ظاهرا قانونی در Ubisoft وجود دارد که میگوید اگر عنوانی توانست موفق شود و طرفداران را جذب کند باید نسخههای دیگری از آن نیز ساخته شود. البته که نمیتوانیم یک کمپانی را با چنین طرز فکری سرزنش کنیم چرا که با برقرار بودن این قانون هم سازنده سود خوبی میکند و هم بازیکن رضایت دارد و از بازی لذت میبرد. البته یوبیسافت تنها کمپانیای نیست که بازیهایش نسخههای متعدد دارند. برای مثال Rockstar و GTA را نگاه کنید. با اینکه Grand Theft Auto یا به قول خودمان GTA نسخههای متعددی دارد اما همچنان بازیکنان منتظر یک GTA جدید هستند. سری Forza هم نمونهی مشابه GTA است. اما دلیل آن چیست؟ آیا بازیکن از بازی کردن GTAهای مختلف خسته نمیشود؟ جواب منفی است! در سمت دیگر اما، عناوینی و فرانچایزهایی هستند که اگرچه طرفداران بیشماری در نقاط مختلف دنیا و در ردههای سنی مختلف دارند اما وجههی چندان خوبی لااقل از دید منتقدین ندارند. طرفدار میخواهد بازی مورد علاقهی خود را بازی کند و ایرادی هم بدان وارد نیست اما منتقد میگوید بازی باید چیز جدیدی داشته باشد. شاید معروف و واضحترین مثال چنین حالتی سری Assassin’s Creed باشد. هدف به هیچ وجه زیر سوال بردن این فرانچایز محبوب که به شخصه از تمام نسخههای آن لذت کافی بردهام نیست! اما واقعیت امر این است که یکنواختی و عدم تغییرات چشمگیر در نسخههای مختلف این فرانچایز آفت جانش شده و سبب بدبینی خاصی از سوی اهل بازی به آن شده است. شاید Call of Duty را هم بتوان یک نمونه شبیه Assassin’s Creed از این لحاظ دانست. البته فرانچایز AC تنها محصول یوبیسافت نیست که با چنین مشکلی رو به روست اما از این رو که هم طرفداران بیشتری دارد و هم در این باب بیشتر شناخته شده است مثال بهتری به نظر میرسید. به غیر از Assassin’s Creed، یک فرانچایز دیگر هم یوبیسافت دارد که به نظر میرسد در حال پیش گرفتن راه AC است و آن فرانچایزی نیست جز Far Cry! اصولا یوبیسافت عادت دارد یک فرمول موفق را آنقدر تکرار کند تا حتی خاطرات خوب آن فرمول هم از خاطرهها پاک شوند. اولین نسخه از Far Cry را بازی کردهاید؟ عنوانی با یک داستان جذاب و قوی، گرافیک فوقالعاده و یک گیمپلی که به خوبی روی آن کار شده بود. طراحی مراحل هیچ جایی برای صحبت باقی نمیگذاشت و کمتر کسی به خود اجازه میداد تا از آن لذت نبرد. اگر سال ۲۰۰۴ هم مثل الان هر بازیکن میتوانست نظر خود را از طریق اینترنت با دیگران به اشتراک بگذارد کمتر کسی یافت میشد که به خود اجازه دهد در فضای مجازی بازی را بکوبد. بازیکنان Far Cry را دوست داشتند و حق هم داشتند. هر آنچه میبایست در یک بازی موفق باشد، بود. ۴ سال گذشت تا یک Far Cry دیگر منتشر شود. کسانی که از ۲۰۰۴ طرفدار Far Cry شده بودند ۴ سال تشنه ماندند. اما باز هم ارزشش را داشت. در Far Cry 2 همه چیز خوب پیش رفت. مطابق انتظار و همچون اولین نسخهی Far Cry، دومین نسخهی آن هم عنوانی موفق بود. موفقیت Far Cry 2 علاوه بر محبوبتر کردن یوبیسافت، سود خوبی هم برای سازندهاش داشت. فروش Far Cry 2 شاید بیش از آنچه بود که سازنده انتظار داشت. حتی مقالاتی هم در سایتهای خارجی مبنی بر بهترین بودن Far Cry 2 در فرانچایز خودش دیده میشود. کسانی که میگویند Far Cry 2 بهترین است با دلایل قانعکننده با شما بحث میکنند. به ترتیب شماره که پیش برویم نوبت به Far Cry 3 میرسد. حتی