فرصت های خود را به کمک این چک لیست اولویت بندی کنید
یک فرصت تجاری را چگونه ارزیابی می کنید؟ این جهان مملو از مکانیسم های SWOT (تکنیکی مفید برای درک نقاط قوت و ضعف خود و همچنین شناسایی فرصت ها و تهدیدهای پیشرو) برای ارزیابی عرضۀ آتی یک محصول جدید، و همچنین قالب های ارزیابی فرصت برای بررسی یک پروژه از منظر اهداف تجاری کلی، تأثیرات مشتریان، پتانسیل استراتژیک و فوریت های رقابتی است. این قبیل ابزارها نقشی حیاتی در اکتساب ها، عرضه محصولات و ویژگی های جدید و حتی توسعه بخش های جدید کسب و کار شما دارند.
ولی فرصت های کوچکتر بیشماری را که هرروزه با آن مواجه می شوید را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا باید راجع به آن رویداد صحبت کنید؟ کتابی بنویسید؟ و یا در اجلاس سران استراتژی شرکت کنید؟
چندین سال پیش، یک شیوۀ اثربخش و سریع برای ارزیابی فرصت های روزمره از دان سولیوان- یکی از بنیانگذاران شرکت استراتژیک کوچ- آموختم و آن را نزد خود اصلاح و تعدیل کردم. شیوۀ مزبور را در عین حال به تیم ها و دستیارانم نیز آموزش دادم تا از آن به عنوان راهی برای پیش ارزیابی این موضوع استفاده کنند که آیا آن فرصت ارزش پیشنهاد دادن به من را دارد یا خیر.
برای رهبران و سازمان هایی که قابلیت های آنها بیش از فرصت هایشان است، چالش عبارتست از کشف مکفی فرصت های درست تا بتوانند به طور بهینه از آنها استفاده کنند. برای آنها، این ابزار تبدیل به یک بهینه ساز فرصت جهت ارزیابی، انتخاب و پیگیری ابتکاراتی با بالاترین رتبه بندی می شود.
ولی فرصت هایی که در اختیار اغلب رهبران و تیم ها قرار می گیرد بسیار بیش از آن مقداری است که بتوانند از تمامی آنها بهره گیری کنند. این سیستم برای آنها تبدیل به یک فیلتر فرصت می گردد که بتوانند با استفاده از آن به ارزیابی بهینه ترین کاربردهای زمان و منابع در دسترس بپردازند. من در استفاده از این استاندارد بسیار متبحر شده ام به گونه ای که این تکنیک تبدیل به محاسباتی شده که می توانم به طور ذهنی انجام دهم.
وقتی به فرصتی برمی خورید و یا به دنبال فرصتی جدید هستید، آن را طبق پنج فاکتور کلیدی طبقه بندی نمایید. هر آیتم را از 1- تا 5+ رتبه بندی کرده و امتیازتان را محاسبه کنید (توجه: شروع با 1- نشانگر آن است که برخی جنبه های یک پروژه کاملاً منفی هستند همانند صحبت کردن با مخاطبین یا صنعت اشتباه). این پنج فاکتور عبارتند از:
1. توانمندی
آیا این فرصت استعدادها و توانمندی های بالقوۀ شما را مورد استفاده قرار خواهد داد؟ درخصوص تصمیم گیری برای یک شرکت یا تیم، آیا این فرصت می تواند بزرگترین تمایزات و امتیازات شما را برای مشتریان برجسته سازد؟ در رابطه با خودتان چگونه؟ آیا می تواند بهترین و بزرگترین مهارت های شخصی تان را به معرض نمایش بگذارد؟ درخصوص خود من، ساده کردن پیچیده ترین ایده ها مهارتی است که آن را در خود پرورش داده و بقدری از آن لذت می برم که اگر پاسخ مثبت باشد، به آن امتیاز 4 یا 5 می دهم.
2. پاداش
در برخی موارد، پاداش وزن بیشتری از ملاحظات مالی دارد. برای مثال، امتیازی که من به صحبت با گروه کوچکی از نوجوانان در یک مرکز بحران می دهم بیش از امتیازی است که به یک گروه از مخاطبین بزرگ می دهم که حتی ممکن است درآمدی 6 رقمی را برایم به ارمغان آورد. تأثیر بر روی این نوجوانان در این مورد تبدیل به مزیتی می شود که ممکن است وزن آن بیش از جبران های مالی باشد.
