چرا خانمهای ایرانی اغلب ورزش نمیکنند؟
وزیر ورزش گفته است که بیشتر از ۸۰ درصد خانمهای ایرانی ورزش نمیکنند. همچنین در سال گذشته نیز گفت: «این آمار، خیلی تعجب برانگیز نیست. کسب نخستین مدال بانوان ایرانی در تاریخ المپیک، پس از گذشت ۵۲ سال از حضور ورزشکاران کشورمان در این رقابتها توسط کیمیا علیزاده، نشان داد که چقدر ورزش بانوان ایران به خصوص در سطح قهرمانی، با استانداردهای جهانی فاصله دارد.
اولین باری که خانمهای ایرانی در رقابت های المپیک شرکت کردند، المپیک ۱۹۶۴ توکیو بود. در آن المپیک نازلی بیات، ژولیت گفرگف، سیمین صفامهر و جمیله سروری، در رشتههای دو و میدانی و ژیمناستیک در رقابتها حاضر شدند.
پس از این حضور، در ۱۰ دوره رقابتهایی که برگزار شد، تنها در ۶ دوره بانوان ورزشکار ایران موفق به کسب سهمیهی المپیک شدند. حضور کم رنگ و ضعیف بانوان ایرانی در رقابتهای المپیک، چه در دوران پیش از انقلاب و چه پس از آن، نشان دهندهی ضعفهای ساختاری در ورزش بانوان است.
اوضاع ورزش بانوان به حدی نامطلوب است، که حتی اگر در دورهی اخیر رقابتهای المپیک، هر ۹ ورزشکار ایرانی حاضر در مسابقات، موفق به کسب مدال طلای المپیک میشدند، باز ضعف ساختاری و عملکردی و مشکلات زیر ساختی مربوط به چالش ورزش بانوان کشور، از ذهنها دور نمیشد.
چرا خانمهای ایرانی ورزش نمیکنند؟
بیایید به قهرمانی کیمیا علیزاده ۱۹ ساله نگاهی بیندازیم. او چندین سال است که در ورزش قهرمانی تکواندو فعالیت میکند، و رسیدن او به این سطح از ورزش قهرمانی، نه صدها میلیون تومان سرمایه نیاز داشت، و نه تجربهی طولانی. او تنها ۱۸ سال داشت که برای کشورمان افتخار آفرید.
این مثال، مبین این واقعیت است که برای ورزشکار شدن و مدال آوری خانمها، نه سرمایهی سنگین، و نه به دهها سال تمرین نیاز است. مهم تر از همه، همت و عزم جدی است. فرق کیمیا با میلیونها دختر ایرانی که بزرگتر و توانمندتر از او هستند، اما مدال المپیک را باید در رویاهای خود دنبال کنند، تنها واژهی همت و عزم جدیست.
واقعیت این است که انبوهی از مردان و زنان غیر ورزشکار ایرانی، نه بخاطر پول و کمبود امکانات ورزشی، بلکه به خاطر همت نداشتن و بعضا بی حوصلگی و تنبلی، از ورزش کردن طفره میروند. اینطور نیست؟
خیلی از ما عادت داریم در طول روز، ساعتها با تلفن حرف بزنیم بدون آن که کلا ۱۰۰ قدم در طول روز تحرک داشته باشیم. بسیاری از ما عادت داریم برای خرید یک پاکت شیر یا ماست از سوپر مارکت سر کوچه، خودروی شخصی را روشن کرده و یک مسیر ۲۰۰ متری را با خودرو رفته و برگردیم، یا حتی بدتر از آن، از دلیوری رایگاه فروشگاهها استفاده کنیم.
خیلی از ما عادت داریم، در طول ماه، صدها هزار تومان خرج سیگار و قلیان کنیم، اما برای ۱۰۰ هزار تومان ثبتنام در یک باشگاه ورزشی و یا چند بار استخر رفتن در طول ماه، هزاران آسمان و ریسمان را به هم ببافیم که چرا باید این همه برای ورزش هزینه کنیم و چرا این قدر هزینه های ورزش گران است!
البته اگر ورزش قهرمانی را کنار بگذاریم و رواج فعالیتهای ورزشی در سطح جامعه را بررسی کنیم، به دور از انصاف است که انگشت اشارهمان در مورد اهمیت ندادن به ورزش، صرفا به سمت خانمها باشد. خودمانیم، در زمینه ورزش همگانی، همهی ما یک چرخمان میلنگد!