من در یک شهر کوچک در مونتانا بزرگ شدم جایی که معروف به معادن ایرلندی البته با آب و هوای بد و اقتصادی مرده است. مونتانا جایی است که زمستان های بسیار سردی را دارد در حدی که دمای هوا تا منفی 20-30 درجه زیر صفر هم می رسد و مهم ترین وسیله در این مواقع در خونه بخاری است که میتواند شما را از مرگ و یخ زدگی نجات بدهد اما فراموش نمیکنم در یکی از این زمستان های سخت بود که بخاری ما خراب بود و پدر و مادرم منتظر بودن تا حقوقشان را بگیرند تا بتوانند بخاری رو تعمیر کنند. درسته من در یک خانواده فقیر زندگی میکردم اما احساس میکنم هیچ کمبودی نداشتم. واقعا اگر شما به همراه چهار بچه در یک خونه که دمای منفی 20 درجه داشت بودید و وسیله گرمایشی هم نداشتید چه کار میکردید. اما مادر من چادر مسافرتی و تمام پتوهای خونه را آورد و همه آنها را در یک اتاق گذاشت و ماها را به همون اتاق برد و ما هم تمام مدت زیر پتوها بودیم تا بتوانیم گرم بمانیم و تنها وسیه ایی که میتوانست کمی حرارت تولید کند چراغ بنزینی بود که از قبل در انباری وجود داشت و مجبور بودیم تا روی اون غذا گرم کنیم و منتظر باشیم تا حقوق را بگیریم و بخاری را درست کنیم.
مادر پدرم سعی بر این داشتند تا ما را سرگرم کنند و این شیرین ترین لحظه ایی بود که از آنها در ذهنم دارم چون فردای آن روز به مدرسه رفتیم و ازمون پرسیدن که شب گذشته رو چی کار کردید ما هم در پاسخ گفتیم که ما در اتاق خانه خودمان کمپینی راه اندازی کردیم و تا صبح اونجا بودیم، خوب برای همه عجیب بود اما من با تمام فقری که در دوران کودکی داشتم بدون هیچ کمبودی رشد کردم. همیشه شما مجبور نیستید برای اینکه زندگی جذاب تری داشته باشید پول بیشتری را هزینه کنید. خیلی ها پول زیادی دارند اما نمیتوانند خیلی از جذابیت ها را در زندگی روزمره خودشان داشته باشند.
واقعا باید بگم که پدر و مادرم به سختی کار میکردن و هنوز نمیدانم که چطور ماها را تونستن بزرگ کنند اما بعدها سعی کردم تا برم دنبال آرزویی که داشتم یعنی نویسندگی اما در این کار شکست خوردم و بعد رفتم تا یک مربی ورزشی بشم اما دوباره شکست خوردم و کمی بعد هم سعی کردم وارد عرصه سینما بشم، مهم اینه که من داشتم مبارزه میکردم تا موفقیت خودم را ببینم و جواب زحمات خانوادم رو بدهم. در ادامه همراه من باشید تا روش هایی برای افزایش درآمدتان را برایتان بگویم: