حقایق جالب فیلم The Silence of the Lambs – سکوت بره ها
فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) به کارگردانی جاناتان دمی و بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی توماس هریس٬ داستان کلاریس استارلینگ، یک کارآموز جوان FBI است که ماموریت مییابد تا از طریق گفتگو با روانشناس آدمخواری به نام دکتر هانیبال لکچر٬ از راز قتلهای فرد عجیبی به نام بیل بوفالو که پوست قربانیانش را میکند پرده برداری کند. سکوت برهها (The Silence of the Lambs) پس از نمایش، ۵ جایزهی اصلی مراسم اسکار یعنی جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگران زن و مرد را از آن خود کرد. همچنین جاناتان دمی برای هدایت این فیلم، برندهی جایزهی خرس نقرهای جشنوارهی برلین شد. در ادامهی این مطلب با بیان برخی حواشی و حقایق جالب این اثر درخشان، همراه ما باشید.
- آنتونی هاپکینز برای آماده شدن برای بازی در نقش هانیبال لکچر٬ پروندهی بسیاری از قتلهای سریالی را مورد بررسی قرار داد. او همچنین به زندانهای مختلفی رفت و اطلاعات زیادی را دربارهی محکومین به قتلهای وحشیانه کسب کرد و حتی در دادگاه تعدادی از آنها نیز شرکت کرد.
- جاناتان دمی پس از تماشای بازی آنتونی هاپکینز در نقش دکتر فردریک تروس در فیلم مرد فیلنما (The Elephant Man) بود که تصمیم گرفت نقش دکتر هانیبال لکچر را به وی بدهد. هاپکینز در ادامه وقتی متوجه این موضوع شد از دمی پرسید که دکتر تروس مرد خوبی بود. پس چطور شد به این نتیجه رسیدی که نقشی منفی را را به من بدهی؟ دمی نیز در پاسخ گفت که هانیبال لکچر نیز مرد خوبی به حساب میآید اما در یک ذهن دیوانه به دام افتاده است.
- در صحنهی دیدار نخست دکتر هانیبال لکچر و استارلینگ، آنتونی هاپکینز اصرار داشت که برخی از دیالوگهایش را با نگاه مستقیم به دوربین بیان کند. او معتقد بود هانیبال باید به شکل یک دانای کل به تصویر کشیده شود.
- گامب، ترکیبی از سه قاتل سریالی واقعی بود. شخصی به نام اد گین که پوست قربانیانش را میکند. تد باندی که از گچ گرفتن دستانش به عنوان طعمه برای کشیدن زنان به ون خود استفاده میکرد و گری هیدنیک که گودالی در خانهی خود حفر کرده و قربانیانش را در داخل آن نگه میداشت.
از راست: اد گین، تد باندی و گری هیدینک
- هنگامی که مدیر برنامههای آنتونی هاپکینز در لندن با وی تماس گرفته و گفت که فیلمنامهی سکوت برهها (The Silence of the Lambs) را برای او ارسال کرده است، هاپکینز به واسطهی نام اثر، فکر میکرد که با فیلمی مناسب گروه سنی کودکان طرف است.
- آنتونی هاپکینز و جودی فاستر به عنوان بازیگران اصلی فیلم، تنها در چهار صحنه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
- آنتونی هاپکینز با مدت ۲۴ دقیقه و ۵۲ ثانیه حضور در فیلم، در میان تمام بازیگران برندهی جایزه ی اسکار بهترین بازیگر مرد، دومین زمان کوتاه را در اختیار دارد. کوتاهترین زمان بر میگردد به دیوید نیون که با ۲۳ دقیقه و ۳۹ ثانیه حضور در فیلم میزهای تکنفره (Separate Tables)، موفق به تصاحب این جایزه شده است.
