بالاخره پس از آن جدایی نفرین شده، بازیساز محبوب صنعت گیم یعنی هیدئو کوجیما توانست استودیوی خود را از نو بسازد و شروعی تازه داشته باشد. در این مدت همه بازیبازان جهان بی صبرانه منتظر انتشار اخباری از جدید ترین ساخته هیدئو کوجیما بودند. اما کسی نمی دانست که انتشار اولین اخبار و تریلر ها از بازی جدید مثل چشاندن قطره ای آب به انسان تشنه است و فقط و فقط تشنگی و عطش او را برای یافتن آب بیشتر می کند. بدون شک این شیوه و منش کوجیماست که همیشه با هایپ کردن های کمر شکن و رمز و راز های عجیب و غریب بازیبازان را برای آثار خود تشنه می کند. عده ای از این کار ها ناراضی اند و معتقد اند نباید به آن ها اهمیت زیادی داد. عده ای هم همچون من عقیده دارند دنبال کردن این معما ها سرگرمی بسیار جالبی است. در هر صورت زیاده روی در هر کاری بد است و حتی برای هایپ شدن هم باید حد و مرزی قائل شد. به همین دلیل ار شما تقاضا داریم هنگام خواندن این مقاله همه ی جوانب را در نظر بگیرید و بیخود و بیهوده تحت تاثیر آثار قوی و عجیب این بازی قرار نگیرید. یادتان باشد Death Stranding می تواند بازی بسیار عالی ای باشد اما نباید در حق آن غلو کرد. زیرا که این کار هم ساده لوحانه است و هم بر خلاف تصور احتمالی ارزش اثر پایین می آورد. در ادامه سعی داریم تحلیلی داشته باشیم بر تریلر هایی که از این عنوان منتشر شده و ببینیم چه جزئیات و چه چیز های مختلفی در آن ها وجود داشته که از چشم ما در رفته اند.
جهان بینی از درون یک دانه ی شن؟
خب دوستان بهتر است در ابتدای کار به سراغ بررسی اولین تریلر برویم و ببینیم اولین دفعه ای که آن را دیدیم چه بخش هایی را از دست دادیم و به آن ها دقتی نداشته ایم.
درست در اواخر کنفرانس سونی در ای ۳ سال ۲۰۱۶ بود که هیدیو کوجیما بر روی سن ظاهر شد و با انگلیسی دست و پا شکسته و لهجه عجیب و غیر قابل فهم اش (!) بازی جدید خود را معرفی کرد و حضار را به دیدن اولین تریلر از اثر جدید دعوت نمود.
اولین نکته ای که خودنمایی می کند آغاز شدن تریلر با دو بیت شعر است. این اشعار از مجموعه “Auguries of Innocence” انتخاب شده اند. این مجموعه اثر شاعر و هنرمند انگلیسی یعنی “ویلیام بلیک” است که در قرن هجدهم می زیسته.
برای آن که دنیایی را در دانه ای شن و بهشتی را در یک گل وحشی ببینی، جاودانگی را در دستان خود نگاه دار و ابدیت را در لحظه ای جای ده.
مفهومی که از این دو بیت برداشت می شود می تواند این گونه باشد که: گاه می توان اتفاقات بزرگ و شگفت انگیز را از چیز های بسیار کوچک و ساده انتظار داشت و می شود دنیایی بزرگ را در یک دانه ی کوچک شن نظاره گر بود. همانطور که می شود از زیبایی یک گل وحشی به وجود بهشت پی برد. دیدن عظمت یک دنیا در دانه ای شن یعنی دانایی و آگاهی یافتن از وجود دنیایی بزرگ بوسیله یک ذره کوچک که عضوی ناچیز از کائنات است.
حال سوال اینجاست که این شعر چه ارتباطی می تواند با این تریلر و بازی جدید کوجیما داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت اطلاعات ما اکنون بسیار اندک است اما با توجه به اتفاقاتی که در تریلر رخ داد یکی از حدس هایی که می توان زد این است که کوجیما قصد داشته کودک را با دانه ای شن توصیف کند. در ادامه خواهیم دید که “نورمن ریداس” کودک را از دست می دهد. شاید از دست دادن کودک به معنی از دست رفتن بینش عمیقی باشد که بوسیله آن انسان قادر است به وجود جهان های بزرگتر پی ببرد. از دست دادن کودک همچنین می تواند به معنی از بین رفتن آگاهی و دانایی انسان باشد. چیزی که واضح است این است که فعلا باید به همین تعابیر و معانی قناعت کنیم تا در آینده با دیدن و شنیدن چیز های بیشتری از بازی بتوانیم به راز های نهفته در این ابیات و ارتباطشان با بازی پی ببریم.
استخوان ها و افکتی عجیب
در ادامه تریلر آغاز می شود و در ابتدای آن با شن های ساحل مواجه می شویم. اولین چیزی که خودنمایی می کند اسکلت های جانوران است که بر روی شن های ساحل دیده می شود. جانورانی که ظاهرا سال ها پیش در این مکان نابود شده اند و اکنون بقایای اسکلت آن ها بر روی شن ها دیده می شود. همینطور می توان دید که بسیاری تا نیمه درون شن ها فرو رفته اند.
در همین حین عبارت Sony Interactive Entertainment Presents: بر روی صفحه ظاهر می شود. این نوشته ظاهرا نکته خاصی ندارد اما اگر دقت کنیم افکت تکستی که در نمایش آن استفاده شده در واقع همان مایع جوهر مانند سیاهرنگ است که در ادامه تریلر خواهیم دید. این که آیا استفاده از این افکت در نوشته های بازی صرفا برای زیبایی بیشتر بوده و یا این که منظور خاصی داشته را نمی توان به طور قطع گفت اما می دانیم که کوجیما و تیمش روی این افکت تاکید خاصی دارند و حتی کوجیما آن را بر روی تیشرت خود نیز به تصویر در آورده. همینطور اگر به پوستر های بازی دقت کرده باشید می بینید که این مایع از برخی از کلمات تشکیل دهنده عبارت Death Stranding سرازیر شده و از برخی نه. در صورتی که کلماتی که ازآن ها جوهر سرازیر شده را کنار هم بچینیم به عبارت EAT STANDING خواهیم رسید. همچنین با کنار هم چیدن این کلمات با شکل های گوناگون می توان به عباراتی چون: EATS TING ، EAT STING ، TANGIEST ، SAINT GET ، SAGE TINT ، AT GET SIN ، TASTE GIN و… رسید.
ماجرای خرچنگ ها
در ادامه موجودات دریایی بیشتری را در تریلر می بینیم. خرچنگ های غول آسایی که بر روی ساحل افتاده اند و بر خلاف اسکلت های قبلی بنظر نمی آید که مدت زیادی از مرگشان گذشته باشد. آن ها همچنین به زیر شن ها فرو نرفته اند و پیداست که به تازگی جان داده اند. نکته مرموزی که بیش از همه درمورد این خرچنگ ها به چشم می آید سیم، نخ یا طناب های بسیار باریک و سیاه رنگی است که از میان شکم آن ها عبور کرده و بر روی شن ها امتداد دارند. این طناب های باریک درست همانند همان طنابی هستند که در ادامه تریلر نورمن ریداس را به نوزاد متصل کرده. هنوز به درستی نمی دانیم که آیا این طناب ها نیز از همان نوع و همان جنس هستند و یا این که با آن متفاوت اند. در هر صورت می دانیم که نقش مهمی دارند زیرا که صحنه مشابهی از آن ها در آغاز تریلر دوم نیز دیده می شود. مسئله دیگر اشکال و علامت های غیر طبیعی ای است که بر روی شکم خرچنگ ها دیده می شود. وجود این اشکال ممکن است طبیعی و یا حتی اتفاقی بنظر برسد اما با ادامه یافتن تریلر و مشاهده موجودات دریایی مرده ی بیشتر شاید بشود وجود آن ها را با این مسئله مرتبط دانست.
