردنظر مشتری را میخرید و برایش میفرستاد. این وبسایت از نظر طراحی عالی بود و تنها به جذب مشتریکمک میکرد.
شما هم در ابتدای کار نیازی ندارید که از انبار بزرگی استفاده کنید؛ با یک صفحهی هدف خوب کارتان را شروع کنید و با طراحی روالی اتوماتیک برای سفارش محصول، از مشتریها سفارش بگیرید.
خواستن توانستن است
شرکت ما در زمینهی جستوجوی رستورانهای اطراف فعالیت میکند. وقتی این شرکت را برای اولین بار ظرف دو روز راهاندازی کردیم، هیچکس فکرش را هم نمیکرد به جایگاه فعلی برسیم. در ابتدای کار قصد داشتیم برای اجرای هدف خود از برنامهای در بستر iOS استفاده کنیم، اما این کار غیرممکن بود، چراکه هیچکدام از اعضای تیم، دانش برنامهنویسی نداشت. بنابراین تصمیم گرفتیم صفحهی هدف خوبی طراحی کنیم و آن را برای دوستان خود ارسال کنیم تا از طریق آن، خدمات خود را معرفی کنیم.
پسازآن شروع کردیم به ساخت محصول خود که درواقع یک برگ کاغذ پرینتشده از سرویس نقشهی گوگل بود. روی این نقشه، رستورانهای شهر مونیخ مشخص شده بودند و ما قصد داشتیم هریک از این نقشهها را ۱ یورو بفروشیم. ما با فرض نرخ موفقیت ۱۰درصد اقدام به این کار کردیم و اگر به هدف خود میرسیدیم، درواقع میتوانستیم به مرحلهی بعد یعنی تهیهی برنامهای برای گوشیهای آیفون بپردازیم. شاید باورتان نشود، اما در مرحلهی فروشِ این نقشهها توانستیم از مجموع ۱۳ نفری که برای نقشهها مراجعه کردند، ۵ نقشه را بهفروش برسانیم که بهمعنای نرخ موفقیت ۳۸٫۵درصد بود.
تأمین سرمایه
شرکتی به نام پبل از کیک استارتر برای تأمین مالی ایدهی جذاب خود استفاده کرد: ساخت ساعتی هوشمند. قبل از اینکه آنها ساخت محصول خود را شروع کنند، ایدهشان را در سایت کیک استارتر با بقیه بهاشتراک گذاشتند. هر فردی که به طرح علاقه پیدا میکرد، میتوانست از طریق همان فرم، ساعت هوشمند را پیشخرید کند و این بهمعنای دستیابی به هدف کمپین تلقی میشد، یعنی تأمین مالی پروژه. در مرحلهی اول، این مبالغ به ۱۰۰هزار دلار رسید. بهاینترتیب، پس از اتمام فرایند ساخت، ساعتهای هوشمندِ پیشخریدشده، در اولین فرصت به سفارشدهندگان تحویل داده میشد. همین رویه ادامه پیدا کرد، بهطوریکه پبل به یکی از کمپینهای بسیار موفق در کیک استارتر تبدیل شد. درحالحاضر ۱۰میلیون دلار سرمایه برای پیشخرید این ساعتها جمعآوری شده است.
آنها با تهیهی ویدئو و عکس از محصول و درج تاریخ عرضهی آن در یک پوستر، آنها را بین دوستان، آشنایان و رسانهها پخش کردند. نتیجه این بود که این شرکت به برترین کمپین کیک استارتر در سال ۲۰۱۵ تبدیل شد، چراکه تا آخرین مهلتِ پیشسفارش محصول، مبلغ ۲۰میلیون دلار برای خرید ساعتهای هوشمند پبل جمعآوری شده بود.
اکنون برای ایجاد اولین MVP خود آمادهاید. بهیاد داشته باشید که قرار نیست در همین ابتدای کار به MVP بیعیبونقصی برسید. تنها کاری که باید بکنید، این است که از ابزارهایی که در این مطلب معرفی شد و نمونه MVPهای موفق برای تولید اولین محصول خود استفاده کنید.
برگرفته از brainhu