نقد فیلم Transformers: The Last Knight
ترنسفورمرز همواره یکی از نامهای آشنا میان مخاطبهای محصولات سرگرمی است که در قالب انیمیشن، فیلمهای سینمایی و بعضا حتی بازیهای ویدئویی به دست طرفداران همیشگی خود رسیده است. مدتی است که این روبات های تغییرشکلدهنده مهمان پردهی نقرهای سینما شدهاند و در بلاک باسترهای مملو از جلوههای ویژهی بصری به هنرنمایی میپردازند. امسال شاهد اکران پنجمین شماره از سری فیلم های ترنسفورمرز با عنوان The Last Knight بودیم.
فیلم Transformers The Last Knight از خیلی از لحاظ تهی و بیمحتوا است. اما اگر میخواهید دو ساعت از وقت خود را صرف خوردن پاپکورن و تماشای یک فیلم صرفا اکشن و پر از تصویرسازیهای خارقالعاده، کنید؛ میتواند انتخاب بسیار خوب و سرگرم کنندهای باشد. البته درصورتی که تمام بلاکباسترهای اکشن و پاپکورنی خوب قبل از آن را دیده باشید. مایکل بی، کارگردان نسبتا با سابقهی این فیلم، تمام آنچه که یک فیلم را تبدیل به یک اثر هنری به یادماندنی و تاثیرگذار می کند، از آن بیرون ریخته است و جای خالی تمامی کمبودهایش را با جلوههای ویژه بصری و تصویرسازیهای خیره کنندهای پر کرده است که توجه بیننده را از ایراد گرفتن نسبت به مشکلات دیگر فیلم جلب می کند.
داستان فیلم در ادامهی نسخهی قبلی روایت میشود. جایی که آپتیموس پرایم، تغییر شکل دهندهای که به عنوان یکی از قهرمانان اصلی سری ترنسفورمرز به حساب میآید هم اکنون آنتاگونیست و ضد قهرمان اصلی داستان به حساب میآید. آپتیموس پرایم با حمایت خالق اصلی خود که از نظر شخصیت پردازی و نقش آفرینی در واقع یک موجود خلق شده با جلوههای ویژه به حساب میآید و هیچگونه جذابیت و قدرت خاصی به عنوان یک شخصیت منفی بسیار قدرتمند در چنته ندارد؛ میخواهد به سیاره زمین حمله کند و با نابودی کاملش آن را به خانهای جدید برای تمامی تغییر شکل دهندهها تبدیل کند.
تمام روایت داستان اصلی فیلم در این چند خط خلاصه میشود. البته به جز پایان فیلم که به علت اسپویل نشدن ماجراهای فیلم از گفتن آن صرف نظر میکنم. البته با در نظر گرفتن این موضوع که وقتی به میانههای فیلم میرسید به طور کاملا صحیح و درست قادر به پیش بینی پایان ماجرا خواهید بود. The Last Knight دیگر حتی سکانسهای غرور آفرین و هیجان انگیز سابق را هم آنطور که باید، به نمایش نمیگذارد و تا آخرین لحظهی خود بیننده را غرق در اقیانوس جلوههای ویژه میکند. اگر بگوییم فیلم Transformers: The Last Knight در زمینهی روایت داستانی تاثیرگذار و جذاب باز میماند و محتوای آنچنان خاصی در چنته ندارد، بیراه نگفتهایم. اما این تنها در صورتی است که نسبت به تصویرسازیهای فوقالعاده جذاب و محسور کنندهی مایکل بی، بیلطفی نکنیم. The Last Knight به راستی نمایشگاهی از بهترین تابلوهای نقاشی با موضوع مبارزهی روباتهای تغییر شکل دهنده در سفینههای مختلف و غول پیکر است. از مبارزهی شخصیتهای داستان در یک سفینهی باستانی غرق شده در اعماق دریا گرفته تا پرواز در دل فضای بی انتهای کهکشان. در بعضی قسمتها نیز حتی به دوران قرون وسطی سفر میکنیم و همکاریهای پادشاه آرتور افسانهای را با روباتهای تغییر شکل دهندهای که از سیارهای دیگر به زمین آمده بودند را در کنار روایت ماجرایی از جادوگر بسیار معروف و تاریخی همان برههی زمانی، یعنی مرلین، مشاهده میکنیم.
