نقد و بررسی بازی Killer7
«گویچی سودا»، ملقب به «سودا 51»، همواره از استایل هنری متفاوتی در آثار خود استفاده میکند و این امر در تمامی عناوین گرسهاپر نیز مشهود است. وی که به عنوان یکی از متفاوتترین بازیسازان سرزمین آفتاب شناخته میشود با کارگردانی Flower Sun and Rain محبوبیتی نسبی کسب کرد و عنوانی جذاب در زمینه روایت داستان ارائه داد. اثر فوق تا پیش از انتشار بر روی DS تنها در ژاپن قابل دسترس بود و بازیکنان خارج از این منطقه از تجربه آن محروم ماندند. با گرایش عنوان بعدی «گویچی سودا» به ژانر اکشن، اثری با نام Killer7 پا به عرصه این صنعت گذاشت و نقطه عطف کارنامه وی نام گرفت. Killer7 سکوی پرتابی برای موفقیت «سودا 51» بود و توانست او را به چهرهای آشنا برای مخاطبان ویدیو گیم تبدیل کند. این بازی در سال 2005 برای گیمکیوب و پلیاستیشن 2 (که نقد نگاشتهشده بر اساس این نسخه صورت گرفته است) انتشار یافت و همانند دیگر عناوین گرسهاپر خط مشی متفاوتی ترسیم کرد.
Killer7 از بعد داستانی در زمره برترینهای این صنعت قرار میگیرد، اما روایت آن قطعا برای بسیاری از بازیکنان مجهول خواهد بود. نقطه قوت این بخش اما از مجهول بودن آن نشات میگیرد. روایت داستان در چهارچوبی متفاوت صورت گرفته و به علت پیچیده بودن این فاکتور در Killer7، اتکا به دیالوگ و نامههای جمعآوریشده تضمینکننده درک کامل از شالوده داستان نخواهد بود و ناپدید شدن برخی از شخصیتهای در حال گفتگو نیز مخاطب را به فکر فرو میبرد. در Killer7 نمیتوان به طور کامل از حقیقی بودن برخی شخصیتها اطمینان حاصل کرد و در این میان تنها برداشت شخصی مخاطب است که داستان را شکل میدهد. این امر نه تنها سبب آشنایی بازیکن با برخی از بخشهای داستان نمیشود، بلکه اختلافات قابل توجهی میان دیگر مخاطبان این اثر رقم خواهد زد، به گونهای که برداشتهای مختلف بازیکنان منجر به مطرح کردن تئوریهای متفاوتی شده است. داستان Killer7 با همکاری «سودا 51» و «شینجی میکامی» شکل گرفته و کالبدشکافی آن از حوصله این مطلب خارج است، اما از دیدگاه نگارنده عدم استفاده درست از تکنولوژی و به کارگیری آن در زمینه نابودی بشر و انتقاد کوبنده از آمریکا از پیامهای اصلی Killer7 به شمار میروند.
تکنولوژی پیشرفت کرده و به دنبال آن موجوداتی جهشیافته به نام Heaven Smile پا به دنیا گذاشتهاند. سلاح اصلی آنها خودکشی بوده و با خنده جنونآمیز خود افراد بسیاری را به کام مرگ میکشانند. Heaven Smileها پس از خندهای ترسناک سریعا منفجر خواهند شد و از این رو شباهت زیادی به کامیکازههای ژاپنی دارند. درواقع هیچ اسلحه مرگباری در اختیار این موجودات نیست و تنها به واسطه یک انفجار، دیگران را طعمه خود قرار میدهند؛ امری که نابودی آنها را نیز به همراه خواهد داشت.
بازی روایتکننده داستان هفت قاتل است که تنها راه مقابله با تروریستها محسوب میشوند. نام تمامی این هفت قاتل به Smith ختم شده و گروهی به نام Killer7 را تشکیل میدهند. گارسین اسمیت رهبر این گروه است و خود تحت فرمان شخصی به نام هارمان اسمیت است؛ پیرمردی فلج که بر روی صندلی چرخدار قرار دارد، اما دستورهای بیشمار او به گارسین چهره تاریکی از وی به نمایش میگذارد.