- در ابتدا قرار بود هانیبال لکچر در زمان انتقالش از بالتیمور، لباس زرد یا نارنجی به تن بکند اما در ادامه آنتونی هاپکینز، جاناتان دمی و کالین اتوود (طراح صحنه و لباس) را متقاعد کرد که هانیبال در لباس یکدست سفید، حالت بیمارگونهتری دارد.
- جودی فاستر برای گرفتن حس و حال نقش خود، پیش از آغاز تصویربرداری مدتی را در کنار مری آن کراوس، مامور FBI، گذراند. ایدهی گریه کردن استارلینگ پس از خروج از زندان، متعلق به کراوس بود.
- با وجود اینکه رقص جیم گامب در متن رمان سکوت برهها (The Silence of the Lambs) نیز وجود دارد، ولی در نسخهی اولیهی فیلمنامه خبری از این صحنه نبود. اما در ادامه تد لوین که نقش گامب را ایفا میکرد، اصرار داشت که وجود صحنهی رقص وی کمک بسیاری به تشریح این شخصیت برای تماشاگران میکند و بدین ترتیب این صحنه نهایتا در فیلمنامه گنجانده شد.
- سکوت برهها (The Silence of the Lambs) پس از فیلمهای در یک شب اتفاق افتاد (It Happened One Night) و پرواز بر فراز آشیانهی فاخته (One Flew Over the Cuckoo’s Nest)، سومین فیلمی است که موفق به دریافت ۵ جایزهی اسکار اصلی (بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن و مرد) معروف به پنج بزرگ شده است.
- واحد علوم رفتاری FBI، سازندگان فیلم را در طول تولید یاری میکردند. خود مسئولان FBI نیز جزو حامیان اصلی فیلم بودند چرا که احساس میکردند پس از به نمایش در آمدن اثر، زنان زیادی علاقهمند به کار در این سازمان خواهند شد.
- در طول فیلم، بازیگران وقتی مشغول مکالمه با استارلینگ هستند معمولا مستقیم به دوربین نگاه میکنند در حالی که موقع صحبتهای استارلینگ، او تا حدودی از دوربین فاصله دارد. به گفتهی جاناتان دمی، مخاطب در این لحظات از نقطه نظر (POV) استارلینگ به حوادث مختلف مینگرد ولی زمانی که خود استارلینگ مشغول انجام کاری است، فاصلهی وی از دوربین این اجازه را به تماشاگران میدهد که به کشف شخصیتی او بپردازند.
- آنتونی هاپکینز پس از مواجهه با شخصیت هانیبال لکچر، او را چیزی شبیه به هال ۹۰۰۰ در ۲۰۰۱: اودیسهی فضایی (2001: A Space Odyssey) استنلی کوبریک تصور کرده است. کاملا پیچیده، بسیار هوشمند و یک ماشین کشتار بسیار منطقی که به نظر میرسد به هر آنچه که در اطرافش رخ میدهد آگاه است.
- آنتونی هاپکینز برای انتخاب نوع صدای هانیبال لکچر، صدای ترومن کاپوتی و کاترین هپبرن را با هم ترکیب کرد.
- شخصیت کلیر استارلینگ توسط موسسهی فیلم آمریکا به عنوان پنجمین قهرمان برتر سینما و بهترین قهرمان زن تاریخ سینما انتخاب شده است. شخصیت هانیبال لکچر نیز عنوان بهترین شخصیت منفی تاریخ سینما را در اختیار دارد.
- این ایده که برای سلول زندان هانیبال لکچر در بالتیمور، به جای میلههای سنتی از شیشه استفاده شود متعلق به کریستی زهآ، طراح تولید پروژه بود. جاناتان دمی علاقهای به تصویربرداری صحنهها از پشت میلهها نداشت چرا که احساس میکرد خطوط میله از لحاظ ذهنی مانع ایجاد رابطهای صمیمانه بین لکچر و استارلینگ میشود.
- تد لوین پس از اینکه برای بازی در نقش جیم گامب انتخاب شد، به مطالعهی زندگی واقعی قاتلان سریالی پرداخت که این مسائل وی را دچار ناراحتیهای روحی و روانی کرد.
