خلاقیت در تصمیم گیری

کسانی که معمولا در تصمیم‌گیری موفق هستند، گزینه‌‌های پیشِ‌روی خود را تحلیل می‌کنند و خردمندانه انتخاب می‌نمایند؛ اما اگر گزینه‌ها مشخص نباشند یا هنوز وجود نداشته باشند چه؟ شاید لازم باشد تا درهنگام انتخاب فرایند یا محصولی نو، گزینه‌های جدیدی خلق کنید. وقتی گزینه‌های جایگزین مشخص نیستند، باید روش‌های خلاقانه‌تری را برای رفع محدودیت‌ها به کار ببرید. در این نوشته می‌خواهیم با نکاتی برای ایجاد خلاقیت در تصمیم گیری آشنا شویم.

بررسی مفهوم تصمیم‌گیری

بیشتر افراد نگاهی سیاه و سفید به تصمیم‌ها‌‌‌‌‌ دارند؛ این انتخاب در‌ست است یا اشتباه؟ در‌حالی‌ که ترجیح بر آن است که انتخاب‌هایمان را به‌صورت طیفی از تصمیم‌های بهتر و بدتر درنظر بگیریم.

هدف، رسیدن به متعادل‌ترین انتخاب است. فرایند انجام این کار به اهداف توجه دارد و از آنها به عنوان معیاری برای توضیح این موضوع که انتخاب نهایی باید چگونه باشد، استفاده می‌کند.

می‌توان گزینه‌هایی را که اهداف پایه‌ای (بایدها) را ارضا نمی‌کنند، حذف نمود و تنها گزینه‌هایی را بررسی کرد که شامل آنچه می‌خواهیم هستند (خواسته‌ها). این گزینه‌ها براساس ارزش نسبی‌شان وزن‌دهی می‌شوند و با «بایدها» فرق دارند، چرا که باید‌ها سیاه و سفید هستند.

خواسته‌ها در ارزیابی این موضوع که کدام ترکیب از راه‌حل‌ها برای انتخاب متعادل‌ترین گزینه مناسب است، کمی انعطاف‌ ایجاد می‌کنند. این معیارها محرک‌های اصلی تصمیم‌گیری هستند، زیرا باعث می‌شوند تا بر اهداف اصلی تصمیم‌گیری متمرکز بمانیم. گاهی اوقات گروه‌ها، ابتدا بر گزینه‌ها یا راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند که خطر هیجان‌زده شدن و توجه به جنبه‌های کم‌اهمیت‌تر مبحث موردنظر را در بر دارد.

تفکیک مباحثات درمورد اهداف یا مقاصد از راه‌حل‌‌های موردنظر، برای افراد مفید و برای گروه‌های تصمیم‌گیری ضروری است. صحبت با ذی‌نفعان درباره‌ی تعیین اهداف و معیارها عامل اصلی توافق است که روشی بسیار مطمئن‌تر از اعمال اجبارهای قانونی است.

چه زمانی خلاقیت رخ می‌دهد؟

برای ایجاد گزینه‌های جدید یا تصمیم‌گیری در مواقعی که گزینه‌ها به‌آسانی قابل تصور نیستند، باید خارج از چارچوب فکر کرد. برای نمونه، درهنگام انتخاب فرایندی جدید، گزینه‌ی از پیش تعیین‌شده‌ای وجود ندارد، بلکه فرایند باید از صفر خلق شود. برای تصمیم‌گیری خلاق لازم است تا چند گام بیشتر بردارید و به گزینه‌های بیشتر یا بهتری دست‌ یابید.

جزئیات را به چشم‌اندازتان اضافه کنید و گزینه‌هایی را بررسی کنید که این جزئیات را در بر می‌گیرند

هنگامی که تصمیم گرفته شد، چه شکلی خواهد داشت؟ تصویری واضح‌تر از حس و حال آن ترسیم کنید. باید چه چیزهایی را ببینیم، بشنویم، ببوییم و لمس کنیم تا به این نتیجه برسیم که به هدف خود رسیده‌ایم؟ وقتی به هدف برسیم همکاران و مشتریان‌مان چه چیزی می‌گویند؟ این حالت‌ها را تصور کنید و آن را با جزئیات ثبت کنید. شناخت جزئیاتِ نتایج، به ایجاد گزینه کمک می‌کند.

مثالی از نوآوری در تصمیم‌گیری

گوزن‌ها و خرگوش‌ها، باغ من را تخریب می‌کنند. پس می‌خواهیم: بهترین راه‌حل را برای محافظت از باغ دربرابر موجودات مزاحم انتخاب کنیم. هدف ما این است: جلوگیری از ورود خرگوش‌ها و گوزن‌ها. در جلسه‌ی طوفان فکری به فهرستی خلاقانه از گزینه‌های متنوع رسیدیم.

