انتظارات ما از Star Wars Battlefront II
“به قلم کسری کریمی اصل”
شاید بتوان دلیل حضور کم رنگ ” جنگ ستارگان” در دوره HD صنعت گیم را تاریخ عرضه سه گانه دومش دانست که تب و تاب آن را بیشتر در دوره پلی استیشن 2 زیاد کرده بود و صد البته هم بی کفایتی “لوکاس آرتز” که هم به نوعی یک سه گانه نه چندان راضی کننده تحویل ما داد و هم اینکه پتانسیل این فرنچایز در گیم با عناوین کم و متوسط را به نوعی بلقوه خاموش کرد. خب اکنون که دیزنی سکان دار این مجموعه گشته و فعلا دو فیلم “خیلی خوب” برایمان به ارمغان آورده و یحتمل سومین فیلم هم غوغا میکند، حق داریم جنگ ستارگانهای بیشتری برای کنسولهایمان بخواهیم و EA هم به عنوان سکاندار این قسمت باید و باید ما را راضی نگه دارد و نه مثل نسخه اول که تیرش به خطا رفت بلکه با Star Wars Battlefront II چیزی را ایجاد کند که من و همه هوادارن این مجموعه سالها آرزویش را داشتیم و لایقش هستیم. و این شما این هم راهنمای ما برای EA و خط سیری بر انتظاراتمان از نسخه جدید.
Star Wars Battlefront II یک بازی باشد نه یک پورتال بانکی
خب بیایید شروع کنیم، اولین نقدی که به نسخه “افتضاح” قبلی وارد است اینجاست که به رسم اکثر بازیهای این دور و زمانه بازی کاملی نبود، و مشکل اینجاست که به نسخه اول حتی یک بازی ناقص هم نمیشد گفت چرا که بیشتر از یک بازی، یک پورتال بانکی بود و اینکه نکته خیلی خیلی غمانگیزتر اینجاست که در کمال تعجب حتی اگر Season Pass داشتید و همه خرت و پرتهای پولکی بازی را هم بدان الصاق میکردید، باز هم اثر در نهایتش تبدیل به یک بازی واحد نمیشد و این نقطه ضعف شاید همان دلیل بزرگی باشد از اینکه دنباله اثری که باید سالها برایمان کار کند تنها دو سال بعد از عرضهاش می خواهد که به بازار بیایید. EA بایددر وهله اول به شعور هوادارن استاروارز احترام بگذارد و صرفا به چشم مصرف کنده بلقوه بدان آنها نگاه نکند.
هیچ دلیلی ندارد استاروارز را یک شوتر سطحی ببینی
برای امثال ما که ساعتها را در مپهای آنلاین بتلفیلد بدکمپانی 2 گذراندهایم و گانپلی بینقص نسخه سوم بتلفیلد را دیدهایم، تجربه گانپلی و سیستم تیراندازی نسخه قبل چیزی جز تاسف و نااُمیدی را به ارمغان نداشت. به طوری که عناصر گیمپلی بتلفیلد انگار به سادهترین حد خود تقلیل یافتهاند و حس شلیک با اسلحهها به هیچ عنوان یک حس واقعی و قابل لمس نبود.
دلیلی واقعا وجود ندارد که دایس در استاروارز رویکردی سطحی را پیش گرفته و مانند نسخه قبل ضریب حرفهای بودن بازی را در قیاس با بتلفیلد به شکل تحقیرآمیزی کاهش دهد. نمیگویم از استاروارز شبیهساز شوتر باید در بیاید اما حداقل تجربه بازی کمی حس جدی بودن را به ما بدهد.
توبه DICE و ساخت یک بخش داستانی قابل قبول!
به نظرم خیلی هنر میخواهد که با یک سابقه 25 ساله و خرواری اثر تولید شده، تعداد آثاری که در کارنامه ما داستانی قابل قبول ارائه میدهند به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد و خب دایس با افتخار به این مهم نایل آمده و میشود.، مسئله این است که انقدر اوضاع داستان گویی در دایس خراب است که خیلی از هوادارن استاروارز به مانند این حقیر هنگامی که خبر کم کاری و اهمال آنها در نسخه اول و نداشتن بخش داستانی تک نفره را شنیدیم به جای زانوی غم بغل کردن درون دلمان خوشحال هم شدیم، خوشحال از اینکه که خوشبختانه لوکاس آرتز به قدر کافی در داستان این مجموعه با آن کارتونها مسخره خرابکاری کرده و امثال دایس قرار نیست اوضاع را بدتر کنند.