- اولین پیلهی پروانهای که از دهان قربانی بیرون آورده شد، در واقع از ترکیب شکلات و پاستیل ساخته شده بود تا بدین ترتیب در صورت بلعیده شدن اتفاقی آن، حادثهی ناگواری رخ ندهد.داستان سکوت برهها (The Silence of the Lambs) از رابطهی واقعی یکی از اساتید جرمشناسی دانشگاه واشنگتون، افسر پلیسی به نام رابرت کپل و یک قاتل سریالی به نام تد باندی الهام گرفته شده است. باندی در ادامه سعی کرد که کپل را در کشف راز قتلهای رودخانهی گرین یاری کند ولی در نهایت در بیست و چهارم ژانویهی سال ۱۹۸۹ اعدام شد. این در حالی است که قاتل رودخانهی سبز در سال ۲۰۰۱ دستگیر شد. او مردی به نام گری ریجوی بود که به ارتکاب ۴۸ مورد قتل از نوع اول محکوم شد.
- اسکات گلن برای آماده شدن بیشتر برای بازی در نقش جک کراوفورد، مدتی را در کنار جان داگلاس، رئیس واحد تحقیقات فدرال ایالت متحده و روانشناس جنایی گذراند. پس از اتمام این دوره گلن از داگلاس تشکر کرد که اجازه داده وارد دنیای وی شود. داگلاس نیز در جواب وی پوزخندی زده و گفت که او هیچگاه به طور واقعی وارد این دنیا نشده است. او در ادامه یک نوار صوتی را دربارهی قاتلان سریالی و شکنجهی آنها پخش کرد که گلن بیشتر از یک دقیقه قادر به شنیدن آن نشد. گلن بعدها اعتراف کرد که هیچگاه نمیتواند آنچه که آن روز شنیده را فراموش کند و پس از آن، دیگر احساس معصومیت خود را از دست داده است.
- سکوت برهها (The Silence of the Lambs) در دسامبر سال ۲۰۱۱ برای حفظ و نگهداری در کتابخانهی ملی کنگرهی آمریکا انتخاب شد.
- در ابتدا جین هاکمن حق ساخت سکوت برهها (The Silence of the Lambs) را خریداری کرده و در نظر داشت علاوه بر کارگردانی فیلم، خودش نقش هانیبال لکچر را ایفا کند. او در ادامه پس از تماشای کلیپ مربوط به خودش در فیلم می سی سی پی میسوزد (Mississippi Burning) که در شصت و یکمین دورهی مراسم اسکار پخش شد، به یکباره تصمیم گرفت که برای مدتی از نقشهای خشونتآمیز دوری کند و بدین ترتیب از پروژه کنار کشید.
- اوریون پیکچرز برای جلوگیری از همزمان شدن نمایش فیلم رقصنده با گرگها (Dances with Wolves) با فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) که هر دو از شانسهای اسکار بودند، دومین فیلم را با تاخیر چند ماهه به نمایش درآورد. بدین ترتیب هر دو اثر بدون رقابت با یکدیگر موفق به تصاحب جایزهی اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شدند.
- از همان زمان که تد تالی، مشغول نوشتن فیلمنامهی سکوت برهها (The Silence of the Lambs) بود، جودی فاستر را برای بازی در نقش کلیر استارلینگ در نظر داشت. پس از استخدام جاناتان دمی به عنوان کارگردان، او دوست داشت این نقش را به میشل فایفر بدهد که پیش از آن نیز در چند فیلم با وی همکاری کرده بود اما فایفر در ادامه پس از خواندن فیلمنامه، از خشونت جاری در آن خرده گرفته و آن را رد کرد. در نهایت دمی راضی به ملاقات با جودی فاستر شد ولی در همان نخستین دیدارشان، او چنان شیفتهی عظم و ارادهی فاستر شد که در پایان جلسه، یقین داشت که او بهترین گزینه برای ایفای نقش استارلینگ است.
