کارگردان District 9 دنبالهی فیلم RoboCop را میسازد
استودیوی MGM در حال توسعه قسمت تازهای از فیلم «روبوکاپ» تحت نام «روبوکاپ بازمیگردد» (Returns) با همکاری «نیل بلومکمپ» کارگردان آثاری چون «منطقه ۹» (District 9) است. استودیو امیدوار است بتواند چندگانهای را احیا کند که با یک اکشن علمی-تخیلی در سال ۱۹۸۷ به کارگردانی «پل ورهوون» آغاز شده است. «اد نومایر» و «مایکل ماینر» نویسندگان قسمت اول این چندگانه، تهیهکنندگی «روبوکاپ بازمیگردد» را برعهده گرفتهاند. «جاستین رودز» یکی از نویسندگان قسمت جدید «ترمیناتور» به کارگردانی «تیم میلر» که در سال ۲۰۱۹ اکران میشود، فیلمنامهای را بازنویسی میکند که نومایر و ماینر سالها قبل به نگارش درآورده بودند و هیچگاه به فیلم تبدیل نشد. این زوج نویسنده برای اولین بار پس از اولین «روبوکاپ» در توسعه فیلمی در همان دنیا مشارکت میکنند.
در اولین قسمت «روبوکاپ»، «پیتر ولر» در نقش پلیسی بازی کرد که به شدت مجروح شده و در آستانه جان سپردن است، اما به موجودی نیمه روبات-نیمه انسان مبدل میشود و به پاکسازی جنایات شهر دیترویت مشغول میشود. استودیوی MGM بازسازی این فیلم را در سال ۲۰۱۴ با همکاری «جو کینمان» در نقش اصلی و کارگردانی «خوزه پادیلا» تولید کرد. آن فیلم عملکرد خوبی در گیشه ایالات متحده نداشت، اما ۲۴۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخت و به ویژه در کشور چین موفق بود.
فیلم «منطقه ۹» بلومکمپ در سال ۲۰۰۹ موفق شد ۲۱۰ میلیون دلار در سراسر دنیا بفروشد و چهار نامزدی اسکار را به دست آورد. بلومکمپ پس از آن فیلم به ساخت آثار علمی-تخیلی ادامه داد و «چپی» و «ایلیژیوم» او به مانند اثر قبلیاش حاوی پیامهای بحثبرانگیزی بود. وی سالهای اخیر را صرف احداث یک استودیوی فیلسازی در ونکوور کرده و به چند فیلم کوتاه نوشته و کارگردانی کرده است. بلومکمپ فرصت تولید روبوکاپی را به دست آورده که داستانش از جایی آغاز میشود که اولین قسمت فیلم به پایان رسیده بود. بلومکمپ که خود را به شدت تحت تأثیر «روبوکاپ» میشمرد، در آثارش مضامینی چون مهاجرت، محرومیت و فقر و غنا را میگنجاند.
بلومکوپ به تازگی در مصاحبهای در این باره اظهار داشته، «روبوکاپ تأثیر عظیمی بر روی من در دوران کودکی گذاشت. این فیلم را که در نهایت تبدیل به یک اثر کلاسیک علمی تخیلی شد و معانی مهمی در لایههای زیرین خود داشت، بسیار دوست داشتم. امیدوارم با دنباله فیلم بتوانیم همین کار را تکرار کنیم. هدف من این است. چیزی که در دوران کودکی توجهام را جلب کرد با گذر زمان رشد کرد. در ابتدا، مصرفگرایی، ماتریالیزم، و ریگانومیکس، و آن مضمون آمریکای دهه هشتادی استروید-زده مرا تحت تأثیر قرار داد. اما بزرگتر که شدم، آن بخش از فیلم که مرا برانگیخت مضمون هویت و جستجوی آن بود. تا وقتی که اعضای انسانی سر جایش باقی باشد، در هر زمانی میتوان قصه خوبی از آن روایت کرد. این داستان به زمان خاصی در تاریخ اختصاص ندارد. نکته جالب در مورد روبوکاپ این است که هم مانند وسترنهای قدیم و هم مثل آثار علمی-تخیلی و فیلمهای درام است. ارتباط انسانی برای هر قصهای از اهمیت بالایی برخوردار است. چیزی که اکنون توجه مرا به خود جلب میکند شخصیتی است که در جستجوی هویت خویش است و گرفتار افرادی شده که قصد دارند از او سوءاستفاده کنند. جذابتر از این نمیشود. چیز دیگری که به خاطرش هیجانزدهام همکاری مجدد با جاستین رودز است. او المانهایی به فیلم اضافه کرده که واقعاً بینظیرند.»
ماینر در مورد ایده داستان دنباله فیلم که از وسترنهای کلاسیک با یک شخصیت مرد کم حرف مانند «جان وین» در «جویندگان» و یا «کلینت ایستوود» در «هری کثیف» الهام گرفته شده میگوید، «چهار یا پنج کار بود که روبوکاپ توان انجامش را نمیتوانست داشته باشد. صحبت با تلفن، بوسیدن دختران، پرواز کردن، و استفاده محدود از چند عبارت. اد و من در نوشتن آن دیالوگی که باید مانند نیزه به شما اصابت میکرد ذن مکتب شده بودیم. اگر دیالوگهای کاراکتر ایتان (وین) در «جویندگان» یا کلینت را «هری کثیف» به یاد بیاورید میبینید که به اشعاری ذن-گونه شباهت دارند.» قسمت اول «روبوکاپ» در سال ۱۹۸۷ در گیشه ۵۰ میلیون دلار فروخت و از سه نامزدی اسکارش موفق به دریافت جایزه بهترین افکتهای صوتی شد. به رغم این، و با وجود آنکه ماینر و نومایر فیلمنامهای برای دنباله فیلم آماده داشتند، تولید قسمت بعدی فیلم به دلایل مختلف آغاز نشد. نومایر در این خصوص میگوید، «ورهوون در آن زمان به سیاست ساخت دنباله معتقد نبود و احساس میکرد که منزلت اثر را پایین آورده میشود.» ایام میگذرد تا وقتی که نومایر تماسی تلفنی از طرف «جان گلیکمن» رئیس استودیوی MGM دریافت میکند. «درست در روزهایی که ترامپ قرار بود رئیس جمهور شود با من تماس گرفت و گفت، «تو واقعاً در فیلمنامهات پیشبینی کرده بودی که ستاره آثار سخیف تلویزیونی میآید و رئیس جمهور میشود؟» این کار را کرده بودیم. بنابراین مایک و من پیشنویسی نوشتیم و در باربادوس مصاحبهای کردیم و فکر میکنم تنها کسی که آن را خواند نیل بلومکمپ بود.» |