معرفی The Last of Us Part II یکی از مهمترین اتفاقات نسل هشتم بود که با شگفتی بسیار زیادی همراه شد و در این مطلب مروری عمیقتر بر تریلر آن خواهیم داشت.
اصلا فکر نمیکنم که اگر بگویم The Last of Us بهترین، جاودانهترین و تاریخسازترین اثری بود که در اواخر نسل هفتم منتشر شد، اغراق کرده باشم. اثری که نه پس زمینه داستانی آن چنان غنی و پیچیدهای داشت و نه با چندین کاراکتر مختلف و قهرمان بازیهای آنها سعی داشت به زور هم که شده بزرگی خود را ثابت کند. نه، این بازی یک خط داستانی ساده را در ابتدا آغاز کرد. داستان پدری که پس از یک اتفاق عجیب و در هاج و واج ترس مردم، دختر نازنینش را برای همیشه از دست داد و جلوی چشمانش شاهد مرگ او بود. اما چند سال بعد، پس از افسردگیها و ناامیدیهای آن مرد، این سرنوشت غیر منتظره، راه او را به دختری رساند که آن حس عشق و امید را در دل او زنده کرد. به همین سادگی داستان یکی از زیباترین بازیهای تاریخ صنعت گیم با محوریت عشق آغاز شد.
در مراسم PSX امسال بود که در تریلری غیر منتظره، استودیو ناتی داگ باز هم با روح و روان ما بازی کرد و قسمت دوم بازی The Last of Us را معرفی کرد. تریلر عجیبی بود، طبیعت آرام، خانهای که خون و جنازه تنها دکور تر و تازهای بود که میشد در کنار میز و کمدهای کهنه و پوسیده دید و در نهایت، صدای گیتار، صدای الی و قدمهای جول. شاید این تریلر همانند تریلرهایی که کوجیما به نمایش در میآورد پر از اتفاقات سوال برانگیزی نباشد که ذهن ما را اسیر پیچیدگیهایش کند. ما با یکی از برترین آثار ناتیداگ طرف هستیم که در عین سادگی خود، شاهکاری فراموش نشدنی بود. تریلر معرفی The Last of Us Part II نیز از آن نمایشهایی بود که با سادگی خود صبر کردن برای عرضه بازی را آن قدر سخت کرده است که نمیدانیم تا آن زمان چه کار باید انجام دهیم! در این تریلر، که از نظر من، بسیار زیباتر از تریلرهای معرفی آثاری چون Death Stranding، The Red Dead Redemption 2 و تریلر معرفی God of War بود، نکات مختلفی را در خود جا داد که تئوریهای جذابی را پشت سر خود خلق کرده است. البته منظور من این نیست که آن سه بازی تریلرهای بدی داشتند، اما سادگی تریلر The Last of Us Part II یک چیز دیگری بود که هنوز هم با فکر کردن به آن موی تن هر عاشق این سری سیخ میشود.
حالا بیاید لحظه به لحظه تریلر بازی را زیر ذره بین خود قرار دهیم و با مقدار اطلاعات ناچیزی که در مورد The Last of Us Part II وجود دارد، با هم به گفت و گو در مورد بازی بپردازیم. هر بخش از صحنههایی که در تریلر بازی مشاهده کردیم، شامل چند تئوری میشوند که دوست دارم در مورد تمام آنها با شما صحبت کنم. پس بهتر است بدون هدر دادن زمان به سراغ تریلر برویم و سپس نظرهای شما را در مورد تریلر و تئوریهای مطرح شده بخوانیم. اما قبل از هر چیز بهتر است این نکته را در سردر درب ورودی به دنیای The Last of Us Part II نصب کنیم. این بازی دیگر در مورد عشق یا نجات دادن مردم نیست. این بازی در مورد نفرت و خشم است! الی قصه ما، از یک چیز، از یک موضوع، به شدت عصبانی است.
اولین صحنهای که در تریلر بازی با آن رو به رو خواهیم شد، چیزی نیست جز جنگلی ساکت و آرام که باد سبزهها و برگها را در آن به رقص درآورده است. اما یک نکته سوال برانگیز در این صحنه وجود دارد. در بخشی از این جنگل دوربین آرام آرام به عقب میآید و شاهد ردی چنگال مانند روی درخت هستیم.
ممکن است اولین حدس شما این باشد که این رد توسط یک کلیکر یا همان بیماران عفونی دنیای بازی به جا مانده است. اما بیایید بیشتر در مورد آن فکر کنیم. هیچ کدام از کلیکرها دارای چنین پنجههایی نبودند و حتی چنین قدرتی نیز نداشتند. همین نکته باعث شده تا به چند تئوری مختلف فکر کنیم. اولین موضوع این است که با توجه به ۱۹ ساله شدن الی، بازی حدودا ۴ سال بعد از وقایع نسخه اول رخ میدهد. هنگامی که سن عفونت یک شخص بالا میرود، طی چند مقطع دچار تغییر شکل میشود.
یک شخص پس از تماس با این عفونت ابتدا تبدیل به زامبیهایی میشود که به Runnerها معروف هستند. مرحله بعد از آن Stalkerها هستند که سر شخص رفته رفته تغییر میکند و در نهایت تبدیل به کلیکرها میشوند. آنها حس بویایی و بینایی خود را تا حد بسیار زیادی از دست میدهند و حس شنوایی آنها قویتر میشود. اما در مقطع کلیکرها، این فقط سر شخص است که تغییر زیادی میکند و بدن آنها شباهت زیادی به انسانها دارد. مقطع آخر مربوط به Bloaterها میشود که در آن کل بدن انسان حجیمتر میشود و در عین حال قارچها به کلی در سرتاسر بدنشان رخنه میکنند. اما با این حال آنها باز هم چنگالی به این قدرت ندارند.
حال میتوان به این نتیجه رسید که پس از چهار سال، Bloaterها ظاهری متفاوتتر، خشنتر و قدرتمندتر پیدا میکنند. در نتیجه قادر هستند چنین ردهای عجیبی از خود به جای بگذارند. اگر هم کمی بیشتر دقت کنید، جای سه عدد قارچ را میتوان در نزدیکی جای چنگال یافت که به این تئوری دامن میزند.
اما میتوان به مسئلهای دیگر هم فکر کرد. در قسمت اول این بازی، شاهد حضور حیوانات مختلفی بودیم که حس عشق را به خوبی به هر بازیکن و حتی به کاراکترهای بازی القا میکردند. حال که به گفته نیل دراکمن این بازی جایگاه خود را از عشق به نفرت تغییر داده است، پس شاید حیوانات نیز دیگر آن حس زندگی را به ما القا نکنند و آنها نیز با وجود بیماری عجیب دنیای بازی، رفته رفته به حیواناتی بسیار وحشیتر تبدیل شوند. پس شاید این رد عجیب روی درخت مربوط به یک خرس یا هر حیوان دیگری باشد که با بیماری عفونتی دست و پنجه نرم میکند. آخرین تئوری و البته سادهترین تئوری این است که این رد مربوط به انسانها باشد که توسط هر وسیلهای این کار را انجام داده باشند. نظر شما چیست؟ کدام یک از این تئوریها را محتملتر میدانید؟
حال دوربین باز هم به عقب میرود و شاهد خانههای ترک شده که طبیعت در آنها رخنه کرده هستیم و در نهایت با تابلو Stop که روی آن علامت فایرفلایز نقش بسته رو به رو میشویم. شاید این هم یک تئوری دیگر از ناتیداگ باشد. اولین تئوری این است که گروهی از افراد فایرفلایز از این منطقه عبور کردهاند و علامت انحصاری خود را روی این تابلو درج کرده باشند. شاید این بتواند به تئوری سوم مربوط به رد چنگال مانند روی درخت اشارهای داشته باشد. افراد فایرفلایز از این مکان عبور کردهاند و با وسایلی که در اختیار دارند چنین کاری را روی درخت انجام داده باشند.
تئوری بعدی این است که ممکن است این مکان زمانی یکی از پایگاههای اعضای فایرفلایز بوده باشد که حالا این جا را ترک کردهاند و از آنجایی که الی در یکی از این خانهها همراه با سه جنازه مشغول گیتار زدن است، شاید این تئوری به حقیقت نزدیک باشد.
