با داشتن ایده رشد شخصی، وسواس داشتن نسبت به هر ایده ای اتفاق می افتد. اما اطلاعات عملی که می تواند به سادگی درک و جذب شود و همچنین در زندگی عادی به کار گرفته شود، برای افزایش کیفیت زندگی تان بسیار ضروری هستند. بنابراین این اواخر از خودم می پرسیدم که آیا هر آنچه که من می نویسم و دیگران می خوانند به تغییرات مثبتی منجر می شود یا نه؟! و در نهایت، به این فکر بودم که آیا مطالبی که می نویسم به دیگران کمکی می کند یا نه؟!
اگر یک مقاله یا کتاب در انگیزه بخشی به خواننده موفق نباشد به این معناست که آنها نمی توانند نقاط مربوط به زندگیشان را به یک شکل جدید به هم متصل کنند یا اینکه اصلا مطالب بهم مربوط نمی باشند. (در هر موردی، آنها نباید اول آن کتاب را می خواندند. ) یا اینکه نویسنده مطالب را به درستی در کنار هم قرار نداده است. پرسیدن این سوال از خود قبل خواندن هر چیزی به شما کمک می کند که فیلتری برای انتخاب داشته باشید: آیا این کتاب یا مقاله به من در جهت بهبود زندگی کمک می کند؟
(هر کتاب یا مقاله ای می تواند کیفیت زندگی شما را ۵-۱ درصد افزایش دهد. اما وقتی مطالب را می خوانید و اطلاعات را از دهها کتاب بیرون می کشید و در زندگی خود اعمال می کنید، این مقدار ناچیز ۵-۱ درصد می تواند تغییری قدرتمند و ماندگار در شادکامی و بازدهی شما داشته باشد) من امیدوارم که این مقاله کیفیت زندگی شما را حداقل یک درصد افزایش دهد.
«آنچه را که مفید است جذب کن، از آنچه که بی فایده است بگذر و آنچه را مختص خودت هست به آن اضافه کن» بروس لی
۱- برای خواندن مقالات و کتاب های محرک انگیزه و مثبت نگری وقت بیشتری بگذارید
من می توانم به سادگی ساعت ها وقتم را برای خواندن تاریخ جهان بگذارم اما زمانی که به درس هایی که گذشتگان به ما آموختند فکر می کنم، در می یابم که میزان فایده ای که من از این دسته کتاب ها می گیرم (در مورد اینکه رفتارم چقدر بهبود می یابد) کاملا محدود هستند. بنابراین از این دیدگاه خواندن مقالات مربوط به روانشناسی، تغییر عادات، مدیریت زمان، سلامت و روحانیت و… بسیار سودمند تر خواهد بود. به این دلیل که میزان دانش من در این زمینه ها روی روش هدایت زندگی ام به طور عمیقی تاثیر گذار است.
برای مثال، اگر آگاه باشم که کدام عادات روزانه، روحیه مرا بهتر می کند و آنها را به کار گیرم انسان شادتری خواهم بود. اگر بدانم که کدام غذاها برای سیستم متابولیک بدن من مناسب است، در آن صورت احتمال اینکه من در طول روز حال بهتری داشته و بازدهی بیشتری داشته باشم بیشتر است. اگر برخی واقعیات معنوی را بدانم، آنوقت به مسائل پیش پا افتاده زندگی با گشودگی و پذیرش بیشتری پاسخ خواهم داد.
نکته: آن دسته از موضوعاتی که اطلاعاتتان در موردشان ضعیف است پیدا کنید و راهکارها را در زندگی تان اجرا کنید. برای مثال اگر من در زمینه مدیریت زمان دچار ضعف هستم، به سراغ مباحثی می روم که در مورد این موضوع به من اطلاعات بدهد. «دانش فقط یک قدرت بالقوه است. تنها زمانی تبدیل به قدرت می شود که به مجموعه ای از برنامه های مشخص و سیستماتیک تبدیل و به یک هدف و نتیجه مشخص هدایت شود. » ناپلون هیل. ارزش بالقوه هر هفته شما اگر تنها ۱ درصد باشد (۵۲ درصد پیشرفت در دانشتان در سال اضافه خواهد شد. )
۲- یک روز در هفته موبایل خود را خاموش کنید
من هر شب موبایلم را در حالت پرواز قرار داده و آن را بیرون از اتاق خواب می گذارم. بعد از کارهای صبح گاهی تلفنم را از حالت پرواز در می آورم و آن حس جذاب ترشح دوپامین را بعد از شنیدن آن همه زنگ احساس می کنم. صادقانه بگویم که من آنچنان محبوب نیستم که آن همه پیام داشته باشم. از زمانی که این عادت را پیدا کرده ام در هنگام مدیتیشن، حرکات کششی و مطالعه در این مورد کاملا مراقبم. بنابراین من هر روزم را با پیام های مختلف و درخواست های متفاوت که به شبکه های اجتماعی ام یورش می آورند شروع نمی کنم.
در اغلب موارد که نه، ولی معمولا موارد اضطراری را از دست نمی دهم. به علاوه اینکه تمایل دارم کمتر به موبایلم در طول هفته وابسته باشم بنابراین نرم افزاری به نام تایم یوزد (TIME USED ) بر روی اندروید (moment-alternative برای آیفون) دانلود کرده ام که به من نشان می دهد چه مقدار زمان را در طول روز به صفحه گوشی ام نگاه کرده ام.
نکته: به خاموش بودن گوشی تان یک روز در هفته بیشتر فکر کنید.
«زندگی همان چیزی است که وقتی به گوشی موبایلتان خیره شده اید اتفاق می افتد. » ناشناس
۳- یک صبحانه یا ناهار یکسان را هر روز بخورید
ما هر روز صدها تصمیم مختلف می گیریم، اما احتمالا چیزی که ما آن را نادیده میگیریم غذایی است که معمولا می خوریم. آن همه انرژی ذهنی می تواند در جای دیگری مصرف شوند. غذاهای مشخص می تواند بر روی سیستم فکری و احساسی ما تاثیر عمیقی داشته باشند. سعی کنید قبل از ورزش روزانه تان فقط دو کراسان با کره و مربا میل کنید و ببینید که چه احساسی خواهید داشت به جای اینکه هر روز یک مارک متفاوت از کورن فلکسی را که هرگز امتحان نکرده اید بخورید. احتمالا با هیچ یک از این راه ها حال خوشی نخواهید داشت.
با تعیین کردن یکی از وعده های غذاییتان شما ریسک خوردن غذاهایی را که با بیوشیمی بدن شما همخوانی ندارد را با احتمال ۱/۳ حذف می کنید (با فرض اینکه سه وعده در روز مصرف کنید). همچنین نیاز به تصمیم گیری هر روزه برای اینکه چه بخورید نخواهید داشت. اما بحث مخالف ممکن است این باشد خوردن یک چیز ثابت در هر روز قطعا خیلی کسل کننده خواهد بود. اما من فکر می کنم اگر گروهی از غذاهای مختلف را که مورد علاقه تان هستند برای یکی از وعده های غذایی تان انتخاب کنید حداقل به مدت ۳ ماه برایتان کسل کننده نخواهد بود. (و هر موقع بخواهید می توانید دوباره گروه دیگری را انتخاب کنید)
نکته: چه غذاهای سالمی هستند که واقعا مورد علاقه شماست و می توانید هر روز مصرف کنید؟
«یک روش مستحکم می تواند یک عادت همیشگی پرورش دهد، عادتی که برای سلامت روانی فرد مناسب است و ظلم تغییر روحیه و حالات را دفع می کند. » میسون کری
۴- هر روز صبح یا بعد از ظهر به دو فعالیت سرگرم کننده برای آن روز فکر کنید و همان بعد از ظهر انجامش دهید
کار کردن می تواند ما را تبدیل به انسان هایی بسیار جدی و فکری کند، اگر برای تفریح و خنده خود زمانی را تعیین نکنیم. داشتن چیزی برای اینکه منتظرش باشید (البته نه خیالبافانه) به این معنی است هر اتفاقی بیفتد شما آن دو جشن کوچک آخر روز را خواهید داشت که انتظار شما را می کشند. این تفریحات می توانند بازی کردن با حیوان خانگی، تماشای تلویزیون با فرد مورد علاقه تان، یا به یک مهمانی، ملاقات دوستانه یا هرچیز دیگری باشند. هر چه که هست برای انجام آن برنامه ای بگذارید که حداقل چیزی برای انجام دادن داشته باشید.
