در طول تاریخ بازی های رایانه ای هر گاه که نامی از سبک وحشت و بقا به میان می آید، بدون شک نام سری عناوین Resident Evil که به نوعی سردمدار این ژانر هستند، در این میان می درخشد. سری عناوینی که از بدوِ تولدشان به یکی از محبوب ترین عناوین سبک وحشت بقا و کل بازی های رایانه ای تبدیل شدند و هیجان و استرس نهفته در آن ها به هیچ وجه در بازی دیگری حس نمی شد. تجربه بی نقص و ترسناک تلاش برای بقا در یک محیط ترسناک که تاریکی و موجودات خوفناک آن را احاطه کرده است و مشخص نیست چند ثانیه بعد چه چیزی در انتظارمان است، راز موفقیت این سری نسبت به دیگر رقبای خود بود. وقتی صحبت از شاهکاری به میان می آید که تقریباً چهار نسل است کابوس شبانه بازیبازان بوده و اکثر مخاطبان صنعت بازی های رایانه ای طرفدار دو آتیشه آن هستند، مسلماً سخت گیری ها بیشتر می شود و به هیچ وجه انتظار نمی رود شاهد پسرفت در فرنچایز مذکور باشیم اما باید قبول کرد که هر چند انتظار نداریم ولی افت و افول شاهکارها کتمان ناپذیر است. قضیه افول بازی های بزرگ، از همان ابتدا که صنعت بازی میان عامه مردم شناخته شد، همیشه وجود داشته است و بارها و بارها شاهد افول عناوین بزرگ و حتی شاهکار در این حوزه بوده ایم. تعداد زیادی از عناوین بسیار محبوب و بزرگ دچار چنین مشکلی شدند که مثال زدن آن ها ساعت ها وقت می طلبد! متأسفانه این مسئله درباره مجموعه بازی های معروف و پرطرفدار Resident Evil که یکی از با ارزشترین های سبک خودش یعنی سبک «وحشت و بقا» به حساب می آید، نیز صادق است. این سری نیز نتوانست از قضیه افت وحشتناک بازی های بزرگ فرار کند. «Resident Evil 5» دقیقاً همان نسخه از این سری پر زرق و برق بود که افت شدید این سری را آغاز کرد و مخاطبان لقب یک اکشن ادونچر محض را به آن دادند! در واقع این عنوان چیزی از نسخه ی قبلی خود کم نداشت و در خیلی زمینه ها بهتر نیز شده بود، اما وقتی نام وحشت بقا به میان می آمد «Resident Evil 5» حرفی برای گفتن نداشت. نه وحشتی، نه تلاش برای بقایی، تنها و تنها کشت و کشتار محض که پس از چند ساعت بازی باز از آن خسته می شد. هر چند که جدیدترین نسخه این سری تا حدودی توانست دل طرفدارانش را به دست آورد و دوباره تجربه ای زیبا از وحشت و بقا را برایشان رقم بزند! اما اکنون و در این مقاله روی صحبتمان با پنجمین نسخه اصلی این سری است. عنوانی که با تمام ابهتی که داشت، اما باز هم یک آبروریزی و پسرفت بزرگ از سوی خالق آن بود. سری Resident Evil همواره در میان بازی بازان به شاهکار میکامی معروف است، شاهکاری که در بازه زمانی جضور خود در اوج، عنوانی وجود نداشت تا با آن رقابت کند. اما واقعاً چرا نسخه ی پنجم و همچنین ششم برخلاف چهار نسخه اول، به یک شکست بزرگ تبدیل شدند؟ شاید عده ای این مسئله را به شینجی میکامی ربط دهند که پس از ساخت نسخه چهارم این سری، برای همیشه بار و بندیل خود را بست و از کپکام خارج شد که این دلیل اصلا بیراه نیست و به واقع در افت این سری نقش مهمی داشته است. پیشنهاد می کنم در ادامه مطلب نقد و بررسی Resident Evil 5 با ما همراه باشید تا به دلایل شکست نسبی و نکات مثبت و منفی پنجمین Resident Evil بپردازیم.
