نقد و بررسی فیلم مصادره
مهران احمدی، بازیگر نام آشنای دنیای کمدی که بیش از دو دهه از ورود و قعالیت او در این عرصه میگذرد، در نخستین تجربهی سینمایی خود در مقام کارگردان، سراغ ساخت فیلمی در ژانر کمدی رفته است. ((مصادره)) که برای اولین بار در جشنواره سیوششم فجر بر پرده نقره ای ظاهر شد، با استقبال نسبتا خوب مردم روبهرو گردید. استقبالی که برای فیلمهای سخیف ساخته شده در این ژانر در سال گذشته نیز شاهد آن بودیم و علاوهبر آن نیز حضور رضا عطاران در این فیلم، مهر تاییدی میزد بر قضاوتی زودهنگام تا ((مصادره)) را نیز در ردیف آن فیلم ها بنشانیم. قضاوتی که پس از تماشای فیلم، کمی از آن عقب نشستیم.
این فیلم داستان زندگی پر فراز و نشیب اسماعیل (رضا عطاران) کارمند خرید ساواک را روایت میکند که در کمال تعجب و به شکلی کمیک، هیچ اطلاعی هم از کم و کیف سازمانی که در آن کار میکند ندارد! اسماعیل تفریحش رفتن به کاباره و تماشای اجرای موسیقی یک گروه آمریکای لاتین، به ویژه خواننده زن زیبای این گروه و خرید اعانه ملی است. یکبار شانس در خانه اسماعیل را میزند و بلیتش برنده میشود و اسماعیل با پول آن زمین بزرگی در عباسآباد میخرد. در ادامه، ازدواج اسماعیل با کلمنته، خواننده زن گروه موسیقی و تولد فرزندشان به انقلاب سال ۵۷ منتهی میشود و اسماعیل که از همهجا بیخبر است، راهی ادارهاش شده و در آنجا به جرم مشارکت در شکنجهگریهای ساواک به اعدام محکوم میشود اما با کمک دوستش جلال خاوندی (بابک حمیدیان) از زندان فرار میکند و با خانوادهاش راهی آمریکا میشود. نیمه دوم فیلم به شرح مشقت های زندگی اسماعیل در آمریکا میگذرد؛ وی که هر شب با فکر زمینهای بیصاحبش در ایران سر به بالین میگذارد و هر روز پیرتر و شکستهتر میشود، تا مرز جنون نیز پیش میرود. آنسوی اسماعیل، زک یا زکریا (هومن سیدی)، فرزندش قرار دارد که در آمریکا بزرگشده و ملغمهای است از فرهنگ و زبان ایرانی و آمریکایی که با دیدن حال و روز وخیم پدرش تصمیم میگیرد به ایران بازگردد و تکلیف زمینهای مصادره شدهشان را شخصاً مشخص کند. اساسا فیلم از ورود زکی به ایران و ترسش از تصویری که از ایران در ذهنش ساختهاند شروع میشود و با یک فلاشبک، زندگی و گذشته اسماعیل و روندی که پسرش را روانه ایران کرده است، مرور میکند.
اولین ویژگیای که ((مصادره)) را از سایر کمدیهای گیشهای مرسوم در سالهای اخیر سینمای ایران، متمایز و ممتاز میسازد، احترامی است که این فیلم برای مخاطبین خود قائل میشود. به این معنا که فیلم به هیچ وجه برای خنداندن مخاطب، علیرغم استفاده اندکش از لودگی و الفاظ رکیک و شوخیهای جنسی، اجازه سوار شدن بر فیلم و تحتالشعاع قرار دادن داستان اصلی به وسیله آن ها را نمیدهد. مسئلهای که در فیلم ((گشت ۲)) به هیچ عنوان رعایت نشد و به هنگام تماشا به شدت مخاطب را پس میزد. از دیگر نکات مثبت فیلم می توان به انتخاب سوژه جسورانه و ناب آن نیز اشاره کرد. فیلمنامه علی فرقانی به شکلی ملموس ما را با بالا و پایین های زندگی کسانی همراه میسازد که در روزهای اول انقلاب مجبور به مهاجرت و غربت نشینی شدند تا در بیهودگی محض روزگار بگذرانند. افرادی همچون اسماعیل که به سبب اتفاقاتی که خود آگاهیای از آنها نداشتتند، در وطن برچسب خائن خوردند و در عین وابستگی به آن، محکوم به گذران عمر در غربت شدند. اصولا بن مایه فیلمنامه ((مصادره))، موضوعی به شدت درام است که فیلم نگاهی کمیک به آن انداخته است؛ تا جایی که به نظر نگارنده، اگر این سوژه در قالب گونهی درام قرار میگرفت و البته قوی پرداخت میشد، ظرفیت تبدیل شدن به یکی از آثار شاخص سینمای اجتماعی را داشت.
طراحی صحنه، لباس و چهره پردازی از دیگر نکات قابل اشاره فیلم است که به هرچه باورپذیرتر شدن فضای ایران قبل از انقلاب و صحنههای مربوط به آمریکا، کمک شایانی کرده است (برای درک این ویژگی فیلم لازم است بدانید که تمامی صحنههای مربوط به آمریکا در کشور ارمنستان فیلمبرداری شده است). بازی بازیگران اگرچه به درستی در فیلم پیاده شده است اما برای آنها حرکت رو به جلویی محسوب نمیشود. هومن سیدی به تکرار نقش خود در سریال ((عاشقانه)) پرداخته و رضا عطاران نیز دقیقا شخصیت فیلمهای اخیرش را تکرار کرده است. شخصیتی که از سوی عامه مردم پذیرفته شده و به زعم بنده باعث تنبلی نویسندگان و کارگردانان نیز شده است؛ چرا که تلاشی در جهت خلق شخصیتی متفاوت در دنیای کمدی که بتواند توجه مردم را هم جلب کند، از خود نشان نمیدهند. هادی کاظمی اما در نقش ماموری که از زکریا بازجویی میکند، خوب و متفاوت ظاهر شده است.
در پایان باید اذعان داشت که ((مصادره)) ظرفیت تبدیلشدن به یک کمدی سیاسی پر سروصدا و جذاب را داشت اما مهران احمدی به ساخت یک کمدی موقعیت رضایت داد. همچنین اگرچه به سبب همراهیها و همکاریهای طولانی مدت مهران احمدی با عبدالرضا کاهانی، توقع فیلمی به مراتب بهتر و خاصتر از ((مصادره)) را از وی داشتیم، اما تماشای این فیلم در آشفته بازار کنونی سینمای کمدی، خالی از لطف نیست. چرا که حداقل استانداردهای اولیه یک فیلم طنز را تقریبا در فیلم ((مصادره)) شاهد هستیم.