بازیهای مستقل در چند وقت اخیر شرایط نسبتا خوبی داشتهاند و معمولا آثار بسیار سرگرمکنندهای را در بین آنها دیدهایم که پیش از این هم در زومجی برخی از این بازیها را بررسی کرده و نمرههای خوبی نیز به آنها دادهام. Mr. Shifty یکی دیگر از بازیهای مستقل جدید است که چند روز پیش برای پیسی و نینتندو سوییچ منتشر شد و البته قرار است در آینده برای پلتفرمهای دیگر نیز عرضه شود.
Mr. Shifty ایده بسیار جالبی دارد. در کل با یک بازی اکشن با دوربین بالا به پایین طرف هستیم که یادآور آثاری چون Hotline Miami است. در بازی شما در نقش یک دزد به اسم آقای شیفتی قرار میگیرید که وارد یک سازمان میشود تا یک مگا پلوتونیم را بدزد و از تبدیل شدن آن به یک سلاح پیشگیری کند. راستش را بخواهید بازی داستان خاصی ندارد و همه چیز در سطح همین دزدی قرار میگیرد که آن هم خود بهانهای برای خلق صحنههای اکشن در بازی است.
وقتی که بازیای بیخیال روایت داستان میشود، انتظار میرود که در بخش گیمپلی عملکرد خیلی خوبی داشته باشد و مانند بازیهای موفق گیمپلی محور، بتواند گیمر را از این طریق سرگرم کند. ولی خب Mr. Shifty در این زمینه هم خیلی حرفی برای گفتن ندارد و در کل در بازی شاهد رفتن از اتاقی به اتاق دیگر و کشتن دشمنان هستیم. البته ایده اصلی گیمپلی بازی جذاب و تازه است. به این صورت که شخصیت شما در بازی قابلیت تلپورت کردن خودش را در فواصل نزدیک دارد و میتواند با سرعت زیادی غیب شده و چند متر آن طرفتر ظاهر شود. این ایده باعث میشود تا در بازی صحنههای جالبی خلق شود. برای مثال وقتی دشمنی در حال دنبال کردن شما است، میتوانید غیب شده و پشت سر وی ظاهر شوید و او را بکشید. یا زمانی که تعداد زیادی از دشمنان به دنبالتان هستند، با استفاده از غیب و ظاهر شدنهای متوالی، میتوانید کاری کنید که آنها به اشتباه همدیگر را هدف گلوله قرار داده و بکشند. این قبیل کارها جذابیت خاص خودشان را در بازی دارند و با استفاده از قابلیت تلپورت کاراکتر اصلی و کمی هم خلاقیت، میتوانید صحنههای جالبی خلق کنید.
اما مشکل اصلی گیمپلی بازی این است سازندگان تلاش زیادی برای تنوع بخشیدن به بازی نکردهاند. این مشکل از ابعاد مختلفی قابل بررسی است و نبود تنوع در زمینههای مختلفی دیده میشود. به مرور زمان و پیشروی در بازی، دشمنان شما متنوعتر و قویتر میشوند و شاهد دشمنانی مجهز به مسلسل، شاتگان و موشکانداز هستیم. اما این وسط شخصیت اصلی شما همواره متکی به مشتها و قابلیت ویژه باقی میماند و باید با استفاده از همین ویژگیها دشمنان را شکست دهید. این مساله به ویژه در مراحل بالاتر، باعث میشود تا ناگهان خودتان را در وسط ۳۰-۴۰ نفر دشمن تا دندان مسلح پیدا کنید و در نتیجه بازی بیشتر از آنکه یک تجربه اکشن به ارمغان بیاورد، به یک تعقیب و گریز تبدیل میشود و از طریق تلپورت کردنهای متوالی سعی خواهید کرد از دست دشمن فرار کرده و امیدوار باشید که تیرهای شلیک شده توسط آنها، به خودشان برخورد کرده و کشته شوند. نتیجه این کار این است که در مراحل بالاتر، شانس اصلیترین عامل تعیینکننده در بازی میشود که خب خیلی چیز جالبی نیست.
