چگونه از دیگران انتقاد کنیم؟
شاید بسیاری از ما خاطرهی خوبی از انتقاد کردن و نقدشدن بهیاد نداشته باشیم. ممکن است واقعیتی را طوری بیان کرده باشیم که درعوضِ کمک به طرف مقابل، او را ناراحت یا ناامید کرده باشد. احتمال دارد کسی از ما بهدرستی انتقاد کرده باشد، اما درنهایت، بهجای توجه به برطرفکردن ضعفها، ناامید شده و بهکل از فعالیت خود دست کشیده باشیم. چرا چنین اتفاقاتی میافتد؟ چرا بازخورد ما به نتیجهی مطلوب منجر نمیشود؟ چرا از دیگران بازخورد مطلوب دریافت نمیکنیم؟ این مسئله را باید در سه جنبه بررسی کرد: منتقد، موضوع نقد، نقدشونده. برای دریافت پاسخ پرسشهای فوق، این مقاله را مطالعه کنید.
انتقاد یعنی چه؟
انتقاد بهمعنی بررسی موشکافانهی پدیدهها یا رویدادهاست و با هدف تشخیص خوب و بد، و مقایسهی این دو با یکدیگر، انجام میگیرد. معمولا معنای انتقاد با نقزدن، عیبجویی، مچگیری، عقدهگشایی، اعتراض، توهین و تحقیر خَلط میشود، بهطوریکه بهمحض انتقاد، ممکن است مخاطب با برداشت اشتباه، بهسرعت وضعیت تدافعی یا حتی تهاجمی بهخود بگیرد.
از میان مفاهیم یادشده، «اعتراض» بیش از سایرین به انتقاد نزدیک است. در اعتراض، غالبا فکر میکنیم یا حتی مطمئنیم به انتقاد ما توجه نکردهاند، بهطوریکه این بیاعتنایی، سرانجام به ضایعشدن حقوقمان منتهی شده است. به همین علت، اعتراض مستعد آمیختن با رفتارهای خشونتآمیز است.
انواع انتقاد
- انتقادی که اظهار یا عدماظهار آن، روی زندگی منتقد و نقدشونده تأثیر چندانی ندارد، مثل عدمتناسب رنگ کتوشلوار مجری تلویزیون با پیراهنش.
- انتقادی که در آن، اظهارنظر فرد در تعیین مسیر و مقصدِ پدیده یا رویدادی خاص تعیینکننده است، مثل رأیدادن به بهترین فیلم سینمایی در جشنوارهی فجر.
- انتقادی که در آن، عدماظهارنظر فرد بهقیمت شکستهشدن حریم شخصی یا پایمالشدن حقوق او تمام میشود. این مسئله ممکن است اقتدار و قاطعیت وی را خدشهدار و درنهایت او را عصبانی یا افسرده کند. در این نوع انتقاد، نشانههای اعتراض یا خودخوری را بهسادگی میتوان تشخیص داد.
چه هدفی از نقدکردن داریم؟
در شرایط آرمانی، بیتردید مقصود ما از انتقاد باید چیزی غیر از خردهگرفتن صِرف باشد. در انتقاد، غالبا فردِ منتقد، دنیای کنونی را نسبتبه تصویر مطلوبی که از پدیدههای پیرامون خویش در ذهن دارد، ناقص و ناکافی میبیند. به همین علت، براساس ذهنیت و معیارهای شخصیاش، این ناهماهنگیِ واقعیت با ذهنیت خود را نمایان میکند. باوجوداین، باید یادآور شد که تصویر ذهنی هریک از ما انسانها منحصربهفرد است، یعنی ممکن است آنچه از نظر یکی کمبود و محدودیت محسوب شود، از نظر دیگری لزوما این چنین نباشد.
بر همین اساس، قبل از اظهار نقد، چقدر خوب است مدتی درنگ کنیم و با طرح پرسشهایی، بهطور شفاف به انگیزهمان انتقاد و پیامدهای احتمالی آن بیندیشیم.
پرسشهای کلیدی برای شناخت انگیزهی انتقاد
برای یافتن هدف انتقاد، با طرح پرسشهایی ازایندست، میتوان به نتیجهی مطلوب نزدیک شد:
- آیا اصلا میدانم انتقاد یعنی چه؟ آیا نحوهی صحیح و مؤثر انتقاد را بلدم؟
- آیا به آنچه از آن انتقاد دارم، خود نیز بهشکل متعارف و مطلوب عمل میکنم، یا تنها از دیگران انتظار دارم اینگونه باشند؟
- آیا هر طرز فکر، پدیده یا رویداد مغایر با دیدگاهِ خود را بهچشم تهدید و توطئه میبینم؟
- آیا فکر میکنم طرز فکر من یگانه راه سعادت است، بهطوریکه به خود اجازم میدهم عقیده و سلیقهام را به دیگری تحمیل کنم؟
- آیا واقعا میخواهم به طرف مقابل کمک کنم، یا پی آن هستم که به منافع شخصیام دست یابم؟ مثلا، آیا میخواهم او را به کیفیت لباسش بدبین کنم تا لباس بوتیک خود را به او بفروشم.
- در صورتی که قصد کمک دارم، آیا واقعا میتوانم همراه انتقاد، راهی برای بهبود وضع، پیش پای او بگذارم؟ مثلا اگر او لباسهای بوتیک مرا نپسندید، آن وقت از او انتقاد کردهام، یا اینکه حال او را گرفتهام؟
- آیا واقعا طرف مقابل مایل است از من کمک بگیرد، یا من هستم که میخواهم دارایی، دانایی و تواناییهایم را بهرخ او بکشم؟
- آیا اصلا دربارهی موضوع نقد، حرفی برای گفتن دارم، یا تنها میخواهم ابرازوجود کنم؟
- آیا واقعا سعادتمندیِ فرد نقدشونده برای من اهمیت دارد؟
- آیا چیزی که به آن انتقاد دارم، واقعا سزاوار نقد است، یا اینکه نتواستهام آن را بهاندازهی لازم درک کنم؟
- اگر انتقاد نکنم، بدترین اتفاقی که ممکن است رخ بدهد، چیست؟ آیا مسئولیت آن بهعهدهی من خواهد بود؟ آیا از این وضع، نگران یا ناراحت یا زیاندیده میشوم؟
- آیا میتوانم بهشیوهای انتقاد کنم که ضمن حفظ احترام طرف مقابل و خود، به او کمک کرده باشم؟
- و…
برخی رفتارهای نامطلوب در انتقاد از دیگران
وقتی هدف خود از انتقاد را نشناسیم، آن وقت هیچ بعید نیست که با انجام رفتارهای ناشایست و غیرقابلدفاع، درعوضِ دستیافتن به نتیجهی مثبت، خود را انگشتنمای اینوآن کنیم و به آبروی شخصیِ خود چوب حراج بزنیم. چهبسا بههوای درستکردن ابرو، چشم طرف مقابل را نیز کور کنیم. شاید همهی ما نمونههای ذیل را دیده، شنیده یا حتی تجربه کرده باشیم.
پرتاب انتقاد
اعلام انتقاد قبل از بررسیِ تمایل یا عدمتمایل فرد نقدشونده به دریافت نقد
انتقاد در حضور جمع
تمرکز بر کاستیها و چشمپوشی مطلق از نکات مثبت
انتقاد ناپخته
نداشتن دانش، تجربه و تخصص لازم درخصوص موضوع انتقاد
اعلام انتقاد با قطعیت و کلیگویی
«اصلا خوب نبود»، «به هیچ دردی نمیخوره»، «هیچ ارزشی نداره» و…
انتقاد با لحن نامناسب
تحکمآمیز، طلبکارانه، متکبرانه، مؤاخذهگرانه و…
انتقاد مبتنی بر اطلاعات نامعتبر
شایعات فضای مجازی، اخبار دهانبهدهان و…
انتقاد بدون شناختن سوژهی نقد
نقدکردن فیلم یا کتابی که ندیده و نخواندهایم
انتقاد با دید کور
انتقاد قبل از شناخت حساسیتها، علاقهمندیها، توانمندیها و اولویتهای فرد نقدشونده
انتقاد از افراد قرارگرفته در وضعیتهای نامطلوب
انتقاد از مبتلایان به بیماری، داغدیدگی، درماندگی، پشیمانی، سردرگمی و…
اعلام انتقاد پیش از بررسی شواهد کافی
شاید علت کاستیِ برنامه، مواردی ازایندست باشد: کمبود بودجه، محدودیت نیروی انسانی، بدقولی دیگران، تنگنای زمان، وقوع مسائل پیشبینینشده و… . اگر اینها را بدانیم، شاید از انتقاد منصرف شویم یا دستکم شکل انتقاد و لحن گفتارمان را تغییر دهیم.
انتقاد از کسی یا چیزی، درحالیکه فرد منتقد خود وضعیت مناسبی ندارد
ناراحتی منتقد ممکن است بهعلت جروبحث با کسی، ترس، خشم، خستگی و دیگر عواملی باشد که انگیزه و تمرکز کافی برای نقد را از او سلب کرده باشد.