با شروع بازی میتوان کنترل تمامی اعضای این گروه هفتنفره را بر عهده گرفت و با شیوه دلخواه اکشن آن را تجربه کرد. بدون هیچ اغراقی باید اظهار داشت که گیمپلی بازی Killer7 یکی از خلاقانهترین و در عین حال عجیبترین نمونههای موجود در این صنعت است. فرم گیمپلی بازی را میتوان به یک شوتر ریلی تشبیه کرد، با این تفاوت که کنترل شخصیتها در دسترس بازیکن قرار دارد. مخاطب تنها از مسیرهایی از پیش تعیینشده قادر به پیشروی در محیط خواهد بود و میتواند هنگام ورود به نقاطی که به چند مکان مختلف ختم میشوند، مسیر مورد نظر را انتخاب نماید. برای درک بهتر، یک عنوان ریلی را در نظر گرفته و قابلیت کنترل شخصیت در مسیرهای دلخواه را به آن اضافه کنید، حال به ترکیب بدستآمده، مسیرهای متعددی بیفزایید تا معجونی به نام Killer7 شکل بگیرد.
در برخورد با Killer7 مخاطب به این امر پی خواهد برد که عناوین تجربهشده توسط او چیزی بیش از یک اثر تقلیدی نبودهاند و «سودا 51» با کارگردانی این عنوان تمامی ساختارهای گیمپلی را در هم شکسته. با تکامل بازیهای ویدیویی، برخی از مکانیکها به یک استاندارد بدل شده و استفاده آنها توسط بسیاری از سازندگان صورت میگیرد؛ پناهگیری سری Gears of War و یا احیای سلامتی عناوین شوتر در شمار زیادی از عناوین امروزی قرار دارند و کنترل شخصیتها با استفاده از آنالوگ استیک سمت چپ، یک امر متداول محسوب میشود. بازی Killer7 اما هیچکدام از ویژگیهای یک اثر اکشن ادونچر را به ارث نبرده و عنوانی سراسر نوآورانه است.
قبل از مواجهه با Killer7 باید تمامی کلیشههای موجود در یک بازی ویدیویی را از ذهن خود خارج کرده و برای تجربهای نو در دنیای تاریک آن قدم بگذارید؛ شخصیتها با آنالوگ استیک هدایت نمیشوند و مکانیکهای گیمپلی کاملا متفاوت است. اسمیتها با فشردن دکمه X در مسیرهای از پیش تعیینشده حرکت میکنند و با D-Pad پایین و یا دکمه مثلث به عقب برمیگردند. هرکدام از آنها اسلحه متفاوتی در اختیار داشته و از نظر سرعت دویدن و عکسالعمل از یکدیگر متمایز هستند. پس از گذراندن Toturial (که به صورت اختیاری در دسترس قرار میگیرد و اجباری در انجام آن وجود ندارد) بخش داستانی آغاز یافته و با گونههای مختلف Heaven Smileها به مبارزه خواهید پرداخت. دوربین به طور پیشفرض در حالت سوم شخص قرار دارد، اما در بخش اکشن، بازی به یک عنوان اول شخص تغییر هویت داده و امکان حرکت شخصیتها را از بازیکن سلب میکند. جایگذاری دوربین، حس سینمایی خاصی به Killer7 هدیه کرده و کنترل اسمیتها در طول گیمپلی تفاوت زیادی با کارگردانی سکانسهای سینمایی ندارد، به خصوص اینکه HUD بازی تنها قطبنما و میزان سلامتی را در بر میگیرد تا وجهه سینمایی آن فرصت بیشتری برای خودنمایی پیدا کند.
اکشن بازی با وجود سادگی خود، شدیدا جذاب بوده و با استفاده از لرزش کنترلر هیجان خوبی به آن تزریق کرده است. Heaven Smileها با خندیدن، حضور خود را اعلام میکنند و این مهم مشخصکننده نزدیکی آنها در پیرامون مخاطب است. پس از شنیدن این صدای وهمبرانگیز باید محیط را اسکن کرده و با پدیدار شدن آنها اکشن بازی را لمس کنید. تفاوت فاحشی که میان اسمیتها و این موجودات وجود دارد عدم دسترسی آنان به سلاح گرم است و امری که باعث چالشبرانگیزشدن مبارزات شده شباهت آنها به کامیکازههای ژاپنی است که پیشتر نیز به آن اشاره شد.
