سبک شوتر دو بعدی از گذشته محبوبیت بسیاری داشته و بازیهای بزرگی در این سبک ساخته شدهاند. یکی از زیرشاخههای این سبک، بازیهایی هستند که در آن شما کنترل یک هواپیما یا وسیله مشابه را برعهده دارید و در فضایی افقی در حرکت هستید و باید دشمنان را کشته و مراحل را به پایان برسانید. قطعا خیلی از ما بازیهایی در این سبک را مخصوصا روی کنسولهای قدیمی تجربه کردهایم و با آن آشنا هستیم. بازی Drifting Lands اثری مدرن در همین سبک مخصوص پیسی است که شاید شباهتهایی به بازیهای بزرگ این ژانر داشته باشد، اما در واقع آن عمق کافی برای تبدیل شدن به اثری خاطرهانگیز و فراموشنشدنی را ندارد.
چیزی که میتواند یک بازی اکشن دو بعدی در این سبک را به اثری موفق تبدیل کند، آن حس هیجان ناب و خالصی است که بازی باید بهتان منتقل کند؛ منظور همان حسی است که از شلیک به هواپیماهای دشمن، جاخالی دادن از گلولههای بیشمار آنها و مبارزه با باسهای نفسگیر به دست میآورید. اما بازی Drifting Lands با اینکه تلاش زیادی میکند تا بتواند چنین احساساتی را منتقل کند، اما در عمل در این کار خیلی موفق ظاهر نمیشود. عوامل زیادی دست به دست هم دادهاند تا چنین شرایطی برای بازی رخ دهد، اما اصلیترین آنها قطعا یکنواخت بودن روند بازی است.
Drifting Lands با اینکه گیمپلی طولانیای دارد، اما در واقع شما در تمام طول بازی صرفا در حال انجام یک کار هستید؛ این کار وارد شدن به محیطی مشخص، شلیک کردن به سمت یک سری سفینه شبیه به هم و به اتمام رساندن مرحله و دریافت پول است. مشکل زمانی حادتر میشود که با گذشت زمان حس میکنید مراحل بازی واقعا هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و صرفا هر از گاهی تصویر پسزمینه آنها کمی متفاوت میشود. به همین دلیل هم همواره حس میکنید که انگار در حال تکرار کردن یک کار یکسان بدون هیچ تنوع خاصی هستید و این موضوع ضربه شدیدی به هیجان بازی زده است. برای مثال اگر Drifting Lands را با نمونههای مشابه مقایسه کنیم، به بازیهایی میرسیم که شاید گیمپلی کوتاهتری در مقایسه با این اثر داشته باشند، اما تنوع بالاتر مراحل آنها و معرفی یک ویژگی یا حتی دشمنان جدید در طول مراحل، باعث شده تا روند بازی از یکنواخت و خستهکننده بودن خارج شود. اما Drifting Lands حتی از حیث دشمنان نیز تنوع بسیار پایینی دارد و باید چندین و چند مرحله را تجربه کنید تا شاید دشمنی با شکل و ظاهر جدید ببینید. این قضیه حتی در مورد باسها نیز صدق میکند و باسهای بازی نیز گاهی هیچ تفاوت ظاهری یا عملکری با یکدیگر ندارند.
در کل یک بازی ویدیویی فارغ از هر سبکی که داشته باشد، زمانی میتواند به اثر موفقی تبدیل شود که بتواند در طول گیمپلی خود گیمر را با موارد جدید سرگرم کرده و شگفتزده کند. اما این دقیقا جایی است که بازی Drifting Lands در آن مشکل دارد و روند بازی از همان ابتدا رنگ و بوی تکرار میگیرد و به جرات میتوان گفت که تنها مراحل اولیه بازی قادر به هیجانزده کردن شما هستند. همچنین یک مشکل دیگر هم نبود چالشی خاص در بازی است. بازیهای این سبک معمولا زمانی موفق میشوند که تواناییهای گیمری بازیکن را به چالش کشیده و کاری کنند که وی پس از تمام کردن هر مرحله از تواناییهای خودش احساس رضایت کند. اما Drifting Lands فاقد این ویژگی است و با اینکه سازندگان در ابتدای بازی اعلام میکنند که اگر گیمر ماهری نیستید بهتر است سراغ حالت آسانتر بازی بروید، اما بهتان قول میدهم که با رفتن به سراغ حالت نرمال هم چالش خاصی را تجربه نخواهید کرد.