تأثیر موج وار تصمیمات آنی را نیز در نظر بگیرید. در ملاحظات صرفاً تجاری، صحبت کردن با گروهی کوچک از افراد تأثیرگذار که احتمال خریدشان می رود، تأثیری بیش از صحبت کردن با گروه بزرگی از مخاطبین با حق الزحمۀ بالا دارد. البته زمانی که پاداش ها در هر دو سو بسیار بالا هستند، بهتر آنست که ببنید آیا برنامه یا زمان بندی شما اجازه می دهد تا از هر دو فرصت استفاده کنید یا خیر. امتیاز عددی دادن به فرصتی که می تواند منجر به نجات حتی یک زندگی شود دشوار است، ولی این جنبه از نظر من احتمالاً بالاترین امتیاز ممکن را دریافت می کند. از نظر پاداش درآمدی، اغلب به صحبت با مخاطبینی با تعداد 100 یا بالاتر با چشم انداز درست امتیاز بالای 5 اختصاص می دهم و برنامه ام را به گونه ای بازبینی می کنم که بتوانم از چنین فرصتی بهره گیری کنم.
3. رشد و ارتقا
نمی توانیم بدون اینکه از ناحیۀ راحتی خود بیرون بیاییم انتظار رشد حداکثری داشته باشیم، چرا که خارج از این ناحیۀ راحتی است که وقایع بزرگ رخ می دهند. مصاحبه یا صحبت با 100 پزشک یا متخصص مستغلات نیازمند آمادگی در حوزه ای است که هرگز پیشتر کامل راجع به آن مطالعه نکرده اید. آیا باید از این فرصت پیش آمده استفاده کنید و یا کاری انجام دهید که کاملاً در حوزۀ راحتی شما جای می گیرد؟ در مورد من، اگر فرصتی در اختیار من نهاده شود که مستلزم رشد من باشد، قطعاً به آن امتیاز 5 را می دهم.
4. افزایش بها
در کسب و کار مستغلات، افزایش بها اشاره به ارزش رو به افزایش یک دارایی دارد، درست همانند زمانی که ارزش منزل شما افزایش می یابد. به طور مشابه، در یک فرصت تجاری نیز افزایش بها به معنای افزایش ارزش برای مخاطبین یا مشتریان است. با ارزیابی افزایش بالقوۀ مشارکت، وفاداری و اشتیاق به خرید، می توانیم امتیاز مناسبی را به این فاکتور اختصاص دهیم. برای مثال، اگر جلسه ای برای آموزش عموم راجع به برنامه ریزی برای بازنشستگی، از منظر من 3 امتیاز داشته باشد، ولی اگر مخاطبین اشخاص میانسالی باشند که برای بازنشستگی آماده می شوند، پتانسیل آیندۀ رابطۀ کاری به قدری بالا هست که احتمالاً رتبۀ 5 را به آن اختصاص می دهم.
5. ارجاع
در حالت ایده آل دوست ندارم هیچ فرصتی به صورت تجربۀ یکباره یا بدون پیشرفت باشد. از همه بهتر فرصتی است که امکان فرصت های بیشتر را فراهم سازد همانند ارجاع به مشتریان جدید یا فرصت های جدید برای بازاریابی کسب و کار. برای مثال، اگر فرصتی برای سخنرانی در مقابل رهبران کسب کار یا پس اندازکنندگانی دارم که درخصوص برنامه ریزی برای بازنشستگی خود جدی هستند و یا در حال حاضر نیز بازنشسته هستند، ارزش این فرصت ارجاع ممکن است چندین برابر تعداد افراد موجود در اتاق باشد. بسته به کیفیت این همراستایی، امتیاز 4 یا 5 را به این فرصت می دهم.
از این فیلتر فرصت به قدری زیاد استفاده می کنم که محاسبۀ امتیاز در ذهنم بسیار ساده شده است. فرصتی که امتیاز آن 15 یا کمتر است، ارزش فکر کردن و لحاظ کردن را ندارد مگر اینکه برنامۀ کاری ام به قدر کافی باز باشد. ولی در مورد امتیاز 20 یا بالاتر، تصمیم واضح است: با قدرت تمام به پیش حرکت می کنیم.
وقتی برای اولین بار شروع به استفاده از این فیلتر فرصت می کنید، ممکن است بخواهید پنج فاکتور حیاتی را به عنوان یک یادآور فوری در یک مکان قابل رؤیت قرار دهید. ولی سرانجام این ارزیابی ممکن است به صورت عادت درآید و بدین ترتیب، سودآوری و اثربخشی شما به همراه تیمتان صعود خواهد کرد.
برگرفته از hbr