معرفی دانشمندان: کاسینی و هویگنس
ماموریت کاوشگر کاسینی ناسا پس از گذراندن دو دهه در فضا، پایان دراماتیکی را تجربه کرد. مدارگرد کاسینی به اطلاعات روشنی از طوفان های عظیم در زحل پرداخت، حلقه های زحل را با جزئیات بیشتری بررسی کرد و منابع بالقوه حیات را در برخی قمرهای زحل شفاف سازی کرد. این فضاپیما از کاوشگر هویگنس آژانس فضایی اروپا بهره می برد که در سطح قمر تیتان در دورترین نقطه فرودی برای انسان به زمین نشست. این کاوشگر از بلندی های زمخت، خطوط ساحلی لغزنده و دره های تنگ و عمیق تایتان عکس هایی را تهیه کرد که در برخی مواقع اذهان را به سوی دستکاری موجودات فضایی در این نواحی می کشاند؛ اگرچه به طریقی شبیه زمین نیز هستند.
کاوشگرهای کاسینی و هویگنس برای همیشه نحوه تفکر و درک دانشمندان را درباره زحل، حلقه ها و قمرهایش تغییر دادند. اما دانشمندانی به نام «کاسینی» و «هویگنس» وقتی مرزهای اخترشناسی را در قرن هفدهم میلادی جابجا می کردند، دیدگاه بسیار متفاوتی نسبت به این سیاره داشتند. در سال ۱۶۱۰، گالیلئو گالیله به اولین فردی تبدیل شد که از طریق یک تلسکوپ به تماشای سیاره زحل می نشست. تا قبل از آن، زحل چیزی بیش از یک نقطه نورانی در آسمان نبود. اما گالیله با بهره گیری از این وسیله اساسی خود توانست ببیند که زحل دارای نوعی گوش می باشد که از هر دو طرف سیاره به بیرون زده اند. آنها به مانند قمرهایی که در پیرامون مشتری کشف کرده بود، حرکت نمی کردند. گالیله هرگز نفهمید که این گوش ها چه هستند و چه کاری از دست شان بر می آید.
حالا بگذارید بررسی کوتاهی هم درباره «کریستین هویگنس» داشته باشیم. هویگنس که در سال ۱۶۲۹ در خانواده ثروتمند هلندی چشم به جهان گشود، به یک دانشمند و ریاضیدان برجسته ای در دوران خود تبدیل گشت. او ساعت پاندولی را اختراع کرد. او اولین کسی بود که درباره حرکت نور به صورت موج نظریه پردازی کرد. او از اوایل حرفه اش خود را وقف طراحی و بهبود تلسکوپ ها کرد.
هویگنس و برادرش راهی برای صیقل دادن مکانیکی لنز تلسکوپ ها برای افزایش میزان وضوح و شفافیت پیدا کردند. در شب بیست و پنجم ماه مارس ۱۶۵۵، هویگنس با استفاده از تلسکوپ جدید ۱۲ فوتی اش به مشاهده زحل پرداخت. در آن زمان، او نتوانست پرده از اسرار گوش های زحل بردارد اما موفق به مشاهده نقطه نورانی در کنار سیاره شد. او چندین شب گردش آن نور به دور زحل را تماشا کرد و به این نتیجه رسید که آن نور یک قمر است. بعدها این نقطه نورانی را بزرگترین قمر زحل، یعنی «تیتان» نامگذاری کردند.
دو سال بعد، هویگنس در نهایت توانست ببیند که زحل گوش ندارد بلکه توسط یک حلقه به محاصره در آمده است. او رساله کوتاهی برای اعلام رسمی کشف تیتان و ارائه توضیحی درباره گوش های زحل منتشر کرد که البته او زمان زیادی را برای تحقیق و بررسی نیاز داشت. او سرنخی را در قالب یک آناگرام برجای گذاشت که در صورت حل آن، می رسیدیم به: زحل توسط یک حلقه مسطح محاصره شده و به دایره البروج گرایش دارد. به باور هویگنس، زحل فقط یک حلقه داشت. اما نظریه او یکی دو دهه بعد شفاف سازی شد؛ زمانی که «جیووانی کاسینی» خودش اقدام به مشاهده سیاره زحل کرد.
کاسینی در سال ۱۶۲۵ در شمال غربی ایتالیا به دنیا آمد. او وارد عرصه اخترشناسی شد و در سال های ابتدایی کارش به مطالعه مشتری و حرکات اقمار آن پرداخت. برخی اوقات اعتبار کشف «لکه های بزرگ سرخ مشتری» را به نام او ثبت می کنند. اندازه گیری های او از ناهمخوانی در کسوف های قمر مشتری به اخترشناس دانمارکی «اوله رومر» کمک کرد تا سرعت نور را محاسبه کند.
در سال ۱۶۶۸، لویی شانزدهم فرانسه از کاسینی دعوت کرد تا به آکادمی علوم فرانسه ملحق گردد. کاسینی نقش موثری در احداث رصدخانه پاریس داشت و همینجا بود که او موفق به دیدن زحل با دیدگان خود شد. کاسینی چهار قمر را در اطراف زحل کشف کرد: لاپتوس و ریا به ترتیب در سال ۱۶۷۱ و ۱۶۷۲؛ تتیس و دیون در سال ۱۶۸۴٫ اکنون دانشمندان می دانند که زحل ۶۲ قمر دارد. کاسینی همچنین متوجه شد که حلقه زحل شاید یک جرم جامد و تنها نباشد. در سال ۱۶۷۵، او یک خلاء در حلقه ها کشف نمود. کاسینی این گمانه زنی را مطرح کرد که حلقه ها جامد نیستند بلکه از توده قمرهای کوچکی ساخته شده اند که به سختی دیده می شوند. او زیاد از واقعیت فاصله نگرفته بود. بر اساس گزارش آژانس فضایی اروپا، دانشمندان امروزه ذرات حلقه را به عنوان گرد و غبار و ریگ توصیف می کنند.
برگرفته از Livescience