اگر دو نسخهی قبلی این سری را بازی نکرده باشید به احتمال زیاد FC3 را تجربه کردهاید. مثل نسخههای قبلی، یک بازی موفق. یک بازی با گیم پلی قابل قبول و مراحل متنوع. بیشک Far Cry 3 زمانی که منتشر شد برای عناوین دیگری که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده بودند یک رقیب بزرگ به شمار میرفت. Max Payne 3، Dishonored، Mass Effect 3، Hitman: Absolution و حتی Assassin’s Creed 3 بازیهای کوچکی نبودند و رویارویی با چنین اسامی پرآوازهای قطعا کار سادهای نیست اما Far Cry 3 توانست حتی با وجود چنین رقبایی تجربهای بینظیر به بازیکن القا کند. شخصیت Vaas به تنهایی کافی بود تا تجربهای را برای بازیکن به ارمغان بیاورد که تا به حال هیچ بازی و شخصیتی نتوانسته نظیر آنرا به بازیکن هدیه کند. البته کاراکتر جوکر تا حد زیادی مشابه Vaas بوده و معمولا این دو را کنار هم قرار میدهند اما بیایید قبول کنیم جوکر، جوکر است و واس، واس! هر کدام شخصیت منحصر به فرد خود را دارند. هر کدام به نوعی نماد دیوانگی و جنون هستند. البته واس تنها شخصیت موفق Far Cry 3 نبود. به طور کلی Far Cry 3 به لحاظ داستانی انتظارات را شاید بیش از آنچه واقعا بود برآورده کرد. داستانی که به خوبی روایت میشد، شخصیتهای خیلی خوب طراحی شده بودند و در کنار همهی اینها بازی چند دیالوگ ماندگار هم داشت.
تا به اینجا فقط به تحسین سری Far Cry پرداختیم. اما Far Cry 4 این زنجیره را پاره میکند. البته Far Cry 4 به خودی خود، ابدا بازی بدی نبود اما در قیاس با نسخهی قبلی خود مشکلاتی داشت. قطعا قشر اکثریت جامعهی بازیبازان از تجربهی Far Cry 4 لذت بردند و شکی در آن نیست. Far Cry 4 یک بازی سرگرمکننده بود که خب طبیعتا مشکلاتی را هم داشت. اما مشکل اینجاست که این مشکلات خیلی چشمگیرتر و بزرگتر از مشکلات نسخههای پیشین بودند. کمتر بازیهایی این اواخر از Ubisoft میبینیم که مشکل تعدد باگ را نداشته باشند و اتفاقا Far Cry 4 هم جزو همین تعداد زیاد به شمار میرود. بازی تا یک جایی متنوع بود و برای بازیکن تازگی داشت اما تقریبا از نیمهی بازی به بعد بازیکن عملا هیچ حس و حالی برای انجام ماموریتهای فرعی ندارد. مراحل نمیگویم یکنواخت اما تنوع اولیه را ندارند. شاید بزرگترین مشکلی که Far Cry 4 داشت ضعف بیش از اندازهی کاراکترهای بازی بود. عنوانی با یک مشت کاراکتر و شخصیت پوچ و از هر لحاظ ضعیف که Pagan، پروتاگونیست بازی یگانه نقطه قوت این بحث به حساب میرفت و البته در قیاس با واس، حتی او هم یک شخصیت نسبتا ضعیف بود. قطعا کسی قیاس Vaas با Pagan را دوست ندارد! مجموع این مشکلات سبب شد تا Far Cry 4 نه اینکه یک بازی ضعیف به شمار رود اما آنطور که شایستهی نامش بود نتوانست خود را نشان دهد. تازه به این عواملی که گفته شد، بیش از اندازه شبیه بودن به FC3 در بخش گیم پلی را نیز اضافه کنید. به طور خلاصه باید گفت Far Cry 4 به هیچ وجه شایستهی سرزنش نیست، فقط آنچیزی که میخواستیم نبود. برخلاف عادت، آخرین نسخهای که از Far Cry منتشر شد تنها دو سال با انتشار نسخهی قبل فاصله داشت. آخرین فارکرای معرفی شده توسط Ubisoft، Far Cry 5 نام دارد. عنوانی که ظاهرا نسبت به FC4 تغییرات ریز و درشت زیادی داشته با این حال هنوز نمیتوان روی موفقیت این عنوان، یا بهتر بگویم روی خریدن دوبارهی آبروی فرانچایز خود، شرط بست.
