معرفی انیمیشن کوتاه The Little Match Girl – دخترک کبریت فروش
هانس کریستین اندرسن، شاعر و نویسنده دانمارکی برای بسیاری از علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی نامی شناخته شده و حائز اهمیت است. این شخصیت برجسته حوزه ادبیات در سال ۱۸۰۵ در شهر اودنسه دیده به جهان گشود. پدر هان کریستین اندرسن که اعتقاد داشت از خانواده سلطنتی است، از طریق داستان هزار و یک شب او را با ادبیات آشنا کرد. پس از آنکه پدر وی فوت کرده و او مجبور شد به مدرسه مربوط به بچههای فقیر برود، همزمان در کنار کار در یک خیاطی و کارخانه سیگار، به یادگیری ادبیات پرداخت. اینها قدمهای نخست کریسیتین اندرسن برای تبدیل شدن به یکی از برترین نویسندگان تاریخ هستند. با این وجود که کتابهای او در اکثر مواقع جزء ادبیات کودک دستهبندی میشوند، اما این آثار تنها به گروه سنتی خاصی محدود نمیشوند، بلکه خواننده با هر سن و سالی و براساس روحیات خود میتواند دریافت خاصش را از داستان داشته باشد. نوشتههای هانس کریستین اندرسن به جامعه نزدیک هستند، زیرا داستان آنها از دل جامعه و تجربیات او بهوجود آمده و به همین دلیل با گذشت سالها از چاپ آنها نه تنها ارزش خود را از دست نداده، بلکه در مقاطع مختلفی تاریخی ارزش دو چندان پیدا کردهاند. همچنین براساس محبوبیت بالای آثار این نویسنده، در کنار ارزش ادبی بیمانند آنها، بارها داستانهای هانس کریستین اندرسن در قالبهای مختلف اعم از انیمیشن، فیلم، و سریال اقتباس شدهاند. از بین داستانهای هانس کریستین اندرسن که کمتر کسی با آنها غریبه است، میتوان به داستانهای The Emperor’s New Clothes (لباس جدید امپراتور)، The Snow Queen (ملکه برفی) و The Ugly Duckling (جوجه اردک زشت) اشاره کرد. داستان کوتاه The Little Match Girl (دختر کبریت فروش) بدون شک یکی از بهترین آثار هانس کریستین اندرسن است. این داستان برای اولین بار در سال ۱۸۴۵ چاپ شد و در سالهای بعد در قالب مجموعههای مختلف در دسترس خوانندگان قرار گرفت. این داستان که نقدی بر جوامع بیرحم است، از این میگوید که تا چه اندازه به محیط اطرافمان و تاثیری که روی دیگران میگذاریم، بیاعتنا هستیم.
در شهر سن پترزبوگ و در حالی که مدت کوتاهی تا انقلاب روسیه باقی مانده است، یک دختر فقیر تلاش میکند کبریتهایش را به فروش برساند. مردی که سیگار خود را روشن میکند، خانوادهای که خریدهای سال نو را انجام دادهاند و مردمی که هر یک در مسیر متفاوتی در حال حرکت هستند، هیچکس به دختر کبریتفروش که با تمام توان تلاش میکند کبریتهایش را به فروش برساند، اهمیت نمیدهند. شب فرا میرسد و دختر بیخانمان اکنون در گوشهای از خیابان روی برفها پناه گرفته است. سرما که تازیانههایش را بر بدن ضعیف دختر میزند، باعث میشود تا نبردی بر سر نگه داشتن کبریتها و گرم کردن خودش آغاز شود. دختر یکی از کبریتهایش را روشن میکند. در این هنگام است که دنیایش متحول میشود. اما این تغییر چندان پایدار نیست.
انیمیشن کوتاه The Little Match Girl محصول بخش انیمیشن کمپانی والت دیزنی است که کمپانی والت دیزنی پیکچرز وظیفه پخش آن را بر عهده داشته است. راجر آلرز، کارگردان و فیلمنامه نویس و دان هان، تهیهکننده این انیمیشن جزء اعضای با سابقه کمپانی دیزنی هستند که در پروژههای مختلف این کمپانی حضور داشتهاند. از بین آثار موجود در کارنامه کاری راجر آلرز میتوان به انیمیشنهای The Lion King 1 1/2 ،The Emperor’s New Groove ،Beauty and the Beast ،Aladdin و The Lion King اشاره کرد. همچنین در سال ۲۰۱۴ او اقتباس انیمیشنی کتاب پیامبر، مشهورترین اثر جبران خلیل جبران را با حضور هنرمندان مشهوری از جمله لیام نیسون، سلما هایک و جان کرازینسکی به عنوان صداپیشه، کارگردانی کرده است. دان هان نیز به عنوان تهیهکننده در تیم تولید آثاری متعددی از جمله Beauty and the Beast ،Frankenweenie ،The Lion King ،The Hunchback of Notre Dame و Atlantis: The Lost Empire حضور داشته است. تیم سازنده در انیمیشن کوتاه The Little Match Girl دو مورد را تغییر دادهاند. اول اینکه محل رخداد حوادث از کشور هانس کریستین اندرسن یعنی دانمارک به کشور روسیه و شهر سن پترزبورگ تغییر پیدا کرده است. همچنین بخش ابتدایی داستان که روی پدر ظالم و مرگ مادربزرگ متمرکز است، حذف شدهاند. با این حال این انیمیشن همچنان بسیاری از جنبههای داستان اصلی را حفظ کرده و از آن میتوان به عنوان یک اقتباس وفادار یاد کرد.
