نقد و بررسی سریال The Defenders
شرکت بزرگ و پرطرفدار مارول، علاوه بر این که در دنیای سینما، بلاک باسترهای عظیمی را روانهی بازار کرده است و به نوعی یک از قطبهای بزرگ فیلمهای سینمایی ابرقهرمانی را به دست گرفته، میخواهد از رقیب خود یعنی کمپانی بزرگ دیسی عقب نماند و با همکاری رسانهی محبوب و پربینندهی نتفلیکس شروع به تولید سریالهای تلوزیونی از روی کمیکهای خود کرده است. این سریالهای تلوزیونی که برگرفته از سری کمیکهای “مدافعان” فیلمنامهنویسی شدهاند به روایت ماجراهای مربوط به چهار قهرمان اصلی خود میپردازد و اتفاقاتی که میان آنها و افراد شرور داستان رخ میدهد را به تصویر میکشد.
سریالهای دردویل، جسیکا جونز، لوک کیج و آیرون فیست را میتوان به عنوان بستر اصلی فاز اول دنیای سریالهای تلوزیونی مارول به حساب آورد که با همکاری شرکت نتفلیکس به تولید رسیدهاند. متاسفانه جالب توجه ترین نکته در رابطه با این چهار سریال این است که به طور کلی دارای سیر سقوطی بسیار فاحشی هستند. دردویل و جسیکا جونز در فصل ابتدایی خود شروع بسیار خوب و مورد انتظاری دارند و طرفداران را نسبت به تواناییهای کمپانی مارول در زمینهی خلق سریالهای تلوزیونی، معتمد میکنند. سریال لوک کیج نیز در نیمهی ابتدایی فصل اولش کار خود را به نحو احسن پیش میبرد و روایت خوبی را از شخصیت بیپروا و ضد گلولهی لوک کیج در کوچه پس کوچههای هارلم به تصویر میکشد. اما در نیمهی دومش سریعا دچار افت چشمگیری میشود و امیدهای طرفداران را از بهتر شدن سریال از چیزی که هست، از بین میبرد. در پایان نیز آیرون فیست تیر خلاص را به اعتماد شکسته شدهی طرفداران میزند و به طور کلی تا حد زیادی از استانداردهای مورد نیاز یک اثر ابرقهرمانی کمیکی در قالب سریال فاصله میگیرد. این ماجرا تا جایی ادامه داشت که در نهایت از سریال مورد انتظار The Defenders (مدافعان) رونمایی به عمل آمد. در ادامهی مطلب به بررسی کامل این سریال میپردازیم.
خیلی از طرفدارهای دو آتیشهی کمیکهای مارول، سریال مدافعان را به نوعی “انتقامجویان” (Avengers) دنیای سریالهای تلوزیونی مارول و نتفلیکس به حساب میآورند و آن را به چشم ناجی وضعیت اسف بار حاکم بر این سریالها نگاه میکردند.
مدافعان به صورت انتقامجویانهواری میخواست قهرمانان اصلی سریالهای قبلی را دور هم جمع کند و به مبارزه با آنتاگونیستهای اصلی این افراد بفرستد. دردویل، جسیکا جونز، لوک کیج و آیرون فیست یک تیم چهار نفره را به کمک یکدیگر تشکیل میدهند و برای دفاع از شهر نیویورک در مقابل سازمان شیطانی و شرور Hand (دست) و نجات دادن جان عزیزانشان که در این شهر درحال زندگی کردن هستند، قیام میکنند. فرصت آن رسیده بود که سریالی سرتاسر مملو از سکانسهای اکشن و خونباری را شاهد باشیم که در تمام اپیزودهای خود قهرمانانش را در اوج نگه میدارد. اما در بدترین حالت ممکنی که میتوانست رخ بدهد، گویا به زنگ تفریح آمدهاند. چهار قرمان اصلی این سریال، بیش از اینکه به ماجراجویی و خلق سکانسهای اکشن و هیجان انگیز برای طرفداران بپردازند، به روش خودشان درحال شاخ و برگ دادن به داستان شلختهی مدافعان به چشم میخورند. پیش از این شاهد نمونهی جذاب تری از این قهرمانان (البته به جز آیرون فیست!) در سریالهای مستقل خود آنها بودیم که حال انگار از سر اجبار دور هم جمع شدهاند و به قول خودشان درحال ثبت لحظات قهرمانانهی خود هستند. به این دلیل آیرون فیست را از موارد بالا حذف کردم که این شخصیت که در سریال مستقل خود بسیار خشک و بیروح به نظر میرسید و از هنرپیشگی بسیار بدی نیز توسط فین جونز برخورد میشد، هماکنون دارای شخصیتی متمرکز و باتجربهتر است و ظاهرا فین جونز نیز چگونگی ایفای نقش این قهرمان را آموخته است.
