کارمندان شبیه به خودمان استخدام کنیم یا نه؟
همه کارآفرینان حداقل یک بار پیش خودشان فکر کردهاند:
ای کاش میتوانستم از بین کارکنان، کسی شبیه به خودم داشته باشم؛ هیچکس سختتر از خود من کار نمیکند؛ هیچکس به اندازه من باهوش نیست؛ نمیتوانم به هیچکس بهتر از خودم برای تصمیمگیری یا مدیریت تیم اعتماد کنم.
این تفکر بهنظر شما هم آشنا میرسد، درست است؟ اما آیا موقع استخدام، داشتن فردی کاملا شبیه به شما راهحل مناسبی است و میتواند پاسخگوی اهداف استخدامی شما باشد؟ مزایا و معایب مشخصی برای این استراتژی وجود دارد. بنابراین باید براساس نیازهای خاص مشخص کنید که آیا پیدا کردن شخصی شبیه به شما میتواند به کسب و کار شما سود برساند یا اینکه برای آن مضر است. با جورج دیب همراه میشویم. او مشاور مدیریت، استارتاپ، مشاوره مالی و کارکنان استارتاپ Red rocket Ventures و نویسنده است.
شبیهسازی از روی خودتان دقیقا به چه معناست؟
آیا از بین شما کسی طرفدار سری فیلمهای بیگانگان (Alien) است؟ به یاد دارید که در قسمت چهارم (Alien: Resurrection)، زمانیکه آنها از شخصیت النریپلی (با بازی سیگورنی ویور) بعد از ۲۰۰ سال پس از مرگش شبیهسازی کردند (از طریق نمونههای دیانای خون ذخیره شده او) تا بیگانگان را بیرون بیندازند؟ این موضوع شبیه این است که با وجود زنده بودن شما، ارتشی از افراد کاملا شبیه به خودتان بخواهد بیگانگان را بیرون بیندازند.
شبیهسازی چگونه خودش را در کسب و کار شما نشان میدهد؟
کلونهای شما (افرادی که از روی شما شبیهسازی شدهاند) معمولا از طریق شما شناسایی میشوند و این شناسایی موقع نیرو گرفتن توسط شخص شما یا از طریق تیمهای منابع انسانی خودتان انجام میشود. شناسایی سه مرحله دارد: اول از طریق شرح شغل و گزینههای لیست انجام میشود به گونهای که گویی شما دارید خودتان را توصیف میکنید؛ دوم از طریق روند مصاحبه و اینکه هر کاندیدی را از این نظر برآورد میکنید که دقیقا چه مقدار شبیه به شما است؛ و سوم اینکه این افراد تقریبا شبیه به خودتان را به گونهای آموزش میدهید که دقیقا مثل شما کارها را انجام دهند.
مزایای شبیهسازی خود
مزایای بسیاری برای تلاش و شبیهسازی از خود هنگام روند استخدام وجود دارد: یافتن کسی که شخصیت یکسان و متناسبی با شما و فرهنگ تیمی دارد که در تلاش برای ساخت آن هستید؛ یافتن کسی که دقیقا مهارتهایی همانند شما دارد و میتوانید به او برای انجام کارهای لازم اعتماد کنید. این فرد همچنین بهطور بالقوه شما را در مسیر موفقیت قرار میدهد؛ یافتن کسی که نسبت به چشماندازهای کسب و کار شما خوشبین است و میتواند با همان حرارت و اشتیاق شما، بقیه را برای رسیدن به این چشماندازها هدایت و تشویق کند.