مایع سیاه و کسی که روی دست هایش راه می رود!
پس از رد شدن دوربین از موجودات دریایی نوبت به پدیده عجیبی می رسد. در این لحظه بر روی شن ها شاهد بوجود آمدن جای دست هایی هستیم که پس از فرو رفتن در شن با همان مایع عجیب و سیاه رنگ پر می شوند. گویا شخصی نامرئی باعث بوجود آمدن این جای دست ها شده است. البته در صورتی که پای یک شخص نامرئی در کار باشد این سوال مطرح می شود آیا او روی دست های خود راه می رود؟ البته این موضوع کمی خنده دار و عجیب است. پس تصور بوجود آمدن رد دست ها توسط شخصی خاص تقریبا رد می شود. نکته ی اول درباره این جای دست ها این است که از دو دست چپ و راست بوجود می آیند و فقط با یک دست نیستند. ثانیا این که دست ها نخست درون شن ها فرو می رود و جای آن ها بر روی شن می ماند و سپس مایع سیاهرنگ شروع به ظاهر شدن می کند. ممکن است این مایع سیاه از دستان نامرئی همان شخصی که وجودش را بعید دانستیم ترشح شده باشند. این احتمال نیز وجود دارد که با فرو رفتن دست ها در شن ها، این مایع از لابه لای دانه های ساحلی که خود مملو از این مایع است بالا آمده باشد. مثلا هنگامی که در نزدیکی دریا کف دستان خود را درون ماسه ها فرو ببرید خواهید دید که آب جای دستتان را پر خواهد کرد. شاید ساحلی که در تریلر دیدیم نیز همچون ساحلی که زیر ماسه های آن مملو از آب است، مملو از این مایع سیاهرنگ باشد وبا فرو رفتن دست ها در ماسه ها مایع سیاه پدیدار شود. در هر صورت تا زمانی که نمایش های بیشتری از بازی ندیده ایم نمی توانیم در این رابطه نظری قطعی دهیم.
نورمن ریداس، اینبار با شمایلی متفاوت
رد دست ها ادامه یافته و در ادامه به مردی می رسد که بر روی زمین افتاده. در این جا می شود چهره بازیگر مشهور هالیوود یعنی “نورمن ریداس” را تشخیص داد. نورمن ریداس بازیگر، مدل و هنرمند آمریکایی است که ما ایرانی ها بیشتر او را با بازی در سریال محبوب و موفق The Walking Dead می شناسیم. ریداس پیشتر در بازی لغو شده ی Silent Hills و دموی P.T. با هیدیو کوجیما همکاری داشته و اکنون نیز نقش اول بازی جدید استاد را بر عهده گرفته.
در تریلر ما نورمن ریداس (البته منظورمان از به کار بردن نام نورمن ریداس و سایر نام های اشخاص واقعی در ادامه، صرفا اشاره به کارکتر ها و نقش هایی است در این عنوان ایفا می کنند و بی شک نام واقی آن ها در بازی چیز دیگری خواهد بود.) را میبینیم که بر روی شن های ساحل افتاده و کاملا عریان و برهنه است. او همچنین از ناحیه شکم با طنابی سیاه رنگ شبیه به آنچه در اوایل تریلر درون شکم خرچنگ ها دیدیم، به یک نوزاد کوچک متصل شده. نوزادی که از اندازه اش می توان فهمید به تازگی متولد شده. طناب سیاهرنگ بنظر شبیه بند ناف است اما به علت رنگ سیاهش بیشتر شبیه لوله ای است که انگار همان مایع سیاه رنگ و عجیب را از خود عبور می دهد. نورمن ریداس پس از بهوش آمدن با چهره ای اندوهناک او را در آغوش می گیرد اما ناگهان نوزاد در دستان او غیب می شود.
در باره نورمن ریداس و شمایلی که در بازی از او میبینیم نکات بسیاری وجود دارد. اولین مسئله مربوط می شود به اشکالی که بر روی بدن وی دیده می شوند. اگر به بدن او دقت کنید متوجه خواهید شد جای دست های بسیاری بر روی پوست او دیده می شود. مسئله عجیب اینجاست که آن جای دست ها بصورت لکه نیستند و درواقع بدن ریداس را پاک کرده اند. بنظر می رسد که بدن او با همان مایع عجیب پوشیده شده بوده و اکنون توسط این جای دست ها تقریبا پاک شده. مسئله دیگر مربوط به دست بندی است که بر روی دست چپ وی دیده می شود. این دست بند حالتی عادی نداشته و برقی آبی رنگ بر روی آن دیده می شود که به آن حالتی سای فای گونه و تخیلی داده است. نکته عجیب اینجاست که دستبند فقط به یک دست او بسته شده دست دیگر آزاد است. از طرفی هیچ نشانی از شکستگی و یا باز شدن فقط در نیمه دوم و آزاد دستبند دیده نمی شود. از این رو می توان حدس زد که دستبند از ابتدا دو دست ریداس را نبسته بوده و احتمالا او را به کس و یا چیز دیگری متصل می کرده. از طرف دیگر کسی به جز نوزاد در آن اطراف دیده نمی شود. نمی توان گفت که او به نوزاد متصل بوده چون ابعاد دستبند با دست های کوچک او متناسب نیست مگر این که او کس دیگری بوده باشد و اکنون به یک نوزاد تغییر شکل داده باشد.
هنگامی که ریداس به سوی نوزاد می رود تا او را در آغوش بگیرد متوجه می شویم که رد دست ها به سوی او می آیند و در همان لحظه به او می رسند. پس از این که ریداس کودک را در آغوش می گیرد کودک غیب می شود و این خود نورمن را نیز به تعجب وا میدارد. او همچنین متوجه می شود که دست هایش نیز به همان مایعی آغشطه شده که درون رد دست ها مشاهده کردیم. پس از آن دوربین به نمای اول شخص در آمده و رد سیاه رنگ همان دست ها را روی پا های نرمن میبینیم که به پایین و به طرف ساحل می روند اما این بار این دست ها متعلق به یک شخص بزرگسال نیست بلکه بسیار کوچک تر است و بیشتر به دست های یک نوزاد شبیه است.
درباره ناپدید شدن نوزاد می توان صحبت های بسیاری کرد و حدس های زیادی زد. همه می دانیم که ماده سیاه و تاریکی و چیز هایی از این قبیل همواره به صورت نمادی از گناه و جرم به تصویر کشیده شده اند. و این موضوع نیز واضح است که کودک و نوزاد همیشه سبمل پاکی و عصمت است. ناپدید شدن نوزاد شاید بدین معنی است که تاریکی درون نورمن باعث از میان رفتن او شده و همچنین دست های آلوده و سیاهرنگ او که به ماده سیاه آغشطه است نیز می تواند اشاره ای باشد به گناهکار بودن نورمن. پس از این اتفاق شاهد رد دست های کوچک هستیم که از روی پا های نورمن به سوی ساحل در حرکت اند. ممکن است این کودک نیز اکنون به یکی از همان اشخاص نامرئی تبدیل شده باشد که بر روی دو دست راه می رود. البته جای دست ها می تواند صرفا نماد چیزی باشند و توسط شخص خاصی بوجود نیامده باشند. ضمن این که آن ها به جای دست هایی که در بازی Metal Gear Solid 4: Guns of Patriots دیده ایم نیز بی شباهت نیستند.
نورمن سپس بلند می شود و در این لحظه می توانیم او را واضح تر ببینیم. می بینیم که در صورت ریش و سبیل مختصری دارد و موهای بلندش تا پایین گردنش را پوشانده اند. در این صحنه دو چیز توجه ها را جلب می کند. اولی گردنبند عجیب ریداس است که با سیمی فلزی به گردن او آویخته شده. به این گردنبند شش صفحه فلزی آویخته شده که بنظر می رسد روی هر یک عبارتی هک شده باشد. البته در تریلر نمی توان چیز بیشتری فهمی اما در پوستر هایی که بعدا توسط کوجیما از بازی پخش شد می توانیم عبارت نوشته شده بر روی دو عدد از آن ها را تشخیص دهیم.
ماجرای شگفت انگیز گردنبند
طبق چیزی که مشاهده می کنیم چیز هایی که بر روی گردنبند ریداس مشاهده می شوند دو معادله فیزیک کوانتم هستند که بر روی کلید اول و کلید سوم دیده می شوند. بدون شک معدلات دیگری نیز بر روی کلید ها دیگر به چشم می خورند اما فعلا فقط همین دو معادله را در اختیار داریم.
خب بهتر است ببینیم این دو معادله دقیقا چه هستند.
اولین معادله همانطور که در تصاویر میبینید شعاع شوارتزشیلد نام دارد. (وحشت نکنید! با من تکرار کنید: شوارتز، شیلد!)
- حالا این به قول تو “شعاع شوارتز شیلد” دقیقا چیست؟
- این نام عجیب و غریب متعلق به یک شعاع در فیزیک است که برای سیاهچاله ها تعریف شده. بر طبق دانسته هایمان هرجسمی با هر جرمی که در این شعاع قرار بگیرد در یک نقطه جمع می شود.
شوارتز شیلد شعاع این ناحیه است و هرگاه دانشمندان بخواهند در یک سیاهچاله این ناحیه را بررسی کنند از این فرمول استفاده می کنند.
در این رابطه r با اندیس s همان شعاع شوارتز شیلد بوده و G همان ثابت گرامش خودمان است. m جرم جسم مورد نظر بوده و c که در فرمول توان ۲ نیز دارد همان سرعت نور است که همیشه مقدارش سیصد هزار کیلومتر بر ثانیه فرض می شود.
دومین معادله اما معادله دیراک نام دارد. این معادله که برای محاسبه تابع موجی ذرات به کار می رود برای اولین بار توسط پل دیراک پیشنهاد شد. در واقع تفاوت این معادله با بقیه ی معادلات در زمینه در آن بود که نظریه نسبیت خاص را نیز در نظر می گرفت و آن را نیز لحاظ می کرد.
خب حالا ارتباط آن ها با یکدیگر و مهمتر از آن با این بازی چیست؟
می دانیم که جهان از ذرات تشکیل شده است. و این را نیز می دانیم که این ذرات به دو نوع فرمیون ها و بوسون ها (یا همان ذره هیگز) تقسیم بندی می شوند. در اینجا ما فقط فرمیون ها را در نظر میگیریم و با بقیه کاری نداریم.
بر طبق اصل طرد پائولی ذرات فرمیون نمی توانند در یک زمان در یک مکان باشند. هر چقدر هم که در جهات مخالف به آن ها نیرو وارد شود نمی توان آن ها را در یک زمان در یک مکان جای داد. اما به هر حال می توان فشار وارد شده به این ذرات را تا بیشترین حد ممکن افزایش داد. حال اگر این فشار را به بیشترین حد ممکن برسانیم یک سیاهچاله متولد می شود.
- حالا اصلا سیاهچاله چی هست؟
- سیاهچاله ناحیه ای است که جاذبه ی بسیار بسیار زیادی پیدا کرده و آنقدر قدرتمند است که حتی ذرات الکترومغناطیسی مثل فوتون های نور نیز نمی توانند از چنگال آن بگریزند. هر سیاهچاله یک ناحیه بسیار تاریک و دایره وار دارد که نام آن را “افق رویداد” یا “Event Horizon” گذاشته اند. افق رویداد در واقع ناحیه ای است که اگر چیزی در آن قرار بگیرد دیگر غیر ممکن است که بتواند از آن خارج شود. درست به همین دلیل است که این ناحیه بصورت کاملا تاریک نمایش داده می شود زیرا که حتی هیچ نوری نیز نمی توان از آن خارج شود و لذا بازتابشی هم در کار نخواهد بود.
حال باید بدانیم که به شعاع این ناحیه می گویند: شعاع شوارتز شیلد. و با اندازه آن با همان فرمولی محاسبه می شود که پیشتر ذکر کردیم. در واقع این شعاع نیمی از اندازه قطر این ناحیه را به ما می فهماند.
دومین معادله ای که مطرح کردیم نیز یعنی مادله دیراک برای محاسبه ی میزان فشار لازم بر ماده استفاده می شود.
- حالا همه ی اینا دقیقا چه ربطی به بازی داشت؟
- خب باید گفت که اگر با دید گیمری به این اطلاعات نگاه کنیم خواهیم فهمید که این معدلات برای سختن یک سیاهچاله کاربرد دارند.
- حالا سیاهچاله را کجایمان بگذاریم؟ سیاهچاله به چه درد مان می خورد؟
- خب باید گفت که سیاهچاله ها می توانند تحت شرایطی به کرم چاله ها تبدیل شوند و سپس…
- وایسا بابا. پیاده شو با هم بریم!! کرم چاله دیگه چه صیغه ایه؟!!
- سیاهچاله محلی است که جاذبه بی نهایت زیادی دارد و می تواند هر چیزی را به درون خود کشیده و زندانی کند. اما کرم چاله ها در واقع تونل هایی هستند که می توان از طریق آن ها با سرعت بسیار زیادی فواصل بسیار بسیار زیاد را طی کرد. و در صورتی که سیاهچاله به کرم چاله تبدیل بشود می توان با آن جابجایی های بسیار بسیار سریع انجام داد. خیال کرده اید این همه Fast Travel ی که در بازی ها انجام می دهید چگونه انجام می شود؟!! البته باید به بزرگترین تفاوت میان کرم چاله ها و سیاهچاله ها نیز اشاره کنم و آن هم این است که وجود سیاهچاله ها کاملا اثبات شده اما وجود کرم چاله ها هنوز در حد تئوری و فرضیه است.
- پس یعنی در Death Stranding قرار است…
- به احتمال زیاد آری. قرار است با ساختن سیاهچاله ها و سفر های بسیار سریع در زمان و مکان سر و کار داشته باشیم.
حال اگر نظریه جابجا شدن کودک در دو تریلر را درست فرض کنیم (در این باره در ادامه مفصل بحث کرده ایم) می توان گفت که شاید این جابجایی نمونه ای از همین ویژگی بازی باشد. و حتی تفاوت های زمانی ای که میان بخش های مختلف تریلر به چشم می خورد نیز می تواند ماحصل همین کرم چاله ها باشد.
پس می توان به این نتیجه رسید که Death Stranding ارتباط زیادی با این قضیه دارد و شش کلیدی که بر روی گردن نورمن ریداس دیده می شوند در واقع ابزاری برای ساختن سیاهچاله هستند. به علاوه این که هنوز نمی دانیم بر روی چهار کلید دیگر چه چیزی هک شده و احتمال دارد با مشخص شدن عبارت روی آن ها به ابعاد جدید تری نیز پی ببریم.
شیطانی که بر روی بازوی نورمن آرام گرفته
جدای از بحث گردنبند نکته دیگری که در صحنه برخاستن ریداس خود نمایی می کند خالکوبی عجیب او است که بر روی بازوی دست راست وی دیده می شود. در تمام مدت تریلر فقط همین صحنه را از این خالکوبی میبینیم و نمی شود آن را به صورت کلی مشاهده کرد. این خالکوبی بیشتر به موجودی بالدار شبیه است که بال هایی از جنس اسکلت دارد.
از طرفی باید این نکته را دانست که خود نورمن ریداس نیز در واقعیت در همین ناحیه از بدنش یک خالکوبی مشابه دارد که به شکل یک شیطان بالدار دیده می شود. آیا این دو خالکوبی می توانند یکی باشند؟ یا این که متفاوت اند و بر حسب تصادف تا این حد شبیه هم در آمده اند؟ به فرض که این دو خالکوبی یکی باشند. یعنی سازندگان مدل های بازی تا این حد در اسکن کردن بدن ریداس به منبع اصلی وفا دار بوده اند که خالکوبی او را نیز حذف ننموده اند؟ به علاوه اگر این گونه باشد باید گفت ریداس دو خالکوبی شیطان بزرگتر نیز بر روی پشت خود دارد و آن ها را نمی توان در تریلر روی بدن او مشاهده کرد. پس چرا کوجیما تصمیم گرفته این خالکوبی بر روی بدن او باقی بماند؟ این مسئله بی شک اتفاقی نیست و به احتمال فراوان شاهد ارتباط این خالکوبی با دیگر پدیده های بازی هستیم.
طبق چیزی که در تریلر مشخص است اگر بخواهیم شکلی کلی از خالکوبی داخل بازی درنظر بگیریم به تصویر زیر می رسیم:
خالکوبی شیطان کوچک نورمن ریداس نیز بدین شکل است که بر روی بازوی سمت راستش قرار گرفته:
جراحی صلیب وار
از قصه ی خالکوبی ها هم که بگذریم نوبت به صحنه بعدی می رسد. نورمن از جای بلند می شود و این بار شاهد نمایی از شکم او هستیم. چیزی که میبینیم نوعی اثر جراحی است که گویا سال ها پیش بر روی او انجام شده. ضمن این که بر روی شکم او جای ناف دیده نمی شود. اثر جراحی موجود بیش از هر چیز شبیه به یک بعلاوه است. گویا در گذشته عملی بر روی شکم او انجام شده. شاید چیزی درون آن کار گذاشته شده باشد و شاید هم چیزی را در درون آن بیرون کشده باشند. شاید همین نوزاد نیز از درون شکم او بیرون امده باشد! (کوجیما در این لحظه مرز های پدر و مادری را نیز زیر سوال برده!) چیزی که می دانیم این است که شکل بعلاوه – ضربدر یا همان Cross در زبان انگلیسی معانی متفاوتی دارد. اولین و معروف ترین معنی آن صلیب و معانی مذهبی آن هستند که به ایین مسیحیت مربوط می شوند. جدای از معانی دینی یک بعلاوه به عنوان نماد قدرت و هویت نیز شناخته می شود. نمی توان به درستی فهمید آن جراحی دقیقا چیست و چه ماهیتی دارد اما می توان به شباهت آن با جراحی شکم پاز در بازی Metal Gear Solid V نیز اشاره کرد. ضمنا این نکته نیز سوال است که اگر فرد مذکور ناف ندارد و جای جراحی او هم واضحا به سال ها پیش مربوط می شود پس دقیقا چگونه و از چه ناحیه ای به نوزاد متصل بوده؟ این ها سوالاتی است که بی شک در شرایط فعلی جوابی برای ان ها نداریم و ناچاریم تا انتشار اطلاعات بعدی صبور باشیم.
نمایی از افق
پس از گذشتن این صحنه باز هم با یکی دیگر از عجیب ترین معما های تریلر روبرو می شویم. در حالی که دوربین نورمن ریداس را از پشت و رو به اقیانوس نشان می دهد می توان در آن حوالی جانوران مرده بسیار زیاد دیگری را نیز دید که همگی بر روی ساحل جان داده اند. ماهی های کوچک و همینطور وال های غول پیکر بر روی زمین دیده می شوند. در اطراف این وال ها همچنین چیز های عجیبی با رنگ های قرمز و نارنجی دیده می شود که دقیقا نمی دانیم چه چیزی هستند. شاید مواد مذاب یا چیزی شبیه به آن. تنها چیزی که می دانیم این است که این رنگ ها تنها رنگ های گرمی هستند که در این تریلر به کار رفته اند و در سایر قاب ها از رنگ های سرد و تیره استفاده شده.
در تصویر اقیانوس تا جایی که چشم کار می کند ادامه دارد و در میان اب جزیره های کوچک و بزرگ نیز دیده می شوند. در حالی که نورمن به اقیانوس می نگرد می توان در افق درست در جلوی نور خورید شکل پنج نقش انسان مانند را دید که در یک ردیف منظم با فاصله کنار یکدیگر ایستاده اند و این گونه بنظر می آید که در حال نظاره کردن نورمن باشند. گفتنی است که این اشکال با ظاهر شدن عبارت Death Stranding ناپدید می شوند.
درباره این اشکال انسان مانند نمی توان هیچ چیز را به طور یقین گفت. اما چیزی که می دانیم این است که فرم قرار گیرفتن دست های شکل وسطی با بقیه متفاوت است و او به جای این که دست ها را در کنار بدن خود نگه دارد با حالت دست به سینه ایستاده. شاید این طرز ایستادن به ان دلیل باشد که او رهبر و رئیس این گروه پنج نفره است. شاید هم بدین خاطر باشد که او یک کودک را در دست گرفته. اصلا شاید کودکی که در دستان ریداس ناپدید شده به دستان او انتقال پیدا کرده و به همین خاطر نورمن با دیدن آن صحنه به ناگاهع آرام می شود و از دست دادن کودک او را شوکه نمی کند.
درباره ماهیت ان ها نیز نظرات متفاوتی گفته شده. برخی گفته اند که ان ها می توانند شکلی از خدایان باشند که از تصورات جمذهبی جناب کوجیما حاصل شده. حتی برخی نیز گفته اند که این اشکال متعلق به فرشتگان نامبرده شده در قرآن هستند! حال کسی نیست که بگوید استاد! فرشتگان اصلی مقرب خدا چهار نفر هستند! حال نفر پنجم از کجا اضافه شده؟!! در هر صورت باید برای پی بردن به راز های این بازی بیشتر صبر کنیم.
و اما درباره تریلر دوم
و اما میرسیم به دومین تریلر. تریلری که در مراسم TGA 2016 از آن رونمایی شد.
هنگامی که تریلر آغاز می شود متوجه می شویم که دیگر با ماسه ها سر و کار نداریم و این بار گل است که زمین را فرا گرفته. گل های خیسی که گاه با اب مخلوط شده. در ادامه می توانیم بار دیگر همان خرچنگ هایی را مشاهده کنیم که دفعه ی پیش در تریلر قبلی آن ها را دیدیم. نکته جالب اینجاست که این بار می شود به طور واضح تری طناب های باریکی که از درون شکم خرچنگ ها عبور می کند را دید. این مسئله ثابت می کند چیز هایی که در تریلر اول دیدیم و حرف هایی که درباره موجودات دریایی زدیم همگی واقعیت داشت و واقعا مسئله مهمی در بازی محسوب می شود. باز هم می شود همان افکت تکست ها را در نوشته ها دید که به مایع سیاه رنگ اشاره دارد.
در ادامه عروسک یک نوزاد را مشاهده می کنیم. از همان نوع عروسک هایی که احتمالا خواهرتان (و یا حتی خودتان!) در کودکی داشته اید. این عروسک قصه های زیادی برای گفتن دارد پس بهتر است به وقتش به ان بپردازیم. در ادامه مردی را مشاهده می کنیم که در حل دویدن است و گویا چیزی را در دست دارد. او ناگهان ایستاده و به بالا نگاه می کند. با هدایت شدن دوربین به سمت بالای صفحه ما شاهد چیز های عجیبی هستیم. اولین نکته این است که برای بار اول شاهد یک دنیای انسانی و نسبتا واقعی از این بازی هستیم. البته نمی توان گفت که این دنیا، دنیای اصلی بازی است و حوادث همگی در آن جریان دارند اما به طور کلی دومین تریلر در فضایی قابل درک تر و قابل فهم تر جریان دارد. دنیایی که میبینیم پر است از خرابه ها و ساختمان های ویران شده ای که خبر از وقوع یک جنگ می دهند. دیوار های فرو ریخته، خانه های خراب و سیم های برق در شهر دیده می شود.
