معرفی انیمیشن کوتاه Out of Sight
عارضه نابینایی که در کلمه به معنای فقدان ادراک بینایی در فرد است، مدتها است که به جزء جداییناپذیر حیات بشری تبدیل شده است. برای این وضعیت که به دلایل فیزیولوژی و عصبی رخ داده و عوامل ارثی، اجتماعی و جغرافیایی در وقوع آن بیتاثیر نیستند، درمانهای مختلفی از جمله سلولهای بنیادی، پروتئین چنل رودوپسین – ۲ و کریسپر معرفی شده است. همچنین مدتی پیش اعلام شد که کمپانی گوگل از سیستم یادگیری ماشینی DeepMind (دیپ مایند) برای تشخیص زودهنگام دو بیماری آب مروارید و رتینوپاتی دیابتی که جزء اصلیترین دلایل نابینایی هستند، استفاده خواهد کرد. با وجود تمامی این پیشرفتها و دستاوردهای علمی، همچنان خیل عظیمی از جمعیت جهانی بینایی خود را از دست میدهند و قادر به مشاهده جهان اطرافشان نیستند. درست است که درمان قطعی برای از دست دادن قوه بینایی معرفی نشده، اما راههای متعددی برای بهبود شرایط زندگی این افراد که سادهترین کارها روزمره، برای آنها به چالشهای بزرگ و غیرممکن تبدیل میشوند، به کار گرفته شده است. عصای سفید که به افراد نابینا فرصت حضور در محیطهای مختلف را اعطا میکند و بهواسطه الفبای بریل این افراد که همانند دیگر انسانها استعدادها و تواناییهای مختلف دارند، میتوانند به عضو مفید برای جامعه تبدیل شوند. استفاده از سگهای راهنما یکی از روشهای کمک به افراد نابینا است که مزیتهای مختلفی دارد. یکی از مزیتها عمل به عنوان یک همراه است. به دلیل محدودیتهایی که افراد نابینا با آن دست و پنجه نرم میکنند، فعالیتهای اجتماعی آنها در کمترین حالت قرار میگیرد. در این شرایط است که یک حیوان خانگی میتواند کمک بزرگی برای آنها باشد. در انیمیشن کوتاه Out of Sight با کودکی نابینا همراه میشویم که یک سگ راهنما در اختیار دارد. این ویژگی جهان او را دچار تغییر و تحول میکند.
داستان این انیمیشن از جایی آغاز میشود که یک دزد کیف کودک نابینا را به سرقت میبرد. سگ راهنما که کوکو نام دارد، به دنبال سارق میرود و کودک را نیز به دنبال خود میکشد. این تعقیب و گریز تا جایی ادامه پیدا میکند که سگ از شکاف پرچین چوبی عبور کرده و کودک به آن برخورد میکند. کودک پس از آنکه با ناامیدی سگش را صدا میکند، متوجه شکاف پرچین میشود. ورود کودک به دنیای ناشناخته پشت پرچین سر آغاز کاوش محیط جدید و جستجو به دنبال سگ راهنما است.
انیمیشن کوتاه Out of Sight پروژه فارغ التحصیلی سه تن از دانش آموختگان دانشگاه ملی هنرهای تایوان به نامهای یا تینگ یو، یا هوسان یه و لینگ چانگ است. دانشگاه ملی هنرهای تایوان که در شهر نیو تایپه کشور تایوان قرار دارد، لقب قدیمیترین دانشگاه هنر این کشور را یدک میکشد. از بین فارغالتحصیلان مشهور این دانشگاه میتوان به آنگ لی (کارگردان فیلمهای Life of Pi، Hulk و Crouching Tiger, Hidden Dragon) و هو شیائو-شین (کارگردان فیلمهای The Assassin، A City of Sadness و Flowers of Shanghai) اشاره کرد.