انتقاد بدون توجه به میزان تجربهی فرد
انتظاراتِ بیشازاندازه از افراد مبتدی نامنصفانه است. معمولا چنین کسانی بیش از هرچیز دیگر، به تشویق و دریافت انگیزه نیاز دارند. بهاحتمال بسیار زیاد، پس از تلاش بیشتر و دستیافتن به مهارت لازم، خود به اشتباهات طبیعی قبلیاش پی میبرد.
انتقاد در قالب طعنهزدن و کنایهگفتن
درعوضِ طرح صریح و صحیح انتقاد، با زخمزبان به طرف مقابل نیش میزنیم و درشتگویی و اُشتُلُم میکنیم.
بازکردن دایرهی انتقاد
آوردن شاهد، میانجی و حَکَم، پای افراد بیشتری را به ماجرا باز میکند. در این حالت، هریک از طرفینِ انتقاد، برای تأیید دیدگاه خود، یارکشی میکند. این کار احتمالا منجر به کینهتوزی خواهد شد.
انتقاد شتابزده
اگر فوریت و ضرورتی در انتقاد وجود ندارد، بهتر است کمی خویشتندار باشیم. با سردشدن احساسات و فرونشستن طوفان هیجانات، خودِ فرد، بهاحتمالزیاد به اشتباهات خود پی میبرد. اصلا شاید خودمان متوجه شویم دربارهی موضوع انتقاد، دیدگاه درستی نداشتهایم. اگر اینطور نشود، انتقادِ همراه با تأخیر ما، آسیب احتمالی کمتری به او وارد میکند. مثلا اگر دوستمان در کلاس، اسلایدهایی ارائه کرد، بلافاصله به او بازخورد ندهیم. بهنظر میرسد اغلبِ افراد در چنین شرایطی، پس از تلاش و تحقیق، بیش از هر چیز به آرامش نیاز داشته باشند. شاید دوست ما آمادگی لازم برای بحث دربارهی نحوهی ارائهی خود را نداشته باشد. حتی ممکن است برای اینکه نخواهد روی ما را زمین بزند، در رودربایستی قرار بگیرد و با ما مخالفت نکند. شاید یکیدو روز که بگذرد، بهتر و اثرگذارتر بتوان دراینباره با او صحبت کرد.
انتقاد از کسی در غیاب او
این کار ضمن کوتاهکردن دست منتقد از یافتن شواهد بیشتر، فرصت دفاع را از فرد نقدشونده خواهد گرفت. در ضمن، با مطلعشدن دیگران، و یککلاغ چهلکلاغکردن، ممکن است آبروی او و اعتبار خودتان در معرض خطر قرار بگیرد. یکی از نمونههای بسیار ویرانگری که در این زمینه مشاهده کردهام، انتقاد از کسی است که یا نمیخواهیم یا نمیتوانیم با او روبهرو شویم؛ درعوض، عملکرد نامطلوب او را به همسر، فرزند یا دیگر آشنایان او منتقل میکنیم.
انتقاد با نگاهِ «مشت، نمونهی خروار»
در چنین شرایطی، شعار ما این است: «سالی که نکوست، از بهارش پیداست.» انیشتین دیرتر از حد معمول زبان باز کرد؛ نیوتن ازبس ضعیف و لاغر بود، کسی تصور نمیکرد او زنده بماند. اما گذشت زمان، شرایط را بهشکل دیگری رقم زد. بیگمان، هرکس درمورد انیشتین و نیوتن براساس وضع کودکیشان قضاوت کرده بود، بعدها از پیشگویی خود شرمنده و مجبور به پذیرش اشتباهش شده بود.
ذوق کسی را کور کردن
فرض کنید دوست شما پس از سالها مستأجری، با هزارویک قرض و قسط، توانسته از اجارهنشینی خلاص شود. حالِ دوست شما شاید مثل دوندهی دوِ ماراتن باشد. به این فکر کنید که در مراسم چشمروشنی، درعوض عرض تبریک، این بیت را برای او بخوانید: هرکه آمد عمارت نو ساخت / رفت و منزل به دیگری پرداخت!
بلعیدن انتقاد
فرض کنید رفتار کسی شما را آزرده است. تلاش برای انکار یا توجیه واکنش او شاید بهقیمت ارسال ناموفق پیام شما تمام شود. شاید انتظار داشته باشید طرف مقابل، با مشاهدهی واکنش غیرصریح شما، خود متوجه رفتار ناپسندیدهاش بشود و از شما عذرخواهی و دلجویی کند. آن وقت، پس از گذشت چند وقت ممکن است فکر کنید طرف مقابل، خودش را به نفهمی و پررویی زده است، و بار گناه او را سنگینتر کنید. درنهایت نیز، به او واکنش درشتتری نشان دهید، درصورتیکه بعدها ممکن است متوجه شوید حق با شما نبوده است.