در همین لحظه اگر به آسمان نگاه کنیم هواپیما هایی را میبینیم که با سرعت در حال پرواز اند. اگر بیشتر دقت کنیم خواهیم دید که این هواپیما ها از نوع P-47 Thunderbolt هستند. هواپیما هایی آمریکایی که در جنگ جهانی دوم به صورت گستره توسط متحدین استفاده می شد. این نوع هواپیما در سال ها ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ مورد استفاده ارتش آمریکا قرار می گرفت. از این رو می توان حدس زد که جریانات بازی در این سال ها دنبال می شود. نکته عجیب و قابل توجه دیگر درباره این هواپیما ها این است که آن ها نیز همان طناب های سیاه رنگی را به دنبال خود می کشند که در تریلر قبلی نیز دیده بود. ( و در ادامه این تریلر نیز خواهیم دید.)
در آن صحنه در آسمان همچنین می توان یک رنگین کمان را نیز مشاهده کرد. رنگین کمانی که برعکس همه ی رنگین کمان ها وارونه است و به جای این که قوس آن رو به سمت آسمان داشته باشد قوسی رو به سوی زمین دارد. جالب است بدانید این پدیده با نام Circumzenithal arc و یا رنگین کمان وارونه شناخته می شود و بخاطر شکل خاصش به “لبخند آسمان” نیز معروف است. این گونه از رنگین کمان معمولا در ابر های سیروس و سیرو استراتوس تشکیل می شود و علت اصلی تشکیل شدن آن شکست نور خورشید در عبور از ذرات کریستال مانند یخ است که به جای قطرات آب آسمان را فرا گرفته اند. این پدیده در میان سایر پدیده های هواشناسی نسبتا نادر به حساب می آید و وجود ان در بازی Death Stranding می تواند معانی مختلفی را به همراه داشته باشد. شاید کوجیما قصد داشته نشان دهد دنیای بازی اش از مشکلات و نگرانی های جدی زیست محیطی رنج می برد.
ماجرای کودک این بار با دل تورو
در این لحظه شاهد چرخش صورت شخصیت اصلی به سوی دوربین هستیم و چیزی که میبینیم همگی مان را غافلگیر می کند. صورت این شخصیت از روی صورت کارگردان و فیلمساز بزرگ و محبوب هالیوودی یعنی گیلرمو دل تورو (Guillermo del Toro) ساخته شده. دل تورو فیلساز پنجاه و دو ساله ی مکزیکی سابقه طولانی و درخشانی در سینما دارد و در دنیای ویدئو گیم نیز پیشتر در جریان ساخت بازی Silent Hills و دموی P.T. با کوجیما همکاری داشته. اما پس از اتفاقات تاسف بر انگیزی که میان کوجیما و کونامی به وقوع پیوست شاهد دور شدن او از صنعت بازی بودیم و در مصاحبه های زیادی خواندیم که او با تجربه تلخی که با کونامی داشت تصمیم گرفته کار در زمینه بازی های ویدئویی را کنار بگذارد. او همچنین بار ها و بار ها تنفر شدید خود را نسبت به کونامی و سیاست هایش ابراز کرده و رفتار آن ها را خصمانه و اشتباه دانسته بود. با دیدن او در این تریلر همگی متوجه شدیم که حضور دل تورو در این بازی بسیار بیش از چیزی است که تصور می کردیم و او حتی به عنوان یک بازیگر نیز در این عنوان حضور دارد.
دل تورو در بازی عینک همیشگی اش را به چشم دارد و مدل ریش و سبیل معمول که تا حدی سفید شده اند نیز بر روی صورتش دیده می شود. او کت و شلواری تیره به تن دارد و در زیر آن می توان پیراهنی با رنگ قرمز تیره و کراواتی سیاه رنگ را مشاهده کرد. درباره ظاهر او دو نکته بسیار عجیب به چشم می خورد که در ادامه ان ها را بررسی می کنیم.
نخستین چیزی که خودنمایی می کند وجود نشانی بر روی کت دل تورو است که احتمالا مربوط به یک کمپانی و یا چیزی شبیه به ان است. نشانی که اگر در آن بیشتر دقت کنیم عبارت: “Bridges” را با فونت درشت و عبارت “United cities of America” را با فونت ریز بر روی آن خواهیم دید. این نشان حالتی نیم دایره دارد که بر روی آ می توان نقشه کنونی قاره امریکا را مشاهده کرد. همچنین نقشی به شکل تار عنکبوت نیر بر روی آن دیده می ششود. جالب اینجاست که مرکز تار عنکبوت بر روی شهر واشینگتن قرار گرفته. وجود این نشان و مخصوصا نقشه و نام آمریکا باعث می شود بفهمیم این بازی احتمالا المان های علمی تخیلی و عجیبش را در همین دنیای خراب شده ی خودمان به کار گرفته. از طرفی ظاهر امروزی و مدرن دل تورو نشان می دهد که او ربطی به دوره جنگ جهانی دوم ندارد و به زمان حال تعلق دارد. حال آنکه با دیدن رنگ و روی شهر می توان فهمید که این شهر بی شک به دوره جنگ جهانی دوم تعلق دارد. این که چگونه این دو دوره زمانی در بازی با یکدیگر تعامل پیدا کرده اند می تواند به سفر های زمانی و حتی معادلات متا فیزیکی و سیاهچاله هایی که پیشتر برایتان ذکر کردیم نیز ارتباط داشته باشد.
دومین نکته عجیب درباره ظاهر دل تورو این است که یک خط جراحی طولانی بر روی پیشانی او دیده می شود. (خطی که مرا به یاد صورت یکی از ویلن های دنیای بتمن یعنی Hush می اندازد!) اگر دقت کنید این خط جراحی از محل رویش مو های سمت چپ سر او تا مو های سمت راست سر او ادامه دارد و ممکن است که در زیر موهایش هم ادامه داشته باشد. چیزی که مشخص است این است که این جراحی نیز همچون جراحی ای که بر روی بدن نورمن ریداس انجام شده بود سال هاست که انجام شده و پوست صورت دل تورو توانسته تا حد زیادی ترمیم یابد. این جراحی بدون شک یک زخم و یا عمل سطحی نبوده بلکه احتمالا با مغز او ارتباط داشته. اگر این خط در زیر مو های او نیز ادامه یافته باشد می توان گفت که احتمالا این جراحی بر روی جمجمه و مغز او انجام شده. به هر حال در این دنیای علمی تخیلی هیچ چیز بعید نیست. شاید او قربانی تغییرات مغزی و حتی هزار و یک بلا و بدبختی وحشتناک تر دیگر شده باشد. (کوجیما را که می شناسید!)
تونل وحشت
در ادامه میبینیم که دل تورو در حالی که هنوز محفظه ی عجیبی را در دست دارد به سمت یک تونل زیرزمینی راه می افتد. پیداست که او از چیزی می ترسد و با شنیدن هر صدا به این سو و آن سو می چرخد تا مطمئن شود محیط امن است. او وارد تونل می شود اما با شنیدن صدای بلند و عجیبی از آن بیرون می آید تا منبع صدا را ببیند. دل تورو به بالای تونل نگاه می کند و تانک بسیار بزرگی را میبیند که در حال عبور است. درباره این تانک و ظاهر آن نیز نکات بسیار عجیبی به چشم می خورد. نخست باید گفت که این تانک از مدل M36 tank destroyer است که برای اولین بار در سال ۱۹۴۴ در اروپا از آن استفاده شد. پس با توجه به دوره استافده هواپیما ها می توان این دنیا از بازی (احتمالا شاهد دنیا ها و زمان های بسیاری در Death stranding هستیم) در حدود سال های ۱۹۴۴ به بعد دنبال می شود. این تانک یک تانک معمولی نیست و ظاهر آن بسیار وحشتناک تر از سایر تانک ها است. هنگامی که به صورت کامل جلوی دوربین قرار می گیرد می توان دید که آن مایع سیاه رنگ بر روی همه جای آن پخش شده و حتی از زیر آن هم به روی زمین چکه می کند. این تانک همچنین با مقدار زیادی دل و روده انسان و چیز هایی شبیه به کیم های غول پیکر پوشیده شده و اتفاقا تکه ای از این دل و رود ها نیز در جریان تریلر به روی زمین می افتد. چیزی که ان را بسیار وحشتناک تر نیز می کند استفاده از اسکلت ها و قطعات مختلف اسکلت انسان است (این بار بر خلاف تریلر اول بدون هیچ شکی می توان گفت این اسکلت ها متعلق به انسان اند) که بر روی جای جای این تانک دیده می شود. با گذشتن تانک از روی پل متوجه می شویم که این تانک هم با رشته ای شبیه به دیگر رشته های سیاه رنگی که در پیشتر دیده بودیم به سرباز های پشت آن آن وصل شده است. این سرباز ها که به دنبال تانک می آیند به ظاهر صورتی اسکلت مانند دارند و همراه با تجهیزات نظامی انبوه به دنبال تانک حرکت می کنند. با عبور تانک و سرباز ها از روی پل می توان سرازیر شدن همان مایع سیاه و غلیظ از دیوار پشت سر دل تورو را شاهد بود که به آرامی از لای آجر ها به زمین میرسد.
در همین لحظه بنظر می آید دل تورو بویی را استشمام می کند. بویی که ممکن است بوی همان ماده سیاه باشد. پس می شود گفت این ماده علاوه بر سیاهی و براقی و همینطور چسبندگی بوی ناخوشایند نیز دارد که از فاصله چند متری حس می شود. البته این بو می تواند به دو چیز دیگر نیز تعلق داشته باشد. اولی به آبی که در همان لحظه درون تونل جاری می شود. (که احتمالش بسیار زیاد است چون بالاخره فاضلاب است و فاضلاب هم بو دارد.) دومین احتمال نیز آن است که این بو متعلق به سربازانی باشد که از درون تونل در حال نزدیک شدن هستند.(به آن ها نیز مفصل خواهیم پرداخت)
در ادامه دل تورو نگاهی به زیر پایش می اندازد و میبینیم که آب به ناگهان تا زیر مچ پای او را فرا میگیرد. شاید این سوال برایتان پیش بیای که چرا فرض کرده ایم در آن تونل آب جریان دارد؟ شاید این هم همان مایع سیاه رنگ باشد. این حرف تا حدودی درست است زیرا که پس از آن که پا های دل تورو در آن فرو می رود دیگر نمی توان کفش های او را دید و از همین رو می شود فهمید این مایع بسیار غلیظ است. اما هنگامی که در آینده میبینیم هم نیمه ی دوم عروسک شناور در آن پیداست و هم هنگام رسیدن سرباز ها در زیر آن رشته ها و طناب های کرم مانند به وضح دیده می شوند خواهیم فهمید که با آب معمولی و حتی شفاف سر و کار داریم. با بالا تر آمدن آب شاهد این هستیم که آن عروسکی که در اوایل تریلر دهده بودیم اکنون به کنار پای راست دل تورو رسیده و توسط رشته ی باریکی که باز هم به همان رشته های سیاه رنک معروف شبیه است در حال کشیده شدن به سمت تونل تاریک است.
آیا دل تورو نیز به نورمن ریداس بسته شده بوده؟
با بالا آمدن سطح آب نمایی از پایین تنه دل تورو را میبینیم و سپس هنگام بالا آمدن دوربین می توان دستبندی را بر روی دست راست او مشاهده کرد. این دستنبند درست شبیه همان دستبندی است که در دست نورمن ریداس دیدیم. از لحاظ شکل و شمایل دو دستبند هیچ تفاوتی ندارند اما نکته اینجاست که این دستبند به دست راست دل تورو بسته شده. در حالی که ریداس در بروی دست چپ خود دست بند داشت. شاید اینگونه بنظر بیاید که ممکن است آن ها به یکدیگر بسته شده باشند؟ این مسئله در صورتی صحیح بود که با یک دستبند سر و کار داشتیم. (مگر این که هر دو دست آن دو به دستان یکدیگر بسته شده باشد.) اما همانطور که میببینید هر یک از آن ها یک دستبند دارد. اما به احتمال زیاد دل تورو نیز با دستبندش به کس دیگری بسته شده بوده چون اثری از شکستگی در دستبند دیده نمی شود. به هر صورت جریان دستبند ها نیز به موضوعی عجیب تبدیل شده که باید برای سردر آوردن از آن همچنان صبر کنیم.
پس از پرداختن به دستبند دل تورو بد نیست کمی هم به محفظه ای که او در دست دارد بپردازیم. این محفظه نیز یکی از آن وسایل مدرنی است که به هیچ وجه به دوران جنگ جهانی و این داستان ها نمی خورد. در عوض حتی بنظر از وسایل امروزی هم پیشرفته تر بنظر می رسد و یکی از دیگر ابعاد علمی تخیلی تریلر محسوب می شود. این محفظه قسمتی شیشه ای و یا پلاستیکی و قسمتی فلزی و زرد رنگ دارد که شلنگی نیز به ان متصل است. دل تورو که همواره آن را با احتیاط حمل می کند شلنگ را به محفظه وصل می کند و در این لحظه شاهد پدیدار شدن یک نوزاد کوچک درون محفظه هستیم. نوزادی که با کمی دقت می توان فهمید آلت تناسلی نیز دارد و از این رو مذکر است. نکته دیگر دررابطه با این محفظه این است که پیش از ظهر شدن نوزاد در آن بنظر خالی می رسد اما پس از این کخ نوزاد در آن ظاهر می شود می توان دید که مایع مخصوصی درون آن موجود است. همچنین از عبارتی که بر روی محفظه نوشته شده (Ensure lock is tight) که یعنی: “مطمئن شوید قفل محکم بسته شده” می توان حدس زد که نوزاد در داخل آن با فشار خاصی نگه داری می شود.
آیا کودک تریلر اول همان کودک تریلر دوم است؟
در اینجا باید به یکی از مهمترین راز هایی که درباره این بازی و تریلر ها کشف شده بپردازیم. مدتی پیش یکی از طرفداران بازی تصمیم گفت هر دو تریلر منتشر شده از بازی را بصورت همزمان اجرا کند و وقایع هر دوی آن ها را همزمان نظاره گر باشد. ائ متوجه شد زمانی که کودک در آغوش نورمن ریداس ناپدید می شود بلافاصله در محفظه ی دل تور ظاهر می شود. اگر چنین چیزی واقعا حقیقت داشته باشد و تصادفی نیز نباشد می توان گفت راز بسیار بزرگی از این دو تریلر کشف شده. البته پس از آزمایش های فراوان به این نتیجه می رسیم این که کودک بخواهد درست در زمانی که ناپدید می شود در محفظه دل تورو ظاهر شود به زمان بندی و ادیت خاصی از تریلر ها نیاز دارد. درواقع این اتفاق با ادیت و زمان بندی ای که به صورت رسمی توسط کوجیما پروداکشنز ارایه شده کمی دیر و زود دارد و نوزاد ها با اندکی تاخیر جابجا می شوند اما باز هم به نظر من سخت است که بخواهیم این رخداد را اتفاقی در نظر بگیریم. هنوز شاهد واکنشی در این رابطه از کوجیما نبوده ایم اما تقریبا می توان با اطمینان گفت که نوزاد از آغوش نورمن ریداس به محفظه ی دل تورو منتقل می شود. این مسئله باعث می شود این تئوری شکل بگیرد که نورمن ریداس و دل تورو در دو دنیای کاملا متفاوت ساکن هستند و برخی المان های مشترکی که در این دو دنیا می بینیم نیز مرزی هستند میان آن ها. در واقع این تئوری می گوید که شاید این ماده سیاه رنگ که همه جا در هر دو تریلر دیده می شود وسیله ای باشد برای جابجا شدن میان این دو دنیا. بخاطر بیاورید که زمانی که دل تورو تصمیم گرفت شلنگ را به محفظه متصل کند و نوزاد را در آن ظاهر کند درست همان زمانی بود که این ماده از دیوار ها سرازیر شد. با این حال باز هم نمی توان به طور قطع چیزی گفت.
کودک تک چشم
در همین حین شاهد عروسک هستیم که به داخل تونل کشیده می شود سپس دل تورو نگاهی به داخل تونل می اندازد و دوباره به سوی دوربین نگاه می کند. این بار البته نباید تمرکزمان روی واکنش های دل تورو باشد بلکه باید کودک درون محفظه را ببینیم. کودک در صحنه ای آهسته روبروی دوربین می آید و سپس شروع به باز کردن دئو چشم خود می کند. اما ناگهان چشم سمت چپ خود را پس از اندکی باز کردن می بندد و به جای آن چشم راستش را تا انتها باز می کند. در این صحنه که دقیقا پوستری از بازی نیز با شکل ان منتشر شده می توان این عمل کودک را به صورت های مختلفی تعبیر کرد. اول از همه باید گفت با این کار این کودک شباهتی به اسنیک پیدا می کند. اسنیک و یا همان بیگ باس از مهمترین شخصیت های سری Metal Gear است. پس از آن نیز می توان این حرکت را نمادی از لوسیفر و بسیاری از آن بحث هایی که نمی خواهم واردشان بشوم و خودتان سر تا تهش را بهتر و دقیق تر از من می دانید باشد. پس از این حرکت دل تورو به داخل تونل می دود.
در لحظه ورود دل تورو به تونل شاهد این هستیم که دوربین اندکی به عقب رفته و نمایی کلی تر را نشان می دهد. در بالای پل شاهد ارتش بسیار بزرگی از سربازان هستیم که پشت سر همان تانک ترسنام در حال رژه رفتن هستند. در این نما همچنین وال ها و موجودات دریایی مرده بار دیگر دیده می شوند و این نشان می دهد تریلر دوم نیز در این مورد با تریلر اول اشتراک دارد.
دل تورو در این لحظه سر جای خود میخکوب شده و به انتهای تونل خیره می شود. واین آخرین صحنه ای است که او را می بینیم. در ادامه دوربین همان عروسک شناور را دنبال می کند که در حال رفتن به سوی بخش های عمیق تونل است.
عروسک نفرین شده
این عروسک هم با ان ریخت و قیافه اش خون به دل ما کرد! در حال حاضر واقعا می توان گفت چیزی درباره آن نمی دانیم. حدس زدن درباره آن هم کاری است فوق العاده دشوار. عروسک در ادامه در حالی که به سوی انتهای تونل می رود نوری قرمز رنگ را بصورت چشمک زدن از خود ساطع می کند. باز هم به درستی نمی دانیم که این نور دقیقا چیست و چرا ظاهر می شود و ایا اصلا منبع ان همان عروسک بوده و یا این که از جای دیگری به ان تابیده شده. تنها چیزی که به چشم می اید این است که مشابه همان نور به صورت چشمک زدن در انتهای تونل نیز دیده می شود. حدسی که می توان در این زمینه زد این است که این عروسک از راه دور و توسط همان افرادی که در آن سوی تونل قرار دارند کنترل می شده و شاید حتی طعمه ای بوده تا آن ها بتواندد دل تورو را به درون تونل بکشند. حدس دیگری که در این باره می توان زد این است که ممکن است این عروسک یک دستگاه کودک یاب باشد. همانطور که دیدید زمانی که کودک در محفظه ظاهر شد آن عروسک هم شروع به چشمک زدن کرد و به دنبال آن ردیاب آن گروه از سربازان نیز پیدا شدن یک نوزاد در آن حوالی را به سربازان اطلاع داد. به هر حال نقش این عروسک هر چیزی می توان باشد و باز هم برای فهم بیشتر درباره آن محتاج زمانیم.
نکته عجیبی که در این لحظه با آن روبرو می شویم وجود دوباره رد همان دست های لعنتی است که با ماده سیاه معروف پر شده بودند. اگر به تصویر دقت کنید می توانید رد دست ها و مایع سیاه را بر روی دیوار مشاهده کنید. رد دست ها اینبار نیز با دست های بزرگسال برجای گذاشته شده اند و به دست های کودک شباهتی ندارند. همچنین گفتیم که میان آن ها و رد دست ها در بازی MGS 4 شباهت هایی وجود دارد.
ارتش مردگان
از این بحث نیز که بگذریم به یکی از عجیب ترین اتفاقات تریلر های به نمایش در آمده می رسیم. همانطور که گفتیم نوری چشمک زن و بسیار ترسناک در انتهای تونل در حال خود نمایی است و خبر از افرادی می دهد که در حال نزدیک شدن هستند. دوربین همچنان نزدیک و نزدیک تر می رود تا آن که آن افراد به زیر سوراخی می رسند که از درون آن نور به داخل تونل تاریک تابیده. بوسیله همین نور چهره ها و لباس هایشان نیز آشکار می شود. در این لحظه می شود پنج سرباز را با لباس های نظامی دید که بنظر می آید یکی از آن ها فرمانده چخار تن دیگر باشد. درباره ظاهر آن ها و رابطه شان با فرمانده نکات عجیبی به چشم می خورد. اولین نکته آن است که این سرباز ها همگی صورت های اسکلت مانند دارند و به وضوح مشخص است که اسکلت ها صرفا ماسک نیستند. آن ها با تجهیزات و لباس هایی حاضرند که در جنگ جهانی دوم استفاده می شده. همگی آن ها نیز اسلحه M1 به دست دارند که از اصلی ترین سلاح هایی است که در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفته. ضمن این که بر روی کلاه جنگی و لباس هایشان علائم عجیب دیگری نیز یافت می شود. اما در کمال تعجب میبینیم که فرمانده از لباس و تجهیزات پیشرفته و مدرن و امروزی استفاده می کند. اسلحه او شباهتی به آنچه در دست دیگر سرباز هاست ندارد و از فناوری بسیار پیشرفته تری استفاده می کند. این نیز یکی دیگر از موارد عجیبی است که باعث می شود بفهمیم در دنیای این بازی دو زمان در یکدیگر دخول کرده اند. پس می توان گفت تا اینجای کار در تریلر ها شاهد سه دنیای متفاوت بوده ایم. دنیایی که نورمن ریداس در آن بود، دنیایی که وقایعش به جنگ جهانی دئوم مربوط است و دنیایی که به اینده مربوط شده و المان های علمی تخیلی دارد. البته باید گفت که این ها همه نظریه های مختلف اند و هیچ یک به طور قطع تایید نمی شوند.
