حباب استارتاپ های ایرانی
موج استارتاپها سراسر کشور را فراگرفته و همگی از تاثیرات عموما مثبت آن در اشتغالزایی و اقتصاد سخن میگویند اما زوایای تاریکی از این کسبوکارهای مدرن وجود دارد که کمتر کسی به آنها توجه میکند و یا کمتر رسانهای میشوند. سونامی ورشکستی این شرکتها و بدهی بالا آوردن آنها مسالهایست که باید زودتر به آن پرداخت وگرنه عواقب ناگواری برای فعالان این حوزهها خواهد داشت.
«افشین کلاهی»، عضو کمیسیون فناوری اطلاعات اتاق بازرگانی ایران، با ذکر این هشدار معتقد است که در کنار اتفاقات خوش یمنی که در زمینه استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان رخ داده، باید توجه داشت که حمایت از این شرکتها در ابعاد بینالمللی شبیه داخل کشور نیست.
عدم برنامهریزیهای لازم و ایجاد زیرساخت برای کسبوکارهای نوپا یکی از مواردی است که استارتاپها را تهدید میکند. از نظر کلاهی، حمایت مالی و معنوی که منجر به پیشرفت این شرکتها میشود همیشه راه درستی نیست و گاها اوضاع را بدتر میکند. وی معتقد است استارتاپها بیشتر به یک سرمایهگذار احتیاج دارند تا وام گرفتن و حمایتهای مالی از سوی دولت.
اعطای وام به همه استارتاپها در نگاه اول راهحل مناسبی برای ترقی آنها بهنظر میرسد ولی با توجه به آماری که کلاهی از نرخ موفقیت استارتاپها در دنیا ارائه میدهد، احتمال بازگردانده شدن این وام در بسیاری از موارد بعید به نظر میرسد. طبق صحبتهای کلاهی در دنیا تنها یک یا دو مورد از ۱۰ مورد استارتاپ به موفقیت میرسند.
حمایت از همه استارتاپها در ایران توسط دولت، نتیجه بازنگشتن مبلغ وام به صندوقهای حمایتی را در پی دارد و بنا به تعبیر کلاهی این امر تبدیل به یک «سونامی استارتاپهای بدهکار» میشود. او در این باره میگوید:
الان هم می بینیم که تعداد زیادی از شرکت هایی که از صندوق نوآوری وام دریافت کرده اند قابلیت بازپرداخت ندارند؛ شاید حتی به محصول رسیده باشند و محصول خوبی نیز فراهم کرده باشند و دانش بنیان هم باشند اما بازار را برای محصولشان ندیده اند یا به هر علت نتوانستند وارد بازار شوند.
اما راه چاره چیست؟ عضو کمیسیون فناوری اطلاعات اتاق بازرگانی ایران، اتصال استارتاپهای و شرکتهای دانشبنیان به بازار و سازمانهای دیگر را راه حل این بحران میداند ولی مشکل عدم همکاری صاحبان سرمایهگذار و استارتاپها را مانع رسیدن به حل این مشکل معرفی میکند.
شرکتهای کوچک با نگاه به نمونههای خارجی تصور میکنند که همه کار را خودشان باید انجام دهند و سرمایه برایشان اهمیت چندانی ندارد و از آنسو سرمایهداران که خود جزو شرکتهای بزرگ محسوب میشوند با تکیه بر مساله صرفا سرمایه و اهمیت ندادن به ایده، وارد این حوزه میشوند.
تفاوت نوع نگاه در استارتاپها و سرمایهگذاران باعث عدم ایجاد ارتباط درست بین آنها میشود. نگاه استراتژیک در استارتاپها کوتاهمدتتر از دیگر کسب و کارهاست. با وجود نرخ شکست بالا در استارتاپها، جوانان کشورمان ریسک خطرپذیری وارد شدن به این حوزه را به جان میخرند اما به نظر میرسد آگاهی از چنین مشکلاتی، کمک بزرگی برای ایجاد یک ارتباط مفید بین آنها و سرمایهگذاران خواهد کرد.