به طور کلی اطلاعاتی که از Far Cry 5 داریم به شدت امیدوار کننده است. خصوصا در بخش داستان پردازی با توجه به حضور آقای Drew Holmes، نویسندهی عنوان BioShock Infinite میتوان با امیدواری به آینده نگاه کرد. البته قطعا فاکتورهای دیگری هم در این مورد دخیل هستند و تنها حضور یک نفر تضمینکنندهی موفقیت نیست. آقای هولمز قبلا بر روی موضوعاتی چون فیزیک کوانتوم، سفر به مریخ و نبرد گانگسترها کار کرده و حالا نوبت به فرقههای مذهبی است. به هر حال پس از اسپین آفی چون Far Cry Primal، پنجمین نسخهی اصلی این فرانچایز باید انتظارات زیادی را برآورده کند و داستان… خب قطعا این موضوع اهمیت ویژهای دارد. داستان بازی در شهر خیالی و ساختگی Hope County واقع در ایالت مونتانا اتفاق میافتد. در اینجا باید خاطر نشان کرد که شایعاتی مبنی بر حضور نسخهی پنجم Far Cry در غرب وحشی بود که حالا مشخص میشود که این شایعات صحت نداشتهاند. به ادامهی صحبت دربارهی داستان بازی میپردازیم; شما نقش یک کلانتر را ایفا خواهید کرد که وقتی وارد Hope County شده متوجه میشود که فرقهای موسوم به Project که معتقد به روز قیامت هستند در حال شکل دادن کودتایی به نام Eden’s Gate هستند. رهبر این کودتا واعظی به نام Joseph Seed بوده که اتفاقا پیروان زیادی هم دارد. گروهی که Seed رهبری میکند به ابزار نظامی خود را مجهز کرده و انبار مهمات بزرگی دارند که از آن علیه کسانی که به هدفشان یا روز رستاخیز اعتقاد ندارند استفاده میکنند. البته اگرچه این فرقهی مذهبی سلاحهای زیادی دارند اما به خوبی افراد واس، معروف به Privateers یا ارتش شخصی پاگان تجهیز نشدهاند. ژوزف که رهبر این گروه مذهبی بوده نزدیکانی دارد که در این راه به وی کمک میکنند و این یکی از مهمترین تفاوتهای FC5 با نسخههای قبل از خود است. در نسخههای قبلی FC دشمن شما یک نفر بوده و تمرکز شخصیت اصلی بازی روی از بین بردن تنها یک شخص است، مثلا Vaas و Pagan در نسخههای سوم و چهارم. هر دو ارتش خود را داشتند اما هیچ فرد شاخص دیگری جز دوستان خود در بازی وجود نداشت و همانطور که گفته شد تمرکز پروتاگونیست و بازیکن تنها روی یک شخص بود. ژوزف اما تنها نیست. در کنار ژوزف ۴۲ ساله، John Seed احتمالا مهمترین دشمن کلانتر و یارانش است و در طول بازی بیش از بقیه به چشم میآید. حرفهی اصلی جان، برادر کوچکتر ژوزف، وکالت بوده و شخص مشهوری در بین فرقهی خویش به حساب میآید. Jacob Seed دیگر پسر خانوادهی سید است. او که دو سال از رئیس فرقه بزرگتر است نیز نقش مهمی را در بازی ایفا خواهد کرد. جیکوب یک کهنهکار ارتشی است و برای فرقه، رئیس امنیت محسوب میشود. وظیفهی او حفاظت از خانواده و فرقهی خود است. Faith Seed جوان، کوچکترین عضو خانواده و خواهر ناتنی ژوزف است. هر مجموعهای به شخصی نیاز دارد که بتواند روی انجام صحیح کارها نظارت داشته باشد و این دقیقا کاریست که Faith انجام میدهد. از این رو مطمئن هستیم که Faith نیز یکی از دشمنان کلانتر است. ژوزف رهبر فرقه، خانوادهی خود را The Heralds نیز مینامد.