ولی حالا که کار از کار گذشته و با توجه به تریلرها میدانیم که قرار نیست اتفاقات خوبی رخ بدهند صرفا برای چند راهکار کوچک برای اینکه اوضاع بدتر نشود ارائه میدهیم. اول اینکه به مانند خود لوکاس آرتز که وظیفه بسط جهان را به هواداران سپرد، از تعریف داستانهای جدید و نپرداختن به خط سیر اسکایواکرها نهراسد و یک خط مستقل روایی ایجاد کند که حتی اگر هم فاجعه از آب در آمد، به مجموعه اصلی ترکشهایش اصابت نکند.
دوم اینکه ابعاد داستان را تا جای ممکن در شخصیتها خلاصه کند و از تجربه بینهایت خوب امثال FireFly و Rouge One درس بگیرد که اپرای فضایی در بهترین حالتش سیتکام شخصیتهایی است که به جای کافهها در سفینهها روایت میشود.
دوباره یک Battlefield ساده شده در محیطهای جنگ ستارگان تحویل ما نده!
البته در این مورد بیشتر مقصر لوکاس آرتزی است که نبردهای پیاده نظام کل مجموعه را بر عهده “استورمتروپر”هایی نهاده که در کل 8 فیلم فعلیِ مجموعه یک تیر هم به هدف نزدهاند و دایس نیز نباید این برداشت اشتباه را داشته باشد که همان مکانیزمهای بتلفیلد را چندین سطح سادهتر و سطحیتر شده با لباس و پوسته جنگ ستارگان تحویلمان دهد.
به نظرم دایس در نسخه دوم از پس این قضیه کاملا برمیآید، همانطوری که در یکسری بخشهای محدود از بازی قبلی هم این را نشان داد و اینکه شاید تنها شرکتی باشد که میتواند بدون زحمت و به لطف قدرت فنیاش، دقیقا و عین به عین جهانهای جنگ ستارگان را به گیم انتقال دهد، تنها مشکل اینجاست که باید بیشتر ریسک کنند! و همه کارهای قبلی را اینبار با یک رویکرد منسجمتر و در یک ابعاد وسیعتر ارائه دهند، آنها کهکشانی از مواد اولیه در اختیار دارند که سالهاست بکر و بلااستفاده مانده و بهرهبرداری از آنها تنها همت میخواهد و خوشبختانه این خبر خوب که تمام تیم تقریبا 600 نفره دایس این بار برخلاف پروسه ساخت بازی قبلی که همزمان با دو عنوان دیگر شده بود، تمام تمرکزشان بر روی این نسخه است، امید ما را افزایش میدهد.
نکته پایانی: مرا به شگفت آر
این یک درخواست عاجزانه است از طرف کسی که در نسخه قبلی هیچ نکته شگفت انگیز و به یاد ماندنی ندیده و همان را هم دلیل زود فراموش شدنش میداند، یعنی اگر با رقبا مقایسهاش کنید مثلا “دستینی” وسعت و رویکردش را داشت و “تایتان فال 2” بازنگریاش در ایدههای مربوط به زمان و یا در حداقل قضیه “اینفینیت وارفیر” و یک روبات دوست داشتنی. دایس باید از اینها عبرت بگیرد، برای بازی خود شخصیت قائل شود و حتی اگر شده آن را متفاوت از جهان فعلی جنگ ستارگان عرضه کند، انقدر که در حداقل قضیه در یادها بماند و به مانند نسخه قبلی حتی در کمتر از فرایند کوتاه ساختش به فراموشی سپرده نشود.
فراموش نکنیم که همین دایس یک زمانی با امثال “میرورز ادج” و “بد کمپانی” چگونه خود را در دلهای ما جا کرد، و چهطور با بتلفیلدها استانداردهای بخش چند نفره را از نو نوشت.