قطعاً امروزه همه ما آثار ناامید کننده زیادی در سبک رومنس دیدهایم. آثاری که با این که ژانر رومنس را یدک میکشند اما هیچ سر رشتهای از آن نداشته و به اصطلاح، بویی از رومنس نبردهاند! متاسفانه به خاطر آثار ضعیف، کم کم اصلیت ژانر رومنس نیز ناپدید گشته و آثار ضعیف، به اصلیت آن بدل گشتهاند. یافتن اثری از این قبیل به سادگی صورت میگیرد و میشود گفت همه جا پر است از چنین آثاری! ولی یافتن اثری با طعم رومنس واقعی، سخت و گاهی غیرممکن است. یک رومنس واقعی، بر خلاف آثار جدید، به جای تمرکز بر روی مشکلات کوچک و دیده نشدنی در روابط، بر روی چیزهای کاملاً مهمتر و عمیقتر تمرکز دارد؛ همچنین به جای پایانهای اکثراً خوش با پایانهایی اکثراً تلخ طرف هستیم. رومنسهای واقعی، آثاری هستند که با دیدن آنها در چنین زمانی، قطعاً با خود فکر نمیکنید که این یک رومنس است! آثاری که به شدت عمیق هستند و فراتر از تصورات شما قدم برمیدارند. در بین گم شدن اصالت ژانر رومنس، مردی به پا خواست و شروع به ساخت آثاری از همان ژانر کرد که به معنای واقعی کلمه “رومنس” بودند! آثاری که شما با دیدن آن، ترکیبی از احساسات را تجربه خواهید کرد که حتی نمیدانید اسمشان را چه بگذارید! این مرد ماکوتو شینکای نام دارد و آثار او، قطعاً برترین آثار رومنس موجود در دنیای انیمه هستند! استاد ماکوتو، سعی در انجام نوآوریهای بسیار در آثارش دارد که از جمله این نوآوریها، بایستی به طراحی فوقالعاده اشاره کرد؛ خلق صحنههای زیبا و عمیق که با ترکیب متوازن هزاران رنگ همراه است و جزئیاتش مو به مو کار شده است، قطعاً از دست هرکسی بر نمیآید!
از دیگر ویژگیهای آثار استاد ماکوتو، میتوان به ساده بودن آثار و دیالوگهای بسیار قدرتمند اشاره کرد. آثار ماکوتو شینکای به دور از هر گونه پیچیدگی هستند و یک زندگی عادی را که با فراز و نشیبهایی همراه است، روایت میکند و اکثراً زندگی دو طرف در طی ماجراهای انیمه دچار تغییر میشود. دیالوگها نیز به شدت به یادماندنی هستند و از بعضی از آنها درسهای بسیاری میتوان گرفت. در این مقاله، به گزینش ۵ اثر از گنجینه آثار فراموش نشدنی وی میپردازیم؛ آثاری که دیدنشان بر همگان واجب است.
توجه: در این مقاله رتبه بندی خاصی صورت نگرفته است و عددهای ذکر شده در مقابل اسم انیمهها، صرفاً عدد است و نمایانگر رتبه آن نیست. در این مقاله Kimi No Na Wa قرار نگرفته است زیرا قطعاً از دید همگان برترین اثر استاد است و نیازی به ذکر آن نیست، پس به جای آن به ذکر دیگر آثار وی پرداخته شده است.
۵- Voices Of A Distant Star
آن قدر از تو دورم که حتی اگر هزاران برابر سرعت نور نیز حرکت کنم، نزدیک نیز نمیشوم.
نام: Voices Of A Distant Star (نجواهای یک ستاره دور افتاده)
تعداد قسمتها: ۱
استدیو سازنده: CoMix Wave Films
ژانرها: علمی-تخیلی، فضایی، دراما، رومنس، مکا
سال انتشار: ۲۰۰۲
“کلمهای وجود دارد به نام “دنیا”. تقریباً تا وقتی که توی مدرسه راهنمایی بودم، خیلی سرسرانه فکر میکردم که این کلمه یعنی منطقهای که سیگنالهای موبایلم میتونه به بقیه برسه.” -ناگامینه میکاکو (Nagamine Mikako). جملهای که خواندید، دیالوگ شروع شاهکاری بود که شما را از همان ابتدا درون خود میکشد. دیگر نیازی به توضیح نیست که این انیمه واقعاً چیست زیرا تنها دیالوگ شروعی، همه چیز را ثابت میکند؛ همه چیزهایی که نیاز است برای دیدن اثری که قطعاً نمونهاش در زندگیتان نبوده بدانید. نجواهای یک ستاره دورافتاده، اثری است که به ما وسعت و بزرگی دنیا را تنها در قالب یک کلمه به ما نشان میدهد. وسعتی که آن قدر زیاد است که مسافتهایی که ما میپیماییم، به هیچ وجه حتی مسافت نیز نیستند؛ بلکه تنها گذرانی چند لحظهای هستند که سرانجام به آن چه میخواهیم، میرسیم. داستان درباره دختر و پسری به نامهای ناگامینه میکاکو و ترائو نوبور (Terao Noboru) است که در آیندهای دور از چیزی که ما تصورش را داریم زندگی میکنند. بشر در این زمان توانسته به تکنولوژیهایی بزرگ و تعجب برانگیز دست پیدا کند که یکی از آنها توانایی حرکت با سرعت نور است. ناگامینه، عضو یکی از خانوادههای ثروتمند است که به زودی قرار است عازم سفری تحقیقاتی به یک کهکشان بسیار دور بشود. از طرفی دیگر، نوبورو، پسری عادی است که نه چیزی از اینها میداند و نه علاقهای به آن دارد. وقتی ناگامینه عازم سفر میشود، در کل این مدت سعی میکند توسط دستگاهی خاص به نوبورو پیام بدهد (که اکثراً از وی میخواهد او را فراموش نکند) اما سرعت ارسال پیامها با چیزی که ما فکرش را بکنیم، بسیار فرق دارد. سرعت ارسال پیامها به دور بودن ناگامینه از زمین بستگی دارد و تا وی دورتر باشد، پیام نیز دیرتر میرسد که این زمان ممکن است ۷ سال، ۱۲ سال یا بیشتر بشود؛ یعنی زمانی که میننه هنوز در سنی است که زمین را ترک کرده، نوبورو روز به روز بزرگتر شده و ایدههایش عوض میشود. البته او همچنان منتظر پیامهای ناگامینه میماند و با خواندن آنها احساس نوعی آرامش میکند؛ آرامشی که در زندگیاش پایان یافته و دیگر نمیتواند به آن دست یابد. این انیمه، نمایی از وسعت جهان را به دردناکترین شیوه به ما نمایان میکند؛ شیوهای که هم درک آن را راحتتر کرده و هم ما را برای مدتهای طولانی در فکر فرو میبرد. اگر از داستان بینظیر انیمه بگذریم، به طراحیهای فوقالعاده آن میرسیم که ترکیبی از جلوههای دو بعدی و سه بعدی است. درست است که گرافیک انیمه نسبت به آثار جدیدتر استاد متوسط است ولی این از ارزش دیدن انیمه کم نمیکند، جلوهها هنوز زیبایی فراوانی دارند و محیطها، خصوصاً برف، طراحی غمانگیزی دارند که سردی آن را به بیننده نیز منتقل خواهد کرد. طراحی سیارههای دورافتاده فضایی، فضاپیماهای مختلف ساخته شده توسط انسان و دیگر چیزها، دست به دست هم دادهاند تا شما از دیدن این اثر متعجب شوید و بدانید که چنین چیزی تکرار نشدنی است! انیمه، پایان فوقالعادهای دارد که اگر از هیچ چیز آن لذت نبرید، قطعاً ۲۴ دقیقه انتظار برای شنیدن آهنگی که کل داستان انیمه را در خود جای داده، کاری معقول به نظر میرسد. قطعاً دیدن این اثر ۲۴ دقیقهای، میتواند برترین ۲۴ دقیقه عمرتان را رقم بزند و شما را با چیزی روبرو کند که کاملاً متفاوت و مجزاست. دیدن این اثر را حتی به کسانی که از انیمه نیز متنفرند پیشنهاد میکنم.
۴- Children Who Chase Lost Voices
این تصویر شما را یاد چیزی نمیاندازد؟ من را به یاد آثار استاد میازاکی میاندازد. آثاری که تخیلی زیبا، در تک تک لحظات آنها موج میزند. در این اثر، استاد ماکوتو نیز دست به خلق تخیلاتی تحسین برانگیز از جهانی زیرزمینی زده است، جهانی که هنوز لگه ننگ انسانیت بر آن پیداست ولی با نهایت ظلمهایی که دیده، هنوز زیبا و چشم نواز است.
نام: Children Who Chase Lost Voices (بچههایی که صداهای گم شده را دنبال میکنند)
تعداد قسمت: ۱ (سینمایی)
استدیو سازنده: CoMix Wave Films
ژانرها: ماجرایی، فانتزی، رومنس
سال انتشار: ۲۰۱۱
Children Who Chase Lost Voices، اثری است که ما را به درون تخیلات استاد ماکوتو میبرد؛ تخیلاتی که به قدری زیبا و چشمنواز هستند که ممکن است دقایقی انیمه را متوقف کرده و تنها به تماشای صحنههای خلق شده و بینظیر این شاهکار بپردازید. این انیمه برخلاف بیشتر آثار ماکوتو شینکای، بر روی طراحی محیط و خلق موجودات و نیز چشماندازهای تخیلی و زیبا تمرکز دارد تا به تصویر کشیدن روابط و درگیریهای موجود. در این انیمه، متاسفانه رومنس بسیار کاهش یافته و عناصر زیادی از آن را مشاهده نمیکنیم؛ ولی برخلاف آن، نوآوریهای جدیدی را مشاهده میکنیم که در کارهای قبلی استاد، نبودهاند؛ مانند ماجرایی شدن انیمه. داستان درباره دختری کنجکاو به نام آسونا (Asuna) است که کریستال عجیبی را پیدا کرده و سعی میکند آن را در دستگاهی رادیو مانند قرار دهد. وقتی این کار را میکند، نجواهایی بسیار زیبا و روحنواز را میشنود؛ نجواهایی که باعث آرامش روح و دلش شده و قبلاً هیچ وقت چنین آهنگهای زیبایی را نشنیده است. او فکر میکند که این آهنگ نمیتواند متعلق به زمین باشد، بلکه باید از جهانی دیگر باشد زیرا چنین آهنگی فضا و حال و هوای غیر عادی دارد. البته این تنها شروع ماجراجویی وی درون شهری افسانهای و زیرزمینی است؛ شهری که در آن موجوداتی عجیب و نیز ساکنین بسیاری زندگی میکنند، ساکنینی که همواره از انسانهای سطح وحشت داشته و یا حتی از آنها متنفراند. این نیز دلایلی دارد و قطعاً نفرت آنها بدون دلیل نیست که ریشه در اعمال کثیف انسانی و غارتها، کشتارها و از بین بردن این سرزمین افسانهای، از مثالهای آن است. آسونا در این راه با افراد مختلفی آشنا شده و سر از مکانها و ماجراجوییهای خطرناکی در میآورد که البته به خاطر حس کنجکاویاش، برایش عادیست و از آن لذت نیز میبرد. همانطور که با توضیح کوتاهی از داستان دیدید، ما به ندرت شاهد رومنس هستیم و انیمه بیشتر به سوی ماجرایی بودن گرایش پیدا کرده است که البته مانند همیشه زیبایی و ظرافتی که تنها در آثار استاد ماکوتو دیده میشود، در این انیمه نیز یافت میشود. اگر بپنداریم که انیمه هیچ چیز ندارد، باز طراحی بسیار زیبای آن، میتواند دلیل محکمی برای رفتن به سمت این اثر باشد. Children Who Chase Lost Voices ممکن است اثری باشد به دور از ویژگیهای همیشگی آثار استاد، اما هنوز میتوان تکههایی از هنر فراموش نشدنی وی را در لابهلای آن یافت که طراحی زیبا و نیز موسیقی بینظیر و گوشنواز پایانی از مثالهای آن است. اگر طرفدار آثار ماجرایی و یا آثاری مانند آثار استاد میازاکی هستید، رفتن به سمت این انیمه میتواند بسیار عالی باشد ولی اگر رومنس را بیشتر ترجیح میدهید، قطعاً از این کار استاد ماکوتو زیاد لذت نخواهید برد.
۳- The Place Promised In Our Early Days
حس با تو بودن، حسی تکراری است؛ گویی یک بار دیگر نیز در زندگی آن را چشیدهام، اما آن را بر تمام احساس سرما، خفت و گیر افتادن در تاریکی که جدیداً پیدا کردهام، ترجیح میدهم.
نام: The Place Promised In Our Early Days (جایی که در روزهای کودکیمان قولش را دادیم)
تعداد قسمت: ۱ (سینمایی)
استدیو سازنده: CoMix Wave Films
ژانرها: دراما، ارتشی، رومنس، علمی-تخیلی
سال انتشار: ۲۰۰۴
جریان این انیمه، در زمانی رخ میدهد که ژاپن، توسط ارتش شوروی به دو بخش تقسیم گشته است؛ از اینجا ماجرای انیمه از واقعیت جدا شده و به درون تخیلات میرود. شوروی، برجی بسیار بزرگ را بنا نهاده که مشخص نیست هدف آن چیست و یا چرا آن جا است ولی حدس و گمانها از این قرار است که برج، وسیلهای است که باعث باز شدن دنیاهای موازی در اطراف خود گشته و هر کس به آن نزدیک شود، دیگر راه بازگشتی نخواهد داشت. دو جوان دبیرستانی تصمیم به ساخت هواپیمایی میگیرند که آنان را به برج اسرارآمیز میرساند. مدتها از کار آنها بر روی پروژه میگذرد که یکی از دختران همکلاسیشان آن را میبیند و در مورد هدف آن دو اطلاع مییابد. آنها به وی قول میدهند که زمانی که تصمیم به رفتن به سوی برج گرفتند، وی را نیز با خود ببرند. انیمه جریانی متفاوت را دنبال میکند، جریانی متفاوت با آن چه تاکنون از ماکوتو دیدهایم. انیمه علارغم رومنس بودن، بر روی تاثیری که آرزوها بر روی زندگی انسان میگذارند نیز تمرکز دارد؛ این که آرزوها، ناامیدی و نبود کسی که اهمیت دارد، چه تاثیراتی را بر اهداف یک انسان گذاشته و آن را دچار تحولی شگرف خواهد کرد. این انیمه مثل دیگر آثار استاد ماکوتو، برخی از نظریهها و اعتقادات شخصی وی را خصوصاً در مواردی مانند جهانهای موازی و وجود داشتن یا نداشتن آنان در خود دارد که این نیز از نوآوریهای این اثر نسبت به آثار گذشته وی است. جایی که در روزهای کودکیمان قولش را دادیم، اثری است که انسان را با تاثیر قول، آرزو و هدف در زندگی آشنا میسازد و حتی پا را فراتر از این نیز گذاشته و شروع به درگیر ساختن آنان با زندگی و مرگ میکند. مانند دیگر آثار استاد، فرمول طراحیهای بینظیر و اندینگ فراموش نشدنی در این اثر نیز وجود دارد. صحنههایی که در انیمه میبینید، در اکثر اوقات به قدری زیبا هستند که میخواهید قدری انیمه را متوقف کرده و در شگفتی تصاویر جادویی کارگردان که آرامشی بینظیر را القا میکند، غرق شوید. موسیقی اندینگ نیز به قدری زیباست که باری دیگر انیمه را در ذهن مخاطب تکرار کرده و سرانجام با نمایش تصویر پایانی که به جرات میتوان گفت زیباترین صحنه کل انیمه است، شما را از درون آن بیرون کشیده و سرانجام پایان مییابد. ماکوتو شینکای، با هر گام پیشرفت نشان میدهد که میتواند دست به خلق چیزهایی جدیدتر و بهتر بزند. شاهکارهایی که با فرو کشیدن بیننده به درون خود، به انجام هنری جادویی بپردازد که آثار وی را به بهترین آثار ژانر رومنس تبدیل کرده و دیگر میدان به آثار دیگر نمیدهد! تماشای این شاهکار را نیز به همه خوانندگان گرامی پیشنهاد میکنیم.
۲- ۵ Centimeters Per Second
آن قدر از تو دورم که کل جهان را نیز برای رسیدن به تو بپایم، نخواهم رسید.
