نقد و بررسی بازی Total War: Warhammer II
وارد شدن به دنیای «Warhammer» احتمالا بزرگترین تحول چند سال گذشته در سری توتال وار بوده که «Creative Assembly» ایجاد کرده است. «Total War: Warhammer II» نه تنها ادامه موفقی بر نسخه اول است، بلکه با تغییراتی که در آن ایجاد شده، میتوان از آن به عنوان یکی از بهترین نسخههای سری از زمان «Shogun 2» یاد کرد. ادامهای که بر خلاف نسخههای گذشته، داستانی بسیار درگیرکنندهتر به بخش تکنفره بازی اضافه کرده و تمرکز بسیار بیشتری بر روند اتفاقات و حوادث دارد. به طور سنتی زمانی که امپراطوری بزرگی در سری توتال وار ایجاد میشد، روند بازی به سمت تکرار پیش میرفت که در این نسخه تا حد زیادی به لطف اضافه شدن داستان خطیتر در کنار گسترش قلمرو، برطرف شده است.
داستان از جایی شروع میشود که میلیونها سال پیش، نژادی باستانی از فضای دوردست، به دنیای وارهمر وارد شدند و نژادهای آن را در برطرف کردن نیازهایشان و نبرد با نیروهای «Chaos» به وجود آوردند. اما به دلایلی دروازههایی که نژاد باستانی از آن گذشته بودند از میان رفتند و لژیونهای Chaos در سرتاسر دنیا پخش شدند. در این زمان بود که دو قهرمان High Elf ها (های الف) Aenarion (اناریون) و Caledor (کلدر) به مقابله برخواستند. این دو موفق شدند نیروهای Chaos را در Ulthuan شکست دهند و کلدر با استفاده از جادو، انرژی نیروهای Chaos را در اختیار گرفت تا آنها را از سرزمینشان دور کند. سپس کلدر به همراه جادوگر اعظم نژاد Lizardmen (لیزاردمن) به نام Slaan (اسلان) و مجددا با استفاده از جادوهای بسیار قدرتمند، طوفانی همیشگی را با نام Vortex (ورتکس) به وجود آوردند که انرژی نیروهای Chaos را میگرفت و آنها را از میان میبرد تا دیگر نتوانند وارد دنیا شوند. اما این نقشه به طور کامل موفقیتآمیز نبود و انرژی به طور مداوم از سرزمینهای Chaos وارد میشد و دو جادوگر به سرنوشت شومی دچار شدند. هردو به جزئی از ورتکس درآمدند و تا ابد باید طوفان را در حالت پایدار نگاه میداشتند تا نیروهای Chaos هیچگاه دوباره نتوانند با تمام قوای خود به سرزمین Warhammer حمله کنند. پس از گذشت میلیونها سال، عبور یک شهاب سنگ باعث ضعف در ورتکس شد و هر چهار نژاد اصلی بازی یعنی، های الفها، دارک الفها، لیزاردمن و Skaven (اسکیون) متوجه آن شده و های الفها و لیزرادمن به دنبال استحکام بخشیدن به آن بر آمدند. در طرف مقابل دارک الفها و اسکیونها برای کنترل قدرت ورتکس تلاش خود را آغاز کردند.
این رقابت و کشمکش میان نژادها، باعث ایجاد بخش تک نفرهای به مراتب درگیرکننده و جذابتری در مقایسه با دیگر عناوین سری شده است. علاوه بر سیستم سنتی بازی و ایجاد امپراطوری و گسترش مرزها، حالا باید برای به کنترل گرفتن ورتکس و در عین حال خراب کردن فعالیت بقیه گروهها برای رسیدن به ورتکس، تلاش کرد. هرچهار نژاد قابل بازی بسیار متنوع و متفاوت از یکدیگر هستند و هر کدام باید پنج آیین را زودتر از بقیه اجرا کنند تا بتوانند به هدف خود برسند. این نکات موجب شده که تنوع فوقالعادهای در بازی وجود داشته باشد و حتی تا پایان بازی نیز روند داستانی تا حد بسیار زیادی درگیرکننده دنبال شود.