جلوههای بصری زیبا و انیمهگونه انیمیشن در عین سادگی، زیبا و چشمنواز هستند و طراحیهای انجام شده با دست، بینقص و اشکال انجام شدهاند. ترکیب این دو شیوه طراحی باعث شده که صرفنظر از داستان و رخدادهای در حال نمایش، در دنیای انیمیشن کوتاه Out of Sight غرق شوید. جایی که المانهای رنگارنگش، حس نشاط را منتقل میکنند و مانع از خستگی چشمها میشود. تمامی این جنبهها جزء نقاط قوت انیمیشن هستند و در بین دلایلی قرار میگیرند که باعث میشوند تماشای انیمیشن مذکور به تجربهای لذتبخش تبدیل شود. اما آنچه که باعث میشود انیمیشن کوتاه خارج دید اثری منحصربهفرد و متفاوت از آثار همسبکش قرار بگیرد، شبیهسازی بی کم و کاست زندگی یک فرد نابینا است. زمانی که کودک از محیطی که تک تک عناصرش برایش آشنا بوده و با آنها خو گرفته است، وارد فضای جدید و ناملموس میشود، به جز خود او هیچ چیز مشاهده نمیشود. این بخش به خوبی توانسته حس و حال قرار گرفتن یک فرد نابینا در مکانی جدید را به نمایش بگذارد. خیالپردازیها، استفاده از دیگر حسها همچون شنوایی و بویایی و دنیایی که با لمس کردن جنبههای مختلف آن کم کم شکل میگیرد و از سیاهی به شهری سرشار از رنگ تبدیل میشود، همگی استعارههایی بینظیر از زندگی یک فرد نابینا است. در یکی از بهترین بخشهای انیمیشن مشاهده میکنیم که موجودی توپ-مانند روی سطل آشغال افتاده و به کودک نزدیک میشود. درست در زمانی که صدای این موجود شنیده میشود، کودک و مخاطب به صورت همزمان متوجه میشوند که موجود مذکور در واقع یک گربه است. همچنین به این دلیل که کودک از بسیاری از بخشهای زندگی روزمره هیچ تصویر ذهنی ندارد، آنها را به شکلهای متفاوت و خیالی میبیند. برای مثال خیابانها را به شکل رودخانه، ماشینها را به شکل ماهی و هواپیما را به شکل یک وال بزرگ تصور میکند که این ویژگی در نوع خود جالب است.
یکی از وظایف هنر ایجاد فرصت قرار گرفتن در قالب زندگی به شکلهایی است که در زندگی شخصی قادر به تجربه آنها نیستیم. بزرگترین دستاورد سازندگان انیمیشن کوتاه Out of Sight خلق یک رابطه عاطفی بین مخاطب و کودک نابینا است. در زمان ورود به دنیای سیاه همراه با کودک نگران میشویم، در زمان گشت و گذارش در شهر با شادی او را دنبال میکنیم و نهایتا پس از مشاهده پایانبندی اثر خیالمان راحت میشود. این امر به دلایل مختلفی محقق شده است. یکی از اصلیترین آنها آشنایی سازندگان به سبک زندگی یک نابینا و نمایش آن از طریق استفاده درست از استعارههای بصری است. علاوه بر این شخصیتپردازی و طراحی کامل کودک نیز تاثیر بسزایی داشته است. طراحی بدون جزئیات و دوبعدی کودک باعث نشده که چهره او خالی از احساس باشد، بلکه این ویژگی در تمام طول انیمیشن به قوت خود باقی میماند. حتی در سکانسهایی که دوربین از کودک فاصله میگیرد و در حرکت دوار، به نمایش جریان زندگی در شهر میپردازد، باز هم میتوانید حس را در صورت کودک مشاهده کنید. علاوه بر این سازندگان از زبان بدن نیز به خوبی استفاده کرده و به عنوان یک مکمل انتقال احساس از طریق تغییر حالت چهره، عالی عمل کردهاند. با این وجود که دیالوگهای کودک تنها به صدا کردن سگ راهنما خلاصه میشود، اما جلوههای صوتی اثر کامل و موسیقی آن جالب توجه است. انیمیشن کوتاه Out of Sight به عنوان انیمیشنی که شخصیت اصلی آن روی حس شنوایی تکیه میکند، به خوبی توانسته از اصوات مختلف نظیر صدای آب، نردهها و قدم زدن مردم برای خلق دنیایی هر چه واقعیتر و نزدیک شدن به زندگی یک نابینا استفاده کند.
انیمیشن کوتاه خارج از دید اثری ارزشمند و تماشایی است. درست است که جلوههای بصریاش به زیبایی هرچه تمامتر طراحی شدهاند و جلوههای صوتیاش از موسیقی تا صداهای همگی در بهترین شرایط به سر میبرند. اما ویژگی که باید آن را برگ برنده و اصلیترین نقطه قوت انیمیشن کوتاه Out of Sight دانست؛ نمایش بخشی کوتاه، اما بدون نقص، استعاری اما حقیقی و شاد اما باطنا تلخ از زندگی یک فرد نابینا است. تماشای این انیمیشن باعث میشود که برای چند دقیقه با چالشهای روزمره چنین افرادی آشنا شویم.