دوران بازی کردن من به «کمودور ۶۴» و «آتاری» قد نمیدهد، اما نینتندو و سگا را به عنوان بخش بزرگی از زندگیام به خاطر دارم. با این حال، به جرات و بدون اغراق میگویم، «پلیاستیشن» روند حرکت زندگی من، مملکت ما، وضعیت دنیا و حتی چگونگی پیشرفت انسان را تغییر داد.
«پلیاستیشن وان» (PlayStation)، گرافیک سهبعدی را به ما معرفی کرد. البته گرافیک سهبعدی قبل از این کنسول هم وجود داشت، اما اگر واقعگرایانه نگاه کنیم، یکی دو بازی روی نینتندو ۶۴ چندان در بزرگ شدن گرافیک سهبعدی تاثیری نداشتند و همهی بار، روی دوش پلیاستیشن بود.
شاید بد نباشد کمی از قصهی پلیاستیشن تعریف کنیم. قضیه به سال ۱۹۸۸ بازمیگردد؛ نینتندو که تمام صنعت بازیهای ویدیویی را در دست خودش داشت، پس از اینکه از اهمیت سیدی با خبر شد، سراغ سونی آمد و از این شرکت هموطن، درخواست کرد تا برای سوپر نینتندو یک وسیلهی جانبی بسازد. نتیجهی همکاری نینتندو و سونی، دستگاهی به اسم «نینتندو پلیاستیشن» بود. بییاید نگاهی به این کنسول بیاندازیم:
نینتندو پلیاستیشن هم سیدی میخورد و هم کارتریجهای سوپر نینتندو را پخش میکرد. سونی و نینتندو در نهایت نتوانستند سر پول با یکدیگر کنار بیایند. سونی هم که هزینهی زیادی برای ساخت این کنسول کرده بود، خودش تصمیم گرفت تا یک کنسول بازی بسازد. در نهایت کنسول بازی سونی در نمایشگاه CES سال ۱۹۹۱ به عنوان «پلیاستیشن» معرفی شد. البته نینتندو از این حرکت سونی حسابی شاکی شد و درست یک روز پس از معرفی پلیاستیشن، خبر داد که با فیلیپس برای ساخت دستگاه پخش سیدی سوپرنینتندو قرارداد بسته است. کاری به نینتندو نداریم و قصهگویی را هم کنار میگذاریم. اینکه کنسول چگونه معرفی و چه زمانی عرضه شد، اصلا برای ما مهم نیست؛ بازیهای پلیاستیشن هستند که برای ما خاطره دارند.
پلیاستیشن همه چیز داشت. از متال گیر گرفته تا کرش، فوتبال، سایفون فیلتر یا حتی بازی پوچی به اسم«کراک» (Croc) که در زمان پلیاستیشن زیاد زمان برایاش صرف کرده بودم، اما چند سال پیش دوباره سراغاش رفتم و دلیل اینکه هیچ وقت در آن پیشرفت نمیکردم را متوجه شدم: بازی افتضاح بود.
بگذارید کمی با بازیهای پلیاستیشن وان خاطره بازی کنیم. «کسلوانیا: سمفونی شب» (Castlevania: Symphony of the Night) را به خاطر دارید؟ این بازی بلوغ طراحی مرحله در صنعت بازیهای ویدیویی بود. بگذارید نگاهی به آن بیاندازیم:
(کسلوانیا به کنار، شرکت اسکوئر که صد سال بود فقط روی کنسولهای نینتندو بازی میساخت، با دیدن پلیاستیشن آن همه سال همکاری را زیر پا گذاشت و تا همین چند سال پیش فقط برای کنسولهای سونی بازی ساخت. «فاینال فانتزی ۷» (Final Fantasy VII) سکه سبک نقشآفرینی را به نسل جدیدی از بازیکنندهها معرفی کرده، روی پلیاستیشن آمده بود:
رزیدنت اویل (Resident Evil) که در حال حاضر به غیر از بازی ویدیویی، رمان و فیلم سینمایی و کمیک دارد، روی پلیاستیشن وان کارش را شروع کرده بود:
صحبت از رزیدنت اویل شد، بگذاریم یاد و خاطرهی «داینو کرایسیس» (Dino Crisis) را هم زنده نگه داریم؛ عنوانی که زامبیهای رزیدنت اویل را با دایناسور عوض کرده بود:
نامردی کردهایم اگر از پلیاستیشن وان حرف بزنیم و صحبتمان به «تکن ۳» (Tekken 3) نکشد. بازیهای مبارزهای سهبعدی با عرضهی تکن ۳، زیر و رو شدند. پس از عرضهی این بازی، کسی جرات نمیکرد بازی در سبک مبارزهای بسازد:
در حالی که بازیهای سکوبازی بیشتر روی کنسولهای نینتندو پیدا میشدند و کسی به خاطر این سبک بازیها، سراغ پلیاستیشن نمیرفت، سونی با ساخت «کرش بندیکوت» (Crash Bandicoot) مخاطبهای نینتندو را هم به سمت خودش آورد. بیشوخی بگوییم، پلیاستیشن وان در زمان خودش رقیب نداشت.