معایب شبیهسازی خود
شبیهسازی به همان میزانی که خوب است، میتواند دارای معایبی نیز باشد. شاید شما به کسی که درست مانند خودتان خوشبین باشد و مدام بگوید که نیمه پر لیوان را ببینید، نیازی پیدا نکنید. شاید شما به فردی حقیقتگرا که نیمه خالی لیوان را به شما نشان دهد، نیاز داشته باشید. فردی که در مورد تصمیمات سرمایهگذاری هشدار دهد. ممکن است شما به یک شخصیت تیپ آ احتیاج داشته باشید که اقدامات تیم فروش شما را رهبری کند و به جذب مشتریهای بالقوه کمک کند. ولی شاید شخصیت تیپ بی برای مدیریت تیم درونی توسعهدهندگان فناوری شما مناسبتر باشد. چرا فردی را استخدام کنیم که تجارب و نقاط قوت یکسانی با ما دارد وقتی که میتوانیم کسی را استخدام کنیم که با توجه با تجارب گذشته متفاوت خود میتواند در شناسایی بهتر یک پروسه و یا جلوگیری از مشکلات احتمالی به ما کمک کند؟
مسیر درست برای کسب و کار شما چیست؟
تصمیمگیری در مورد اینکه آیا شبیهسازی مفید است یا خیر به چند نکته کلیدی بستگی دارد. اول از همه اینکه نیازهای کسب و کار برای موفقیت باید فراتر از هرچیزی در نظر گرفته شود. فرض را بر این میگذاریم که قصد استخدام یک سرپرست مالی را داریم. یک گزینه، برای این کار رزومه بسیار خوبی دارد و سابقه موفقیت در این موضوع را نیز دارد. اما شاید از نظر برونگرایی شبیه به شما نباشد؛ گزینه دیگر رزومه قابل قبولی دارد (عالی نیست)، اما از نظر شخصیتی کاملا متناسب است. در پایان روز کاری، کدامیک از این افراد را برای هدایت کسب و کار خود انتخاب میکنید؟ شخصی که تجربه این کار را دارد یا شخصی که میتواند این کار را انجام دهد و شما با او راحت هستید؟ در یک دنیای بیعیب و نقص، شما بهدنبال گزینههای میگردید که همه ویژگیها را یکجا داشته باشد. اما بیشتر اوقات ۸۰ درصد از مواردی را که از یک فرد میخواهید در او مییابید و باید مراقب ۲۰ درصد باقیمانده باشید و آن را برای به حداقل رساندن آسیبهای احتمالی اولویتبندی کنید.
در مرحله دوم نوبت به مواردی میرسد که شخصا به آنها نیاز دارید: اگر از خودتان یک برآورد اساسی به عمل آورده باشید، آیا در شرکت به کسانی نیاز دارید که کاملا شبیه به شما باشند؟ افراد در مورد شما از طرف دیدگاههای کارکنان همکار چه میگویند؟ آیا شما بیشتر باعث بینظمی و هرجومرج میشوید یا آرامش؟ آیا شما شرکت را هر مرتبه به سمتی میکشید و تمرکز لازم را ندارید؟
شاید فردی که به آن نیاز دارید، دقیقا برخلاف شما باشد. شاید به یک متضاد احتیاج داشته باشید که به شما کمک کند تا خودتان را سازمانیافته و مطابق با برنامه نگاه دارید. انتخاب شما به نقاط ضعف و قوت شخصیتان بستگی دارد و به کسی نیاز دارید که حفرههای مجموعهمهارتهای شما را پر کند. شاید بهتر باشد تفکر خودتان را نسبت به خودتان کنار بگذارید و نظر تیم را در مورد خودتان جویا شوید. بنابراین شجاعت به خرج دهید و سوالات سخت بپرسید و سعی کنید بازخوردهای صادقانهای از همکاران خود در موقع نیاز دریافت کنید.
در این نوشته سعی کردم نکات مثبت و منفی شبیهسازی در کسبوکار را معرفی کنم و مثالهایی نیز در مورد اینکه چه موقع باید شبیهسازی کنیم و چه موقع نباید اینکار را انجام دهیم، ارائه دادم. اما اگر از من بخواهید در شرایط مساوی بین این دو یکی را انتخاب کنم باید بگویم اگر افرادی را پیدا کنید که از نظر اشتیاق، دیدگاه، انرژی، اخلاق کاری و مجموعهمهارتها با شما یکسان باشند، مطمئنا نتایج خوبی خواهید گرفت. اگر افرادی شبیه به خودتان پیدا نکنید هم به همان اندازه خوب است. خوبی از جهات و اشکال مختلفی بهدست میآید. داشتن ایدههای جدید و چشماندازهای تازه میتواند به همین اندازه کسب و کارتان را تقویت کند.
برگرفته از ENTREPRENEUR