از حق نگذریم فیلم Transformers: The Last Knight واقعا گزینهی بسیار خوبی برای به نمایش گذاشتن قدرت پردازش تلوزیونهای فروشی در پشت ویترین مغازهها است. از همین رو پیشنهاد میکنم که اگر قصد تماشای این فیلم را دارید؛ پیش از شروع به تماشا کردن، به اندازهی دو ساعت (به علاوهی یک ساعت خواب میان آن!) پاپکورن به اندازهی کافی به همراه نوشابه تهیه کنید و سپس هنگام هم صحبتی با جمعی از دوستان و بگو و بخندهای دوستانه، به تماشای The Last Knight بنشینید و اینگونه به طور کامل محصولی که مایکل بی برای شما تدارک دیده را مشاهده کنید. به هرحال این توضیح هیچگونه توهینی به این فیلم به حساب نمیآید و بلکه تنها اشارهای به اهداف به ثمر نشستهی سازندگان این فیلم دارد که کاملا در تولید محصولی که مد نظرشان بوده موفق شدهاند. کاملا پیداست که مایکل بی و تیم فیلم سازیاش در پروسهی ساخت فیلم Transformers: The Last Knight اصلا به اضافه کردن شاخوبرگهای اضافه بر خط داستانی اصلی فکر نکردهاند. از همین رو تنها چند شخصیت جدید در فیلم برای اولین بار به نمایش گذاشته میشوند که هیچگونه شخصیت پردازی به یادماندنی و جذابی ندارند تا با هنرنمایی خود، وقت و حوصلهی بینننده را تا شروع نبرد و تعقیب و گریز بعدی بخرند. از طرفی دیگر حتی شخصیت اصلی انسان درون فیلم که در نسخه های قبلی هم قهرمان اصلی فیلم به حساب میآمد نیز کاملا به زیر کشیده شده است و با اینکه تمام داستان اصلی حول محور انتخاب شدن وی به عنوان آخرین شوالیه میچرخد، هیچگونه حساسیت خاصی به همراه ندارد و حتی در پایان فیلم هم تاثیر زیاد و آنچنانی در به وقوع پیوستن حوادث اتفاق افتاده ندارد.
در این بین تنها رکن قابل قبول و سرگرم کنندهی فیلم را روباتهای تغییر شکل دهندهای تشکیل میدهند که از حیث طراحی ظاهری و جزئیات جلوههای ویژه به نوعی حرف اول بلاک باسترهای روز هالیوود را میزنند. این روباتها حتی از صداپیشگی و شخصیت پردازی بسیار خوبی برخوردار هستند، اما به هیچ وجه تاثیری در روایت خط داستانی ندارند و حتی ذرهای به جذابیت و عمق اتفاقات درون فیلم نمیافزایند.
خیلی ها هنگامی که با بازخوردهای بسیار منفی و زنندهی فیلم Transformers: The Last Knight رو به رو میشوند، حتی بدون تماشای آن هم به تبلیغ منفی در رابطه با آن میپردازند و اسمش را به عنوان یکی از بدترین فیلم های هالیوودی خطاب میکنند. اما این بینندههای متعصب و سینما دوست باید به طور کامل از این موضوع آگاهی داشته باشند که دنیای سینما تنها به فیلم های فلسفی و پیچیدهی کریستوفر نولان یا قهرمانان پرطرفدار و سوپر استارهای مارول اختصاص ندارد. بلکه از همان ابتدای تولد سینما، بودهاند فیلم هایی که تنها با هدف نشان دادن اوج قدرت تکنولوژی های مربوط به تولید فیلم ساخته میشدهاند و حتی فروش بسیار بالایی را هم تجربه میکردند. The Last Knight نیز یکی از همین فیلم ها است که در سال میلادی ۲۰۱۷ به اکران رسیده است و کوهی از جلوههای بصری ویژه و تصویرسازیهای خارق العاده را به همراه دارد. فروش زیادی هم میکند و به عنوان یکی از خوبهای ژانر خودش که اکشن محض است به حساب میآید. پس در این صورت چه دلیلی دارد که کارگردان باهوش و با سابقهای مثل مایکل بی، بعد از تولید چهار پنج فیلم پر خرج و ده ها برابر آن پر سود از فرنچایز ترنسفورمرز، تولید نسخه های جدیدش را متوقف کند و بیخیال موج اسکناس هایی شود که پس از اکران هر یک از فیلم ها به سویش روانه میشود. همین موضوع در رابطه با بازیگران درون فیلم هم صدق میکند. شاید با خود بگویید این هنر پیشه های با استعداد که توانایی نقش آفرینی در فیلم های بسیار بهتر و جاه طلبانه تری را دارند، چرا باید هنوزم که هنوز است در سری فیلم های ترنسفورمرز روی سر یکدیگر بکوبند و گاها به تعقیب و گریز هم بپردازند؟ خوب کاملا مشخص است که راز تمام این اتفاقات، پول هنگفتی است که به جیب عوامل ساخت اینگونه فیلمها سرازیر میشود.
به طور کلی فیلم Transformers: The Last Knight جدای از جلوه های ویژهی زیبایش، هیچ محتوای منحصر به فرد و جذابی که ارزش صرف دو ساعت از وقتمان را داشته باشد در چنته ندارد. نه داستان عمیقی با مقداری پیچیدگی جزئی که سبب عدم پیشبینی بینندهها از پایان بندی فیلم شود و نه هیچگونه محتوای اضافهای که موجب بالا رفتن ارزش آن به عنوان یک اثر هنری شود. تنها لحظاتی مملو از اکشن آغشته به کمدی و مبارزان با مزهای را در فیلم شاهد هستیم که اگر کمی سخت گیری را کنار بگذاریم و عرصه را بر این فیلم تنگ نگیریم، واقعا ارزش یک بار مشاهده در شرایطی سرگرمکننده و لذتبخش همراه با خانواده یا دوستان را دارد.