اما پس از به نمایش درآمدن آن لوگو ناتی داگ که مو بر تن خیلیها سیخ کرد، با صحنهای جالب رو به رو میشویم: لرزش دستان الی. این بخش میتواند سه تئوری را شامل شود. با توجه به جنازههایی که در تریلر مشاهده کردیم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که الی با این سه شخص درگیر شده و به خاطر این مسئله آدرنالین او بالا رفته و باعث لرزش دستانش شده است. اما از طرفی دیگر شاید یک یا دو تن از این جنازهها دوستان الی بوده باشند که توسط شخص سوم کشته شدهاند و الی پس از درگیری با او حسی ادغام شده از نفرت، ترس و خشونت دارد، اما بهتر است مسائل مربوط به این سه شخص را به بعدا موکول کنیم.
اما تئوری سوم مربوط به لرزش دستان الی کمی عجیبتر است. اگر بسته الحاقی Left Behind را تجربه کرده باشید (البته اگر تجربه نکردهاید این قسمت را به کل رد کنید و به سراغ بخش بعدی بروید) باید به خاطر داشته باشید که الی طی یک ماجرا توسط یکی از عفونت دیدهها مورد حمله قرار میگیرد. اما از آن جایی که الی نسبت به این بیماری مصون است او تغییر شکل نداده، میتوان این احتمال را داد که هنوز هم بخشهایی از این عفونت و قارچ در بدن او در جریان است. اما خب این تئوری نسبت به دو موضوع قبل کمی دور از ذهن به نظر میرسد.
صحنه بعدی نیز جالب به نظر میرسد، چرا که مستقیما به جای گاز گرفتگی او و خالکوبی الی تمرکز دارد. نکته جالب در مورد خالکوبی الی این است که طرح آن حدودا دو سه ماه پیش و با سالگرد Outbreak، توسط استودیو ناتی داگ منتشر شد. این طرح مفهومی حال دقیقا به یک خالکوبی بر روی دست الی تبدیل شده است.
در نگاه اول شاید از نظر ظاهری این خالکوبی چیز عجیب و غریبی که امروزه روی بدن برخیها میبینیم نباشد. از طرفی دیگر حتی در نگاه دوم نیز شبیه به طرحهای ساده و شیکی نیست که مشاهده میکنیم. اما در نگاه سوم میتوان به جای ایراد گرفتن از طرح این خالکوبی، به معنای پشت پرده آن اشاره کرد. میدانید قبل از اینکه بسیاری از مردم بخواهند یک خالکوبی روی بدنشان داشته باشند چه سوالهایی میپرسند؟
چه طرحی را باید انتخاب کنم؟ این طرح چه معنایی را برای من و برای اطرافیان ارایه میدهد؟ این طرح کجای بدن من باید قرار بگیرد؟
اینها سوالهایی هستند که همیشه مردم قبل از خالکوبی از خود میپرسند و بعید است که دختر جوان داستان ما این سوالها را از خودش نپرسیده باشد. نمیتوان گفت در ذهن الی چه میگذشت که طرح یک بید روی دو شاخه برگ سیاه و سفید را برای خود انتخاب کرده است. اما جواب سوال سوم ساده به نظر میرسد. او این طرح را دقیقا در جایی انتخاب کرده که قبلا توسط یک کلیکر گاز گرفته شده بود. نمیتوان گفت دقیقا معنی این خالکوبی چه چیزی میتواند باشد، اما من آن چیزی که در ذهنم میگذرد را با شما به اشتراک میگذارم.
بید، همانند پروانهها سمبل دگردیسی است. آنها بعد از مدتی از زندگی خود از یک کرم تبدیل به یک موجود کاملا متفاوت میشوند. آنها تنها موجوداتی هستند که به این صورت تغییر شکل میدهند و هدف زندگیشان تغییر میکند. با این تفاسیر میتوان گفت الی، همان بیدی است که روی دستان خود خالکوبی کرده. چرا که الی دختری آرام بود که با توجه به اتفاقات نامعلومی که در بازی رخ داده است ناگهان هدف یا به طور کلی، زندگیاش تغییر میکند. اما وقتی به آن دو برگ سیاه و سفید نگاه میکنیم، این نظریه بیشتر برای من قوت میگیرد.