به رسم همیشگی فرانچایز Far Cry، شخصیتی که شما کنترلش را بر عهده دارید هم تنها نیست. اولین نکتهی جالب در مورد کاراکتر اصلی بازی یا بگذارید اصلاح کنیم، شخصیتی که شما کنترلش را بر عهده دارید دلخواه بودن جنیست اوست. افسری که به دست بازیکن سپرده میشود، قابل شخصیسازی است. میتوانید رنگ مو، رنگ چشم و نژاد وی را تعیین کنید. البته با توجه به اول شخص بودن بازی، این موضوع چندان چیز مهمی نیست مگر اینکه این شخصیسازی و حداقل تعیین نژاد بتواند سبب بروز رفتارهای مختلفی در طول بازی شود که یوبیسافت در این باره چیزی نگفته است! The Junior Deputy اسمی است که روی شخصیتی که کنترلش میکنید گذاشته شده است. وی به همراه دو تن دیگر وارد شهر شده اما دو نفر دیگر ربوده شده و او تنها میماند. در کنار شخصیتی که کنترلش میکنید سه نفر حضور دارند. Jerome Jeffries اولین نامی است که دربارهاش صحبت میکنیم. ژروم، یک مسیحی کاتولیک ۴۵ ساله است. او در واقع یک کهنه کار جنگهای خلیج فارس بوده و در حال حاضر یک کشیش در Hope County است که قدمت این حرفهی او به ۱۵ سال میرسد. وی بعد از آشنا شدن با The Junior Deputy وارد گروه The Resistance میشود. Nick Rye دیگر همراه پروتاگونیست در طول بازی است. او که تمام عمر ۲۹ سالهی خود را به حرفهی مکانیکی مشغول بوده بین The Resistance و Eden’s Gate اولی را برمیگزیند و به یکی از رهبران این گروه تبدیل میشود. و Mary May Fairgrave نیز آخرین عضو این گروه چهار نفره است. وی که همچون Faith Seed در جبههی مقابل، یک دختر جوان است میخواهد از خانوادهی Seed که خانوادهی Mary را نابود کرده و سبب خودکشی پدرش شدهاند انتقام بگیرد. دختر چشم آبی که تقریبا همسن و سال Faith بوده، چیز زیادی برای از دست دادن ندارد و به گروه The Junior Deputy میپیوندد. همانطور که میبینید Far Cry 5 تفاوتهایی با نسخههای گذشته دارد. حالا یک ارتش باید در برابر یک ارتش بجنگد. همانطور که گفته شد شخصیتپردازی ضعیف یکی از بزرگترین یا شاید هم به تنهایی بزرگترین مشکل FC4 بود و حالا با توجه به چند برابر شدن شخصیتهای اصلی نسخهی جدید باید منتظر ماند و دید که این اشکال تا چه اندازه برطرف میگردد. Joseph Seed که بیشتر با عنوان The Father ( پدر ) معروف بوده رئیسی مقتدر و در مقابل مخالفان به شدت بیرحم است. علاوه بر اینکه گروه The Resistance افکار و اعتقادات Seed را قبول ندارند، برخی دیگر اهداف دیگری برای جنگیدن دارند. اهدافی مثل انتقام یا ساختن آیندهای بهتر برای فرزندانشان.