داستان و نحوه ی روایت آن بدون شک یکی از مهم ترین قسمت های اصلی یک بازی می باشد. قسمتی که اگر خوب کار شود و مملو از پیچش های داستانی حساس و از یاد نرفتنی باشد، بدون شک آن بازی میان طرفداران محوبیت زیادی پیدا خواهد کرد. سری عناوین «Resident Evil» از همان ابتدا روایت خوب و پرجنب و جوشی را به تصویر می کشیدند و روایتگر داستان های جذابی بوده اند. طبق روال پنجمین نسخه ی سری مذکور نیز از داستان سرایی خوبی بهره می برد و برخلاف قبل، نویسندگان این سری یکی از کشور های غرب آفریقا را مقصد اصلی پنجمین جهنم این سری را برگزیده اند. این دفعه وارد قاره ی آفریقا می شویم، زمانی که جهنم زامبی ها به دنیای سوزناک آفریقا کشیده شده بود. در واقع این قاره نیز قربانی حملات تروریستی و بیولوژیکی از سوی یک گروه مخرب شده است. پس از آن که لیان اس کندی، قهرمان نسخه ی چهارم گزارشاتی از شیوع ویروس مخربی در روستاهای کشور اسپانیا را دربافت کرده بود، اکنون نیز چندین مورد از دیوانگی و حملات مردم شهر در بعضی نقاط غرب قاره ی آفریقا گزارش داده شده است، اما این بار لیان حضور ندارد و قهرمان آشنای دیگری را در بازی داریم. همانند نسخه ی قبل بازی درباره ی زامبی های مضحک سری می باشد که گاهاً میان آن ها غول های بزرگی نیز دیده می شود و در دل این جهنم سوزناک زامبی ها قهرمانی سلاح به دست حاضر است یک تنه وارد این جهنم سوزناک شود. پس از سه نسخه غیبت، کریس ردفیلد، قهرمان محبوب سری، شخصی که در نخستین نسخه از این سری حضور پر رنگی داشت و محال است دنیای «Resident Evil» را بدون او تصور کنیم، در نسخه ی پنجم شخصیت اصلی می باشد. کریس پس از آخرین مأموریت خود، قدرتمند تر از قبل بازگشته و از همان ابتدای بازی مشخص می کند که هدف وی یافتن جیل و وسکر است. در طول بازی می فهمیم که دو شخص مذکور به گونه ای گمشده محسوب می شوند و حال کریس ردفلید به شواهدی که حاکی از حضور آن دو در نیجریه می باشد دست یافته است. البته باید گفت روایت بازی کش و قوس های مخصوص به خود را دارد که با تجربه ی بازی در طول زمان آن ها را درک می کنید.
جالب است بدانید در نسخه ی پنجم دیگر با آن کریس ردفیلد بی تجربه طرف نیستیم! بلکه با مأمور ویژه ای طرف هستیم که در کنار آن شخصیت های جدید زیادی نیز در بازی حضور می یابند که البته بازی هر به هر یک از آنان به خوبی می پردازد و گاهاً از میان دیالوگ ها می توان شخصیت های بازی را تا حدودی شناخت. گذشته از این مورد، اکثر جریانات بازی در قالب میان پرده ها به تصویر کشیده می شود و با اینکه در طول بازی تعداد این میان پرده ها زیاد است، اما کماکاً نحوه ی پرداختن به داستان بازی عمق زیادی ندارد و چندان مخاطب را با خود در گیر نمی کند. داستان خیلی کلیشه ای آغاز می شود و البته اندکی زیبا به پایان می رسد. شاید تنها نکته قوت داستان این نسخه، حضور شخصیت های معروف و محبوب سری است که از حق نگذریم انصافاً ماجراجویی زیبایی را نیز رقم می زنند، اما غیر از این موارد داستان بازی چیز خاصی برای گفتن ندارد. در کنار این ها سازندگان در این نسخه سعی داشته اند تا با قرار دادن یک دوست و همکار برای شخصیت اصلی اندکی حس و حال جدیدی به داستان بازی ببخشند، اما خب در این زمینه چندن موفق نبودند. به مانند دیگر نسخه های سری شخصیت های این نسخه نیز به معنای واقعی کلمه، پایه و اساس آن هستند و هر کدام از آن ها نمونه های مثال زدنی از جذابیت در خلق شخصیت در بازی می باشند. اما گذشته از این موارد، با آنکه مراحل اولیه بازی اندکی کلیشه ای روایت می شود، در اواخر، بازی حس حال خاصی به خود می گیرد و پر هیجان تر می شود. به عبارتی سازندگان سعی بر این داشتند که با ایجاد تغییراتی در نحوه روایت داستان، آن را متفاوت تر به تصویر بکشند که جالب است بدانید بازی در این زمینه موفق بوده است، اما به اصل و پبکره داستان بازی لطماتی نیز زده است.
قطعا در سری عناوین «Resident Evil» گیم پلی مهم ترین فاکتور است و نقش زیادی در موفقیت بازی دارد. پس از انقلاب «Resident Evil 4» در زمینه گیم پلی و خلق نوع جدیدی از شوتر سوم شخص و دوربین روی شانه زمان تیراندازی که سبب جلب رضایت منتقدان شد، سازندگان نیز باری دیگر برای ساخت گیم پلی نسخه پنجم تصمیم گرفتند از همان فرمول استاد میکامی استفاده کنند. «Resident Evil 5» در زمینه ی گیم پلی انصافاً توانست بار دیگر توجه منتقدان را به خود جلب کند، اما آنچه که بازی را نسبت به نسخه قبلی خود در سطح پایین تری قرار می داد، نبود مکانیزم ترس و تلاش برای بقا در بازی بود. در نسخه چهارم مخاطب حس می کرد که هر لحظه ممکن است با جمله ی “شما باختید” روبرو شود و با ترس و لرز پیش می رفت که این مورد یکی از زیبا ترین المان های آن نسخه بود. اما در نسخه پنجم ابن موضوع از تعادل خارج شده است و به قدری مهمات در دسترس است که بعید می دانم لحظه ای بدون مهمات در بازی پرسه بزنید. البته دشمنان بازی نسبت به قبل قدرتمندتر شده اند و حرکاتی که انجام می دهند اصلا قابل پیش بینی نیست و بسیار سریع به شما صدمه می زنند که این مورد به لطف هوش مصنوعی بازی امکان پذیر شده است. در بازی باید دل به دریا زده و دست به کشتار زامبی ها بزنید و هر لحظه درگیر اگشن بسیار زیاد بازی باشید. «Resident Evil 5» در محیط های مختلفی روایت می شود که نسبتاً بزرگ هستند و در هر گوشه از آن می توان به مهمات زیادی دست یافت. به مانند نسخه چهارم تنوع سلاح ها در ابتدای بازی بسیار کم است و با چرخش در محیط بازی، دقیقاً مکان هایی که نقشه ی بازی علامت زده است، می توان به صندوق هایی رسید که سلاح های قدرتمندی در آن ها وجود دارد. البته تعداد این سلاح ها محدود است. همچنین به مانند نسخه های قبل می توان با جمع آوری مقدار معینی سکه، سلاح های موجود در بازی را ارتقاء داد که نقش مؤثری در آسان تر شدن بازی دارند. این را هم اضافه کنیم که با چندین بار به اتمام رساندن بازی، سلاح های جدیدی به شما تعلق خواهد گرفت و در کنار آن ها می توان به نسخه با مهمات نا محدود برخی سلاح های بازی دست یافت. برای بار نخست کنترل کریس را بر عهده دارید و تا آخر بازی نیز همین روند ادامه خواهد داشت، پس از یک بار به پایان رساندن آن، می توان بازی را با «Sheva Alomar»، همراه و همکار کریس، آغاز کرد. این قسمت چندان جالب از آب در نیامده است و جذابیت خاصی ندارد. همچین باید اضافه کرد که اگر می خواهید تجربه ی زیبایی از این بازی داشته باشید، بهتر است کار خود را از درجات بسیار سخت آغاز کنید. اما موضوع اصلی آن است که «Resident Evil 5» به جای آن که یک عنوان «وحشت و بقا» باشد، بیشتر به یک اکشن ادونچر محض تبدیل شده است و هر چقدر هم درجه سختی بازی بالا باشد، تأثیر خیلی چشمگیری بر بهتر شدن گیم پلی و تبدیل شدن آن به یک وحشت بقا آن ندارد. تلفیق دو سبک اکشن و وحشت و بقا، فرمول موفقیت این سری بود، اما این دفعه مسئله فرق می کند. «Resident Evil 5» دقیقاً همان صحنه جنگ است که گاهاً شبیه «Call Of Duty» می شود. منتها با این تفاوت که با زامبی ها طرف هستیم. این موضوع در آن زمان نه تنها به مذاق منتقدان خوش نیامد و سبب بازخورد های منفی از سوی آنان شد، بلکه کاهش سود آوری شرکت ناشر را نیز به همراه آورد. البته از حق نگذریم که گیم پلی «Resident Evil 5» در زمینه اکشنی که ارائه می دهد انصافاً خوش ساخت است و به مانند نسخه قبلی لذت های خود را دارد.
همانطور که پیش تر نیز بیان کردیم، گیم پلی بازی به طرز غیر قابل انکاری به نسخه قبلی خود شباهت دارد و این مسئله چندان نیز بَد نیست زیرا که گیم پلی نسخه قبلی یه واقع تکمیل و همه چیز تمام بود اما با این تفاوت که نسخه چهارم با زیبایی تعادل بین اکشن و وحشت بقا را برقرار کرده بود. تغییراتی در این بازی انجام شده اند که از مهم ترین آن تغییرات می توان به تغییر جلوه های متفاوت محیط و دشمنان اشاره کرد. همچنین در بازی اصلا شاهد شخصی سازی بسیار پیشرفته نیستیم. در حقیقت، تنها هدف شما در بازی زنده ماندن است که چندان نیز کار دشواری نیست و وقتی مثلا با تلاش برای زنده ماندن در نسخه سوم آن را مقایسه می کنیم مثل یک شوخی به نظر می رسد. شما باید از دشمنان بازی بگذرید و مراقب تله های اعصاب خورد کن بازی نیز باشید. گاهی اوقات در مکانی که حتی فکرش را هم نمی کنید تله ای وجود دارد که به معنای واقعی کلمه شما را غافلگیر می کند. همچنین می توانید از تله ها بر عیله دشمنان استفاده کنید و در صورت امکان اصلا پا به فرار گذاشته و بیخیال کشتن آن ها شوید. چه تصمیم به صرفه جویی در مصرف مهمات بگیرید و چه نه، کم تر پیش می آید که بدون مهمات در محیط بازی پرسه بزنید، پس در این زمینه جای هیچ نگرانی نیست. اکشن بازی نسبت به قبل زیاد تر شده است و این برای طرفداران بازی بسیار بد است چراکه تجربه گیم پلی «Resident Evil 5» انصافاً مخاطب منتظر رزیدنت اویل را نا امید می کند و به واقع اگر این بازی نام دیگری داشت یکی از برترین بازی های سال بود اما این قرار بوده است تا رزیدنت اویل باشد. انگار نه انگار که «Resident Evil 5» نام سبک «وحشت و بقا» را یدک می کشد! در کنار این مسئله معماهای زیبایی که در نسخه ی چهارم این سری وجود داشت در نسخه ی پنجم به مقدار بسیار کمی وجود دارد و اصلاً نیز نمی توان نام آن را معما گذاشت! می دانیم که در نسخه های گذشته بیشتر ترسی که به مخاطب القا می شد از طریق حملات ناگهانی، شوک ها و استرس ناشی از نداشتن مهمات کافی برای پیش بردن بازی بود که تمامی مواردی که ذکر کردیم در این نسخه وجود ندارند. در آخر نیز باید گفت هوش مصنوعی بازی نسبت به نسخه های قبلی پیشرفت زیادی داشته است و حال دشمنان در بازی به هر صدایی حساس هستند و هر کجا باشید سریعاً متوجه حضور شما می شوند. در کل گیم پلی «Resident Evil 5» تجربه ای از سبک وحشت و بقا» نیست! بلکه یک اکشن ادونچر و یک شوتر سوم شخص محض است!
