نقد و بررسی فیلم Spider Man: Homecoming
ابرقهرمان محبوب و بامزه مرد عنکبوتی، همواره یکی از پرطرفدارترین قهرمانان خلق شده توسط کمپانی کمیکساز مارول است. علاوه بر این که در دنیای بازیهای ویدئویی و انیمیشن، بهای زیادی به این قهرمان دوستداشتنی داده شده است و طرفداران آن میتوانند در زمینههای مختلف با وی تعامل برقرار کنند، در دنیای سینما و فیلمهای سینمایی نیز جایگاه بسیار ویژهای دارد. پیش از این در سالهای گذشته شاهد دو سری فیلم سینمایی در رابطه با مرد عنکبوتی بودیم که عدهای سری اول و عدهای سری دوم را به علت متفاوت بودن شخصیتهای نقش پیتر پارکر یا همان مرد عنکبوتی، بیشتر دوست داشتند. در سری اول و قدیمیتر مرد عنکبوتی، توبی مگوایر به ایفای نقش این قهرمان محبوب و پر جنب و جوش پرداخته بود و در سری دوم نیز شاهد نقشآفرینی اندرو گارفیلد، بازیگر موفق و مستعد فیلم تپهی هکسا، بودیم. اما ناامیدکنندهترین نکته در رابطه با این دو سری فیلمهای سینمایی که هر در دو یا سه نسخه ماجرای خود را به اتمام میرساندند، این بود که مارول هیچگونه دخالتی در پروسهی ساخت آنها نداشته است. مارولی که به نوعی خالق اصلی شخصیت مرد عنکبوتی به حساب میآید به تازگی در سال ۲۰۱۷ میلادی موفق به انتشار اولین فیلم مستقل خود از شخصیت مرد عنکبوتی است که به راستی نیز در آن عملکرد چشمگیری داشته است و حقیقتا میتوان روح فیلمهای ابرقهرمانی مارول را در بطن این فیلم احساس کرد. این فیلم که Spider Man: Homecoming نام دارد، جلوهای بسیار متفاوتتر از آن مرد عنکبوتی که در گذشته روی پردهی نقرهای سینما دیده بودیم، به نمایش میگذارد و شاهد پیتر پارکری به مراتب کم سن و سال تر هستیم که در ابتدای راه قهرمان شدنش با چالش بزرگی به نام مسئولیتپذیری مواجه میشود. مرد عنکبوتی در این فیلم به نوعی کارآموز تونی استارک یا همان مرد آهنی به حساب میآید اما به لطف شخصیت کنجکاو و بازیگوشی که دارد، از قوانین سرپیچی میکند و میخواهد طبق قوانین شخصی خودش، تبهکاران را در محلهی کوئینز شهر نیویورک سرکوب کند. در این بین نیز شاهد دشمن جدیدی به نام والچر (کرکس) هستیم که به عنوان اولین دشمن این مرد عنکبوتی جوان، بسیار چالش برانگیز به نظر میرسد.