مدافعان به نوعی زمان تغییرات انقلابی شخصیتهایش در تصمیمگیریهای حساس و آیندهساز داستان به حساب میآمد و در نتیجه ۳۶۰ درجه با چیزی که داشتیم متفاوت بود. اگر اتفاقات و روایت فیلمهای سینمایی اونجرز را به خاطر بیاورید، یادتان میآید که آن فیلمها فرصتی طلایی برای به بلوغ رسیدن قهرمانان درونش تبدیل شده بودند. در مدافعان نیز باید همچین روایتی در رابطه با قهرمانان داستان برنامه ریزی میشد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد و شاهد روایتی سطحی و بسیار کلیشهای به عنوان یک سریال تلوزیونی کمیکی هستیم که متاسفانه امید ما را از سریال مورد انتظار و درحال توسعهی The Punisher به طور کلی از بین میبرد.
هر یک از قهرمانان درون داستان در این سریال درگیر مشغلههای مختلف زندگی خودشان هستند و در وضعیتهای متفاوتی به سر میبرند. مت مرداک در قالب قهرمانی به نام دردویل، یک وکیل دولتی بازنشسته شده به حساب میآید که با عنوان شیطان هلزکیچن شناخته میشود و همچنین دارای چشمانی نابینا است. اما کاملا با این موضوع کنار آمده و گویا به لطف نیروهای فرابشریای که دارد بسیار بیناتر از خیلی از افرادی که چشمهای سالمی دارند به نظر میرسد. جسیکا جونز نیز یک کاراگاه غیر دولتی و شخصی به حساب میآید که ناآگاهانه درگیر پروندهای مرتبط به پروژه های شرورانهی سازمان “دست” شده است. همچنین از لحاظ روحی و روانی نیز وضعیت نابسامانی دارد و از شرایط نامطلوب و حساسی برخوردار است. لوک کیج که به تازگی از زندان آزاد شده، درحال شروع یک زندگی جدید به همراه همسرش است که رفتهرفته مجددا با جسیکا جونز رو به رو میشود و آیرون فیست را ملاقات میکند و وارد ماجراهای سازمان شیطانی “دست” میشود. در پایان نیز به آیرون فیست یا همان دنی رند میرسیم که که نقاط مختلف کرهی زمین را برای مقابله با نیروهای سازمان “دست” جستجو کرده است و حال به مقر اصلیشان یعنی شهر نیویورک عظیمت کرده و با سه قهرمان دیگر داستان آشنا میشود.
به یکی از مهم ترین نقاط ضعف سریال “مدافعان” در همین قسمت میتوان اشاره کرد. سازمان “دست” که پنج رهبر اصلی آن با ریاست زنی خبیث به نام الکساندرا، به عنوان آنتاگونیستهای اصلی داستان شناخته میشوند، به هیچ عنوان یک ضد قهرمان تهدیدآمیز و خطرناک به حساب نمیآیند. زیرا هیچ یک ویژگیهای یک ضدقهرمان که از خیلی از لحاظ به تهدیدی جدی برای قهرمانان داستان تبدیل میشوند را ندارند. از طرفی دیگر نیز حداقل باید شاهد گرفتن زهر چشمی از سوی سازمان “دست” در مقابل دار و دستهی “مدافعان” باشیم که حداقل خطرناک بودن آنها را ثابت کند؛ اما هیچوقت این اتفاق به واقعیت تبدیل نمیشود و هر بار که افراد این سازمان با قهرمانان سریال رو به رو میشوند، به طرز فجیعی شکست میخورند و سیاه و کبود روانهی خانه هایشان میشوند. اما از این حرف ها که بگذریم، انتخاب بازیگر شخصیت الکساندرا را میتوان یکی از نقاط قوت مربوط به سازمان “دست” به حساب آورد. خانم سیگورنی ویور که دارای شهرت و محبوبیت بسیار زیادی در میان بیننده های سریال های تلوزیونی و فیلم های سینمایی است، در قالب شخصیت الکساندرا، رئیس اصلی سازمان “دست” به ایفای نقش میپردازد و مشغول خلق سلاح مجددا متولد شدهاش به نام بلک اسکای است. اگر خانم سیگورنی ویور نبود، خدا میداند به چه بهانهای باید سکانسهای مربوط به اتفاقات درون سازمان “دست” را تحمل میکردیم. اکنون حضور این بازیگر محبوب نه تنها موجب قابل تحمل بودن این سکانسها شده، بلکه به مقدار قابل توجهی بر جذابیت سریال نیز افزوده است.