انگیزههای پنهان از انتقاد چیست؟
گاهی اوقات اگر دقیقتر بررسی کنیم، متوجه میشویم انتقادات ما، میوههای درخت آفتزدهای هستند که در کمبودها و کجاندیشیهایمان ریشه دوانده است. در این گونه موارد، اظهارنظر ما لباس خیرخواهی و انتقاد میپوشد، اما واقعیت چیز دیگری است.
فرافکنی
نسبتدادن عیب خود به کسی
محکزدن
آزمودن کسی و مشاهدهی واکنش او
مرکز کنترل درونی
انتقاد از وضع موجود برای تبرئهی خود
برتریجویی و انحصارطلبی
برای ماندن در اوج، درعوضِ تلاش بیشتر، تصمیم میگیریم دیگران را از عرش به فرش بیاوریم.
ترس از ناقص و ناکافیبودن
معمولا کسی که خود را بهاندازهی ازم کامل نمیبیند، شروع به برشماری نقائص دیگران میکند تا وجدان خود را تسلی دهد که دیگران هم کامل نیستند.
انتقامجویی و شماتت
گاهی اوقات میخواهیم حال کسی را بگیریم، اما دستاویزی نداریم. شاید ناگاه فرازونشیب زندگی فرصتی به ما بدهد تا ناتوانی و بیکفایتی او را بهرُخش بکشیم. حتی شاید بعدها گذشتهی نامطلوبش را مثل چماقی بر سرش بکوبیم.
جلبتوجه دیگران
این انگیزه بیش از تصور ما در انتقاداتمان متداول است. معمولا دیگران به شخص معترض و منتقد بهچشم فردی کاربلد و تیزبین نگاه میکنند. یافتن عیب یک چیز است و شهامت فاشکردن آن چیز دیگری. اینطور نیست که هرکسی جسارت نقدکردن داشته باشد. باایناوصاف، چه چیزی بهتر از نقزدن میتواند بهسرعت و بهسادگی، نیاز ما به دیدهشدن را برطرف کند؟
امروزه شبکههای اجتماعی چنین فرصتی را برای ما فراهم کردهاند. چون هویت ما لزوما مشخص نیست، پس دیگر برای حرف خود نیاز به جسارت نداریم. حال با خیال راحت، تا میتوانیم فقط دنبال عیوب اینوآن میگردیم. اما آیا واقعا دیدهشدن ما، بهقیمت تخریب دیگران و ایجاد تشنج و برهمزدن نظم عمومی، موجه و مقبول است؟
پیامدهای احتمالی انتقاد نامطلوب
شاید هرچه بدوزید و بشکافید، متوجه نشوید چرا دیگران در برابر انتقادات شما واکنش نامطلوب نشان میدهند؟ مگر هدف شما غیر از این است که راهنماییشان کنید؟ مسلما هیچکس دوست ندارد پس از انتقاد از کسی، با چنین واکنشهایی روبهرو شود:
- طردشدن
- خردشدن شخصیت
- تهدیدشدن به سوءقصد
- مقابلهبهمثل ازسوی فرد نقدشونده
- محرومیت از فعالیت، قطع حقوق، تعلیقِ تحصیل، حبس، اخراج از شغل، کیفر و…
- و…
شیوهی مؤثر انتقاد از فرادست خود
این مدل انتقاد برای موقعیتهای نوع اول و دوم مناسب است. موقعیت نوع سوم که تنش و چالش بیشتری دارد، توانمندی بیشتری در حوزهی مهارتهای ارتباطی میطلبد که در این مقاله، مجال توضیح مفصل دربارهی آن مهیا نیست.
در صورت امکان، با کسب اجازه و با بررسی موقعیت خود و طرف مقابل و ترجیحا در خلوت و دور از دید دیگران اقدام کنید. پیش از هر گونه صحبتی، ابتدا برای کسب آگاهیِ بیشتر سؤال کنید. در این مرحله بیش از هر چیز، به پاسخ پرسشهایتان گوش دهید. بسیاری از انتقادهای ما، پیش از سه مرحلهی قبل، از همینجا آغاز میشود. درعوضِ پرسوجوی بیشتر، قضاوت زودهنگام خود را مثل گلوله بهسوی فرد نقدشونده شلیک میکنیم. جنگ آغاز میشود!
