چگونه رهبر خوبی باشیم؟

درباره فن رهبری، بیش از هر مهارت دیگری در مدیریت، گفته و نوشته شده است. مهارت یکی از ارکان اصلی اعتماد به نفس است که رهبری نیز از این موضوع مستثنی نیست. به نظر می‌آید که بعضی‌ها ذاتاً رهبرند؛ امّا این ویژگی آن‌هابه علت تسلط بر کارشان و عزم و اراده راسخ در جهت جلب حمایت دیگران می باشد.
کاریزمای رهبر، خصوصیتی ذاتی نیست، بلکه ترکیبی است از علاقه و اشتیاق و اراده برای رسیدن به هدفی کاملاً روشن و معین و مهارت فراوان در برقراری ارتباط.

مدیرانی که شخصیتی برونگرا دارند، طبیعتاً راحت‌تر با جمع ارتباط برقرار می‌کنند؛ اما این بدین معنا نیست که کسانی که درونگرا هستند نمی‌توانند این مهارت را یاد بگیرند. علاقه شرط اصلی رهبری است اما لزومی ندارد در ظاهر نمایان شود. بسیاری از سرداران صنعت، در کمال خویشتن داری چنان اعتماد به نفس و عزم و اراده‌ای از خود بروز می‌دهند که تمام اطرافیان را سرشوق می‌آورند.

خصلت درونگرایی را با ناتوانی در اظهار وجود و اثبات شخصیت خود اشتباه نگیرید. تمام رهبران موفق، از توانایی اظهار وجود و جرأت برخوردارند، امّا بعضی از آن‌ها تا حدی خجالتی و کمرو هستند. چگونگی وضعیت تربیت ما در خانه و مدرسه بر این موضوع که ما خود را یک مدیر و رهبر تلقی کنیم یا فردی تابع و فرمانبردار، تاثیرگذار است.

وقتی قدرت رهبری را درک کنید، می‌توانید بر عادت‌های تربیتی ناصحیح غلبه نمائید.

به نظر می رسد که مدیران مختلف در موقعیت‌های متفاوتی ممتاز و سرآمد هستند. بعضی از آن‌ها وقتی هدایت سازمان و شغلی را بر عهده می‌گیرند که به سرعت رو به توسعه و پیشرفت است، بهترینند، در حالی که برخی دیگر تلاش می‌کنند شرکت‌ها را از فروپاشی و شکست نجات دهند. اما این عمدتاً بستگی به علاقه دارد. رهبران کارآمد می‌دانند که چگونه روش خود را تنظیم کنند تا با شرایط متغیر هماهنگ باشد.

برای اینکه مانند رهبران بزرگ دنیا تبدیل به اسطوره ای فراموش نشدنی شوید، نکات زیر  را تمرین کنید:

۱-مؤدب باشید.

از کلماتی مثل “بفرمایید”، “متشکرم” در مکالمات روزمره‌تان استفاده کنید. اما اعتدال را رعایت کنید. در صورت لزوم، مؤدبانه اما قاطعانه “نه” بگویید. اگر بار اول به جواب رد شما توجه نکردند، بر حرف خود تاکید کنید. مثلاً با جمله ی ” می فهمم، اما نه”، بر پاسخ منفی خود، مهر تائید و تاکید بزنید.

۲- الگوی خوبی برای افرادتان باشید.

هدفمند و مطمئن نشان دهید. اگر حالت عصبی و نگرانی در چهره تان معلوم باشد، کارمندان ضعف شما را پیدا کرده و از آن استفاده می کنند.

۳- سلامتی خود را حفظ کنید.

مرتب خودتان را وزن کنید و برای تفریح و تندرستی ورزش کنید. متناسب و معقول غذا بخورید. اغلب مردم وقتی اعتماد به نفس خود را از دست می دهند، اضافه وزن پیدا می کنند.

۴- مایه‌ی افتخار تیم تان باشید.

افراد گروهتان باید وقتی به نمایندگی آن ها در گردهمایی‌های شرکت می‌کنید یا از شرکت های دیگر دیدن می کنید، به شما افتخار کنند. پس خوب لباس بپوشید و خاص و متمایز باشید.