انیمیشن کوتاه دختر کبریتفروش به چند دلیل اثری مهم و ارزشمند برای تماشا است. این اثر گذری کوتاه به گذشته کمپانی دیزنی است. دورانی که انیمیشنهای این کمپانی سه بعدی نشده بودند و از کتابها و داستانهای مشهور اقتباس میشدند. انیمیشن مذکور بیش از آنکه مانند همردههایش به دنبال خلق یک سرگرمی مفرح و شاد باشد، غرق در فضای تاریک و غمزده زمستان است. جایی که حتی در شادترین لحظاتش، همراه با پاشیدن رنگهای گرم به صحنه خاکستریاش، باز هم همان اندوه همیشگیاش را حفظ میکند و اجازه نمیدهد که مخاطب حتی ذرهای فکر کند که تغییری در شیوه کارکرد دنیای بیرحم اثر پیش آمده است. انیمیشن از همان ابتدا نشان میدهد که شیوههای مرسوم در آن جایی ندارند، پایان خوش در کار نیست و معجزهای رخ نخواهد داد. این اقدام برای کمپانی که با آثار عامهپسند معروف است، هرچند جهشی کوچک و کمتر دیده شده است، اما باز هم تاثیرگذار است. انیمیشن کوتاه The Little Match Girl آخرین محصول کمپانی دیزنی است که در ساخت آن از سیستم جوهر و نقاشی دیجیتال CAPS استفاده شده است. به همین دلیل این انیمیشن در کنار داشتن ظاهری همانند نقاشیهای موجود در کتاب داستانهای قدیمی، حالتی سهبعدی داشته که باعث میشود متفاوت از آثار دوبعدی هم سبکش قرار بگیرد. سازندگان در طراحی المانهای محیطی دقت کاملی داشتهاند و به خوبی سبک معماری خاص روسیه را بازسازی کردهاند. در این بین برف در حال بارش و انباشته شده روی زمین یا اشیای مختلف به زیبایی هر چه تمامتر طراحی شدهاند. بهعلاوه از فیزیک خوب انیمیشن نیز نباید غافل شویم جایی که تاثیر وزش باد به خوبی مشهود است.
دختر کبریتفروش در انبوهی از شخصیتهای فرعی هیچگاه گم نمیشود و همواره در مرکز توجه دوربین قرار دارد. با این حال اندک لحظاتی دوربین از او فاصله میگیرد و اجازه میدهد جثه کوچکاش را که در دنیایش به چشم نمیآید، مشاهده کنیم. از نماهای دوری که تنهاییاش را به نمایش میگذارند، تا برداشتهای زاویه پایین و بزرگنمایی و کوچکنماییها، همه و همه در خلق تجربه بصری بینظیر، عالی عمل میکنند. در شهری که مردمش چهرههایی خالی از احساس دارند، دختر کبریتفروش با میمیکهای مختلف حس و حالش را بروز میدهد. انیمیشن کوتاه The Little Match Girl اثری بدون کلام است که در آن هیچگونه جلوه صوتی به گوش نمیرسد، در عوض سازندگان روح موسیقی را به درون کالبد انیمیشن دمیدهاند. کوارت زهی شماره دو (String Quartet No. 2) که توسط الکساندر برودین نوشته شده، موسیقی استفاده شده در انیمیشن است که به جرات میتوان گفت برخی از بهترین قطعههای ویولن را در آن خواهید شنید. بهواسطه عدم استفاده از کلام و حذف صداهای محیط، موسیقی حکم راوی داستان را پیدا کرده که همواره در کنار شخصیت اصلی حضور داشته و خود را با رخدادها هماهنگ میکند.
انیمیشن کوتاه دختر کبریتفروش یادگاری ارزشمند از گذشته حوزه انیمیشن است. اثری که در زیر لایههای جلوههای بصری زیبا و موسیقی گوشنوازش، داستانی تلخ اما واقعی، خیالی اما ملموس و سرگرمکننده اما آموزنده را روایت میکند. در گوشه گوشه شهرهای کوچک و بزرگ کودکانی را مشاهده میکنیم که از شور و حالشان برای شادی و لذت بردن از زندگی، چیزی به جا نمانده و در عوض مشغول کارهایی هستند که مناسب سنشان نیست. «کودک کار» برچسبی است که به این دسته از کودکان میزنیم. کودکانی که ممکن است اگر فضای مناسب فراهم بود، آیندهای روشن را رقم میزدند. این در حالی است که اکنون ممکن است در گوشهای از شهر به سرنوشت دختر کبریت فروش دچار شوند. انیمیشن کوتاه The Little Matchgirl در جشنواره بینالمللی فیلم انیمیشن انسی و هفتاد و نهمین دوره جوایز اسکار نامزد دریافت جایزه بوده است.