اگر با حشرات، مخصوصا بیدها آشنایی داشته باشید، باید به خوبی بدانید که هرجا که نور و روشنایی باشد، بیدها نیز به همان سمت کشیده میشوند. آنها در تاریکی آن قدر میچرخند تا بتوانند سوسوی نوری را ببینند و به آن سمت پرواز کنند. مطمئنا حالا شما هم متوجه شدهاید موضوع از چه قرار است. این بید به نشانه الی است که با توجه به شرایط زندگیاش کاملا از یک دختر ساده و بیگناه تبدیل به شخصی کاملا جدید شده است. برگ سیاه به نشانه تاریکی و برگ سفید به نشانه نور است. الی که در تاریکی قرار داشت، حالا به سمت روشنایی قدم بر میدارد. اما آیا متوجه شدید که این روشنایی چیست؟ یک راهنمایی ساده میکنم.
اگر یکی از نشانههای گروه فایرفلایز در نسخه اول The Last of Us را به خاطر داشته باشید، تگی که زیر نشانه آنها قرار داشت کاملا با این ایده جور در میاید! Look For The Light. یعنی اعضای فایرفلایز به دنبال نجات دادن مردم دنیا از بیماری هستند. آنها دنبال روشنایی و امید برای زندگی مردم هستند و الی، دختر داستان ما نیز قرار است به سمت همان روشنایی قدم بردارد.
اما سوال این است: آیا الی از این حقیقت که او میتواند دنیا را نجات دهد با خبر شده است؟ یا الی هنوز هم چیزی نمیداند و فایرفلایز را با اهدافی شیطانیتر میشناسد؟ هر چیزی که هست، هدف او در این خالکوبی مشخص است. الی حال تبدیل به شخصی دیگر شده و هدف خود را در تاریکی پیدا کرده است. حال آیا این نظریه درست است یا غلط، باید برای اطلاعات بیشتر صبر کرد.
میتوان به مسئلهای دیگر نیز فکر کرد. دوست الی در بسته الحاقی Left Behind را به خاطر دارید؟ به نظر شما میتوان گفت که آن برگ سیاه رایلی باشد و آن برگ سفید الی؟ اگر موضوع از این قرار باشد، میتوان گفت بید به نشانه روح از دست رفته یک جسم است. بسیاری از مردم بر این باور هستند که زمانی که یک کرم تبدیل به یک بید یا پروانه میشود، به معنای این است که روح یک جسم از دست میرود و روحی تازه وارد آن بدن میشود. شاید این تئوری محتملترین موضوعی باشد که حول محور خالکوبی الی میچرخد.
در بخشی دیگر دوربین بازی کمی روی لبها و گردن الی که به نظر جای گاز گرفتگی باشد زوم میکند. در نگاه اول شاید فکر کنید این واقعا جای گاز گرفتگی است، اما خب نه، کاملا مشخص است که هیچ موجودی با این زاویه نمیتواند گردن را گاز بگیرد و از نظر من این تنها یک خراش است که توسط درگیری با یک انسان به جا مانده است. همچنین خونی که از خراش روی سر الی آرام آرام به پایین سرازیر شده است، این مسئله را نشان میدهد که الی دقیقا قبل از این که شروع به آواز خواندن کند با این اشخاص درگیر شده است.
یک نکته جالب در مورد مکانی که الی در آن به آواز خواندن و گیتار زدن پرداخته است وجود دارد. روی در و دیوار این اتاق پر است از پوسترهای گروهها و خوانندههای مختلف. همانطور که به خوبی میدانید، الی عاشق موسیقی است و این موضوع میتواند به ما نشان دهد که مکانی که الی در آن آواز میخواند، خانه یا اتاق خود الی است. شاید در مدت زمان چند سالهای که بین وقایع قسمت اول و دوم وجود داشته است، الی و جول تصمیم گرفتند به جای سردرگمی به اینور و آنور یک مکان برای زندگی خود انتخاب کنند. یا شاید هم همه این پوسترها و مکانی که الی در آن حضور دارد اتفاقی بوده است. اما از نظر من، با وجود این همه پوستر، به احتمال زیاد این اتاق خود الی باشد. اما اگر کمی دقت کنیم، پنچره و آن دری که جول از آن وارد خانه میشود اصلا شبیه مکانی امن برای دوران پساآخرالزمانی نیست و باز هم معادلات برهم میریزد.
