مسئله فقط آنچه به زبان میآورید نیست؛ بلکه شیوهی گفتن هم در تأثیری که روی مخاطب میگذارید، مهم است. در حقیقت آنچه میگویید، نسبت به حسی که در طرف مقابل ایجاد میکنید، اهمیت به مراتب کمتری دارد، به ویژه به عنوان فروشنده و بازاریاب و در حیطهی فروش. اینجاست که زبان بدن در بازاریابی اهمیت ویژهای پیدا میکند. این نوشته را بخوانید تا با اهمیت آن آشنا شوید.
وقتی ارتباطی برقرار میکنید تا محصولتان را به فروش برسانید، باید اطمینان و آرامش را در خودتان به نمایش بگذارید. اگر این کار را نکنید، طرف مقابل متوجه میشود و آنچنان که باید، به شما اعتماد نمیکند و برایتان ارزش قائل نمیشود.
اگر به ارتباط چشمی و حرکات ابرو، حالات صورت، حرکت بدن و دستها و پاهایتان مسلط شوید، مطمئنا در ملاقاتهای کاریتان به عنوان بازاریاب، موفقیت بیشتری به دست خواهید آورد.
زبان بدنتان ممکن است علیه شما اقدام کند. باید بدانید آنچه احساس میکنید، لزوما همان چیزی نیست که به طرف مقابلتان منتقل میکنید. مثلا حتی اگر هوای اتاق سرد است هم نباید دست به سینه باشید و شانههایتان را خم کنید، زیرا این حالتی تدافعی را القا میکند، حتی اگر واقعا چنین حسی نداشته باشید.
مشتری بالقوهای که با او جلسه دارید، شما را نمیشناسد، پس از نشانههای غیرکلامی استفاده میکند تا ذهنتان را بخواند.
بنابراین در طول جلسات کاری به زبان بدنتان توجه کنید، نشانههای خوبی بفرستید و مطمئن شوید که برداشت اولِ طرف مقابل از شما، برداشت خوبی است.
در ادامه نکاتی دربارهی زبان بدن در بازاریابی میخوانید:
ارتباط چشمی
بیشترِ واکنشهای هیجانیِ شما به آنچه دیگران میگویند و انجام میدهند، خواه مثبت باشند و یا منفی، در حالات صورتتان دیده میشود. حقیقت این است که چشمها و ابروها داستانهای شگفتانگیزی میگویند.
اگر در طول جلسه با مشتری ارتباط چشمیِ بسیار کمی برقرار کنید، احتمالا او تصور میکند حواستان پرت است یا اصلا به آنچه میگوید بیعلاقه هستید. به همین شکل، اگر وقتی هم که خودتان صحبت میکنید ارتباط چشمی با طرف مقابل برقرار نکنید، ممکن است او فکر کند صادقانه صحبت نمیکنید و در نتیجه بعید است به شما اعتماد کند.
در طول جلسات فروش، با مشتری ارتباط چشمی برقرار کنید و مطمئن شوید که حالت چهرهتان آرام و راحت است. به این صورت، حتی اگر نگران هم باشید، در ظاهر همه چیز خوب به نظر میرسد.
حالات چهره
چهره فقط از طریق آنچه چشمها به تصویر میکشند ارتباط برقرار نمیکند، بلکه حالت دهان و حرکت لبهایتان هنگامی که صحبت میکنید هم اهمیت دارند.
وقتی صحبت میکنید، لبهایتان باید راحت باشند، یعنی آنها را کج و کوله نکنید و لبخند مختصری هم داشته باشید. این نشان میدهد نسبت به اطلاعاتی که میدهید صادق هستید و خوشحال میشوید که تجربه و دانشتان را با طرف مقابل به اشتراک بگذارید.
بدن و دستها
شیوهی قرار گرفتن دستها و بدنتان چیزهای زیادی دربارهی آنچه در ذهن دارید بیان میکند. دست به سینه بودن نشانهی حالت تدافعی است. اگر عادت کردهاید همیشه دست به سینه باشید، با قرار دادن دستهایتان روی پاها هنگام گوش کردن، این عادت را ترک کنید.
چه پشت میز نشسته باشید و چه ایستاده باشید، در هر صورت طرز قرار گرفتنتان مهم است. پس به حرف بزرگترها گوش کنید و پشتتان را صاف نگه دارید. آویزان کردن سر یا خم کردن شانههایتان ممکن است باعث شود خسته و نامطمئن به نظر برسید. پشت و سینهتان را باید صاف نگه دارید.
اگر عادت عصبیِ کلیک کردن سرِ خودکار یا ضربه زدن با انگشتهای پایتان روی زمین را دارید، خودکار را کنار بگذارید و پاهایتان را هم از محل قوزک به هم بچسبانید. در غیر اینصورت، زبان بدنتان به طرف مقابل خواهد گفت که بیتاب، آشفته و یا کِسل هستید.
وقتی در جلسهی بازاریابی نشستهاید، کمی به جلو خم شوید و فعالانه گوش کنید. کمی خم شدن به جلو خوب است و علاقهتان را نشان میدهد. اما خیلی زیاد کج شدن به سمت جلو هم ممکن است باعث شود در حال التماس به نظر برسید و خیلی به عقب کج شدن هم ممکن است شما را سلطهگر نشان بدهد.
دستهایتان را جایی نگه دارید که دیده شوند. فرو کردن آنها در جیب باعث میشود طرف مقابل فکر کند بیخیال هستید و یا چیزی را پنهان میکنید.
آنها را باز نگه دارید و کف دستها را هم نشان بدهید تا پذیرا و دوستانه به نظر برسید. در ضمن همیشه از مشت کردن دستها اجتناب کنید.
پاها
پاهایتان نباید در طول جلسه جلب توجه کنند، مگر اینکه در کار فروش جوراب یا شلوار باشید! پس تکرار میکنم که با پایتان روی زمین ضربه نزنید، مدام پاهایتان را جابهجا نکنید. موقع صحبت کردن در جلسات کاری، همهی تلاشتان را بکنید که طرف مقابل فراموش کند شما اصلا پایی هم دارید! خب اگر هم فراموش نکند، لااقل نباید متوجه پاهایتان شود. چون اگر اینطور باشد، نشانهی این خواهد بود که مضطرب هستید و یا به آنچه میگذرد اطمینانی ندارید. روی هم انداختن پاها و دست به سینه بودن هم اغلب نشانههای دفاعی هستند.
اگر سردتان است و میبینید که باید پاهایتان را روی هم بیندازید، لبخند بزنید و گشادهرو به نظر برسید.
وقتی هم ایستادهاید، باید پاهایتان را به اندازهی عرض شانهها باز کنید.
تجاوز به فضای شخصی
وقتی با مشتریها ارتباط برقرار میکنید، عموما بهتر است در فاصلهای بین ۳۰ تا ۱۲۰ سانتیمتر از آنها بایستید. این شما را به حد کافی نزدیک نگه میدارد تا بدون اینکه ناراحت شوند، با ایشان تعامل کنید. فاصلهی نزدیکتر از ۳۰ سانتیمتر معمولا برای خانواده و دوستان است.
حرکت بیش از حد
همانطور که گفته شد، حرکات ناخوداگاهی مثل کلیک سرِ خودکار یا ضربه زدن با نوک پا معمولا نشانههای بیحوصلهگی هستند. ضربه زدن با انگشتان دست و بازی کردن با شست دستها هم همین طور است.
تطبیق و انعکاس
شیوهی ایدهال برای به تصویر کشیدن خودتان در جلسات بازاریابی و تعاملات کاری، رفتار مطابق و شبیه به زبان بدن طرف مقابل است. با انعکاس حرکات و وضعیت مشابه با مشتریتان، باعث میشوید او آرامش داشته باشد و در طول جلسه، تا جای ممکن احساس راحتی کند. اما مرز باریکی بین انعکاس رفتار و تقلید وجود دارد. مسلما هیچکس دوست ندارد دیگران ادایش را در بیاورند. پس باید مراقب باشید.
جان کلام اینکه کاری کنید طرف مقابل در حضور شما احساس راحتی داشته باشد و نشان بدهید که حضور دارید، علاقهمند هستید و روی او تمرکز کردهاید. با تسلط بر هنرِ تطبیق و انعکاس زبان بدن در بازاریابی، ارائههای آتی خود را بسیار موفقتر خواهید یافت.