خود کرش به کنار، سونی حتی کاری کرده تا ملت دیگر «ماریو کارت» هم بازی نکنند (البته این جایاش را کمی اغراق کردهایم! سابقه ندارد کسی از پای ماریو کارت بلند شود!). سر بازی «کرش ریسینگ» (Crash Team Racing) ساعتها با یکدیگر دعوا کردهایم و به سر و کلهی همدیگر زدهایم. این بازی هیچوقت از خاطرمان نمیرود:
اگر بچههای امروز روی گوشیهایشان Temple Run و Subway Surfers بازی میکنند، ما هم در زمان خودمان«پپسیمن» (Pepsiman) بازی میکردیم؛ بازی پوچ و بیهدفی که فقط به خاطر آهنگاش از آن لذت میبردیم. بگذارید یک بار دیگر آهنگ پپسیمن را گوش کنیم:
پپسیمن از بازیهای کلوپی بود، اما لقب دومین بازی کلوبی خوب را «شورش در شهر» یا همان Fighting Force میدهیم. نگاهی به بازی بیاندازید و سعی کنید آن را به خاطر بیاورید:
اگر شورش در شهر، دومین بازی کلوپی خوب دورهی پلیاستیشن بود، بدون شک لقب بهترین بازی کلوپی را باید با «فوتبال ۹۹» یا Winning Eleven 3 بدهیم. این بازی چه دعواها و کتککاریها که به راه نیانداخته است. صدای مزخرف اول بازی را به یاد میآورید:
بهترین بازی پلیاستیشن وان را برای آخرش نگه داشتهایم؛ عنوانی که روند ساخت بازیهای پس از خودش را از بیخ و بن عوض کرد. «متال گیر سالید» (Metal Gear Solid) در عین اینکه به اندازهی یک فیلم هالیوودی پر سر و صدا خوب بود، روند بازی شگفتانگیزی را هم در خودش جای داده بود. متال گیر سالید بهترین بازی پلیاستیشن است:
بگذارید قبل از اینکه شما را با خاطرههایتان رها کنیم، کمی اطلاعات بدرد بخور هم دربارهی پلیاستیشن وان به شما بدهیم تا دست خالی از این جا نرفته باشید. کنسول پلیاستیشن در سال ۱۹۹۴ در ژاپن عرضه شد و سونی در حالی که کنسول پلیاستیشن۲ را در سال ۱۹۹۹ معرفی و عرضه کرده بود، اقدام به عرضهی دوبارهی پلیاستیشن وان کرد. کنسول PSone مدل کوچکتر پلیاستیشن بود و در سال ۲۰۰۰۰ وارد بازار شد. آخرین کنسول پلیاستیشن وان در پایان سال ۲۰۰۴۴ فروخته شد و سونی هم دیگر این کنسول را تولید نکرد؛ در نتیجه بد نیست بدانید که آن همه کنسول پلیاستیشن وان جدید که در توپخانه پیدا میشود، تقلبی است. آخرین بازی پلیاستیشن در سال ۲۰۰۶ عرضه شد؛ سالی که سونی در آن پلیاستیشن۳ را عرضه کرد. پلیاستیشن وان ۱۰۲ میلیون دستگاه در دنیا فروخته است.
شما را با حس نوستالژی که سعی کردیم در شما به وجود بیاوریم، تنها میگذاریم و از شما میخواهیم که اگر میخواهید باز هم خاطره بازی کنید، سری به مجموعه مطالب «موزه بازی» ما بزنید.
ما در دیجی کالا مگ قصد داریم با کمک شما یک موزهی گجتهای رترو درست کنیم. اگر هنوز یک کنسول پلیاستیشن دارید از شما دعوت میکنیم از آن عکس گرفته و با استفاده از هشتگ digikalamag_retro# روی اینستاگرام برای ما ارسال کنید. فراموش نکنید اکانت اینستاگرام دیجیکالا مگ digikalamag@ را هم روی عکسهایتان تگ کنید تا ما متوجه مشارکت شما بشویم. ما هم برای قدردانی از همراهی شما بهترین و خلاقانهترین عکسها را به اسم خودتان روی اینستاگرام دیجیکالا مگ منتشر خواهیم کرد.
منبع دیجی کالا مگ