۵- به کارایی توجه داشته باشید، نه به محبوبیت و پرطرفدار بودن.

گاهی لازم است که خشم خود را نشان دهید، اما خویشتن داری خود را از دست ندهید. ابتدا برای خود معلوم کنید که چه احساسی دارید، بعد تصمیم بگیرید که چه وقت با فرد موردنظر صحبت کنید و موضوع را با آرامش مطرح کنید. مثلاً:”من خیلی عصبانی هستم که این اتفاق افتاده است…”.

۶- نشان دهید که ارزش نظرات دیگران را می دانید.

“می دانم که راه حل منطقی همین است اما فکر می کنم این بار به روشی خلاق تر احتیاج داریم” یا “تا حدودی با نظر شما موافقم، اما راه حل کامل تر و جامع تری نیاز است”.

۷- به دلایل منطقی موافقت یا مخالفت کنید.

 با همکارانتان بخاطر اینکه از دردسر دوری کنید، موافقت نکنید. به طرز خوشایند با نظرات آن ها مخالفت کنید. آرام باشید و اجازه دهید که آن شخص هم حرفهایش را مطرح کند. با دقت به حرف های او گوش داده، توجه کرده و بعد راه حلی برای آن پیدا کنید.

۸- اگر از چیزی ناراضی هستید صریح ابراز کنید.

 “دو اشتباه مهم در این گزارش وجود دارد. در آینده باید کار را قبل از آنکه به من بدهی، با دقّت بیشتری بازبینی کنی”. آه نکشید، اخم نکنید، با بداخلاقی و بی‌حوصلگی رفتار نکنید یا سعی نکنید با حرکات صورت، نارضایتی خود را به فرد مقابل بفهمانید.

 از طرفی زیاد هم خوشرو نباشید. ممکن است دوگانگی و تردید در رفتارتان دیده شود. هیچ چیز بهتر از صراحت نیست. صراحت در گفتار از ابهام های مشکل ساز و محتمل در آینده پیشگیری می‌کند. با سوال کردن می توانید گفتگو را حول آن مطلبی که می‌خواهید مورد بحث قرار دهید، متمرکز کنید و از اتلاف وقت جلوگیری کنید.

۹- عزت نفس داشته باشید.

با ابراز بلندنظری و مصمم و هدفدار راه رفتن، عزت نفس را درگروه خود ترغیب کنید. بلندقدی از این نظر مزیت است اما در غیر اینصورت هم ناراحت نباشید. رفتار یک رهبر می تواند این جنبه را پوشش دهد.

۱۰- معنویات گروه را تقویت کنید.

گروهتان را با عطف توجه آنان به هدف‌های گروه، دور هم جمع کنید. به کارمندان خود آموزش دهید در عین حالی که کار خود را انجام می‌دهند، باید یکدیگر را حمایت کنند. کار گروهی را بین آن‌ها تقویت کنید. بدون هدف‌های مشترک، گروهی وجود نخواهد داشت. اشتراکات موجود در گروه، از جمله هدف، فرهنگ و حمایت متقابل است که فلسفه‌ی گروه را تشکیل می‌دهد. کاری کنید که اعضای گروه به هم احساس وابستگی و همبستگی داشته باشند. کمک کنید که آن‌ها از مسئولیت‌های هم درک روشنی داشته باشند.

رهبری

۱۱- احساس تعلق را در اعضای گروه ایجاد کنید.

 وقتی با کارمندان صحبت می کنید، از ضمیر “ما” بیشتر استفاده کنید. از این طریق، احساس تعلق در افراد تحریک می شود.

۱۲- افراد را تشویق کنید.

افرادی را که خوب کار کرده اند، در جلسات عمومی تشویق کنید. امّا برای خود نور چشمی درست نکنید.

چگونه به عنوان رهبری لایق باید در افراد تیم انگیزه ایجاد کنید؟

چگونه رهبر خوبی باشیم؟

برای هر مدیری در سازمان، آگاهی از مسئله‌ی انگیزش کارکنان، ضرورت و اهمّیّت دارد. انگیزش در واقع پی‌جویی علّت رفتارهای اعضا و افراد سازمان است.