ولی جالب است بدانید که گیمپلی بازی در مواقعی هیجانانگیز میشود و آن هم زمانی است که میتوانید به یک سری سلاح سرد مثل جارو یا چوب دسترسی داشته باشید. در این حالت دیگر نیازی به فرار کردن زیاد از دست دشمن نیست و میتوانید به آنها حمله کرده و شکستشان دهید که خب ذات یک بازی اکشن هم همین کشت و کشتار است. یا در نمونهای دیگر یک سری مینها در بازی دیده میشوند که میتوانید آنها را برداشته و به سمت دشمن پرتاب کنید و شاهد منفجر شدنشان باشید که هیجان خیلی خوبی دارد. ولی خبر بد این است که این سلاحها نهایت دو سه ضربه دوام میآورند یا اینکه خیلی کم در اختیارتان گذاشته میشوند و در اکثر زمان بازی باید به همان مشت زدنتان اتکا کنید و شاهد روند خستهکنندهای که به آن اشاره کردیم، باشید. در صورتی که شخصیت اصلی بازی امکان استفاده از سلاحهای گرم را داشت یا حداقل سلاحهای اشارهشده بیشتر در دسترس بودند، گیمپلی بازی میتوانست متنوعتر و جذابتر باشد ولی نبود این موارد باعث میشود تا روند بازی پس از مدتی به شدت تکراری شود. همچنین ایرادی هم به طراحی سلاحهای سرد بازی وارد است و آن هم اینکه دشمنان معمولا با دو یا سه ضربه مشت شما کشته میشوند، ولی برخی سلاحها مثل اسکناس در بازی دیده میشود که کافی است آن را به سمت دشمن پرتاب کنید تا وی کشته شود که خب خیلی منطقی به نظر نمیرسد!
یکی دیگر از مواردی که جای خالی آن در بازی حس میشود، نبود سیستم ارتقا است. به این صورت که معمولا در بازیهای اینچنینی، گیمر میتواند تواناییهای شخصیت اصلی را بهبود ببخشد و بدین ترتیب او را برای مراحل بالاتر آماده کند. ولی با اینکه مراحل بازی Mr. Shifty به مرور سختتر شده و دشمنان هم قویتر میشوند، شخصیت اصلی شما هیچ پیشرفتی در بازی نمیکند و این امر نیز یک سختی اعصابخردکن را در مراحل بالاتر به ارمغان میآورد. البته به شخصه بازیهای چالشبرانگیز را دوست دارم، اما به شرطی که این چالش منطقی باشد و بتوان با تکیه بر مهارت آن را پشت سر گذاشت. اما در Mr. Shifty خبری از این تیپ چالشها نیست و همانطور که پیشتر اعلام کردم، گیمپلی بازی بیشتر بر پایه شانس است تا مهارت.
پس در مجموع با اینکه Mr. Shifty ایده جالبی دارد، نمیتواند از این ایده برای تنوع بخشیدن به گیمپلیاش بهره ببرد و همین مساله هم باعث میشود تا به مرور زمان، حس کنید که بازی تکراری و بسیار خستهکننده شده است. از طرفی دیگر گیمپلی بازی به شکلی است که در آن زیاد کشته میشوید و گاهی این کشتن بدین معنی است که باید یک اتاق پر از دشمن را مجددا از نو پاکسازی کنید که خب این قضیه واقعا اعصابخردکن است. تمامی این عوامل دست به دست هم میدهند تا پس از مدتی، عطای بازی را به لقایش ببخشید و کاری کنید که حداقل اعصاب و روانتان آرام باشد! البته حالا که به مشکلات گیمپلی بازی اشاره کردیم، بد نیست به یک سری مراحل پازلمانند خوب آن نیز اشاره کنیم که انصافا طراحی خوبی دارند و برای مثال در آنها باید با استفاده از قابلیت تلپورت، مواظب برخورد لیزرها به خودتان باشید یا وارد محیطی شوید که در آن قابلیت تلپورت شخصیت اصلی غیرفعال میشود. البته متاسفانه چنین مراحلی خیلی کم در بازی دیده میشوند و نمیتواند خیلی روند تکراری بازی را نجات بدهند.