با توجه به مصاحبات سازندگان و تریلرهای منتشر شده توسط یوبیسافت، اطلاعات نسبتا زیادی در مورد گیم پلی بازی داریم. ظاهرا یوبیسافت اقدامات کافی را انجام داده تا مشکلی که گریبان Far Cry 4 را گرفت برای Far Cry 5 تکرار نشود. اولین نکتهای که راجع به Far Cry 5 میتوان گفت اضافه شدن وسایل نقلیهی جدید از جمله هواپیماست. نسخههای قبلی این فرانچایز از محیطی وسیع و پویا برخوردار بودند و همین سبب میشد گشت و گذار در محیط هرگز خستهکننده نشود. از سویی، وجود وسایل نقلیهای چون ماشین، موتور و قایق به بازیکن کمک میکرد تا هرجا که میخواهد را بگردد و از منظرهی بازی لذت ببرد. طراحی محیط هم به قدری خوب بود که چشمان بازیکن از دیدن یک منظرهی یکنواخت خسته نمیشد. Far Cry 5 حالا هواپیماهای تکاملیافته را به فرانچایز و طرفدارانش معرفی میکند. از این هواپیماها میتوان در مبارزات نیز بهره برد و در مبارزات هوایی از آنها استفاده کرد. بله مبارزات هوایی یکی از نوآوریهای Far Cry 5 خواهد بود. تکامل پیدا کردن ماشینها هم دیگر نکتهی قابل توجه FC5 است و دیگر شما مجبور به راندن آهن قراضههایی که فقط اسم ماشین رویشان بود نیستید. البته انصاف نیست اگر تمام ماشینهای حاضر در نسخههای گذشته را ماشینهای بد و درب و داغان بدانیم. ماشینهای آمریکایی جدید و همچنین کامیونهایی که به بازی اضافه شدهاند میتوانند میل بیشتری در بازیکن برای سوار شدن و گشتن در محیط ایجاد کنند. به هر حال این موضوع که کلانتر که در واقع خود شما باشید بتواند محیط را با هواپیما زیر و رو کند قطعا جالب است. اگر با اصطلاح “ماشینهای عضلانی” آشنایی دارید پس بد نیست بدانید که چنین ماشینهایی هم در FC5 حاضر خواهند بود. ضمنا احتمال اینکه ماشینها قابل شخصیسازی باشند را هم نباید رد کرد. در نبردها و مبارزات دستتان به اندازهی کافی باز خواهد بود. تاکنون از حضور بیش از ۲۰ نوع سلاح گرم اطمینان پیدا کردهایم. اسلحههای کمری، شاتگانها، اسنایپرها و انواع دیگر سلاح گرم همه آمادهاند تا در اختیار بازیکن قرار بگیرند. مواد منفجرهای چون نارنجک، دینامیت و بطریهای حاوی مواد منفجره در کنار سلاحهای پرتابی از جمله چاقوهایی که نظیرشان در نسخههای قبل دیدهایم و البته چنگک، همه و همه در بازی گنجانده شدهاند و این آرشیو با وجود انواع سلاح سردی که بازیکن اجازهی استفاده از آنها را دارد و معروفترین نمونههای آن چوب بیسبال و پتک هستند کامل میشود. البته این موارد در FC تازگی ندارند. همچنین میتوانید برای مبارزاتتان از نیروی کمکی بهره ببرید. اعضای گروهی که ما آنها را با Guns for Hire میشناسیم هر کدام شخصیت و تواناییهای خاص خود را دارند. دیگر نکتهی جالب مربوط به حیوانات است. همیشه نه، ولی گاهی میتوانید حیواناتی مثل سگ، گرگ، خرس و یوزپلنگ را به دید نیروی کمکی نگاه کنید.
پیرو مطالب بالا، باید گفت Guns for Hire مکانیزمی کارآمدتر از آنچه فکر میکنید خواهد بود. این بخش دارای سه شخصیت اصلی است. اولین نفر Nick Rye یکی از رهبران The Resistance است. نیک که تعصب خاصی روی هواپیماها دارد کمک خوبی برای بازیکن به شمار میرود. او شما را ساپورت هوایی میکند، بمب میاندازد و خلاصه به خوبی از پس وظیفهای که به وی محول شده برمیآید. نفر دوم که یک تکتیرانداز زن بوده، Grace Armstrong نام دارد. تنها چیزی که گرِیس لازم دارد یک محل مناسب برای تیراندازی است. Grace هم بیش از آنچه انتظار دارید مدددهنده خواهد بود. Boomer دوست داشتنی هم سومین نفری است که میتواند به کمک شما بشتابد. بومر یک سگ و بهترین دوست شماست. Boomer تواناییهای فوقالعادهای دارد. او حواس دشمن را پرت میکند، سلاح وی را برای شما میآورد و همچنین میتواند دشمنان را علامتگذاری کرده و از بومر بخواهید تا آنها را از پای درآورد. این سگ دوستداشتنی و باهوش یک همتیمی عالی برای شماست. Guns for Hireها در صورتی که بتوانند پیاده به دنبال شما میآیند اما اگر سوار ماشین شوید، آنها هم با شما سوار میشوند و یا خودشان با ماشینی مجزا به دنبالتان به حرکت درمیآیند. مسلما بعد از بازی کردن Far Cry 5 خودتان بیشتر و بهتر متوجه اهمیت Guns for Hire میشوید. نسبت به متحدان انسان، Boomer تفاوتهایی دارد و به شکل دیگری به بازیکن کمک میکند. بیشتر دشمنان در نگاه اول به وی بیتوجهی میکنند و زمانی اقدام به دفاع از خود میکنند که دیگر دیر شده و کار از کار گذشته است. او میتواند بیصدا وارد کمپ دشمن شده و به دستور شما اهداف مورد نظر را از بین ببرد. علاوه بر خلبان، تکتیرانداز و سگ، افراد دیگری هم میتوانند در بازی به شما کمک کنند. مردم Hope County که از ژوزف، خانوادهاش، پیروانش و آیینش خسته شدهاند به دنبال فرصتی برای کمک به ریشهکن شدن این فرقه هستند. کشیشها و مشروبفروشانی که در محیط بازی میبینید نیز نیروهای کمکی قابل اتکایی هستند. علاوه بر Fangs for Hire یا همان بومر، حیوانات دیگری مثل خرس، یوزپلنگ و به احتمال ضعیف گرگ هم میتوانند به شما کمک کنند. با توجه به زیاد بودن متحدین بازیکن، هر کس برای خود تواناییهای دارد. حیوانات به جای خود و انسانها به جای خود. مطمئنا اهمیت و نقش NPCها خصوصا در مبارزات را پس از انتشار بازی بهتر درک میکنید.
بومر بیشتر برای مواقعی که میخواهید دیده نشوید کارامد است. همانطور که گفتیم معمولا زمانی دشمن به بومر حمله میکنند که دیگر دیر است با اینحال بومر هرگز از مبارزه فرار نمیکند. هنگامی که مهمات کافی ندارید نیز میتوانید از وی بخواهید تا برایتان مهمات دشمنان مرده را جمع کند. Grace در همه حال مراقب شماست ولی بیشترین و بهترین استفادهای که میتوانید از او کنید مربوط به زمانهاییست که دشمنان روی مناطق مرتفع به سمت شما شلیک میکنند. در این حال Grace به راحتی مناطق مرتفع را پاکسازی کرده تا با خیال راحت به از بین بردن دیگر دشمنان بپردازید. همچنین میتوانید از وی بخواهید تا افراد مورد نظر شما را از بین ببرد که این مورد نیز بیشتر شامل حال کسانی است که در منطقهی دشمن از بالا، مورد هدف قرار گرفته شدهاند چرا که کشتن اهداف همسطح سادهتر به نظر میرسد. اگر تعداد دشمنان بیش از اندازه زیاد است و حتی کمک Grace هم نمیتواند شما را نجات دهد از Nick تقاضای مدد کنید. Nick با هواپیمای خود بهترین کمک ممکن برای اوقاتی است که بازیکن مطمئن است از عهدهی نیروهای دشمن برنمیآید. ضمنا هر وقت که دیدید دشمنان جاده را بستهاند هم میتوانید به کمک نیک، راه خود را باز کنید. اگر Far Cry 2 را بازی کرده باشید، درک این سیستم برایتان سادهتر جلوه میکند. به هر حال مکانیزم Guns for Hire همواره به شما اجازه میدهد آنطور که میخواهد از آن استفاده کنید و این به خودتان بستگی دارد. فکر میکنم به اندازهی کافی در رابطه با این سیستم صحبت کردهایم. محیطی مملو از گل، گیاه و جانداران مختلف که همگی دست به دست هم میدهند تا بتوانید به راحتی با کمی گشت و گذار در محیط به آیتمهای مورد نیاز برای ساخت یا ارتقاء تجهیزات ( همان Craft کردن ) و یا به دست آوردن پول برسید. برای مثال میتوانید پوست و گوشت حیوانی که شکار کردهاید را بفروشید تا مشکلات مالی خود را برطرف نمایید. البته یکسری جانداران مختص نقاط خاصی از بازی بوده که برای شکار آنها ابتدا باید قلمروشان را روی نقشه پیدا کنید. کاری که البته بیش از چند ثانیه زمان نمیبرد. هنوز لیست کاملی از حیوانات حاضر در FC5 در دسترس نیست اما حضور خرس، گاو و آهو قطعیست. این را میتوان از روی تریلرهای منتشر شده از بازی تشخیص داد. ضمنا فهرستی که نمیتوان خیلی با اطمینان راجع بهش صحبت کرد حیوانات دیگری از جمله گرگ خاکستری، گوسفند کوهی، انواع گوزن، شیر کوهستانی، بز و کلی حیوان کوچک دیگر را هم در بازی تایید کرده است. اگرچه از سوی یوبیسافت این حیوانات تایید نشدهاند ولی احتمال حضورشان کم نیست.
