عادت های جالب و دور از ذهن افراد مبتکر
افراد مبتکر همان افراد خلاق و موفق دور و برمان هستند که دنباله رو راه دیگران نیستند. نه تنها ایدههای متمایزی دارند، بلکه این ایدهها را عملی نیز میکنند. آنان ایدههای خود را باور دارند و از بیان آنها نمیترسند. اما عادات و رفتار آنان به هیچ وجه شبیه چیزی نیست که تصور میکنیم.
افراد مبتکر همیشه تاخیر دارند
افرادی که همیشه عجله دارند و به موقع و حتی زودتر کارشان را تمام میکنند، نبست به افرادی که تا حدودی تاخیر دارند یا کارها را عقب میاندازند، معمولا خلاقیت کمتری دارند.
البته این به معنی این که باید تا جای ممکن کار را عقب بیندازیم، نیست. در واقع افرادی که کار خود را خیلی عقب میاندازند، آنقدر دچار استرس دقیقه ۹۰ میشوند که کارها را سرهم میکنند و فرصتی برای خلاقیت، ندارند. از طرفی افرادی که همیشه عجله دارند، دوباره به علت همین استرس دیر نکردن، نیز ایدههای متمایز و خلاقانهای ندارند. فاصله بین این دو گروه را افراد مبتکر پر میکنند.
البته خود عقب انداختن کارها دلیل خلاقیت نیست. برای بررسی این وضعیت آزمایشهایی طراحی شده و به این نتیجه رسیدهاند که در واقع عقب انداختن کارها موقعی موجب خلاقیت میشود که از ابتدا بدانید قرار است چه کنید و چه مسالهای را حل کنید، ولی شروع کردن آن را به تاخیر بیندازید. چرا که در این حالت آن کار در پس زمینه ذهنتان حاضر است و حتی اگر در حال انجامش نباشید، ذهنتان در حال ایده پروری است.
این جاست که عقب انداختن به شما فرصت ایدههای جدید میدهد. که بتوانید غیر خطی فکر کنید و غیر منتظره خیز بردارید.
یک فیلمنامه نویس مشهور آمریکایی در این زمینه میگوید:
شما میگویید عقب انداختن کارها، من میگویم فکر کردن برای خلاقیت در کارها
عقب انداختن شاید بازدارنده کارایی باشد، اما میتواند محرک خلاقیت باشد.
افراد مبتکر هم شک میکنند و میترسند
شاید افراد مبتکر، مطمئن و با اعتماد به نفس به نظر بیایند، اما در باطن آنها نیز مثل همه ما دچار شک و تردید میشوند. ولی به شکل متفاوتی با این تردیدها روبرو میشوند.
برای بیشتر ما فرآیند ایدهپروری به شکل زیر است:
- عجب ایدهی خوبی
- ولی کمی دردسر دارد
- فکر کنم به درد نمیخورد
- من توانایی انجام هیچ کاری را ندارم
- ولی شاید شد
- عجب ایدهای
در این مراحل دو نوع تردید داریم:
- تردید نسبت به خودمان
- تردید نسبت به ایده
تردید به خود، بازدارنده است.باعث میشود نتوانید پیش بروید. اما تردید به ایده باعث پیشرفت میشود. به شما انگیزه میدهد که امتحان کنید و ایده را بهتر کنید.
پس متمایز بودن هنگام گذر از مرحله 3 به مرحله 4 اتفاق میافتد. به جای اینکه به خود بگویید “من توانایی انجام هیچ کاری را ندارم” باید بگویید “نمونههای اولیه هیچ وقت به درد نمیخورند و من هنوز به آن جایی که باید نرسیدهام”
افراد مبتکر چندین بار از زوایای مختلف به موضوع نگاه میکنند تا نهایت یک نگاه متفاوت را پیدا کنند. پس اگر دچار شک و تردید شدید، بیخیال آن نشوید.
ترس چطور؟ افراد مبتکر هم ترس از شکست دارند. اما چیزی که آنان را متمایز میکند، این است که آنان قبل از امتحان نکردن میترسند.
آنان میدانند که شروع نکردن یک کسب و کار، به همان اندازه ورشکست شدن آن کار شکست محسوب میشود. آنان میدانند که در بلند مدت، بزرگترین پشیمانیها نه از اقدامات که از اقدام نکردنها ناشی میشود.
افراد مبتکر ایدههای بد زیادی دارند
در هر زمینهای که تصور کنید، افراد مبتکر همانهایی هستند که بیشتر از همه شکست خوردهاند، چون بیشتر از همه امتحان کردهاند. هرچقدر بیشتر شکست بخوریم، ذهنمان بازتر میشود و احتمال اینکه به یک ایده واقعا متفاوت برسیم، بیشتر میشود.
شاید افراد موفقی وجود داشته باشند که همان ابتدای کار به ایده متمایز خود میرسند. اما اکثر افراد مبتکر و اکثر ما نیاز داریم بارها و بارها امتحان کنیم تا به نتیجه برسیم.
به طور مثال بزرگترین آهنگسازان تاریخ را در نظر بگیرید. آنان صدها قطعه ساختهاند و از میان این تعداد تنها چند مورد به عنوان شاهکارشان به یاد مانده و با همان چند شاهکار شناخته میشوند.
افراد مبتکر تمایز زیادی با ما ندارند. آنان میترسند و شک میکنند. کارها را عقب میاندازند. ایدههای بد دارند. و معمولا این طور نیست که با وجود این ایرادها موفق میشوند. برعکس به خاطر همین ایرادهاست که موفق شدهاند.
شاید مبتکر بودن راحت نباشد، اما بهترین راه برای بهتر کردن دنیای اطرافمان است.
برگرفته از TED