کاریزماتیک ترین شخص در هر جمعی باشیم
هزاران سال است که انسانها از طریق ارتباط کلامی با یکدیگر تعامل برقرار میکنند و طی آزمونوخطاهای بسیار توانستهاندراهوچاه خوش درخشیدن در جمع را یاد بگیرند و آموزههای فراوانی را نسلبهنسل برجای بگذارند. این درحالی است که هنوز عدهی زیادی از ما بدون اینکه حتی نیمنگاهی به این آموزههای امتحانپسداده انداخته باشیم، از زمینوزمان گِلهمندیم که چرا هرگز در هیچ جمعی بهاندازهی فلانی موردتوجه قرار نمیگیریم.
فقط کافی است نگاهی به برجستهترین شخصیتهای کاریزماتیک جهان بیندازید تا به اسرار این قضیه پی ببرید. این افراد میتوانستند مردم را با جادوی کلام به سمت خود بکشند و درست مثل آهنربا طرفدار جذب کنند. برایشان فرقی نمیکرد که چند نفر مخاطبشان است، کلامشان بهقدری نافذ و گیرا بود که گویی هر شنوندهای را شخصا نشانه میگرفت. درواقع، آمیزهی کلام و نحوه استفاده از زبان بدن شان تا حدی هماهنگ و حسابشده بود که مخاطب را بیچونوچرا میخکوب میکرد.
درادامه با ما همراه باشید تا ۴ ویژگی مشترک شخصیتهای کاریزماتیک را به اتفاق بررسی کنیم. با تمرین زیاد و اعتماد به نفس بالا قطعا شما هم میتوانید کاریزماتیکترین شخص در هر جمعی باشید.
۱. برقراری ارتباط احساسی
همهچیز به ادراک احساسی مخاطب بستگی دارد. حتی اگر دهها بار جلوی آینه تمرین کرده باشید و پیامتان را به روراستترین شکل ممکن انتقال بدهید، تا زمانیکه با بین شما و مخاطبانتان ارتباط احساسی شکل نگیرد، کلامتان بهاندازهی کافی تأثیرگذار نخواهد بود.
مخاطب قطعا به دلیلی (مثلا نیاز به یادگیری و انگیزه) پای صحبتتان نشسته است. پس سعی کنید که از همان اول صحبت به دل مخاطبانتان تونل بزنید. اما چگونه؟ لبخند زدن تأثیر خوبی روی مخاطبان میگذارد و معمولا شروع مناسبی برای شکلگیری ارتباط مؤثر بین گوینده و شنونده است. سخنرانان ماهر همچنین از طریق بازی با صدا مخاطب را با خودشان همراه میکنند. مثلا وقتی از لذت، شگفتی، غرور، نگرانی، ترس، امید یا هر احساس دیگری حرف میزنند، قادرند که همان پاسخ احساسی را در مخاطبانشان بهوجود بیاورند.
۲. تسلط بر چموخم صحبتکردن
خوب صحبت کردن یعنی اینکه بتوانید کلامتان را با افکارتان همگام کنید تا جا نمانید و بهموقع لحن صدایتان را تغییر بدهید تا بیان معنیدارتری داشته باشید. همچنین لازم است که درست نفس بکشید تا کلامتان هرچه شیواتر به گوش برسد.
خیلی مهم است که در طول صحبتتان به مخاطب فرصت بدهید که شنیدههایش را هضم کند. سخنرانان ماهر قادرند بهگونهای با سرعت صحبتکردنشان بازی کنند که مخاطب بتواند افکارش را در فواصل صحبت جمعوجور کند و حتی درمورد آنچه در ادامه گفته خواهد شد، حدسهایی بزند. فقط عدهی کمی از مردم میتوانند همزمان به آنچه میشنوند، فکر کنند. پس یادتان باشد که بخشی از تأثیر کلامتان از مکثهای بهجای شما ناشی میشود.
لحن صدا نیز نقش بسزایی در جذب مخاطب دارد. اگر بتوانید روی صدای خود کنترل داشته باشید و لحن صدایتان را بهموقع تغییر بدهید، شک نداشته باشید که پیامتان بهدرستی به مخاطب منتقل خواهد شد (بد نیست با تکنیکهای جذاب کردن صدا هم آشنا باشید). همچنین اگر زبان بدنتان با کلامتان هماهنگ باشد، راحتتر میتوانید به لحن مناسب دست پیدا کنید.
ضمنا دقت داشته باشید که وقت صحبتکردن به حجم هوای بیشتری نیاز دارید. پس اگر نتوانید درست نفس بکشید، قطعا نفس کم میآورید و مجبور میشوید انتهای جملاتتان را بخورید، درحالیکه خیلی اوقات مغز کلام در همان کلمات انتهایی نهفته است. برای اینکه نفس کم نیاورید، باید از دیافراگم نفس بکشید تا بتوانید نفس کافی برای تمامکردن جملات طولانی داشته باشید.
۳. هماهنگی کلام و زبان بدن
اگر بین آنچه میگویید و حالتی که مقصودتان را بیان میکند، هیچ ارتباط منطقی و موجهی وجود نداشته باشد، قطعا مخاطبانتان را گمراه خواهید کرد. زنگ خطر زمانی به صدا درمیآید که مثلا محتوای کلامتان مثبت اما زبان بدنتان تدافعی باشد. آنوقت است که صداقت کلامتان زیر سؤال خواهد رفت یا مثلا وقتی محتوای کلامتان هیجانی اما زبان بدنتان ساکن باشد، چه انتظاری دارید که مخاطبتان بههیجان دربیاید. پس زبان بدنتان را با کلامتان هماهنگ کنید. با حرکات بدنتان میتوانید کلامتان را برجستهتر بیان کنید. همچنین اگر بتوانید بخش احساسی کلامتان را به کمک حالات صورتتان خوب منتقل کنید، مخاطب را راحتتر با خودتان همراه خواهید کرد.
۴. کلام متقاعدکننده
هرازگاهی گریزی به صندوقچهی خاطراتتان بزنید تا بتوانید ارتباط مؤثرتری با شنونده برقرار کنید. با این ترفند میتوانیدسخنرانی بهتری داشته باشید و خودتان را به مخاطب نزدیکتر کنید. یعنی بهجای اینکه صدایی در دوردستها باشید، شنونده احساس خواهد کرد که در کنارش نشستهاید و از ماجراهای زندگیتان برایش میگویید. ما آدمها در کل از اینکه مورداعتماد باشیم و کسی ماجراهای شخصی خود را با ما درمیان بگذارد، احساس خوبی پیدا میکنیم. حالا فرض را بر این بگذارید که دل صدها شنونده را به این طریق بهدست آوردهاید. اینجاست که میتوانید ادعا کنید داستانتان دل همه را برده است!
سخنرانان ماهر حواسشان هست که آنچه میگویند، حول یک موضوع محوری و دارای ساختار منطقی باشد. سپس بر همین اساس، ماجرایی را که قصد دارند در خلال صحبتهایشان تعریف کنند، با موضوع و ساختار اصلی درمیآمیزند. درمجموع، سخنران خوب کسی است که از موضعی معتبر و باورپذیر صحبت کند. به این معنی که اول از همه خودش باید به صحبتهایش باور داشته باشد تا مخاطب نیز بتواند گفتههایش را بپذیرد.
برگرفته از businessinsider