نقشه بازی یکی از بزرگترینها در سری توتال وار است. اما مساله فقط بزرگی نبوده و از بعد هنری نیز CA به خوبی عمل کرده و هر بخش از نقشه تفاوت زیادی چه از نظر ظاهری و چه از نظر آب و هوا و دسترسی به مواد اولیه، نسبت به دیگر بخشها دارد. به همین دلیل حتی روش بازی برای هر نژاد نیز متفاوت بوده و موجب میشود که امکانات متنوعی در اختیار شما قرار بگیرد. بزرگی نقشه و تفاوتهای آن باعث گشته که به طور مثال نتوان مستقیم برای از بین بردن آیینهای بقیه نژادها وارد عمل شد. برای اینکار باید نیروهای مزدوری را در داخل مرزهای رقبا به خدمت گرفت تا این کار را برای شما انجام دهند. در زمان نبردها نیز هر نژاد نیروهای متنوع مخصوص به خود را اختیار دارد که تفاوتهای زیادی از نظر بنیادی و استراتژی دارند. به طور مثال، های الفها از نیروهایی با زرههای سنگین و هزینه بالا در نبرد استفاده میکنند، ولی لیزرادمن از ارتشهایی با تعداد بالا ولی ارزان بهره میبرند و باید شناخت کافی از هر نژاد داشت تا بتوان در نبردها پیروز شد. در کنار این موارد، اتفاقات ناگهانی همچنان در نقشه اتفاق میافتند که باید برای هرکدام آمادگی لازم را داشت، از مهمترین این اتفاقات در زمان شروع هر آیین است که نیروهای Chaos در سرزمین ظاهر میشوند. در هنگام نبردها جزییات نیروها به خوبی قابل مشاهده است و پیشرفت انیمیشنهای بازی باعث شده تا نبردهایی بسیار پویاتر را میان ارتشها مشاهده کنیم.
UI بازی پیشرفت خوبی نسبت به نسخههای قبلی توتال وار داشته اما هنوز ایراداتی دارد که میتواند روی تجربه آن اثر منفی بگذارد. بیشتر امکانات در دسترس مستقیم قرار دارند، اما هنوز از نظر ترتیب و ظاهری تا مدتی باعث سردرگمی خواهند شد. گیمپلی عمق جالبی دارد که روی استراتژی و برخورد با هر شرایطی به خوبی تاثیر مثبت یا منفی خود را نشان خواهد داد، این موضوع از کنترل شهرها گرفته تا بالا رفتن سطح ژنرالها را شامل میشود. البته پایه بازی هنوز همان روش سنتی توتال وار است، کنترل شهرها که به مناطق مختلف تقسیم شدهاند و باید شرایط را برای تعیین اینکه چه ساختمانهایی در چه محلهایی ساخته شوند در نظر گرفت. با بالا رفتن جمعیت، شهرها نیز گسترش پیدا میکنند و سطح ساختمانها را میتوان بالا برد. بدین ترتیب با پیشرفت در بازی، نیروهای بیشتر و بهتری در دسترس برای ساخت و تقسیم ارتشها قرار میگیرند. مانند نسخه قبلی تنها درآمد مسالهای تعیین کننده است، مواردی مانند مدت زمان حضور ارتشها در خارج مرز، هزینه نگهداری نیروها، ساخت و سازها، پیشرفتهای اقتصادی، رابطه تجاری با حکومتهای دیگر و … همه بر روی درآمد تاثیر کاملا مستقیم و منحصر به فردی دارند. با بالا رفتن سطح امتیاز هر ژنرال، باید روی تواناییهای به خصوصی استفاده شود که بر روی نحوه نقش کارکتر به شدت تاثیر گذاشته و میتواند مسیر حکومتی که تشکیل داده شده را تغییر دهد. البته مواردی مثل حضور در خارج مرزها و یا حضور طولانی مدت در داخل شهرها نیز بر روی خصوصیت فردی هر کارکتر تاثیر دارند. حتی دیپلماسی هم پیشرفتهای قابل ملاحضهای داشته و به طور مثال، های الفها با استفاده از شورای خود، قادر به ایجاد جنگ یا صلح میان گروههای دیگر خواهند بود. حکومتهای رقیب در همین حال منتظر یافتن کوچکترین نشانه ضعف برای حمله هستند که در مواقعی میتواند برای بقای حکومت بسیار حیاتی باشد. به وضوح شاهد هستید که هوش مصنوعی چه بر روی کنترل سرزمینهای خود، چه در هنگام نبرد هم پیشرفت داشته است. البته این پیشرفت به این معنا نیست که در هنگام جنگ دیگر شاهد هیچ مشکلی نباشیم و خیلی از مشکلات این بخش هنوز در بازی وجود داشته و هوش مصنوعی گاهی در حین مبارزات، چندان نیز هوشمندانه عمل نمیکند!
در کنار بعد هنری بازی باید به صداگذاری نژادها، نبردها، کات سینها و موسیقی بازی هم اشاره کرد که برای هر نژاد کاملا منحصر به فرد بوده و با کیفیت خوبی طراحی شده است. گرافیک نیز کماکان در سطح بالایی قرار داشته و تمام واحدها با جزییات بالایی ساخته شدهاند و دیدن نیروهای زیاد با این سطح از جزییات در میدان نبرد جالب توجه است و البته با توجه به بهینهتر شدن بازی، مبارزات روانتری را شاهد خواهید بود.
در دید کلی Total War: Warhammer II یک انقلاب نسبت به نسخه پیشین خود محسوب نمیشود بلکه میتوان آن را یک پیشرفت خوب دید که ارزش وقت گذاشتن و تجربه را دارد. تغییرات جدید در روند بخش داستانی و تفاوت زیاد بین نژادهای قابل بازی تا مدتها شما را درگیر این عنوان خواهد کرد.
امیرعلی قبادیان