- تد لوین و بروک اسمیت به عنوان بازیگران نقشهای جیم گامب و کاترین در طول تصویربرداری٬ رابطهی بسیار نزدیکی با هم داشتند. در این میان جودی فاستر به شوخی، بروک اسمیت را به شخصی با نام پاتریشیا هرست، دختر سیاستمدار آمریکایی تشبیه کرد که پس از ربوده شدنش، عاشق فرد ربایندهی خود شد.
- پس از شکست تجاری فیلم شکارچی انسان (Manhunter) که برای نخستین بار شخصیت هانیبال لکچر را روی پردههای سینما به تصویر کشیده بود، دینو دهلارنتیس به عنوان تهیه کنندهی کار، حقوق فیلم را به صورت رایگان به کمپانی اوریون پیکچرز (Orion Pictures) واگذار کرد. پس از موفقیت تجاری سکوت برهها (The Silence of the Lambs)، دهلارنتیس که حسابی از این تصمیمش پشیمان شده بود، دوباره تهیه کنندگی دو قسمت بعدی این مجموعه یعنی هانیبال (Hannibal) و اژدهای سرخ (The Red Dragon) را در اختیار گرفت.
- در صحنهی نخستین دیدار هانیبال و استارلینگ، آنتونی هاپکینز به صورت بداهه به مسخره کردن لهجهی جنوبی جودی فاستر میپردازد که این کار وی، واکنش ناخودآگاه و کاملا واقعی فاستر را در پی دارد. فاستر بعدها بابت تولید چنین واکنشی در وی، از هاپکینز تشکر کرد.
- آنتونی هاپکینز در طول مطالعات خود روی شخصیت هانیبال لکچر، شباهتهایی را بین وی و خزندگان احساس کرد. چنانچه خزندگان هر زمان که دلشان بخواهد چشمک میزنند و این عمل را کاملا آگاهانه انجام میدهند. هاپکینز نیز در طول تصویربرداری فقط در صحنههای خاص، به صورت آگاهانه چشمک میزد.
- جودی فاستر، جاناتان دمی، اسکات گلن و تعدادی دیگر از بازیگران و دست اندر کاران فیلم، تحقیقات زیادی را در مرکزآموزشی FBI در کوانتیکو واقع در ویرجینیا صورت دادند و با شرکت در کلاسهای آنها، اطلاعات زیادی را دربارهی نحوهی انجام ماموریتها و چگونگی استفاده از اسلحهها دریافت کردند.
- قوانینی که برای ملاقات با هانیبال لکچر وضع شده و هر کس باید آنها را مراعات کند، همان قوانینی است که در فیلم غریزه (Instinct) برای دیدار با ایتان پاول عنوان میشود. جالب اینجاست که نقش هر دو شخصیت را آنتونی هاپکینز ایفا میکند.
- اکثر صحنههای فیلم در شهر پیتزبورگ تصویربرداری شدند که این شهر بیشتر به تنوع منظرهها و سبک معماریاش شهرت دارد. صحنههای مربوط به سلول هانیبال و قفسی که وی در ادامه در آن قرار میگیرد نیز در بنای یابود سربازان و دریانوردان (Soldiers and Sailors Memorial) در پیتزبورک تصویربرداری شده است.
- راجر کورمن٬ سلطان فیلمهای درجهی B سینما و جورج ای. رومرو، پدر فیلمهای زامبی، هر کدام در نقشهایی بسیار کوتاه به صورت افتخاری حضور یافتهاند. کورمن در نقش رئیس FBI و رومرو در نقش مامور FBI در مرکز ممفیس.
- در نسخهی ابتدایی فیلمنامه، زمانی که رئیس گروه ضربت جسد نگهبان دوم را پیدا میکند، تمام برنامهی هانیبال لکچر برای فرار از ساختمان در قالب یک فلشبک نمایش داده میشود.