عوامل انگیزش، در واقع پاسخ چراهای رفتار آدمی است. چرا انسان در سازمان کار می‌کند؟ چرا بعضی افراد بسیار فعّال و برخی کم‌کارند؟ علت علاقه به شغل و بی‌علاقگی به کار چیست؟ این پرسش‌ها و بسیاری دیگر، همه با موضوع انگیزش در ارتباط‌اند. پاسخ به آن‌ها در انگیزش و انگیزه‌های کارکنان خلاصه می‌شود.

از این رو مدیران با تسلط به نحوه‌ی انگیزش کارکنان و شناخت انگیزه‌های آنان می‌توانند مسیر رسیدن به اهداف را هموارتر کرده و طی مسیر را سرعت بخشند.

تعریف و تئوری‌های انگیزش به وفور یافت می‌شوند. اما این راهکارهای عملی هستند که نتیجه‌ی دلخواه را بدست می‌دهند و متاسفانه کمیاب و گاهاً نایاب هستند. توصیه‌های عملی انگیزش کارکنان در سازمان‌ها و موقعیت‌های مختلف سازمانی، برای رهبران و مدیران به کار می‌آیند. حتی کوچکترین رفتار مدیر یا رهبر می‌تواند سبب انگیزش یا عدم انگیزش افراد گروه شود.

به افراد کم تجربه توجه خاصی داشته باشید.

 وقتی با تجربه‌تر و ورزیده‌تر می‌شوند، شیوه‌ی خود را تغییر دهید و کمی دست آن‌ها را باز بگذارید و اجازه دهید خودشان روش‌های کارشان را پیدا کنند. همین که یاد می‌گیرند کمتر به شما وابسته باشند، آن‌ها را مورد حمایت و تشویق قرار دهید.

افراد بسیار با تجربه نیاز آزادی عمل دارند و از نظارت شدید ناراحت می‌شوند. از آن اعضای گروهتان که توانایی رهبری از خود نشان می‌دهند، ترس و نگرانی به دل راه ندهید. از ابتکار عمل آن‌ها به عنوان مبنای پیشرفت‌های آینده استفاده کنید.

عزت نفس و نتایج حاصل از آن را در شرکت ترویج کنید. کاری کنید که همه اهمیت خود را درک کنند و این که هرکدام آن ها تا چه حد در موفقیت شرکت موثر بوده است.

هر وقت ممکن بود ارتباط رو در رو داشته باشید.

وقتی با آن‌ها ملاقات می‌کنید، تعارف‌ها و احوال پرسی‌ها را به یک دقیقه محدود کنید. تماس‌های تلفنی‌تان را تا حد امکان کوتاه کنید. در برخورد اول مشخص کنید که آیا می خواهید با این فرد دست بدهید یا نه. و در صورت لزوم محکم و دوستانه دست بدهید امّا زیاد دست او را در دست خود نفشارید. فشردن دست طرف مقابل پیام صمیمیت شدیدی را منتقل می کند که در روابط بین رهبر و اعضای گروه، لزومی ندارد و حتی ممکن است مشکل ساز شود.

به گروه خود دلگرمی بدهید.

افراد باید توقعات بالایی از خود داشته باشند و به مشکلات به چشم یک فرصت و موقعیت نگاه کنند، نه معضل و گرفتاری. بر مزایایی که این موقعیت ها برای آن ها دارد تاکید کنید. خوشحال تر خواهند شد که آنچه شما پیشنهاد می کنید انجام دهند. مثلاً بگویید:” حالا که آن دو نفر غائبند، تو می‌توانی به من ثابت کنی که برای ترفیع آماده ای.”

موضوعات رهبری و انگیزش همچون سایر موضوعات منابع انسانی، انتهایی ندارند. لذا تجربه‌ی مدیریت برای کسب مهارت‌های رهبری، غیر قابل انکار است.

تانی کال

مدیرنو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *