ریچارد برانسون: ریسکپذیر و رویاپرداز
ریچارد برانسون همهکاره، ماجراجو و هیجانخواه در 18 ژوئیه 1950 در لندن به دنیا آمد. در سن 16 سالگی، برانسون دچار بیماری خوانشپریشی شده و عملکرد تحصیلی خیلی خوبی نداشت. مدیرمدرسه کارآفرینی یک بار به او گفته بود که سرانجام زندگیاش یا به زندان کشیده شده و یا یک میلیونر می شود. جالب است بدانید که امروزه برانسون عملا ثروتی به ارزش 5 میلیارد دلار دارد. افتخار گذراندن تعطیلات با رئیسجمهور سابق ایالات متحده قطعاً فرصتی است که بسیاری از افراد دوست دارند بدست آورند. در سال 1968، ریچارد برانسون 17 ساله، مجله خود به نام “Student” را راهاندازی کرد. اگرچه او یک فرد ترک تحصیلکرده دبیرستانی بود ولی به شدت به خود و دیدگاهش ایمان داشت و به سراغ رویاهای خود رفت. در دهه 1960، او با افراد مشهوری مانند میک جَگِر برای مجلهاش مصاحبه کرد. برانسون در ابتدای کار حتی یک سکه ده سنتی هم از مجله کسب نکرد که این مسئله بسیار ناامیدکننده بود. با این حال، او پا پس نکشید و از طریق پست الکترونیکی شروع به فروش آلبومهای موسیقی کرد. اما همواره در کنار موفقیت، موانعی وجود دارد و هنگامیکه برانسون داشت زیان میکرد فهمید که به تصمیمگیریهای ضعیف روی آورده است. او در انگلستان به عدم پرداخت مالیات بر فروش متهم شد. بالاخره برانسون مشکلات خود را حل کرد، از اشتباهاتش درس گرفت و اداره کسبوکار خود را به شیوهای منظمتر شروع کرد. پس از این که به تبلیغ آلبومهای موسیقی معروف پرداخت مجله او بلافاصله موفق شد. از آنجا که او و شرکایش در کسبوکار افرادی تازهوارد بودند، اسم ویرجین را روی فروشگاه خود گذاشتند و در سال 1971، اولین فروشگاه ضبط موسیقی ویرجین افتتاح شد.
پس از طی سالها،این مرد قدرتمند عرصه کسبوکار به قبول ریسکهای سنجیده شده ادامه داد و امپراطوری خود را بنا نهاد. برانسون سرمایهگذاریهای خود را از صنعت هواپیمایی به خردهفروشی گسترش بخشید تا جایی که صاحب یک فروشگاه لباس عروس نیز بود. در سال 1977، کسبوکار برانسون بعد از اینکه از بین بسیاری از موسیقیدانان دیگر توانست با گروه سیکس پیستولز قرارداد ببندد بسیار رونق گرفت. کسب درآمد چیزی است که یک کارآفرین با آن ناآشنا نیست. اگرچه برانسون در طول عمرش پول زیادی بدست آورده است ولی میگوید مسئله فقط پول نیست او میخواسته کسبوکار را بهتر از دیگران انجام دهد.
داستان موفقیت یک مرد قدرتمند عرصه کسبوکار، سفری است که می توان به آن به عنوان داستان فردی سرشار از انگیزه، تلاش و ایمان نگریست. برانسون ناراحتی و غمهای زیادی ندارد اما همچون بسیاری از ما که آرزو داشتیم میتوانستیم به خاطر درسهایی که در طول مسیر یاد گرفتهایم برخی کارها را به نحوی متفاوت انجام دهیم او نیز چنین بوده است.
او در سن 25سالگی در نامه ای به خود نوشت:
راهاندازی ویرجین را به تو تبریک میگویم. میدانم که هنوز در تلاشی که رد پای خود را بیابی و در درون و بیرون شرکت کار کنی، اما به کسبوکارت بچسب. می توانم به تو اطمینان دهم بهترین اتفاقات هنوز هم در راه هستند. اگرچه نمیخواهم رمز و راز و تصورت از ناشناختههای دنیا را از بین ببرم ولی میتوانم به تو بگویم که لحظات بسیار زیبا و ارزشمند و شگفتانگیزترین افراد در آیندهات در انتظار تو هستند. آری، بسیاری از خارقالعادهترین رویاهایت به حقیقت میپیوندد. اما یک جمله را باید به خاطر بسپاری: باید سخت کار کنی تا این اتفاقات بیفتد.
کارآفرین واژهای است که شاید اکنون هنوز خیلی با آن آشنا نباشی. اما کمکم با آن آشنا خواهی شد. این واژهای است که همسنگ نام و رویکردت به کسبوکار خواهد بود. واژهای که هممعنای خطر نیز هست. وقتی مدرسه را برای راهاندازی مجله Student رها کردی و باز هنگامی که از مجله Student به ویرجین رکوردز تغییر مسیر دادی و از هر دو سود بردی ریسک کردی. به استفاده از فرصتها ادامه بده. میزان اشتیاقت برای ریسکهای سنجیدهشده مشخص میکند در آینده چقدر در کسبوکارت “موفق” خواهی بود. بگذار رویاهایت تو را در طی مسیر هدایت کنند. افرادی که دوستت دارند را حفظ کن و به افراد صمیمی احترام بگذار.
مسیر پیشرو، ناهموار و پر از دستاندازها ، پرتگاهها و دوراهیها است. گاهی اوقات پیش میآید که میخواهی تسلیم شوی و همهچیز را رها کنی. با تبدیل چالشها به فرصتها، موفقیتی به دست خواهی آورد که هرگز فکر نمیکردی بتوانی به آن دست یابی. ولی تو همیشه موفق نخواهی بود. در واقع، چندین بار شکست میخوری. با این حال، مشکلی نیست، چرا که شکست بخشی اجتنابناپذیر از هر سفر شخصی و کارآفرینی است. مهم این است که برخیزی، رد پاهای خود را دنبال کنی، بنگری چه اشتباهاتی کردهای و از اشتباهاتت درس بگیری.
از تفویض مسئولیت نهراس. نگذار افراد منفیباف تو را بترسانند. کسبوکارت را مثل همیشه بچرخان و کارها را به شیوه خودت انجام بده. برند ویرجین تو را به دنیایی فراتر از موسیقی می برد. تواناییات برای قبول ریسکهای سنجیدهشده و خوشبینی مداوم تو، به کامیابیهای بزرگ هم در عرصهی کسبوکار و هم در عرصهی زندگی منجر خواهد شد. همانطور که یکی از نویسندگان موردعلاقهات دکتر زوس نوشت: آه هر جا شروع به کار می کنی همتی بلند داشته باش، موفقیت از آن توست اگر دست از تلاش برنداری و دو دستی به کار بچسبی. -ریچارد