نقد و بررسی فیلم Beguiled
به راستی که انسانهای اطراف ما در مواجهه با موقعیتهای غیرمنتظره تا چه حد میتوانند از خود رفتارهای جنونآمیز نشان دهند؟ وقتی که دستهای از انسانها به مرز عمیقی از سرکوب تمایلات و احساسات خود برسند تا چه حد میتوانند بر افراد مختلفی که با آنها مواجه می شوند اثرگذار باشند؟ از موضوعاتی که به طور گسترده در روانشناسی مدرن و به طور ویژه در دیدگاه «زیگموند فروید» روانشناس مشهور بنیانگذار شیوه روانکاوی مورد بررسی قرار میگیرد تاثیر ناکامیها و بازخوردهای ناموفق کنشهایی است که برای هرشخصی در دوران حیات و مخصوصاً در دوران کودکی رخ میدهد. Beguiled (اغوا شده) نام یکی از جدیدترین آثار سینما و سایکودرامی با ارزش به کارگردانی «سوفیا کاپولا» است که قصد بررسی آن را داریم.
اولین بار در جشنواره کن امسال بود که فیلم Beguiled که اقتباسی از کتاب ۱۹۶۶ توماس کالینن بود بر پردههای نقرهای جشنواره نقش بست و به سرعت نیز توانست دلهای منتقدین را با خود همراه کند و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره را برای «سوفیا کاپولا» به ارمغان بیاورد، البته اقتباس دیگری از این کتاب هم در سال ۱۹۷۱ به کارگردانی «دان سیگل» و بازی «کلینت ایستوود» صورت گرفته بود که فیلم پیش روی ما از بسیاری جهات به آن وفادار نیست، به نوعی میتوان از گفته خود کارگردان در این زمینه استفاده کرد که در مصاحبهای گفته بود که قصد من در این فیلم نشان دادن وقایع داستان از دیدگاه زنان بوده است که راجع به آن صحبت خواهیم کرد.
فیلم با نشان دادن صحنهی گشتن یکی از دختران یک مدرسه دینی در جنگل که حال به دلیل حوادث جنگ داخلی جمعیت آن به انگشتان دست هم نمیرسد شروع میشود که درهمان اثنا و میان دخترک، مردی زخمی (با بازی کالین فارل) را که در زیر درختی افتاده است مشاهده میکند و او را به داخل مدرسهشان میبرد که به دلیل خالی شدن آن از دانشآموزان توسط خانم مارتا فارنزوث (با بازی نیکول کیدمن) اداره میشود و با ورود مرد زخمی به آن مدرسه چرخ وقایع داستان رونق میگیرد. مرد زخمی که دختربچه داستان «ایمی» او را به مدرسه میآورد دارای شرایطی وخیم است و به کمک سریع زنان مدرسه نیاز دارد و از طرفی برای آن ها دشمن محسوب میشود اما اخلاق مداری مسیحی آنها باعث میشود به وی کمک کنند و او را از مرگ حتمی نجات دهند. اما آنها تصمیم می گیرند که اورا به محض رد شدن نیروهای نظامی تحویل قانون بدهند. روزها میگذرد و «جان مک برنی» همان مرد زخمی بهبود مییابد و متوجه میشود که در آن محل مورد توجه دختران و زنان مدرسه قرار گرفته است. البته او از این موضوع سرخوش است و رفته رفته همین موضوع باعث میشود که زنان از تحویل او به نظامیان خودداری نمایند، اما «جان» متوجه این موضوع نمیشود که اکنون درخطر بزرگتری قرار گرفته است و حال او آماج احساسات سرکوب شدهی زنان و دختران جوانی است که به دلیل جنگ از روال طبیعی زندگی محروم شدهاند. جان به مرور زمان خود را بیشتر در دل شخصیتهای زن ما جا میکند و سرانجام در یک اتفاق که محصول اعمال متقابل شخصیتهای ماست او پای خود را از دست میدهد و این موضوع را نیز از چشم زنان میبیند و به نوعی پارانویا و بدبینی دچار میشود. رفته رفته رفتارهای خصمانه او منجر به کشته شدنش توسط زنان داستان میشود.
خانم مارتا:اقامت سرجوخه مک برنی به ما درس بزرگی یاد داد،این موضوع که دشمن به عنوان یک شخص اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم
نهایتاً اگر نگاهی گذرا به ضربآهنگ فیلم داشته باشیم میتوانیم به این نکته پی ببریم که شخصیت مرد ما قربانی تزویر و حریص بودن شخصیت های زن داستان میشود گرچه آنها درگفتار، خود را پایبند به اصول اخلاقی میدانند و از کشتن «جان» که به دلیل از دست دادن پای خود عصبانی است به هر روش فیزیکی خودداری میکنند اما در کمال خونسردی وی را مسموم میکنند و مردن او را تماشا میکنند و حتی به ذهنشان هم خطور نمیکند که این رقابت و حرص آنها بود که او را را به این وضع کشاند و از سوی دیگر «جان» نیز در اتفاقی که برایش میافتد موثر است و رفتارهای او نیز در تحریک احساسات زنان داستان نقش دارد.
در نگاه روانشناختی تمام شخصیتهای ما حتی «ایمی» ۱۱ ساله اسیر خواستهها و درونیات سرکوب شده خود هستند و در نقطهای ناچاراً مجبور به بروز آن میشوند که در نهایت به قتل یک شخص می انجامد.
همانطور که پیشتر نیز اشارهای به آن کردم از تفاوتهای اصلی این اثر با محصول مشابه سال ۱۹۷۱ مانور و تاکید اصلی داستانی برشخصیتهای مونث آن است که ما در بیشتر صحنهها اتفاقات را از دید آنها میبینیم و تفسیر میکنیم که این موضوع به فیلم مایه فمینیستی بیشتری بخشیده است.
بازیگری شخصیتهای مختلف فیلم بسیارعالی و مورد قبول است و از جمله آنها میتوان بازی عالی «ال فنینگ» جوان در نقش دخترعبوس و تازه بالغ داستان(آلیشیا) و یا «کریستن دانست» در نقش «ادوینا» را مثال زد. موسیقیهای فیلم نیز توسط گروه Phoenix ساخته شده و به خوبی با فیلم همرنگ شده است.
فیلم «اغوا شده» درامی زیبا و ارزشمند با رگ و ریشههای روانشناختی است که میتوان آن را به دفعات متعدد تماشا کرد و هربار آنرا از زاویه دید و جنبه متفاوتی مورد تحلیل قرار داد زیرا فیلم تلاش نمیکند در دید مخاطب از جدال سیاه و سفید دم بزند و خوب و بد را به نبرد باهم بکشاند و یا حتی قهرمانی را برای داستان خود تعریف کند، بلکه تلاش میکند تاثیر رفتارهای متقابل و شکل گیری عقدههای درونی بر محیط و اطرافیان را به تصویر بکشد و اینکار را نیز به نحو احسن انجام میدهد تا شات پایانی خود را به یکی از تفکربرانگیزترین صحنههای چند اخیر سینما تبدیل کند.