یکی از ویژگیهای عالی بازی Mr. Shifty، موسیقی و در کل صداگذاری بازی است. حتی میتوان گفت که این بخش، اصلیترین نقطه قوت این اثر است و موسیقیهایی با ریتم تند و ضربآهنگ سریع را در بازی شاهد هستیم که هیجان خوبی به بازی میدهند. از طرفی دیگر صداگذاری شلیکها، انفجارها و صدای دشمنان نیز به خوبی کار شده است و در کل بازی از حیث صوتی، تجربه خوبی را به ارمغان میآورد.
اما هرچه جنبه صوتی بازی بینقص و عالی است، بخش بصری آن ایرادهایی دارد. درست است که طراحی شخصیتها به خوبی صورت گرفته است و ظاهر کلی بازی هم نسبتا زیبا است، ولی بازهم بازی در زمینه تنوع مشکل دارد و طراحی اکثر محیطهای آن شبیه به یکدیگر است و فقط در مراحل انگشتشماری شاهد محیطهای جدید هستیم. فیزیک بازی در زمینه محیطهای قابل تخریب عملکرد خوبی دارد و برای مثال هنگامی که دشمن در اثر ضربه شما به دیوار برخورد میکند، شاهد خراب شدن دیوار هستیم یا میتوانید دشمن را با ضربه زدن به سمت شیشههای بالکن پرتاب کرده و شاهد سقوط وی از ساختمان باشید. اما این بخش نیز بدون مشکل نیست و گاهی (که خیلی کم پیش میآید) دشمنان به شکل مسخره و خندهداری راه میروند یا هر از گاهی پس از مرگ شاهد فرو رفتن آنها در دیوارها و مشکلات اینچنینی هستیم. ولی اگر بتوان از تمامی این مشکلات هم چشمپوشی کرد، افت فریم مسالهای است که در بخش فنی بازی واقعا آزاردهنده است. نسخه اولیه بازی از این نظر یک افتضاح کامل بود که البته پس از انتشار یک آپدیت برای آن، شرایط تا حد زیادی روی پیسی بهتر شد. با این حال هنوز هم در مراحل بالاتر و زمانی که محیط شلوغ میشود، افت فریم کاملا محسوس و آزاردهنده است و گاهی حتی بازی برای ثانیهای فریز میکند که همین میتواند به قیمت کشته شدن شما تمام شود. همچنین طبق گفتهها نسخه سوییچ بازی از این حیث شرایط بسیار بدتری نیز دارد که البته این مورد در زومجی تست نشده است.
در مجموع بازی Mr. Shifty اثری با ایده خوب است که مشکلات بسیار زیادی دارد. از طرفی گیمپلی بازی پس از مدتی شدیدا تکراری و حتی اعصابخردکن میشود و از طرفی دیگر وجود مشکلات فنی مثل افت فریم در مراحل بالاتر، باعث میشود تا تجربه لذتبخشی از بازی نداشته باشید. شاید مشکل افت فریم بازی را سازندگان با انتشار آپدیت رفع کنند، ولی مشکلات اساسیتر بازی در زمینه گیمپلی، مسالهای نیست که بتوان آن را حل کرد.
بازی Mr. Shifty روی پیسی بررسی شده است.
Mr. Shifty
Mr. Shifty بازیای با ایده جالب است که در ابتدا و مراحل اولیه تجربه خوبی به ارمغان میآورد. ولی به مرور زمان و پیشروی در بازی، گیمپلی این اثر به شدت تکراری و خسته کننده شده و صرفا به رفتن از اتاقی به اتاق دیگر و پاکسازی آن خلاصه میشود. همچنین مشکلات فنی از جمله افت فریم شدید نیز باعث میشوند تا تجربه بازی در مراحل پایانی بدتر و اعصابخوردکنتر نیز بشود.
نقات قوت
- – ایده جالب
- – موسیقی و صداگذاری عالی
نقات ضعف
- – گیم پلی تکراری، خسته کننده و حتی اعصابخردکن
- – افت فریم شدید در مراحل پایانی
- – نبود تنوع در طراحی مراحل
- – مبتنی بودن گیمپلی بازی بر شانس به جای مهارت
zoomg