در ادامهی مطلب با بررسی فیلم Spider Man: Homecoming، یکی از بهترین فیلم های کمیک بوکی امسال که حتی بهتر از ساختهی اخیر شرکت دی سی یعنی Wonder Woman به نظر میرسد،
بازگشت به خانه یا همان Homecoming، از خیلی از جهات تفاوتهای بسیاری با فیلمهای قبلی ساخته شده در رابطه با مرد عنکبوتی دارد. یکی از تفاوتهای مشخص فیلم این است که تمام شخصیت های آشنای درون فیلم چند سالی از نمونه هایی که در فیلم های قبلی دیده بودیم، جوان تر هستند. از پیتر پارکر گرفته، تا عمه می و معشوقهی پیتر که علاوه بر سنش، این بار یک هنرپیشهی رنگین پوست به جای آن نقش آفرینی میکند. خبری هم از عموی پیتر نیست و به نظر میرسد با یک نوجوان به ظاهر شاد و از درون اندوهگین در نقش مرد عنکبوتی رو به رو هستیم. داستان فیلم درست پس از حوادث فیلم Captain America: Civil War به جریان میافتد و در اولین بخش فیلم شاهد فیلمهای ضبط شده توسط پیتر، در سفری که همراه تونی استارک به ماجراهای Civil War رفته بود هستیم. پیتر از اینکه خود را در مدت زمان هرچند کوتاهی نزد قهرمانان انتقام جویان دیده و از همه مهمتر سپر کاپیتان امریکا را نیز در هوا گرفته، بسیار هیجان زده است و یک دنیا خاطره از آن سفر چند روزه به همراه دارد. داستان بازگشت به خانه مربوط به پیتر پارکری میشود که میخواهد خارج از دید تونی استارک و زیر دستش هپی که مسئول حفاظت از پیتر است، به کار های قهرمانهی خود بپردازد و با جنایتکار جدید شهر نیویورک یعنی والچر مقابله کند. از طرفی دیگر نیز تونی استارک خود را در قالب یک پدر در مقابل پیتر پارکر میبیند و میخواهد از وی یک مرد مسئولیت پذیر و قابل اعتماد بسازد. اما در کمال ناباوری، پیتر پارکر از آزمون های خود سربلند بیرون نمیآید و تاحدودی تونی استارک را ناامید میکند. حال این پیتر است که میخواهد بدون لباس بسیار هوشمندش که توسط تونی استارک طراحی شده است، به کار خود ادامه دهد و به نوعی خود را به بقیه و به ویژه تونی، ثابت کند. در این راه نیز برای اولین بار شاهد یک دوست و همراه برای پیتر در فیلم هستیم که نِد نام دارد و به عنوان فرد روی صندلی، به کنترل ماموریت های مرد عنکبوتی از طریق کامپیوتر میپردازد. رابطهی پیتر پارکر با هم مدرسهای هایش در بازگشت به خانه بسیار پررنگ تر شدهاند و خیلی از حوادث مهم داستانی فیلم نیز در رابطه با تعامل وی با آنها رخ میدهند. هنوز هم طبق سنت همیشگی، شاهد دختر مورد علاقهی پیتر در فیلم هستیم که این بار با ظاهری متفاوت به نمایش در آمده است. البته رابطهی میان پیتر و لیز (دختر مورد علاقهاش) بسیار پیچیدهتر از قبل میشود و به خاطر رابطهای که میان دشمن اصلی پیتر و دختر مورد علاقهاش وجود دارد، شاهد یکی از چالش بر انگیزترین ماجراهای مرد عنکبوتی هستیم که باید میان هدفش که برقراری امنیت در شهر است و دختر مورد علاقهاش یکی را انتخاب کند که البته شاهد بهترین انتخاب ممکن از سوی وی خواهیم بود که یکی از اتفاقات غیر قابل پیشبینی و هیجان انگیز در فیلم به حساب میآید.