البته همین موضوع میتواند چند تئوری مربوط به آن سه جنازه موجود در تریلر بازی ایجاد کند. نظریه اول این است که اگر این مکان برای خود الی باشد، این سه شخص وارد خانه شدهاند و الی به سختی و البته با خشونت زیاد از پس آنها برآمده است. نظریه دوم این است که این سه شخص وارد خانه شدهاند و الی نیز بعد از آنها وارد این مکان شده و این سه نفر را به شکل بسیار خشونت آمیزی از پای درآورده است.
اما مسئله این است که این سه شخص آیا اصلا دشمن هستند یا دوست؟ آیا آنها از گروه فایرفلایز هستند یا گروهی دیگر؟ اگر نسخه اول را بخاطر داشته باشید، اعضای فایرفلایز لباسهایی به رنگهای زرد مایل به سبز میپوشیدند و در بخشی از لباس خود مانند بازوبند یا هدبند علامت فایرفلایز روی آنها مشخص بود و البته ابزار و زره جنگی نیز بر تن داشتند. اما در تریلر، مخصوصا آن جنازه زن، هیچ نشانهای از این موضوع نیست و به همین دلیل میتوان گفت که آنها گروهی دیگر هستند. از طرفی دیگر همانطور که قبلتر در این مقاله گفتم، شاید بتوان گفت یک یا دو تن از این سه شخص دوست یا آشنای الی هستند که توسط شخص سوم به قتل رسیدهاند و این جا است که دلیل خشم الی مشخص میشود.
اما میتوانم بگویم آن شخصی که با دستانی خونین روی زمین افتاده است و جول از روی آن قدم بر میدارد به دست خود الی کشته شده است. اگر خوب دقت کنید، برای لحظهای کوتاه که جوئل از روی او رد میشود، میتوان چهره این جنازه و خونی را که روی دیوار پاشیده شده است مشاهده کرد. حال تریلر را جلوتر میبریم و در زاویهای که جوئل در حال تماشای الی است یک قمه را روی زمین مشاهده میکنیم. به خونی که به آن شکل روی دیوار پاشیده شده است نگاه کنید. چنین قتلی میتواند یا توسط یک کلیکر انجام شده باشد یا با پاره کردن گلوی آن شخص توسط یک قمه. با این تفاسیر میتوان گفت که الی به بدترین شکل ممکن این شخص را به آن دنیا فرستاده است. حتی باز هم میتوانم دلیل بیاورم که این قمه دست خود الی بوده است. خوب دقت کنید که دسته آن قمه آغشته به خون است و اگر الی آن را در دست داشته، پس مطمئنا روی دستان او نیز خون به جا مانده است. حال تریلر را به عقب میآوریم، درست جایی که الی سعی دارد گیتار خود را کوک کند. همین جا است که میتوانید آثار به جا مانده از خون را روی دستانش ببینید. حتی هنگامی که او گیتار را کوک میکند، خون به قدری تازه است که حتی روی کوکهای گیتار باقی میماند. من نمیگویم این تئوری درست و دقیق است، اما حداقل میتوان گفت که آن یک نفر به دست خود الی، با زدن آن قمه به گلوی شخص و در نهایت با پاشیده شدن خون به آن صورت روی دیوار، کشته شده است.
تمام جزییات تریلر را که کنار بگذاریم، بحث برانگیزترین و سوال برانگیزترین بخش تریلر چیزی نیست جز جوئل. شاید بپرسید که سوال و بحث این بخش چیست؟ پس از انتشار تریلر بازی دو تئوری مختلف در مورد کاراکتر جوئل در سرتاسر فضای مجازی شکل گرفت: آیا جوئل زنده است یا او مرده و حضور او از ذهن و خیال الی نشات گرفته است؟ برای این بخش لازم دانستم که هم برای مرگ جوئل و هم برای زنده بودن او چند دلیل و منطق بنویسم و انتخاب نهایی آن را بر عهده شما بگذارم.