Far Cry 5 همه چیز لازم برای تبدیل شدن به یک Open World جذاب را دارد. مطمئنا شما هم قبول دارید یکی از عواملی که سبب میشود یک بازی Open World پس از مدتی بازیکن را دلزده نکند وجود مراحل فرعی یا Questهای متنوع است که به صورت رندوم و بیهیچ ترتیب خاصی در محیط بازی پراکنده شده باشند. خوشبختانه Questهای حاضر در محیط کم نیستند و بیکار نخواهید ماند و متاسفانه تغییر زیادی نسبت به ماموریتهای فرعی نسخههای گذشته در آنها دیده نمیشود. مشکلی که نه تنها برای Far Cry بلکه برای بیشتر بازیهای یوبیسافت صادق است، معضلیست به نام یکنواختی و عدم تنوع ماموریتهای فرعی. در Far Cry عموما این ماموریتها از شما میخواهند که آیتمهای خاصی را جمع کنید، شخص خاصی را بکشید و یا با افرادی که در نقشه مشخص میشوند صحبت کنید. شاید در نگاه اول این کارها جذاب باشند اما رفته رفته عدم تنوع، جذابیت را از بین میبرد. این مشکل در FC5 دیده خواهد شد مگر اینکه یوبیسافت تغییری در روال کار ایجاد کند. با تمام این صحبتها، اگرچه ویژگیهای زیادی به بازی اضافه شده ولی هنوز هم نمیتوان با قاطعیت از FC5 به عنوان یک بازی “متفاوت” از نسخههای قبلی یاد کرد. با توجه به صحبتهای آقای هولمز نویسندهی بازی، مدت زمان بخش کمپین بازی تفاوت چندانی با نسخههای قبلی ندارد و با این حساب باید منتظر یک بخش داستانی ۲۰ الی ۳۰ ساعته باشیم. این مدت زمان نه خیلی کم و نه زیاد است و میتواند بازیکن را به اندازهی کافی مشغول کند. در Far Cry 5 خبری از برجهای رادیویی نیست و دلیلش هم به گفتهی آقای هولمز، بیشتر شدن حس و اهمیت اکتشاف در بازی است. در واقع سازندگان دوست ندارند بازیکن به بالای برج رفته و یک دکمه را فشار دهد تا تمام جزئیات نقشه نمایان شوند. این چیزی است که آقای هولمز آنرا توضیح داده است. ضمنا مینیمپ نیز از بازی حذف شده و همچون Assassin’s Creed Origins، دیگر خبری از نقشهی کوچک نیست. این موارد، خصوصا حذف شدن مینیمپ میتواند عواقب بدی را هم برای سازندگان داشته باشد. به هر حال این حرکت ریسکی برای اولین بار در این فرانچایز انجام شده و باید منتظر بود و دید به چه شکل خلا این نقشه پر خواهد شد. سوای از وسعت نقشه، طبق صحبتهای کارگردان بازی آقای Dan Hay هیچ دو بازیکنی تجربهی یکسانی از Far Cry 5 نخواهند داشت. البته این صحبت آقای هِی خیلی روشن و واضح نیست و باید منتظر اطلاعات تکمیلی بمانیم. گیم پلی بازی به طور کلی دستخوش تغییرات زیادی شده. آقای هولمز میگوید برخلاف Far Cry 3 و Far Cry 4 که با موفقیت به پایان رساندن هر ماموریت روشی مشخص داشت و خود بازی آنرا تعیین میکرد، در Far Cry 5 به بازیکن آزادی عمل بیشتری داده میشود. شما میتوانید انتخاب کنید که بی سروصدا مرحله را به اتمام برسانید یا با استفاده از سلاحهای سرد و گرم و مواد منفجرهی مختلف، دشمنان را قلع و قمع کنید. مکانیزم Guns for Hire که پیشتر در موردش صحبت کردیم هم این موضوع را تایید میکند. بازگشت Map Editor به FC5 هم احتمالا مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
