نقد و بررسی بازی Super Lucky’s Tale
وقتی به لاینآپ انحصاریهای مایکروسافت در سال ۲۰۱۷ نگاه میکنیم، بیشتر از بازیهای بزرگ، عناوین خاص لیست انحصاری ردموندیها را پر کردهاند. عناوینی چون Halo Wars 2، PUBG و Cuphead کاملا متفاوت هستند از آنچه که همیشه به طور انحصاری روی اکسباکس تجربه کردهایم. در E3 2017 بود که بازی خاص دیگری در سبک پلتفرمر سه بعدی با نام «Super Lucky’s Tale» در کنفرانس مایکروسافت معرفی شد. دنبالهای بر Lucky’s Tale که در مارس ۲۰۱۶ برای Oculus Rift عرضه شده بود. بر خلاف قبل، اینبار تصمیم بر آن بود که بازی با تغییراتی به شکل انحصاری راهی اکسباکس وان و ویندوز ۱۰ شود. پس سازنده، استودیوی «Playful» دست به انجام تغییراتی در بازی زد. مایکروسافت نشر Super Lucky’s Tale را عهدهدار شد تا مخاطبان پلتفرمهای مقصد بتوانند بازی را امسال تجربه کنند. اما بر خلاف عناوین پلتفرمر یا کمی خاصتر انحصاری مانند Ori و Cuphead که تبلیغات نسبتا گستردهای برای آنها صورت گرفت و در آخر شاهد موفقیت چشمگیر آنها بودیم، ناشر کمتر در رابطه با Super Lucky’s Tale صحبت کرد. از همین تبلیغات محدودتر قبل از عرضه میتوانستیم حدس بزنیم که احتمالا در نسخهی نهایی سطح کیفی ساختهی Playful پایینتر از هم ردههای خود قرار خواهد گرفت و در نهایت این اتفاق رخ داد. البته این بدین منظور نیست که با عنوانی ضعیف روبرو باشیم؛ شاید Super Lucky’s Tale توانایی رقابت با بهترینهای ژانر را نداشته باشد، اما همچنان میتوان آن را دوست داشت و از فضای زیبا و گیمپلی سادهی آن لذت برد.
در اولین برخورد با بازی مطمئنا نکتهای که توجه شما را به خود جلب میکند، جلوههای بصری و زیباییهای ظاهری بازیست. در قدم بعد به عنوان یک انحصاری مایکروسافت -اگر از قدیمیهای اکسباکس باشید- بدون شک وجه هنری و ظاهری Lucky’s Tale برای شما یک حس نوستالژی جالب به همراه خواهد داشت. پلتفرمر Playful در بعد بصری به شدت یادآور روزهای خوب استودیوی Rare است. امکان ندارد پیشتر عناوینی چون Conker، Banjo و Kameo را تجربه کرده باشید و با بازی کردن Lucky’s Tale خاطرات خوبتان برای شما زنده نشود. البته این موضوع علاوه بر حسنی که برای انحصاری جدید مایکروسافت همراه دارد، آن را با چالش مقایسه با شاهکارهای ذکر شده نیز روبرو میکند. از طرف دیگر Playful کمی بد شانس بوده که انتشار Lucky’s Tale در سال جاری همزمان شد با عرضهی تعدادی پلتفرمر بزرگ مانند Crash Bandicoot N. Sane Trilogy، Yooka-Laylee والبته شاهکار نینتندو Super Mario Odyssey! گرچه باید این نکته را مد نظر داشت که مخاطبین که Lucky’s Tale هدف قرار داده کاملا متفاوت است از اهداف Mario Odyssey و در بحث هزینه و تبلیغات هم سراسر با آثاری متفاوت روبرو هستیم. بیشتر باید انحصاری جدید مایکروسافت را با Yooka-Laylee قیاس کرد. هر دو بازی با بودجهی محدود ساخته شدند و نتیجهی کار هر دو تیم تقریبا مشابه است. نباید این نکته را از یاد برد که Lucky’s Tale در جای یک ایندی با قیمت نیم بها عرضه شده و این مورد یک نکتهی مثبت برای آن به شمار میرود. در حقیقت عملکرد تیم Playful در مقایسه با کارمندان سابق استودیوی Rare در Playtonic Games جای تحسین دارد.