ابتدا بگذارید در مورد گزینههایی صحبت کنیم که نشان میدهد جول وجود خارجی ندارد و حضور او تنها در خیال الی شکل گرفته است. اولین چیزی که باعث شد فکر کنیم او زنده نیست، مربوط به طرز ورود او به داخل خانه میشود. او با حالتی عجیب از میان نوری کور کننده وارد خانه میشود و دوربین نیز اصلا روی او زوم نمیکند. معمولا چنین سکانسهای ورودی را زمانی استفاده میکنند که سعی داشته باشند حضور یک روح پاک یا یک شخص پاک که امید را در دل دیگران زنده میکند به خوبی به نمایش درآوردند و این مسئله میتواند یکی از این دلایل باشد. از طرفی دیگر جوئل کسی نبود که الی را در چنین درگیریهای خونینی (البته اگر تئوری مربوط به آن را حساب کنیم) تنها بگذارد. پس چرا او نباید داخل خانه و در کنار الی باشد؟
از ورود او که بگذریم، نکته دیگری وجود دارد که نشان میدهد جوئل ممکن است زنده نباشد. هنگامی که جوئل نزدیک به اتاق الی میشود خوب نگاه کنید که چقدر لباسها و بدن اون تمیز است و هیچ اثری از خون یا درگیری نیست. شاید بگویید خب ممکن است جوئل اصلا در درگیریها شرکت نکرده باشد. اما نسخه اول بازی را به یاد بیاورید، حتی هنگامی که جوئل با کسی درگیر نبود و همسفر الی شده بود، هرگز لباسها و بدنش به این تمیزی نبودند.
با کمی دقت بیشتر کافی است دستهای او را با دستهای الی هنگام گیتار زدن مقایسه کنید. دستان الی کثیف و خونین هستند و در عوض دستان جول آنقدری تمیز هستند که شک میکنید او در یک دنیای پساآخرالزمانی زندگی کند. موضوع دیگر باز هم به خالکوبی الی بازمیگردد. همانطور که گفتم خیلیها در آمریکا اعتقاد دارند که وجود یک بید به معنای روح از دست رفته یک جسم است. شاید این بید برای الی به معنای روح جوئل باشد!
اما دو نکته هم وجود دارد که شاید دلیل بر این باشد که جوئل زنده است و تئوریهای زنده نبودن او را رد کنند. بسیاری از ما اعتقاد داریم که یک روح یا یک شخص خیالی فاقد جسم فیزیکی است و حضور آن در محیط تاثیری نمیگذارد. اگر چنین مسئلهای را باور داشته باشید، به جرات میتوان گفت که جوئل زنده است!
هنگامی که جوئل وارد خانه میشود، به خونی که روی زمین جاری شده به خوبی دقت کنید. حضور جوئل کاملا در این خون انعکاس پیدا کرده و به راحتی میتوان جسم فیزیکی او را اثبات کرد. از طرفی دیگر هنگامی که او جلوتر میآید، به برگهای روی زمین باید به خوبی دقت کنید. زمانی که جوئل از روی آنها رد میشود، برگها نیز با قدمهای او به این طرف و آن طرف میروند. حتی جوئل سعی میکند با قدمهایی بلندتر از روی جنازه کف زمین عبور کند تا تماسی با آن نداشته باشد. پس به نظر شما با توجه به این دلایل آیا فکر میکنید که جوئل واقعا مرده است؟
موضع بعدی این است که در این تریلر هرگز چهره جوئل به خوبی نشان داده نمیشود. آیا این دلیل بر این است که او ساخته ذهن الی باشد؟ یا شاید هم به این دلیل به آن اندازه روی جوئل زوم نمیشود چرا که تریلر سعی دارد به خوبی الی را در مرکز بازی به عنوان کاراکتر اصلی The Last of us Part II معرفی کند؟
نکات و تئوریهای زیادی را میتوان برای این تریلر بیان کرد. شاید نکاتی وجود دارند که از زیر چشمان من رد شده باشند. پس حالا نوبت شماست که نظرات، تئوریها و مسائل جانبی دیگر این تریلر را در بخش کامنتها به اشتراک بگذارید. اما قبل از هر چیز به خاطر داشته باشید که اینها همه تئوری هستند و تا زمان عرضه اطلاعات بیشتر اصلا نمیتوان روی آنها تاکید داشت.
منبع زومجی