کلا فرانچایز Far Cry در طول سالیان اخیر توانسته در بُعد گرافیکی عملکرد خوبی را داشته باشد. گرافیک هنری این سری همواره قابل تحسین بوده ولی گرافیک فنی، فراز و نشیبهایی داشته است. طراحی محیط که شاید واضحترین مثال برای بخش گرافیک هنری است همواره توانسته طرفداران را راضی نگه دارد. بهترین نمونه در بین این فرانچایز Far Cry 3 است. کافیست طراحی محیط را به خاطر بیاورید. هر چند FC4 هم در این امر ضعیف کار نکرد. کلا همانطور که گفته شد در هیچ یک از نسخههای Far Cry نمیتوان از گرافیک هنری ایراد گرفت. طبیعت Far Cry 4 شباهت زیادی به واقعیت داشت. از جنگلهای سرسبز گرفته تا قسمت سردسیر نقشهی بازی. بی انصافی محض است اگر گرافیک هنری این بازی را ضعیف بدانیم ولی در بعد گرافیک فنی داستان کمی متفاوت است. در هر دو نسخهی قبلی شاهد باگهای آزاردهندهای بودیم. اگرچه معمولا این باگها مشکل اساسی ایجاد نمیکردند و صرفا به کیفیت بازی ضربه میزند اما باز هم نباید آنها را نادیده گرفت. باید دید آیا Far Cry 5 که در بخش گیم پلی و حتی داستان، تغییرهای زیادی نسبت به نسخههای قبلی خود داشته میتواند مشکلات گرافیکی را هم حل کند یا نه. موضوعی که میتواند یک چالش برای یوبیسافت محسوب شود.
Far Cry 5 میتواند یک بازی متفاوت و بهتر از نسخههای قبلی خود باشد. اما دقت کنید فقط “میتواند” چنین حالتی داشته باشد. FC5 تغییرات زیادی داشته که به شخصه تغییرات داستانی را بیشتر و واضحتر میدانم. در بخش مقدمه یادآور شدیم که در نسخههای گذشته Vaas و Pagan به تنهایی بازی را میچرخاندند ولی حالا در FC5 همهچیز حول یک شخص نمیچرخد. خانوادهای که شامل سه برادر و یک خواهر ناتنی هستند آنتاگونیستهای بازی به شمار میروند. تازه، این افراد تنها کسانی هستند که تاکنون معرفی شده و قطعا در آینده نامهای دیگری نیز خواهیم شنید. با توجه به پیشینهی این فرانچایز، FC5 قرار نیست هیچ گونه ارتباط داستانی با نسخههای قبلی خود داشته باشد. یک بازی با داستانی کاملا مستقل و جدا از فارکرایهای قبلی. ویژگیهای جدید بازی قطعا تاثیر مثبت خود را خواهند گذاشت اما باید دید آیا این تاثیر کافیست یا هنوز هم FC5 به چیزهایی بیش از این برای تبدیل شدن به یک تجربهی جدید نیاز دارد. این سوالی است که تنها کاربران PS4، X1 و PC حدود شش ماه دیگر، ۲۷ فوریه ۲۰۱۸ میتوانند به آن پاسخ دهند.