اگر باز ابهام برطرف نشد، بگویید درمورد فلان چیز یا فلان کار صحبت کوتاهی دارید. بدون رودهدرازی و پرگویی، ابتدا محاسن آن کار را بیان کنید و بعد بگویید: «اما بهنظر من اگر به چند نکتهی دیگر توجه میشد، شاید کیفیت کار بسیار بالا میرفت… .»
فرایند انتقاد ممکن است همینجا تمام شود، اما اگر قصد دارید پیامدهای نقص موجود و راهکار مقابله با آن را نیز گوشزد کنید، توجه به نکات زیر ضروری خواهد بود.
کسب اجازهی مجدد
از او بپرسید آیا مایل به شنیدن ادامهی صحبتهای شما هست یا خیر. تأییدگرفتن معجزه میکند. اگر طرف مقابل پاسخ مثبت دهد، شما امنیت خاطر و اعتمادبهنفس بیشتری برای انتقاد خواهید داشت. درضمن، این کار باعث میشود برای چند لحظه هم که شده، گفتوگو را به طرف مقابل واگذار کنید. در این صورت، میان شما تبادلنظری پویا شکل خواهد گرفت. دیگر، کسی گوینده و آن یکی شنوندهی صِرف نخواهد بود. اگر پاسخ منفی بدهد، پیشاپیش از خستهکردن خود و کلافگی او جلوگیری کردهاید.
برشمردن انتقادها
پیشنهاد میکنیم جملات خود را با عبارت «من فکر میکنم…» آغاز کنید. تاحدامکان از جملات خطابی که با «تو» و «شما» شروع میشود، پرهیز کنید. همچنین غالبا استفاده از کلماتی مثل باید، نباید، چرا (با لحن سرزنشگر، بهشکل بازجویی و…) پیامد چندان خوشایندی نخواهد داشت.
قبل از اینکه برای حل مسئله پیشنهاد بدهید، ابتدا فقط به اصل موضوع اشاره کنید. مثلا بهجای اینکه بگویید «تعدادی لیوان یکبارمصرف بگذارید تا مهمانان از آب سردکن آب بنوشند»، کافی است اشاره کنید: «مهمانها تشنه بودند و رفتند سمت آب سردکن. دنبال لیوان میگشتند، اما پیدا نکردند.» در این شرایط، بهاحتمالزیاد طرف مقابل نهتنها در این نکته، بلکه چهبسا در کل فرایند پذیرایی بازنگری کند.
اگر واکنشها و پیامدها را نیز به او بگویید، اثرگذاری انتقاد شما بیشتر خواهد بود. مثلا بگویید: «بهنظرم این مسئله باعث شده بود برخی مهمانان با لحنی تمسخرآمیز دربارهی کیفیت مراسم گفتوگو کنند» یا بگویید: «گویا مهمانها از این وضعیت ناراحت بودند، چون چهرههایشان اخمو و عبوس بهنظر میرسید. اگر فکر میکنید کمکی از من ساخته است، در خدمتم. اگر هیچ کاری نتوانم بکنم، دستکم شاید بتوانم چند پیشنهاد بدهم.»
احتمالا اگر به این شکل انتقاد کنید، حرفتان اثرگذاری بیشتری خواهد داشت و مخاطب متوجه میشود کاستیهایی در فرایند پذیراییاش وجود دارد. حال اوست که باید تصمیم بگیرد آیا برای حل این مسئله میخواهد کاری بکند یا نه؟ همچنین میتواند در صورت تمایل، از شما کمک بگیرد. دیگر لازم نیست نبریده و ندوخته وسط گود بپرید و اظهارنظر کنید. نهایتا اگر برای دریافت کمک بهسوی شما بیاید، هم برای خودش مفید خواهد بود و هم احترام شما را بیشتر خواهد کرد.
شیوهی مؤثر انتقاد از زیردست خود
بعضی وقتها ممکن است از برخی جهات، منتقد نسبتبه نقدشونده، مرتبهی بالاتری داشته باشد، مثل دبیری که میخواهد از دانشآموز خود انتقاد کند. بهطورکلی اگر در جایگاه بالاتری بودید، باز هم روش فوق جواب میدهد. لازم نیست با فرد مقابل خود با لحن «خواهشی» صحبت کنید؛ کافی است فرمایشی و مؤاخذهگرانه برخورد نکنید.
انتخاب با شماست. میتوانید کاری کنید که از شما وحشت کنند، بهطوریکه اگر کسی به تعهدات خود عمل نکرد، تشویش خاطر داشته باشد. گزینهی دیگر، همدلی و درک افراد است، طوری که فرد خاطی عذابوجدان داشته باشد که چرا با وجود ارتباط با فرد بزرگواری مثل شما، از زیر بار مسئولیتهای خود شانه خالی کرده است؟