گرافیک بازی نیز در مقایسه با عناوینی که در سال ۲۰۰۹ انتشار یافتند در حد قابل قبولی قرار دارد و مشکل خاصی در آن دیده نمی شود. هر چند تعدادی مشکلات فنی نظیر دیر بارگذاری شدن بافت های دور دست و دیگر باگ های گرافیکی در آن مشاهده می شود که حتماً باید آپدیت های ارائه شده را نصب نمایید تا بر طرف شوند. انجین گرافیکی استفاده شده در بازی، «امتی فریمورک» (MT Framework) نام دارد که کارکنان شرکت ««کپکام» (Capcom) آن را ارتقاء داده و توانسته اند یک موتور گرافیکیِ متوسط را پیشرفته تر کنند. (از این انجین پیش تر در ساخت «Devil May Cry 4» نیز استفاده شده بود) از نکات منفی گرافیک بازی که بگذریم، باید گفت که یکی از نکات مثبت «Resident Evil 5» در این بخش، میتوان به طراحی قابل قبول محیط، نورپردازی های عالی و مثال زدنی اشاره کرد. در واقع طراحی بسیاری از محیط ها چشم نواز است و می توان بخش طراحی محیط این بازی را عالی در نظر گرفت. سایه زنی ها نیز بسیار خوب کار شده اند و مشکل خاصی ندارند. در حقیقت باید گفت طراحی زیبا و بدون مشکل بازی یکی از بزرگ ترین نکات مثبت این بخش می باشد. در کل هر چه که در بازی وجود دارد و با کیفیتی که از لحاظ بصری شاهد هستیم، مشخص است که نتیجه تلاش بسیار زیاد طراحان بازی می باشد که سعی کرده اند نقصی در کارشان دیده نشود که خوشبختانه همینطور شده است و در بخش گرافیک مشکل خیلی حادی وجود ندارد. صداگذاری و موسیقی بازی نیز در حد قابل قبولی قرار دارد و ریتم آن کاملا متناسب با گیم پلی بازی می باشد، هر چند نباید از «Resident Evil 5» توقع یک موسیقی فراموش نشدنی را داشته باشید، اما به هر حال صداگذاری آن به هنگام مبارزه با دشمنان بازی، هیجان آن را دو چندان می کند. همانطور که می دانیم صداگذاری بازی، نبردها را بهتر جلوه میدهد و همچنین شنیدن صدای آشنای شخصیت ها و دیالوگ های آنها به دلیل کیفیت عالی صداگذاری، بدون شک برای بازی بازان بسیار دلچسب می باشد. اما بهتر است بدانید که به هنگام مبارزه با دشمنان هیچ موسیقی پخش نخواهد شد و تنها صدای دشمنان بازی به گوش می رسد. همچنین جای دارد ذکر کنیم در زمینه صداگذاری بازی پیشرفت هایی موفق نسبت به نسخه های قبلی داشته است.
«Resident Evil 5» با اینکه از ریشه های اصلی سری دور شده بود، اما جذابیت خاصی نیز داشت. نبود حس ترس آن هم در یک عنوان رزیدنت اویل بازی را ناقص کرده و بازی تبدیل به یک اکشن محض شده بود. در «Resident Evil 5» ایده های جالب فراوانی وجود داشت که متاسفانه خوب پیاده سازی نشده بودند وگرنه بازی پتانسل بسیار بالایی برای خلق شدن یک رزیدنت اویل افسانه ای داشت. مشخص بود که تیم سازنده ایده های خوبی برای این نسخه داشتند که خوب به ثمر ننشسته اند اما این موضوع را نیز نمی توان کتمان کرد که به هر حال پنجمین نسخه این سری، هیجان خاص خود را دارد و یک بار تجربه آن لذت منحصر به فردی را برای بازی بازانو مخصوصا اکشن دوستان رقم می زند. مشخص است که «Resident Evil 5» بیشترین ضربه خود را از بخش گیم پلی و حذف تقریبا کامل المان های وحشت بقا می خورد. در نهایت اگر تصمیم داشتید در طی روزهای پیش رو نگاهی به گذشته بیندازید و اندکی هوس کردید بازی های گذشته را برای بار دیگر تجربه کنید، پیشنها ما به شما می تواند «Resident Evil 5» باشد مخصوصا با توجه به این که نسخه نسل هشتمی بازی نیز منتشر شده است.