گیمپلی بازی بسیار سر راست و ساده است. مانند هر پلتفرمر دیگری باید سعی کنید درست روی سکوها بپرید و از سقوط کارکتر اصلی جلو گیری کنید. علاوه بر تلههای محیطی، تعدادی دشمن و موانع نیز در بازی در نظر گرفته شده که بعضا برای شما دردسر درست میکنند. منظور از سادگی که در اول پراگراف مطرح شد، سادگی مکانیکها و گیمپلی بازیست. هرچند که Lucky’s Tale شما را با چالشهای بزرگ روبرو نمیکند، اما دچار آفت سادگی بیش از حد نشده است. نکتهی دیگری که در این بحث باید مد نظر داشت و قبلتر به طور محدود به آن اشاره شد، این است که اثری چون ماریو در ژانر پلتفرمر سه بعدی، مخاطبان گسترده و با هر سن و سالی را پوشش میدهد، اما هدف Lucky’s Tale چیز دیگریست. عنوان نینتندو برای گسترهی قشر حرفهای پلتفرمر تا مبتدی طراحی شده و دلیل این مسئله نیز آن است که تعداد پلتفرمرهای حاضر روی کنسولهای کمپانی ژاپنی همواره پر تعداد بوده بدون شک اگر طرفدار و حرفهای پلتفرمر وجود داشته باشد، حتما مخاطب کنسول نینتندو است. اما اثر مایکروسافت بیشتر مخاطبان کم سن و سالتر و افراد نه چندان آشنا به پلتفرمر را هدف قرار داده است. پر واضح است که دلیل اتخاذ این تصمیم وجود انحصاری برای هر سن و سال و کمبود آثار این ژانر روی اکسباکس وان لحاظ شده.
تمرکز اصلی گیمپلی بر جمعآوری کالکتبلها گذاشته شده است و طی هر مرحله باید سعی در جمع کردن ۴ گلبرگ داشته باشید. سکهها هم دیگر ایفا کنندهی نقش در این زمینه هستند. کلیشههای ژانر هم در Lucky’s Tale وجود دارند تا مراحل دو بعدی و رانر، بخشهای مخفی، مبارزه با باسها، حل کردن پازلها و… چاشنی افزوده به گیمپلی جهت تنوع باشند. وجود ۴ هاب اصلی با مراحل متفاوت کاتالیزور دیگریست که مانع از تکراری شدن بازی طی تجربهی نسبتا کوتاه آن میشود.
در کنار گرافیک رنگارنگ بصری زیبا، عملکرد فنی نیز قابل تحسین است. اجرای ۳۰ فریمی (روی One X به صورت ۶۰ فریم) بازی که کمتر دچار افت میشود که تجربهی سیال و روانی را برای مخاطب به ارمغان آورده است. هر چند که تصمیم اجرایی کردن دوربین ثابت برای یک پلتفرمر سه بعدی کمی عجیب است و گاهی باعث میشود در مکانهایی که حتی یک دشمن هم در آن وجود ندارد جان خود را از دست بدهید، ولی ابدا به تجربهی بازی لطمه وارد نمیکند. برای کارکترها صداگذاری انجام نشده و دیالوگها همانند آثار کلاسیک به صورت تکس نمایش داده میشوند و داستان ساده بازی را روایت میکنند، اما موسیقی جایی است که Super Lucky’s Tale در آن میدرخشد. با توجه به شرایط هر مرحله، همواره آوایی گوش نواز در پس زمینه رغبت شما برای ادامه را بیشتر میکند.
با توجه به محدود بودن غالب لیست انحصاریهای مایکروسافت به دو ژانر شوتر و ریسینگ، امسال تجربهی Super Lucky’s Tale میتواند کاملا مخاطبان کنسول را به روزهای خوب نسل شش و ابتدای هفت ببرد و خاطرات خوش آنها با پلتفرمرهای انحصاری را زنده کند. هر چند تجربهی بازی با مشکلاتی چون سادگی و گاها ایرادات دوربین همراه است، اما حس خوبی مخصوصا به عنوان انحصاری مایکروسافت همراه دارد، چرا که در کنار آثاری همچون Cuphead سبک جدیدی از انحصاریها را وارد لاینآپ مایکروسافت کرده است. شاید بیشتر بازیهای ساخته شده، سعی دارند تا حرفههای یک ژانر را جذب کنند، اما Lucky’s Tale هدفی کاملا عکس را دنبال میکند! پس اگر از افرادی هستید که کمتر آثار پلتفرمر را تجربه میکنید، فرصت خوبی است که با قیمت ۳۰ دلاری به دنیای زیبای عناوین این سبک با روباه این قصه قدم بگذارید.
نویسنده: میلاد طاهرنژاد