مصاحبه جدید تام هاردی به بهانه حضورش در فیلم «دانکرک»
تام هاردی اولین بار در افول عقاب سیاه ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۱، به دیدار تماشاگران سینما آمد. این بازیگر انگلیسیتبار پس از آن موفق شد در تعداد زیادی فیلم مطرح سینمایی ایفای نقش کند. منتقدان طرفدار فیلمها و بازیهایش هستند و او را یک بازیگر مولف نامیده اند. همزمان با سینما در تئاتر و تلویزیون هم کار میکرده است.
در چند سال اخیر، به موفقیتهای زیادی دست یافته است. در سه فیلم کریستوفر نولان (شوالیه تاریکی برمیخیزد، سرآغاز و دانکرک) نقش ایفا کرده و کارهای قابل توجه دیگری مثل از گور برخاسته، سلحشور و نسخه تازه مکس دیوانه را در کارنامهاش دارد. قسمت تازه همین فیلم و جنگ ستارگان از کارهای پیش روی هاردی ۳۹ ساله هستند. دانکرک که بازگویی یک نبرد مهم هوایی و دریایی دوران جنگ جهانی دوم است، بهانهای شد تا گفتوگوهای زیادی با این بازیگر داشته باشیم. گفتوگوی زیر ترجمه پرسشهایی از چند مصاحبه اینترنتی اوست.
«دانکرک» فیلم بازیگر نبود. چرا در آن بازی کردید؟
در وهله اول به خاطر کریس (کریستوفر نولان). فیلمساز بزرگی است و کار کردن با او، نوعی افتخار به شمار می ایدو چیزهای زیادی به آدم می اموزد. درست است دانکرک روی محور بازیگران نمیچرخد و نقش اصلی را فضاسازی در آن می داند، اما کریس همیشه آدمها را در موقعیتهای سخت قرار داده و به بررسی واکنشهای آنان میپردازد. این چیزی است که میتواند هر بازیگری را جذب کند. باور کریس این بود که مردم عادی اطلاعات درست و دقیقی در باره ماجرای دانکرک ندارند و یک درام جنگی میتواند آنها را با این موضوع آشنا کند.
برایتان مهم نیست در یک فیلم سینمایی نقش مهمی داشته باشید و حضورتان کمرنگ نباشد؟
داستان و کاراکتر آن اهمیت دارد. اصل ماجرا آن تاثیری است که حضورتان روی پرده میگذارد و ربطی به کم یا زیاد بودن تصویرتان ندارد. در آخرین قسمت مجموعه فیلم بتمنی کریس، در بخش اعظم فیلم صورتم را ماسک پوشانده بود و چهره ام دیده نمیشد، اما آن زمان هم نگران نبودم که چهرهام پنهان است و نمایان نیست. تماشاگران سینما باهوش هستند و بازی و حضور خوب را از غیر آن تشخیص میدهند.
برعکس بسیاری از بازیگران که علاقه دارند شبیه مدلها اندام مناسبی داشته باشند، شما برای بازی در فیلمهای خود براحتی وزنتان را کم یا زیاد میکنید.
به هر حال من بازیگر هستم، نه مدل! اگر میلی به پز دادن اندامم داشتم ، میرفتم و مدل میشدم. سینما جای این جور کارها نیست. البته هستند کسانی که شبیه مدلها جلوی دوربین و روی پرده ظاهر میشوند، اما عمر اینها کوتاه است. مردم هم آنها را به عنوان یک بازیگر نمی شناسند. شما اگر بخواهید یک بازیگر باشید و از سوی مردم به عنوان یک هنرمند مورد سنجش قرار گیرید، باید بدانید فقط با بازی خوب و قابل قبول در نقشهای خوب و قابل قبول قادر به دست یابی به ان می شوید. در پایان روز، این تماشاگران هستند که تصمیم میگیرند به شما لقب بازیگر دهند یا مدل.
در عین حال، وقتی برای نزدیک شدن به نقش و کاراکتر وزنتان را کم یا اضافه میکنید، نتیجه و جایزهاش را هم دریافت می کنید. مردم میدانند که برای نقش خود زحمت کشیده و تلاش کردهاید باطنی و ظاهری به آن نزدیک شوید. آنها حس میکنند شما انهارا ارزشمند می دانید و به آنها احترام میگذارید. واکنش آنها هم چیزی جز احترام و تحسین نیست. این پاداشی است که من بازیگر میگیرم و از آن راضیام.
درست است که تمرین مربوط به کاراکترهای تازه فیلمهایتان را در حضور خانواده انجام میدهید؟
بله. همین کار را میکنم. جلوی آنها تمرین کرده و نظراتشان را می خواهم. آدمهای معمولی معمولا بهترین منتقدان هستند و بدون رودربایستی حرف و دیدگاهشان را بیان می کنند. ضمنا میدانید که شیله پیلهای در کارشان نیست و صادقانه نظر میدهند.
بخش سخت بازیگری برایتان کدام است؟
سفر کردن برای بازی در فیلمها برایم دشوار است. بچه جاده نیستم و بیشتر اهل خانه و خانهنشینی هستم. وقتی در خانه هستم، احساس امنیت میکنم. زمانی که قرارداد بازی در فیلم تازهای را امضا میکنم و میبینم که باید چمدان سفر را ببندم، حالت خاصی پیدا می کنم، اما عاشق بازیگریام و برای این کار، راهی سفر و جاده هم میشوم. خیلی دوست دارم آن کارهایی را انجام دهم که تا به حال انجامشان ندادهام.
چه احساسی دارید زمانی که خودتان را روی پرده سینما میبینید؟
خودم را به صورت بخشی از غذایی میبینم که برای بینندگان پخته شده و حالا او باید در این باره نظرش را بیان کند. خودم میدانم نهایت تلاشم را کردهام تا کار خوب و درستی ارائه کنم، اما اوست که باید در این رابطه تصمیم بگیرد. آدمها را دوست دارم و میخواهم با کارهایم آنها را خوشحال کنم. خودم هم جزوی از آنها هستم. به همین دلیل، خیلی دوست دارم همیشه آنها را خندان ببینم.