با این حال Drifting Lands بازی خیلی بدی هم نیست؛ چرا که درست است سازندگان آن در زمینه طراحی مراحل متنوع و هیجانانگیز ضعیف ظاهر شدهاند، اما سعی کردهاند با یک سری ویژگی دیگر هیجان خاصی را به بازی ببخشند. یکی از این موارد، اضافه کردن یک سری المانهای نقشآفرینی به بازی است. پس از تمام کردن هر مرحله، مقداری پول به دست میآورید و علاوه بر آن، در حین مراحل نیز با نابود سفینههای دشمن ممکن است آیتمهایی شامل سلاح یا تجهیزات دیگر کسب کنید. حال پس از پایان هر مرحله به مقر فرماندهی میروید و در آنجا میتوانید با رفتن به Hanger، سفینه خود را شخصیسازی کنید. البته منظور از شخصیسازی تغییرات ظاهری نیست و اگر از ظاهر سفینه خودتان خسته شدهاید، باید کلا سراغ خرید یک سفینه جدید بروید. اما به هر حال میتوانید بخشهای مختلفی از سفینه را از سلاح گرفته تا زره و پردازنده مرکزی تغییر دهید. خوشبختانه این تغییرها تاثیر خود را در گیمپلی بازی هم میگذارند و برای مثال عوض کردن سلاح سفینه از شاتگان به مسلسل، سبک بازی شما را کاملا تغییر میدهد. علاوه بر این مانند بازیهای نقشآفرینی میتوانید با پرداخت پول ویژگیهای سفینهتان از قبیل قدرت و سرعت را ارتقا دهید. به همین دلیل هم حس تلاش برای پیدا کردن آیتمهای جدیدتر و قویتر شاید یکی از معدود مواردی باشد که بتواند شما را به ادامه بازی کردن Drifting Lands ترغیب کند. هرچند که فرقی نمیکند چقدر آیتم یا حتی سفینه جدیدی داشته باشید، در نهایت باید همان دشمنان تکراری را در مراحل تکراری شکست دهید و این حس خوب پیدا کردن لوت در بازی را هم تحتشعاع قرار میدهد.
حالا که به قسمت مقر فرماندهی اشاره کردیم، بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که این قسمت علاوه بر Hanger، بخشهای دیگری نیز دارد و برای مثال در Market میتوانید آیتمهایی را که لازم ندارید فروخته و آیتمهای بهتر خریداری کنید. یا Command Center جایی است که در آن نقشهای پیشِ روی شما قرار میگیرد و میتوانید مراحل را از روی آن انتخاب کنید. همچنین یکی دیگر از مواردی که سازندگان سعی کردهاند با آن تنوع بیشتری به بازی بدهند، روایت یک داستان در طول بازی است. اما خب این المان به اندازه ویژگی لوت و المانهای نقشآفرینی موفق نیست و دلیل آن هم کلیشهای بودن بیش از حد داستان در حد و اندازه «دشمن به ما حمله کرده و حالا ما باید باهاش مبارزه کنیم» است! به همین دلیل هم در طول بازی حس میکنید که بود و نبود داستان خیلی فرقی به حال بازی نمیکند.
اما بازی Drifting Lands با وجود تمام نقصهایش، از حیث صوتی و بصری تجربهای موفق است. درست است که ساختار کلی مراحل تفاوتی با یکدیگر ندارند، اما هر از گاهی تصویر پسزمینه آنها عوض میشود و این تصاویر طراحی خیلی خوبی دارند. علاوه بر این طراحی معدود سفینههای دشمن نیز به خوبی صورت گرفته و افکتهای انفجار و شلیک گلولهها نیز شرایط خوبی دارد. البته هر از گاهی و در مواقعی که محیط بازی بیش از حد شلوغ میشود، شاهد افت فریمی جزئی هستیم که چون این مشکل خیلی کم در بازی پیش میآید، از آن چشمپوشی میکنیم. موسیقی و صداگذاریهای بازی نیز در شرایط خوبی به سر میبرند و آهنگهایی که در طول بازی پخش میشوند، میتوانند تا حدی نبود هیجان در روند خود بازی را جبران کرده و هیجانی هرچند کاذب به بازی تزریق کنند. صداگذاریها هم با اینکه به اقتضای سبک بازی صرفا محدود به مواردی مثل شلیک کردن یا انفجارها میشوند، اما کیفیت خوبی دارند. در کل با اینکه بازی از حیث گیمپلی آن جذابیت نابی را که انتظار دارید ندارد، اما زمانی که هدفون را روی گوشتان گذاشته و آن را تجربه میکنید، آن گیرایی بصری و صوتی را کاملا حس خواهید کرد.
استودیو مستقل آلکمی با اینکه سعی کرده بازیای جدید و نو در سبکی قدیمی خلق کند، اما نتوانسته ویژگیهایی که را موفقیت این چنین بازیای را تضمین میکنند به خوبی در بازی خود قرار دهد و به همین دلیل هم Drifting Lands به بازی تبدیل شده که شاید در اوایل کمی هیجان داشته باشد، اما به مرور زمان به بازیای کاملا یکنواخت تبدیل میشود که حتی مواردی مثل عطش پیدا کردن آیتمهای جدید و قویتر نیز نمیتواند آن را از تکراریشدن نجات دهد.
Drifting Lands
همواره در صنعت بازیهای ویدیویی شاهد آثاری بودهایم که سعی کردهاند با تقلید از بازیهای موفق، به بازیهای خوبی تبدیل شوند. Drifting Lands هم دقیقا چنین مسیری را طی کرده و قصد دارد به یک بازی اکشن دو بعدی موفق تبدیل شود اما در این راه با اینکه سازندگان یک سری المان جالب به بازی تزریق کردهاند، ولی در خلق اصلیترین بخش بازی که همان گیمپلی آن است، عملکرد خوبی نداشتهاند و به همین دلیل هم بازی فقط در اوایل کمی لذتبخش است و پس از آن به تجربهای کاملا یکنواخت و تکراری تبدیل میشود.
نقات قوت
- – جلوههای بصری خوب
- – سیستم لوت و المانهای نقشآفرینی جالب
- – موسیقی هیجانانگیز
- – صداگذاریهای خوب
نقات ضعف
- – نبود چالش و در نتیجه هیجانی خاص در بازی
- – روند یکنواخت و تکراری بازی
- – داستان کلیشهای و تکراری