نکته: بعد از ظهر ها کمی شلوغ کاری کنید.
«کار مداوم بدون تفریح، شیطان را هم تبدیل به یک پسر عبوس می کند. » اشتباه ها و نگرانی هایتان را روی یک تکه کاغذ کوچک بنویسید
۵- خنده دار است که ما چقدر خودمان را به خاطر مشکلات کوچک و اشتباهاتمان در یک روز سرزنش می کنیم
این مشکلات در هر روز اتفاق می افتد بدون شک و در نتیجه معمولا از دست خودمان کلافه می شویم. بعد وارد یک جنگ ذهنی با خودمان می شویم و به جایی می رسیم که خودمان را در هر راند ناک اوت می کنیم. این دوره می تواند یک روز آغاز شود، روز بعد ادامه پیدا کند و همینطور روزهای بعد. در نتیجه قبل از آنکه متوجه شویم به این احساس می رسیم که از زندگی خودمان راضی نیستیم.
این افکار، ساقه های رشد کرده از ذهن ایده آلیست ماست. پوچی، نگرانی یا اشتباه ها نمی توانند رشد کنند مگر اینکه ما احساس بدی داشته باشیم و بخواهیم همه چیز را خوب نشان دهیم. هیچ چیزی لازم نیست همیشه و هر روز بی نقص و شگفت انگیز باشد و چون نمی توانیم به شکل استاندارد زندگی کنیم، دپرس می شویم در حالی که تنها چیزی که باید انجام دهیم این است که احساساتی را وارد ذهن ما می شوند قبول کنیم.
بنابراین من یک یادداشت کوچک در GoogleKeep قرار داده ام که آن را «جعبه نگرانی ها و اشتباهات» می نامم. هر زمان که متوجه می شوم علف های هرزی در حال شکل گرفتن در ذهنم است در این یادداشت می نویسم. همین توجه ظاهری به نظر می رسد که صداهای اعصاب خرد کن ذهنم را آرام می کند. برای مثال همین طور که می نویسم «من غذای بدی دیشب خوردم، و در نتیجه شب خوب نخوابیدم» این فکر از ذهنم خارج شده یا اینکه می توانم این اتفاق را با نوشتن آن تایید کنم و به آرامش برسم.
نکته: قدرت افکار منفی تان را با نوشتن آنها از بین ببرید.
برچسب زدن به افکارمان به ماکمک می کند که از هم ذات پنداری با افکارمان دست برداریم» کارلا هربرت
همین! اینها ۵ کار منحصر به فردی هستند که اگر بخواهید زندگی قدرتمندتر و پربارتری داشته باشید به کار می برید. اگر شما ذهن خلاقی دارید و دوست دارید در مورد کارهایی که می توانید برای افزایش کیفیت زندگی تان در هر هفته انجام دهید، بیشتر بدانید من به شما یک بن رایگان هدیه می دهم. در همین حین کدام یک از این عادات پنج گانه را در زندگی خود به طور مداوم استفاده می کنید تا کیفیت زندگی تان را افزایش دهید.
در مورد نویسنده: سامی فلیچه نویسنده ای است که بسیار به موضوعات مربوط به زندگی بهتر علاقه مند است. کتاب رایگان او راه هایی را کشف می کند که مردم راحت تر به موفقیت دست پیدا می کنند.