- بازیگران بسیاری پیش از آنتونی هاپکینز برای ایفای نقش دکتر هانیبال لکچر در نظر گرفته شده بودند که از مطرحترین آنها میتوان به جان هارت، کریستوفر لوید، داستین هافمن، پاتریک استوارت، رابرت دووال، جک نیکلسون، لوئیس گوست جونیور و رابرت دنیرو اشاره کرد. جرمی آیرونز یکی دیگر از گزینههای جدی برای بازی در نقش هانیبال بود اما او پس از نقشآفرینی اسکاریاش در فیلم بخت برگشتگی (Reversal of Fortune) دیگر علاقهای به تکرار یک شخصیت منفی دیگر را نداشت.
- توماس هریس، نویسندهی رمان سکوت برهها (The Silence of the Lambs)، پیش از نمایش عمومی فیلم حاضر به تماشای آن نشد. او در ادامه فیلم را اثری بزرگ نامید و از اینکه این شانس را داشته تا جاناتان دمی و تد تالی، کتاب وی را به دنیای سینما بیاورند ابراز خرسندی کرد.
توماس هریس
- دیالوگ “یه بار یه آمارگیر سعی کرد منو محک بزنه. جیگرشو درآوردم و به همراه لوبیا چیتی و کیانتی خوردم” که توسط هانیبال لکچر بیان میشود، توسط موسسهی فیلم آمریکا به عنوان بیست و یکمین دیالوگ برتر تاریخ سینما انتخاب شده است.
- به گفتهی کریس کارتر، سازندهی سریال پروندههای مجهول (The X Files) او برای خلق شخصیت دانا اسکالی، به طور ویژه از شخصیت کلاریس استارلینگ الهام گرفته است. در قسمت آخر فصل نهم این سریال نیز وقتی دانا برای ملاقات با مالدر به زندان می رود، او به دانا میگوید که “بوی تو رو حس می کنم کلاریس” که این جمله ادای دینی واضح به فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) به حساب میآید.
- نقش جک کراوفورد در ابتدا به اد هریس پیشنهاد شد ولی او اعلام کرد که این نقش برایش چندان جذابیت ندارد و علاقهمند است تا نقش هانیبال لکچر را ایفا کند که با جواب رد استودیو روبرو شد. هریس چهار سال بعد در فیلم Just Cause نقش بلیر سالیوان، یک قاتل سریالی را بازی میکند که در زندان به حل یک پروندهی قتل کمک میکند.
- اوریون پیکچرز در سال ۱۹۹۱ دو فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) و آسمان آبی (Blue Sky) را آمادهی نمایش داشت که هر دو از شانسهای اسکار خصوصا در رشتههای مربوط به بازیگری بودند. در ادامه استودیو به دلیل عدم تلاقی این دو فیلم، آسمان آبی (Blue Sky) را با تاخیر به نمایش درآورد و بدین ترتیب هم جودی فاستر برای سکوت برهها (The Silence of the Lambs) و هم جسیگا لنگ برای آسمان آبی (Blue Sky) بدون رقابت با یکدیگر برندهی جایزه ی اسکار بهترین بازیگر زن شدند.
- سکوت برهها (The Silence of the Lambs) در زمان نمایش خود، ۵ هفتهی متوالی در صدر باکس آفیس قرار داشت.
- پوستر فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) در فهرست ۲۵ پوستر فیلم برتر مجلهی پریمیر (Premiere) در جایگاه شانزدهم قرار گرفت.
- مجلهی اینترتیمنت ویکلی (Entertainment Weekly) فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) را در جایگاه چهارم ترسناکترین فیلمهای تاریخ سینما قرار داده است.