با مشاهده Heaven Smileها باید سریعا اسلحه را آماده کرده و با اسکن محیط به سمت آنها شلیک کنید. در صورت نزدیک شدن این موجودات به سوی مخاطب، صدای خنده اغراقآمیزی به گوش میرسد که این عامل انفجار آنها را در پی داشته و میزان سلامتی بازیکن را کاهش میدهد. برای بازیابی سلامتی هیچ آیتمی در دسترس نیست و تنها خونهای بدستآمده راهگشای بازیکن خواهند بود که از نابودی Heaven Smileها حاصل میشوند. با از بین بردن هریک از این موجودات مقداری خون جمعآوری خواهید کرد که میزان مشخصی از آنها به تشکیل یک لوله آزمایشی مملو از خون میانجامد و میتوان آنها را در جهت احیای سلامتی به کار گرفت. دشمنان دارای نقاط ضعفی هستند که بر روی بخشهای به خصوصی از بدن آنان قرار گرفته و با تیراندازی به این نقاط، شانس بیشتری برای کسب لولههای خونین خواهید داشت. آنها طراحی انعطافپذیری دارند و بعضا میتوان با شلیک به دست و یا سر Heaven Smileها آنان را نقص عضو کرد که این امر نیز در کسب خون بیشتر تاثیرگذار خواهد بود.
کارایی خونهای جمعآوریشده تنها به بازیابی سلامتی محدود نمیشود و میتوان با استفاده از آنها دستخوش تغییراتی در سیستم گیمپلی اعمال کرد. Killer7 در استفاده از لولههای خونین دو انتخاب مختلف پیش روی بازیکن قرار میدهد که طی آن باید از میان احیای سلامتی و استفاده از توانایی ویژه اسمیتها، تصمیم مورد نظر را اتخاذ کنید. بازیابی سلامتی قطعا عنصر مهمی در پیشروی بازی است، اما ایجاد تغییرات در دو بخش اکشن و معمایی از اهمیت بالایی برخوردار بوده و بکارگیری آن تاثیر زیادی بر روند گیمپلی خواهد گذاشت.
هرکدام از اعضای گروه Killer7 مهارت مخصوصی دارند که این موضوع به روند بازی تنوع بخشیده و سبب پررنگشدن وجه معمایی آن میشود. جدای از گارسین اسمیت که در کنار شش شخصیت دیگر، گروه Killer7 را شکل میدهد، تمامی اعضای این گروه در طول بازی قابل انتخاب بوده و تقریبا در هر بخش از گیمپلی امکان سوییچ میان آنها وجود دارد؛ Mask De کشتیگیری ماهر است و تنها راه موجود برای جابجایی اشیای سنگین و نابودی موانع محسوب میشود، Coyote برای منتقل شدن به نقاط مرتفع و غیرقابل دسترس و همچنین بازکردن درهای قفلشده انتخاب مناسبی است و از طرفی دیگر Kevin با توانایی ناپدیدشدن خود چاشنی مخفیکاری بازی را افزایش داده و انتخاب آن برای گذر از برخی مکانها تصمیم معقولی خواهد بود. امکان سوییچ میان تمامی این شش قاتل وجود دارد، اما برای کنترل گارسین اسمیت باید به اتاق هارمان منتقل شده و سپس به انتخاب او بپردازید؛ در این حالت امکان جابجایی میان دیگراسمیتها امکانپذیر نیست و تنها قادر خواهید بود کنترل این شخصیت را بر عهده بگیرید.
در Killer7 هرگز نمیتوان با اتکا به یک قاتل مراحل را پشت سر گذاشت و سازندگان بالانس مناسبی در این زمینه برقرار کردهاند؛ درواقع هیچکدام از شخصیتها نسبت به دیگری برتری ندارند و کارایی خود را در طول گیمپلی نشان خواهند داد. گارسین اسمیت، هرچند اسلحه ضعیفی در اختیار دارد، اما زنده ماندن شش قاتل تحت فرمان او به این شخصیت مرموز وابسته است؛ در صورت کشته شدن با هریک از این شش قاتل، بازی بدون حضور شخصیت کشتهشده جریان مییابد و شخصیت به قتلرسیده از لیست اسمیتهای قابل انتخاب حذف خواهد شد. حال برای احیای مقتول باید از گارسین اسمیت کمک گرفت و با کنترل او به سمت جسد، شخصیت کشتهشده را به بازی بازگرداند. ایده سازندگان برای طراحی گیمپلی قابل تحسین است و مکانیکهای گنجاندهشده در آن به جز عمقبخشیدن به اکشن بازی، وجه معمایی آن را تقویت میکند.