در کل در بحث داستان نمیتوان ایراد خاصی از بازگشت به خانه گرفت. روایتی غیر قابل پیش بینی و حساس که در بیشتر لحظات فیلم در اوج قرار دارد و سورپرایز های ویژه و جذاب زیادی برای بیننده تدارک دیده است. اما از جمله ایراداتی که در این زمینه میتوان به فیلم گرفت، کلیشهای بودن آنتاگونیست فیلم است. همچنان یک فرد شرور که پیرو رسیدن به سلاح های مرگبار و کشتار دسته جمعی، به دنبال رسیدن به جا و مکان بالاتری نسبت به همیشه است و برای این هدفش نیز از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. هر چند میتوان این مورد را به لطف بازی زیبا و دیدنی مایکل کیتون که مطمئنا آن را از فیلم مرد پرندهای (Birdman) به خاطر دارید، مقداری قابل بخشش است و میتوان آن را نادیده گرفت. به طور کلی تیم بازیگران بازگشت به خانه در سطح بسیار خوبی قرار دارد و هر یک از هنر پیشه های درون فیلم، در جایگاه مناسب خود قرار گرفتهاند و نقش آفرینی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشتهاند. اما مهم تر از همه میتوان گل سرسبد تیم هنر پیشه های فیلم را، تام هالند، بازیگر نقش پیتر پارکر و مرد عنکبوتی به حساب آورد. پیش از اینکه بازگشت به خانه به اکران برسد، عدهی بسیار زیادی انتخاب تام هالند، رقاص تایلندیای که سابقهی آن چنانی در دنیای سینما ندارد توسط مارول را تصمیمی غلط و غیر قابل جبران قلمداد میکردند. خیلی ها وی را برای بازی در نقش مرد عنکبوتی بسیار کم سن و کم تجربه میدانستند و به دنبال بازیگری به مراتب جدی تر نظیر توبی مگوایر میگشتند. اما تیم سازندگان فیلم و کمپانی بزرگ مارول، این فیدبک های منفی را نادیده گرفت و با اعتماد به تام هالند، این بازیگر کم سن و بسیار با استعداد، به نوعی بهترین مرد عنکبوتی ساخته شده در دنیای سینمایی را به نمایش در آورد. مرد عنکبوتی بیش از اینکه جدی و خشن به نظر برسد و در کارش استاد باشد، نیاز به یک شخصیت کم سن با تجربهی پایین دارد که حتی در سخت ترین لحظات در میان میدان مبارزه نیز دست از شوخی هایش بر ندارد و بعضی مواقع نیز خرابکاری های جزئی به بار بیاورد. تام هالند به زیبایی هرچه تمامتر موفق به خلق یک مرد عنکبوتی این چنینی در بازگشت به خانه شده است و اعتماد همه را در این زمینه به خود جلب کرده. لحظاتی را که پیتر روش استفاده از تار زن هایش را بلد نیست و درحال گند زدن پیاپی در نزدیکی دشمنانش است، به عنوان یکی از مفرح ترین سکانس های فیلم به حساب میآیند که در عین حال حساس و نفس گیرند.
همچنین برای اولین بار در دنیای سینمایی مارول شاهد یکی از ضد قهرمانان کمیک به نام شوکر هستیم که در موقعیت های مختلفی رو به روی مرد عنکبوتی قرار میگیرد و هر بار نیز از سر راه برداشته میشود. والچر را نیز میتوان یکی دیگر از ضد قهرمانان دنیای کمیک های مارول دانست که برای اولین بار در یک فیلم سینمایی حضور پیدا میکند. یک کرکس مکانیکی که قابلیت های زیاد و کشندهی دارد و از قطعات به جای مانده از سفینه های اولتران که از آخرین نسخهی فیلم اونجرز به نیویورک آورده شدند، برای ساخت سلاح های مرگبار و بسیار خطرناکی استفاده میکند که از همان ابتدا دلیلی برای مقابلهی مرد عنکبوتی با وی محسوب میشود.
از بخش های مربوط به تیم بازیگری فیلم و داستان بسیار زیبای آن که بگذریم، به یکی دیگر از نقاط قوت فیلم یعنی جلوه های بصری ویژهاش میرسیم که قدم بزرگی در جذابیت هرچه بیشتر بازگشت به خانه بر روی پردهی نقرهای سینما بر میدارد. تا جایی که سازندگان فیلم توانستهاند از استفادهی پردهی سبز و جلوه های ویژه در فیلم جلوی خود را گرفتهاند اما در هر صورت بیشتر مدت زمان فیلم را شاهد به نمایش در آمدن تصویر سازی های بسیار زیبا و پرجزئیاتی هستیم که توسط طراحان خلاق و با تجربهی فیلم خلق شدهاند. یکی از سکانس های بسیار دیدنی و نفس گیر فیلم مربوط به قسمتی میشود که پس از یک مبارز در کشتی بر روی آب، شاهد تقسیم شدن کشتی به دو نیم از میان هستیم که برای جلوگیری از آن، مرد عنکبوتی تلاش بسیار زیادی از خود نشان میدهد و با تار زدن های پیاپی میخواهد از غرق شدن کشتی و کشته شدن عدهی بسیار زیادی از مردم جلوگیری کند. البته این سکانس تنها قسمت هیجان انگیز و مملو از اکشن های ابرقهرمانانه در فیلم نیست و شاهد سکانس های دیگری نظیر نجات تیم شرکت کنندگان المپیاد از بالای یک برج بلند توسط مرد عنکبوتی و مبارزه با والچر بر روی یک هواپیما هستیم که هر یک به خودی خود بیننده را به وجد میآورند و آن را غرق تصویر سازی های خارق العاده و بسیار جذاب خود میکنند.