- از آنجایی که سکوت برهها (The Silence of the Lambs) در اوایل سال ۱۹۹۱ به نمایش درآمد، بعدها به یکی از معدود فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد که در هنگام گرفتن جایزهی اسکار بهترین فیلم، به شبکههای نمایش خانگی راه یافته بود. این فیلم همچنین یک مثال نقض برای این تصور است که اسکار، آثار به نمایش درآمده در اوایل سال و خارج از فصل جوایز را فراموش میکند.
- جان داگلاس که الهامبخش خلق شخصیت جک کراوفورد در سکوت برهها (The Silence of the Lambs) به حساب میآید، در واقع چند سال پس از اکران این فیلم بود که به اوج شهرت خود رسید. پس از مرگ مشکوک دختر ۶ سالهای با نام یان بنت رمزی، جوانترین ملکهی زیبایی کشور آمریکا، پلیس محلی و بخش اعظمی از مردم آمریکا، پدر، مادر یا برادر یان بنت را به عنوان اصلیترین مظنونین قتل وی تلقی میکردند. در همین زمان والدین یان بنت، جان داگلاس را برای اثبات بیگناهی خود استخدام کرده و در ادامه نیز داگلاس بر خلاف نظر پلیس محلی، این موضوع را به اثبات رساند. او از مخالفین جدی این باور است که مقتول و قاتل، حتما باید یکدیگر را بشناسند. باوری که به صورت غلط در بین ماموران فیلم سکوت برهها (The Silence of the Lambs) نیز رواج داشت ولی استارلینگ با آن مقابله کرد.
- از نظر زمانی٬ حوادث سکوت برهها (The Silence of the Lambs) پس از وقایع فیلم شکارچی انسان (Manhunter) رخ میدهد.
- به جز نخستین مرتبهای که کلاریس استارلینگ نام هانیبال را بر زبان میآورد، در تمام طول فیلم او همواره هانیبال را دکتر لکچر خطاب میکند حتی در صحنههایی که خود هانیبال نیز حضور ندارد. استارلینگ اصولا احترام بسیاری برای هانیبال قائل است.
- جاناتان دمی پس از خواندن رمان سکوت برهها بود که کارگردانی فیلم را پذیرفت.
- جان کارپنتر، یکی از سلاطین فیلمهای ترسناک و خالق آثار ماندگاری همچون هالووین (Halloween) و موجود (The Thing)، در مصاحبهای از بابت تمرکز زیاد فیلم روی شخصیت کلاریس استارلینگ ابراز ناامیدی کرد. او ادعا میکند که اگر خودش سکوت برهها (The Silence of the Lambs) را کارگردانی میکرد، اثر نهایی به مراتب ترسناکتر و نفسگیرتر از آب در میآمد.
- جودی فاستر، اسکات گلن و ران واتر به عنوان سه مامور FBI در قسمت بعدی این فیلم یعنی هانیبال (Hannibal) جای خود را به ترتیب به جولیان مور، هاروی کیتل و ری لیوتا میدهند. آنتونی هاپکینز و فرانکی فایزون که در این فیلم نقش پرستار بارنی را ایفا میکند، تنها بازیگرانی هستند که هم در هانیبال (Hannibal) و هم در اژدهای سرخ (Red Dragon) حضور دارند. آنتونی هلد نیز که در سکوت برهها (The Silence of the Lambs) نقش دکتر شیلتون را بازی میکند، در اژدهای سرخ (Red Dragon) دوباره به نقش خود بازمیگردد.
- شان کانری، نخستین انتخاب جاناتان دمی برای ایفای نقش هانیبال لکچر بود اما وی در ادامه نقش را رد کرد.
- امینم خوانندهی مشهور رپ، آهنگ بیل بوفالو (Buffalo Bill) را تحت تاثیر این فیلم ساخته است.
- پیش از اینکه اسکات گلن پیشنهاد بازی در نقش جک کرافورد را بپذیرد، میکی رورک، مایکل کیتون و کنت برانا برای ایفای این نقش مورد توجه استودیو قرار گرفته بودند.