نام: ۵ Centimeters Per Second (پنج سانتی متر بر ثانیه)
تعداد قسمت: ۱ (سینمایی)
استدیو سازنده: CoMix Wave Films
ژانرها: دراما، رومنس، تکهای از زندگی
سال انتشار: ۲۰۰۷
“هی… اونا میگن پنج سانتیمتر بر ثانیهست. سرعتی که شکوفههای گیلاس به زمین میافتن… پنج سانتیمتر بر ثانیهست.” دیالوگ مذکور، اگر جذابترین و در عین حال پر معناترین دیالوگ این شاهکار نباشد، قطعاً از آن بدتر نیست. پنج سانتیمتر بر ثانیه، اثری بسیار فوقالعاده است که بر خلاف دیگر آثار استاد ماکوتو، دیالوگهای عمیق و تاثیرگذار را عضوی از محور اصلی خود قرار داده و با استفاده از آن، درک داستان، احساسات و واکنشهای شخصیتها را آسانتر کرده و نیز به یاد ماندنیتر بودن انیمه را نیز تقویت کرده است. انیمه دارای ۳ تکه است که هر کدام در زمانی متفاوت روی میدهند و به مرور داستان را تکمیل میکنند. داستان درباره دختر و پسری و به نامهای توهنو تاکاکی (Toono Takaki) و شینوهارا آکاری (Shinohara Akari) است که از بچگی با یکدیگر بزرگ شده و توهنو کم کم عاشق شینوهارا میشود؛ ولی این عشق مدت زیادی دوام نمیآورد زیرا شینوهارا به زودی به توکیو نقل مکان کرده و کیلومترها از توهنو فاصله میگیرد. داستان جدایی این دو، و فراموش نشدن شینوهارا توسط توهنو را به تصویر میکشد که البته بسیار عمیقتر از چیزی است که به نظر میرسد و حتی برخی سخنان استاد ماکوتو درباره این اثر، به کلی شما را متعجب ساخته و فرق آن با دیگر آثارش را متوجه خواهید شد. هر قسمت از داستان، توهنو را در سنی نشان میدهد که دچار مشکلات و درگیریهایی مربوط به زندگیاش شده ولی همچنان آثار شینوهارا بر زندگی وی دیده میشود و او هنوز وی را فراموش نکرده است. داستان این انیمه، شباهتهایی نیز به Voices Of A Distant Star دارد ولی اصل داستان چیز دیگری است و برخلاف نجواهای ستاره دور افتاده، بر روی توهنو تمرکز دارد. پایان انیمه نیز از هر نظر باشکوه و عالی است و مخاطب را بیشتر و بیشتر به فرضیهپردازی، فکر کردن و سرانجام نتیجه دعوت میکند که میشود گفت پایان به نوعی نظر بیننده را میطلبد و توضیح بسیاری نمیدهد. از داستان که بگذریم، به گرافیک میرسیم. آن طور که مشخص است، ردپای طراحیهای بینظیر و بسیار زیبای استاد در لابهلای این شاهکارش نیز دیده میشود و طراحیها، مانند اکثر انیمههایش بینقص، چشمنواز و تابلو مانند است که ارزش تماشای انیمه را دو چندان میکند. موسیقی پایانی نیز به مانند همه آثار استاد، تداعی کننده زیبایی و احساسات بیننده در مورد ثانیه به ثانیه انیمه است و یادآوری صحنهها، سرنوشت شخصیتها و لحظات شروعی و پایانی جذابیت آن و پایانی که باعث میشود جدایی از انیمه برای مخاطب سختتر بشود ولی آسان نشود، دست به دست هم داده است تا شاهکاری را خلق کند که تا پایان تیتراژ نیز به تماشای آن بنشینید و با به نمایش در آمدن اسم نابغهای، به خود بیایید. در پایان این انیمه را به خوانندگان گرامی پیشنهاد میدهیم.
۱- The Garden Of Words
بیایید برای چند لحظه هم که شده، دنیای خود را فراموش کرده و به تماشای شاهکاری بپردازیم که طراحیهایش قلبمان، و موسیقیاش روحمان را به آرامشی مطلق میرساند. بیایید چند لحظهای به قطرات بارانی گوش دهیم که داستانی را در خود دارند؛ داستانی که نه در هر جایی روایت شده و نه در هر جایی شنیده میشود.