معماهای بازی به گیمپلی آن ریتم داده و با تواناییهای مختلف اسمیتها ترکیبی خوشساخت برای مخاطب به ارمغان میآورد. گرهگشایی بسیاری از معماها تنها با همکاری اعضای Killer7 امکانپذیر است و در صورت عدم حضور شخصیت مورد نظر راه دیگری جز احیای او وجود ندارد؛ به عنوان مثال KAEDE میتواند با قابلیت ویژه خود برخی از دیوارها را شکسته و به آیتم پشت آن دسترسی پیدا کند و یا با رمزگشایی نوشتههای روی دیوار به حل معماها سهولت ببخشد. هر کدام از قاتلها توانایی مخصوصی دارند و بازگرداندن آنها در صورت کشته شدن کلید موفقیت بازیکن خواهد بود.
حل شدن برخی از معماها با بکارگیری آیتم و انگشترهای جمعآوریشده صورت میگیرد. گرسهاپر برای طراحی برخی از معماها دست به ابتکار جالبی زده و با قراردادن انگشترهای مختلف در مراحل، رنگ دیگری به این قسم از گیمپلی بخشیده است. انگشترهای زیادی در روند بازی جایگذاری شده که حل کردن برخی از معماها توسط آنها رقم میخورد؛ انگشتر آب، گیاهان را در کسری از ثانیه پروش میدهد و انگشتر زمان اشیا را به حالت اولیه بازمیگرداند، ضمن آنکه انگشتر آتش با ایجاد روشنایی کاربرد بسیاری در این بخش دارد. در مجموع هفت انگشتر مختلف در بازی قرار گرفته شده که انتخاب آنها زمینهساز پیشرفت در مراحل خواهد بود.
عامل جذابیت گیمپلی، جایگذاری مناسب معماهای بازی است. Killer7 در زمینه ایجاد تعادل میان بخش اکشن و معمایی یک نمونه مثالزدنی است و در تمامی مراحل این اصل را رعایت میکند. میتوان گفت که زمان صرفشده جهت کشتن دشمنان با زمان فسفرسوزی برای حل معماها برابری کرده و اکشن ناب بازی انرژی لازم را برای گرهگشایی معماها تامین مینماید؛ امری که با توجه سازندگان به طراحی مراحل، واقعیت یافته است. مراحل طراحی مناسبی دارند و دسترسی بازیکن به دورترین نقاط را میسر میکنند. با توجه به آنکه معماها حضور پررنگی در Killer7 دارند این ویژگی سبب تسریع بخشیدن به روند بازی شده و زمان جابجایی میان مکانهای مختلف را کاهش میدهد. Killer7 با معماهای گوناگون و مسیرهای متعدد بازیکن را به نسل پنجم و دوران اوج درخشش عناوین ترس و بقا منتقل میکند، اما برخلاف این آثار بازگشت به مکانهای پیشین زمانبر نبوده و به علت پیوستگی مراحل شاهد چنین امری نخواهید بود.
از دیدگاه فنی نمیتوان نمرهای قابل قبول به Killer7 اعطا کرد. لودینگها زمان زیادی از شخص مخاطب سرقت میکنند و این در حالی است که گرافیک بازی ساختار پیچیدهای ندارد. Killer7 از استایل سل شید استفاده میکند و فرم کارتونی مراحل با ذات تاریک بازی در تضاد نبوده و از قضا تم جذابی به آن بخشیده است. گرافیک بازی به شدت زیباست و با وجود ساده بودن بافتها رضایت بازیکن را جلب کرده و او را شیفته خود خواهد کرد. بافتهای بازی کیفیت چندانی ندارند و نورپردازی آن نمیتواند در مقابل مخاطب عرض اندام کند، اما استایل گرافیکی این عنوان، اثری چشمنواز به مخاطب ارائه میدهد. جزئیات مراحل بالاست و رنگبندی محیطها کمی به طنزآلود بودن داستان میافزاید و آن را طعنهآمیز جلوه میدهد.