- در تیتراژ پایانی سکوت برهها (The Silence of the Lambs)، این فیلم به تری ویلسون تقدیم میشود. ویلسون بازیگر فیلمهایی نظیر بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona) و دوقلوها (Twins) بود که دو سال پیش از اکران فیلم، در سن ۴۰ سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت.
- آنتونی هلد در ابتدا برای ایفای نقش رادن به گروه بازیگران اضافه شد. در یکی از روزها در هنگام جلسهی نمایشنامه خوانی، هلد شروع به گفتن دیالوگهای دکتر شیلتون کرد و آنقدر خوب آنها را بیان کرد که سازندگان فیلم مجاب شدند که این نقش را به وی بدهند. طبق آنچه در فیلمنامهی سکوت برهها (The Silence of the Lambs) آمده، سن و سال دکتر شیلتون در اصل خیلی بیشتر از آنچه در فیلم نشان داده میشود بود.
- سران FBI پس از تماشای سکوت برهها (The Silence of the Lambs) به خاطر ترسیم دقیق تصویر قاتلان سریالی، نمایش قربانیان پرونده و چگونگی تحقیقات جنایی بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند. با این حال آنها به این موضوع که کلاریس استارلینگ به تنهایی به جستجوی بیل بوفالو رفته اعتراض کردند چرا که در FBI هیچگاه ماموران کمتجربه به تنهایی به سراغ ماموریتهای خطرناک فرستاده نمیشوند. در ادامه جاناتان دمی به آنها توضیح داد که این صحنهها به خاطر جنبهی روانشناسانهی خود غیر قابل تغییرند.
- پیش از آنکه هانیبال لکچر دو نگهبان زندان را به قتل برساند، شاهد نقاشی وی از کلاریس استارلینگ هستیم که برهای را در آغوش گرفته است. در این نقاشی، پشت سر کلاریس سه صلیب را به صورت کوچک میبینیم که روی یکی از آنها شخصی مصلوب شده و صورت کلاریس نیز بسیار مسنتر از آنچه که هست کشیده شده است. کلاریس در این نقاشی یادآور مجسمهی مشهور ترحم (The Pity) اثر هنرمند مشهور رنسانس، میکلآنژ بوناروتی است که در آن مریم مقدس، بدن فرزندش عیسی مسیح را پس از مصلوب شدن به آغوش کشیده است. در ادامهی این صحنه، نگهبانان برای شام هانیبال گوشت برهای را که سفارش داده میآورند و در صحنهی بعد، هانیبال یکی از نگهبانان را مصلوب میکند که تمام این موارد با این نقاشی در ارتباط هستند. تصویر نگهبان روی صلیب نیز از نقاشیهای فرانسیس بیکن الهام گرفته شده است.
- کتاب سکوت برهها با نامهی تهدیدآمیز دکتر لکچر به دکتر شیلتون پایان مییابد ولی از آنجایی که شخصیت شیلتون بسیار منفور بود، جاناتان دمی به عنوان کارگردان و تد تالی به عنوان فیلمنامه نویس تصمیم گرفتند که به خاطر خنک شدن دل تماشاگران هم که شده، پایان فیلم را تغییر داده و آن را با صحنهی تعقیب دکتر شیلتون توسط هانیبال به پایان ببرند تا بدین ترتیب، تهدید وی شکلی کاملا عملی به خود بگیرد.
- دکتر شیلتون در ملاقات نخستش با استارلینگ در وصف خونسردی هانیبال به او میگوید که وی در حالی که مشغول خوردن صورت پرستار بود، ضربان قلبش هیچگاه از ۸۵ بالاتر نرفت. جالب اینجاست که در صحنهی فرار هانیبال با آمبولانس نیز ضربان قلب وی طبق آنچه مامور داخل آمبولانس گزارش می دهد ۸۴ است که این موضوع یک بار دیگر خونسردی هانیبال در هنگام خوردن قربانیانش را به اثبات میرساند.
برگرفته از IMDB