مسئله مهم اینجاست که این سرباز ها نیز توسط همان رشته های طناب مانند به فرمانده شان یعنی مدز میکلسن متصل شده اند. رشته هایی که رست شبیه همان دشته ای است که نورمن ریداس را به کودک متصل کرده بودند. حال این سوال پدید می آید که ایا رابطه نورمن ریداس با آن کوک شبیه رابطه مدز میکلسن با آن سرباز ها است؟ یعنی آن ها هم همچون کودکانی از درون مدز میکلسن تغذیه می کنند؟ نظریه دیگری نیز می گوید که شاید مدز میکلسن با این طناب ها مردگان را از درون گور به بیرون کشیده و قادر است ان هاغ را هدایت ند. شاید اصلا همین باعث شده سربازان به صورت اسکلت دیده شوند. در واقع این نظریه می گوید که بازی در زمان حال جزیان دارد و میکلسن (و یا هر آنتاگونیست دیگری که قرار است ببینیم، و خلاصه آدم بد ها!) از این ماده سیاه رنگ و این طناب ها استفاده می کنند تا بتوانند مردگان را به اطاعت از خود وادارند. سربازانی هم که به شکل اسکلت دیده می شوند احتمالا سربازانی هستند که سال ها پیش در جنگ جهانی دوم شرکت کرده و کشته شده اند و حالا میکلسن توانسته ان ها را از خواب طولانی خود بیدار کند و به اطاعت از خودش وادار. به هر حال این نیز یک تئوری است و درست و غلط و پذیرفتن و نپذیرنتش با شماست.
مدز میکلسن هم به میهمانی میپیوندد
پس از این صحنه به چهره آنتاگونیست اصلی بازی می رسیم که عینک نظامی مخصوص دید در شب به چشم دارد و بیش از هر چیز بیگ باس را در نسخه Ground Zeroes بازی متال گیر سالید را یادآوری می کند. در این لحظه میبینیم که فرمانده عینک را گرفته و از روی چشم های خود برش می دارد به طوری که صورتش پیدا می شود. در این لحظه شاهد اتفاق عحیبی هستیم که ثابت می کند المان هایی شبیه جادو ویا چیزی شبیه به ان در بازی وجود دارند و آن این است که پس از برداشتن عینک نظامی کلاه و عینک مدز مکلسن با افکت خاصی ناپدید می شوند. پس از این اتفاق می شود به وضوح چهره مذر میکلسن را دید. او که از بازیگران مشهور هالیود است شهرت خود را مدیون بازی در آثاری چون سریال هانیبال است. پس از این که چهره او را میبینیم می شود تشخیص داد که تمام صورت و لباس هایش با همان ماده مذکور پوشانده شده. وجود این ماده بر روی بخشی از گودی چشم های او همچنین می تواند اشاره ای باشد به زخم چشم های میکلسن در فیلم Casino Rayale. او سپس به سربازان خود فرمان حرکت می دهد. و شاهد این هستیم که با اشاره او رشته هایی که به هر سرباز متصل شده بود قطع شده و همراه با جرقه های سرخ رنگ به زیر لباس میکلسن (و احتمالا در شکم او) فرو می روند. نکته قابل توجه این است که پس از رها شدن سربازان نقطه خاصی بر روی بازوان ان ه شروع به درخشش می کند. درخششی که تریل اول و صحنه ی دریا را بیاد مان می اندازد. همان جایی که در کنار وال های مرده می شد نواحی سرخ رنگی را دید که شبیه مواد مذاب بودند.
در این لحظه دوربین مجددا چهره مذز را نشان می دهد. او اکنون چشم هایش را می بندد و بنظر می رسد که از ته دل از این کار لذت می برد. گویا سر و کار داشتن با این مایع عجیب لذت خاصی برای او دارد. او سپس به پایین پای خود نگاهی می اندازد و میبینیم که عروسک با پایین پای او رسیده. اینجا نمایی کامل و واضح از عروسک داریم و می توانیم برخی ویژگی های آن را بررسی کنیم. نخست این که او نیز همانند نورمن ریداس جای زخمی بعلاوه مانند بر روی شکمش دارد و از این لحاظ شباهت زیادی به نورمن پیدا می کند. از طرفی تیغه هایی که در سر او فرو رفته اند بیش از هر چیز ما را بیاد فیلم Hellraiser می اندازد. سپس باید به عمل جراحی شکم پاز در متال گیر سالید ۵ اشاره کرد که بی شباهت به زخم این عروسک نیست و در آخر نیز باید گفت برخی اشارات به شباهت های او با اسنیک نیز شنیده می شوند که البته چندان جالب و قابل باور نیستند. او در پایان تریلر چشم راست خود را باز می کند در حالی که چشم چپ هنوز بسته مانده است. درست برعکس کاری که نوزاد درون محفظه دل تورو انجام داد. این حرکات چه معنی ای می تواند داشته باشد؟ باید منتظر ماند و دید.
در ادامه فقط یک صحنه را میبینیم و باید گفت همان قاب پایانی نیز یکی از بحث برانگیر ترین اتفاقای است که در طول این دو تریلر پر ماجرا رخ می دهد. ما بار دیگر صورت میکلسن را میبینیم اما این بار هیچ اثری از مایع سیاه رنگ بر روی صورت او دیده نمی شود. آیا این مایع درون پوست او فرو رفته؟ آیا همین باعث شده که در صحنه قبل چشم هایش را ببندد و لذت ببرد؟
اما چرا این کودک تا این حد مهم است؟
کنترل شدن سربازان توسط مدز میکلسن شاید اندکی عجیب بنطر بیاید. یکی از نظریه ها می گوید اگر او توانسته چنین کاری بکن پس شاید اصلا دنیای Death Stranding در شرایطی است که چیز هایی همانند کنترل ذهن نه تنها دیگر یک تئوری و جادو و جمبل به حساب نمی آید، بلکه یکی از شاخه های اصلی علم بیولوژیک است و به صورت گسترده در جنگ ها مورد استفاده قرار گرفته. با همین روش میلکلسن توانسته سربازان را از گور بیرون اورد و آ نا را در جنگ به کار بگیرد. از طرفی ممکن است این سوال بوجود اید که چه چیز باعث می شود این همه آدم بخاطر این نوزاد این همه سر و دست بشکنند؟ اگر این نوزاد و نوزادی را که در اولین تریلر دیدیم یکی بدانی و فرضیه منتقل شدن نوزادان را درست فرض کنیم این نوزاد اهمیت بسیار زیادی برای همه دارد. شاید اهمیت ان بدین خاطر است که در دنیای Death Stranding هم همچون چیزی که در فیلم Children of Men (اثرAlfonso Cuaron) دیده ایم انسان ها به نوعی توانایی آبستن شدن را از دست داده باشند و حد اقل اتفاقی این چنینی برایشان رخ داده باشد. ایین می تواند موجب شود که تعداد نیروی انسانی به شدت کاهش یابد از این رو ارتش ها به فکر استفاده از مرده ها آن هم به سبک میکلسن افتاده باشند. و شاید همین موضوع باعث شده پیا شدن یک نوزاد تازه به دنیا آمده تا این حد برای انسان ها مهم باشد.
سخن پایانی
بازی کوجیما بدون شک اثر جالبی خواهد بود. اما بی شک هایپ شدن های بی مورد و جو گیرانه می تواند نه تنها تجربه خود شما بلکه تجربه دیگران و اطرافیانتان از بازی را خراب کند. بیاد بیاورید که زمان عرضه ی Phantom Pain چه اتفاقاتی رخ داد. این که در جریان معما ها و سوالات مربوط به بازی قرار بگیریم و سعی کنیم از رمز و راز بازی های کوجیما سر در بیاوریم خوب و است و خود یکی از سرگرمی های غیر گیمی دنیای گیم است! اما هایپ شدن های بیهوده و ابراز احساسات های دور از منطق و غیر قابل تحمل در شان طرفداران این عنوان نیست. از طرفی هنوز برای هایپ شدن خیلی خیلی زود است و زمان بسیار زیادی تا انتشار بازی باقی مانده. لذا توصیه می کنیم فعلا خیلی توی کف این بازی نباشید. سعی کنید فعلا سرتان را با اثار معرفی شده ی دیگر گرم کرده و به موقع مناسب هایپ شدن برای این بازی را شرواع کنید! به امید آن که یک اثر فوق العاده دیگر را از هیدئو کوجیما شاهد باشیم.
منبع گیمفا