از دیگر ایرادات فاحش و بسیار ناامید کنندهی سریال “مدافعان” میتوان به مشکلات اکشنهای ضعیف و ناقص آن اشاره کرد. “مدافعان” به طرز غیر قابل تحملی، یک اکشن پاستوریزه و نمادین را به نمایش میگذارد که به هیچ وجه مطلوب طرفداران کمیک های مارول و مخاطبان سریال های قهرمانی نتفلیکس و مارول نیست. یکی از نقاط ضعف مهم سریال در این زمینه را میتوان در ناباورانهترین شکل ممکن، آیرون فیست دانست. هرچه نباشد آیرون فیست به نوعی که غول مرحله آخر رزمی کارهای شرقی در کمیک به حساب میآید و برای خودش یک استاد بسیار بزرگ و باتجربه است که زمانی وظیفهی نگهبانی معبد کانلان را برعهده داشته است. اما در فیلم بدون آن مشت آهنیاش به هیچ وجه تهدیدی برای دشمنانش به حساب نمیآید. با توجه به طرز مبارزهی آیرون فیست، نمیتوان وی را استادی در این زمینه به حساب آورد و به آن به چشم یکی از بزرگترین و قویترین مبارزان کمیکهای مارول نگاه کرد. از طرفی دیگر نیز جسیکا جونز را داریم که درحال قدم زدن در میادین مبارزه است و به بذلهگوییهای خنده دار و کنایهدارش میپردازد. حتی خود جسیکا جونز نیز در بخشی از دیالوگهایش به این موضوع اشاره میکند که وی تنها عضوی از گروه است که کاراته بلد نیست! اما در عین حال، به عنوان یک زن دارای قدرتهای فیزیکی بسیار زیادی است و حتی لوک کیج نیز به عنوان یکی از گردن کلفت های ضد گلولهی سریال از مشتهای سهمگین آن هراس دارد.
اما دردویل جدای آن دو یک استاد واقعی در مبارزات تن به تن به حساب میآید و با آن استایل جذابش که در قسمتهای ابتدایی حین مبارزه یک پارچه روی چشمهایش میبندد، به عنوان وجه مثبت سکانس های اکشن و مبارزات سریال شناخته میشود.
به طور کلی میتوان سریال “مدافعان” را چه در زمینهی اکشن و چه در زمینهی روایت داستانی جذاب و عمیق، ناموفق دانست. از یک جایی به بعد دیگر تحمل ریخت و پاش های داستانی سریال را ندارید و میخواهید هرچه زودتر به پایان سریال برسید. در پایان سریال نیز با لحظات ناخوشایندی رو به رو میشوید که ویترین ایرادات سریال “مدافعان” را تکمیل تر از قبل میکند. “مدافعان” به طرز بتمن علیه سوپرمن واری میخواهد قهرمان خود را بکشد و پس از خلق لحظات حماسی و احساسی مربوط به مرگ وی، آن را به فیلم بازگرداند. پس از اتمام ماجراهای سریال در فصل اول متوجه این موضوع میشوید که پس از هشت قسمت از این سریال (خوشبختانه مانند سریال های قبلی شاهد ۱۳ قسمت و کش دادن بیمورد سریال نبودیم) در واقع اتفاق خاصی نیفتاده و تغییری در قهرمانان داستان نیز ایجاد نشده. واقعا میتوان مواردی از این قبیل را به عنوان ضعفی در فیلمنامهی پر از ایراد سریال دانست که بزرگترین ضربه را به سریال مورد انتظار “مدافعان” زده است.