نام: The Garden Of Words (باغ کلمات)
تعداد قسمت: ۱ (سینمایی)
استدیو سازنده: CoMix Wave Films
ژانرها: تکهای از زندگی، روانشناختی، دراما، رومنس
باغ کلمات، اثری بسیار عالی و بینقص است که با موفقیت توانسته دو ژانر محبوب روانشناختی و رومنس را با یکدیگر ترکیب نماید و شاهکاری را به عرصه وجود بیاورد که مانند آن بسیار کم است. داستان انیمه در مورد پسری به نام تاکائو آکیزوکی (Takao Akizuki) است که در روزهای بارانی به باغی بسیار زیبا میرود و مشغول طراحی پیشطرحهای کفش میشود زیرا او یک کفاش است. او در آن جا با یوکاری یوکینو (Yukari Yukino)، زنی مرموز و تا حدودی عجیب، آشنا میشود. بعد از چند بار ملاقات، تاکائو به او قول میدهد که کفشی جدید (در واقع همانی که پیشطرحش را میکشید) برای او بسازد و آن دو به ملاقات یکدیگر در آن باغ و در هنگام باریدن باران ادامه میدهند. کم کم فصل باریدن باران به پایانش نزدیک میشود و روابط آنان وارد مرحله جدیدی میشود. داستان انیمه از دید اول، بسیار زیبا به نظر میرسد و بنده را تا حدودی یاد Hotarubi No Mori E میاندازد ولی فرقهای بسیاری با آن دارد و میشود گفت نسبت به انیمه مذکور داستانی پیچیدهتر و مقداری جذابتر دارد. میشود تا قبل از عرضه Kimi No Na Wa این اثر را برترین اثر استاد ماکوتو قلمداد کرد زیرا نهایت هنر ایشان را در طراحی چهرهها، داستانسرایی، دیالوگپردازی و خلق صحنههای بسیار زیبا به نمایش میگذارد. اگر بخواهیم سخنی در باب طراحیهای این اثر مطرح نماییم، قطعاً باید آنان را با عنوان “زیباترین طراحیها برای یک انیمه” خطاب قرار دهیم زیرا خلق صحنههای باریدن باران، برف و نیز گیاهان، گلها و باغ اسرارآمیز و سرسبز، طراحیهایی هستند که هیچگاه در هیچ اثری دیده نشدهاند. این اثر زیباترین چشماندازها و صحنهها را نیز در بین کل آثار گذشته استاد دارا است و زیبایی آنان، به شدت چشم و روح بیننده را نوازش میدهد. اگر از طراحیها بگذریم، به ژانرهای فوقالعاده انیمه و نیز ترکیب کاملاً عالی آنان میرسیم. انیمه ترکیبی بسیار عالی از ژانرهای درام و رومنس است که درام بودن آن، حتی بیشتر از رومنس بودنش ارزش تماشایش را بالا میبرد و آن را در میان آثار جذاب درام قرار میدهد؛ البته به این معنا نیست که رومنس انیمه ضعیف است، در واقع میشود گفت از آثار گذشته ماکوتو شینکای بسیار قویتر و عالیتر است و روابط را بهتر و جذابتر به تصویر کشیده است. همچنین روانشناختی نیز تکه کوچکی از ترکیب ژانرها را صاحب شده و عصاره خود را به کام اثر ریخته و جذابیت آن را از حد معمول بالاتر برده است. در کل انیمه در ترکیب ژانرها و انتخاب آنان نیز خوب عمل کرده و توانسته اثری بسیار عالی در بیاید. مانند دیگر آثار استاد، پایان به قدری عالی است که به مانند دیگر آثار کل صحنههای انیمه در ذهن بیننده مرور شده و چشماندازها و صحنههای زیباتری نیز به نمایش گذاشته میشوند. این اثر، یکی از برترین آثار رومنس و درام در میان کل انیمههای تاریخ است و جایگاه ویژهای در قلب بیننده برای خود پیدا میکند. تماشای این اثر حتی بیشتر از آثار بالا به خوانندگان گرامی توصیه میشود.