خلاقیت در تصمیم گیری

اما با تشریح جزئی‌تر اهداف، تفکر خلاقانه نتایج بهتری را در پی خواهد داشت. اگر می‌خواهید افراد خارج از چارچوب فکر کنند، ابتدا باید آن چارچوب را ایجاد کنید، و این کاری است که مجموعه‌ای خوب از اهداف انجام می‌دهد؛ بنابراین ما درباره‌ی اهداف فرعی‌ و جزئی‌تر طوفانی فکری به راه انداختیم، به عنوان مثال:

  • کمینه کردن هزینه؛
  • جلوگیری از آسیب رساندن به کودکان؛
  • جلوگیری از آسیب رسیدن به حیوانات خانگی؛
  • کاهش آسیب‌های‌ وارده بر گلها؛
  • حفظ سبزیجات بیشتر برای خانواده؛
  • حفظ زیبایی باغ؛
  • کاهش هزینه‌های جاری؛
  • ناراحت نکردن همسایه‌ها؛
  • کمینه کردن رنج گوزن‌ها و خرگوش‌ها.

اکنون به جای آنکه بپرسیم: می‌توان چه راه‌حل‌هایی را برای جلوگیری از ورود گوزن‌ها و خرگوش‌ها متصور شد؟ می‌توانیم به گزینه‌هایی فکر کنیم که هر کدام از هدف‌های فرعی را پوشش می‌دهند. ممکن است برخی گزینه‌ها احمقانه یا مشابه گزینه‌های دیگر به نظر برسند، اما با این کار فهرست گزینه‌های ممکن طولانی‌تر می‌شود.

برای ایجاد طوفان فکری درباره‌ی هر هدف فرعی، از خود بپرسید که می‌توانید چه راه‌حل‌هایی را برای جلوگیری از ورود گوزن‌ها و خرگوش‌ها متصور شوید که درعین‌حال کم‌هزینه باشد؟ چه روش‌هایی مانع از آسیب رسیدن به حیوانات خانگی و افراد می‌شود؟ و سؤالاتی از این دست.

زمانی که راه‌حل‌های متنوعی بر اثر طوفان فکری درمورد اهداف جزئی‌تر به دست آید، توانایی‌ها نیز افزایش می‌یابد.

   

در این مورد، ممکن است که بخواهیم تا دسته‌ای از گزینه‌های عملی را انتخاب کنیم. با وزن‌دهی به اهداف و نمره‌دهی از ۱ تا ۱۰ به آنها براساس اهمیت، می‌توانیم بررسی کنیم که کدام ترکیب از گزینه‌ها، بیشترین امتیاز را برای نیل به اهداف به خود اختصاص می‌دهد و می‌توانیم ترکیبی از راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را به کار بگیریم.

درحالی که قبلا انتخاب‌های کمتری برای رسیدن به اهداف‌مان داشتیم اکنون انتخاب‌های بسیاری پیشِ‌رو داریم. با کمک اهداف فرعی توانستیم ترکیبی از گزینه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را شناسایی کنیم: خرید سرگین شیر از باغ‌وحش، استفاده از امواج فراصوت برای ترساندن گوزن‌ها و به کار بردن ادرار گرگ وحشی در مرز‌ها! در بلندمدت می‌توانیم از ترکیب فنس، حصاری از جنس گیاهان، تغییرِ مکان، نوع سبزیجات و روشنایی بهره ببریم.

خلاقیت در تصمیم گیری

نکات دیگر

هنگامی که گزینه‌ها محدود است یا گزینه‌ی از پیش تعیین‌شده‌ای وجود ندارد، ممکن است که استفاده از روش‌های خلاقانه برای تصمیم‌گیری منجر به نتایجی فوق‌العاده شوند. یکی دیگر از روش‌های خلاقانه برای شناسایی گزینه‌های جایگزین، استفاده از «متضاد‌» است. به شکست فکر کنید؛ چگونه می‌توانید اوضاع را بدتر کنید؟ چطور ممکن است که گوزن‌ها را به باغ جذب کنید؟

متضادها می‌توانند باعث ایجاد ایده‌های جدید شوند. شاید کسی بتواند گیاهی بکارد که باعث جذب گوزن‌ها به مزرعه‌ای دور از خانه شود. روش دیگر «ساختن» است؛ به آخرین پیشنهادی که شنیده‌اید، عنصری اضافه کنید. این روش باعث ایجاد خلاقیت و کار گروهی می‌شود. بکوشید تا خودتان موضوع باشید؛ خودتان را به جای موضوع بحث تصور کنید. چه چیزی اوضاع شما را بهتر می‌کرد؟ وانمود کنید که گوزن هستید و ببینید چه چیزی شما را می‌ترساند؟ درباره‌ی رفتار گوزن‌ها هنگام مواجهه با موانع مختلف تحقیق کنید.

هنگامی که هیچ گزینه‌ی آماده‌ای وجود ندارد، تصمیم‌گیری خلاقانه راهی به جلو فراهم می‌کند. این کار روش خلاقانه‌ای برای شفاف اندیشیدن در دنیایی پیچیده است.

تانی کال

برگرفته از kepner-tregoe

چطور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *