تعریفمان از مجوز چیست؟
کجایند آنان که بر طبل مجوز میکوبیدند و اگر ولشان میکردی میگفتند اگر زیر دوش حمام هم بزنید زیر آواز، مجوز لازم میشوید. در حالی که از همان ابتدا میتوانستیم چارچوبی داشته باشیم و هم فعالیت هنرمندان در این چارچوب انجام میشد و هم سطح موسیقی این همه تنزل پیدا نمیکرد. همین حکایت را در فینتک داریم.
آن کس که میگوید فعالیت فینتکها بدون مجوز ممنوع است، در خوشبینانهترین حالت یک آدم کماطلاع است. در زمان انقلاب برخی از بانکها و سازمانها و کسبوکارهای بینالمللی مصادره شد. اما مالکان این بانکها که برخی از آنها حتی ورشکسته بودند از زیر بار بدهیهای خود به مردم ایران شانه خالی میکردند و پولی هم بابت جریمه شدن ایران به خاطر مصادره اموالشان به جیب میزدند.
حالا حکایت کسانی که تیتر میزنند فعالیت بدون مجوز فینتکها ممنوع است، حکایت همان روزهاست. در بهترین حالت این افراد ناآشنا به این حوزه هستند و از بین کلمههای بالا احتمالا فقط معنای ممنوع را میدانند که چیست. این افراد نه فینتک را میشناسند، نه فعالیت و کسبوکار را و نه مجوز را. تصور بسیاری از این افراد از مجوز یعنی اجازه گرفتن از من. متاسفانه مجوز را نمیشناسیم و تصور میکنیم مجوز یعنی قانون و مجوززدایی یعنی بیقانونی. مجوز ابزاری قانونی برای ایجاد انحصار و تنظیم بازار است. به عنوان نمونه، نگاهی بیندازید به حوزه واردات خودرو و ببینید چه بلبشویی بر مجوزها حاکم است. در حالی که اگر از روز اول چارچوبی مشخص شده بود ما امروز میدانستیم چه خودروهایی با چه دلایلی میتوانند وارد کشور شوند و یا کدامها نمیتوانند. منتها وقتی همه چیز را منوط کردیم به مجوز اکنون خودروهایی که در این سالها وارد کشور شدهاند به هیچ صراطی مستقیم نیستند و هرگز نمیتوان آنها را در یک نمودار همگرا کرد. این تنوع و جمیع اضداد، نتیجه سیاستهای متناقض و مجوزپرستی است چراکه برای برخیها مجوز یعنی به یک سازمان و نهاد دولتی اجازه نامحدود در یک زمینه خاص داده شود. این دقیقا چیزی است که قانونی نیست. چارچوب یعنی مکتوبکردن و روشنکردن خطوط قرمز. آن فردی که اصرار دارد برای فعالیت فینتکها مجوز تعیین کند، خوب است قلم و کاغذی بردارد و محدوده فینتک را مشخص و محدوده قانونی آنها را هم روشن کند. خوب است این افراد یک بار مستندی منتشر کنند تا ببینیم برداشتشان از فینتک چیست و چقدر فینتک را میشناسند.