بازگشت به خانه، هرچند مانند دیگر فیلم های دنیای سینمایی مارول، به سیارات دیگر سفر نمیکند و سعی ندارد شهری مثل نیویورک را با خاک یکسان کند، اما در نوع خود با توجه به قهرمانش که یک نوجوان ۱۵ ساله است (!) اکشن های بسیار زیبایی را به نمایش میگذارد که انتظار را برای بزرگتر شدن مرد عنکبوتی و حضورش در فیلم های پیش روی مارول بسیار سخت میکند.
به طور کلی فیلم Spiderman: Homecoming را میتوان یکی از خوش ساخت ترین فیلم های کمیکی و ابرقهرمانی سال های اخیر به حساب آورد که چهرهای متفاوت و به مراتب جذاب تری را از مرد عنکبوتی نسبت به نمونه های گذشتهاش به نمایش میگذارد. فیلم سینمایی قبلی کمپانی مارول که انتظارات بسیار زیادی از آن داشتیم یعنی Guardians Of The Galaxy 2، آنطور که باید انتظاراتمان را برآورده نکرد و تنها ویترینی جادویی و فوق العاده جذابی از تصویر سازی های شگفت انگیز و جلوه های ویژه به حساب میآمد و در زمینه های دیگر نظیر داستان و روایتی بی نقص، ایرادات زیادی داشت. اما بازگشت به خانه این اشتباه مارول را به خوبی هرچه تمام تر جبران میکند و باری دیگر بزرگترین شرکت تولید فیلم های سینمایی اقتباسی از روی کمیک های ابرقهرمانی را به دنیای صنعت سرگرمی ثابت میکند. البته شایان به ذکر است که کمپانی رقیب یعنی دی سی نیز امسال فیلم خوش ساخت و زیبایی نظیر Wonder Woman را به اکران رساند که تا اینجای کار بهترین ساختهی دنیای سینمایی دی سی به حساب میآید. دی سی در آینده فیلم هایی نظیر لیگ عدالت و آکوامن را در پیش رو دارد در حالی که در این سوی میدان باید منتظر فیلم های جذابی نظیر نسخهی جدید انتقام جویان، دنبالهی پرطرفدار ثور و همچنین ددپول ۲ باشیم که به خودی خود بازار فیلم های سینمایی اقتباس شده از کمیک های ابرقهرمانی را داغ تر از همیشه میکند. به هرحال امیدواریم در هر دو سوی میدان شاهد فیلم های جذاب و خوبی از طرف مارول و دی سی باشیم. موفقیت های هرچه بیشتر فیلم های این دو کمپانی بزرگ و بالا گرفتن رقابتشان در دنیای سینما، بیشتر از همه به نفع ما طرفداران فیلم های ابرقهرمانی خواهد بود.
اگر هنوز فرصتش را نداشتهاید، هرچه زودتر برای تماشای فیلم Spiderman: Homecoming اقدام کنید که چنانچه از طرفداران این قهرمان دوست داشتنی هستید، به یکی از بهترین فیلم های سینماییای که تا به حال در عمرتان دیدهاید تبدیل خواهد شد.