گرسهاپر برای طراحی دشمنان نیز بار سنگینی به دوش کشیده و با خلق گونههای مختلف از آنان، تنوع خوبی در مبارزات ایجاد کرده است، به گونهای که تا انتهای بازی Heaven Smileهای جدیدی به بازیکن معرفی خواهند شد که هرکدام از شیوهای متفاوت برای نبرد استفاده میکنند؛ دستهای از آنها توانایی تلپورت به سمت بازیکن را دارند و برخی دیگر با ایجاد نور شدید برای چند ثانیه مخاطب را سردرگم میکنند. دشمنان گونههای مختلفی دارند و اکشن بازی را با چالش زیادی همراه میکنند. این عامل از تکراریشدن گیمپلی جلوگیری کرده و با مبارزات گیرای بازی یک اکشن ادونچر دلچسب پدید میآورد. باسهای بازی نیز از دیگر ابتکار سازندگان در مبحث گیمپلی است و درگیری با آنها صرفا شامل یک تیراندازی معمولی نخواهد بود و برای یافتن نقاط ضعف آنان باید بارها میان اسمیتهای مختلف سوییچ کرده تا بهترین راه موجود برای نابودی آنها را یافت کنید.
موسیقی و صداگذاری Killer7 از مهمترین عناصر تشکیلدهنده این عنوان است. «Masafumi Takada» که در تهیه موسیقی عناوینی همچون Vanquish، No More Heroes و The Evil Within نقش داشته، در ساخت Killer7 نیز دخیل بوده و موزیکهایی هماهنگ با اتمسفر آن خلق کرده است. موسیقی در Killer7 ترسی توام با آرامش و البته توهم به بازیکن القا کرده و ناپایدار بودن این جهان را (که قطعا یکی از مضامین اصلی داستان است) در بازی و میانپردههای آن نمایان میکند. در بخش اکشن و مواجه با باسها ضربآهنگ موسیقی اوج گرفته و هیجان زیادی به این بخش وارد میکند. موسیقی الکترونیک و امبینت این عنوان را باید از بهترین نمونههای کاری «Masafumi Takada» به شمار آورد و اگر به موسیقی الکترونیک علاقهمند باشید از تکتک مبارزات لذت خواهید برد. لازم به ذکر است که تهیه شش قطعه موسیقی این عنوان بر عهده «Jun Fukuda» بوده و همکاری او با «Takada» آلبوم این عنوان را شکل داده است.
برخی از میانپردهها با ساختار انیمههای ژاپنی به نمایش درمیآیند.
صداگذاری بازی نیز در سطح مطلوبی قرار دارد و شلیک با سلاحها، سنگینی آنها را برای بازیکن قابل لمس میکند. کافی است با انتخاب Mask De و نشانهگیری نارنجکاندازهای قدرتمند او یک Heaven Smile را مورد هدف قرار دهید تا صدای حاصل از انفجار و مسلح شدن این کشتیگیر به اسلحههای خود، سنگین بودن آنها را قابل درک کند. صداپیشگی بازی نیز بینقص صورت گرفته است و لحن آنها به شخصیت کاراکترها عمق میبخشد، مخصوصا اعضای گروه Killer7 که با دیالوگهای خود، بازیکن را در جریان داستان همراهی میکنند. در حالت کلی، یک داستان بزرگ نیازمند روایت درگیرکننده و استفاده از صداپیشههای مناسب است و بازی Killer7 به خوبی از این قاعده تبعیت میکند.
بازی Killer7 یکی از بهترین تجربیات ویدیو گیم را پدید آورده و میتوان از آن به عنوان اثری جاهطلبانه یاد کرد. با علاقه «گویچی سودا» به بازسازی این عنوان، احتمال عرضه نسخه ریمیک وجود دارد و انتشار آن برای کنسولهای نسل فعلی دور از ذهن به نظر نمیرسد. اگر از فضای ذهنی «سودا 51» اطلاع چندانی ندارید، بازی Killer7 بهترین مقدمه برای آشنایی با این بازیساز خواهد بود. بیش از این درنگ نکنید و با تجربه Killer7 در دنیایی مرموز پای بگذارید.