بایرن مونیخ در فصل ۱۷-۲۰۱۶ تحت هدایت کارلو آنچلوتی به قهرمانی در بوندس لیگا بسنده کرد و دست باواریایی ها از جام حذفی و لیگ قهرمانان اروپا کوتاه ماند. با توجه به داشته های کنونی، چالش های کارلو آنچلوتی سرمربی بایرن مونیخ در تابستان پیش رو چیست و چگونه قابل حل است؟
یک سال پیش در چنین روزهایی، اغلب هواداران بایرن مونیخ از جدایی پپ گواردیولا و انتصاب کارلو آنچلوتی به جای وی روی نیمکت تیم محبوبشان بسیار خشنود به نظر می رسیدند. اکثر بایرنی ها انتخاب آنچلوتی را بسیار مناسب قلمداد کرده و این مرد ایتالیایی را بهترین گزینه برای تکرار روزهای درخشان یوپ هاینکس می دانستند ولی در عمل، چنین اتفاقی نیفتاد. در مجموع باید کارنامه آنچلوتی در نخستین فصل حضور روی نیمکت بایرن را یک کارنامه تقریباً ناموفق دانست زیرا از حیث کسب جام، حتی باواریایی ها در داخل آلمان نیز به مشکل خورده و جام حذفی (DFB Pokal) را از دست دادند.
نخستین فصل آنچلوتی در بایرن؛ فصلی نه چندان دلنشین
در بسیاری از فصول تیم بایرن مونیخ با ترکیبی بسیار کم خرج تر و کم ستاره تر توانسته بود هر دو جام داخلی آلمان را فتح کند اما در فصل ۱۷-۲۰۱۶، فقط به بوندس لیگا بسنده کرد. البته بایرن در مسیر کسب قهرمانی بوندس لیگا نیز از اقتدار چند فصل پیش برخوردار نبود و با قاطعیت کمتری به این عنوان رسید. هواداران بایرن در برخی از مقاطع فصل، خطر تیم تازه وارد لایپزیش را احساس می کردند. چه بسا اگر تیم های لایپزیش و بوروسیا دورتموند دچار جوان گرایی مفرط نبوده و تجربه بیشتری داشتند، حتی قهرمانی بایرن مونیخ در بوندس لیگا نیز به طور جدی تری تهدید می شد. بایرن مونیخ طی ۳ بازی رسمی فصل گذشته مقابل دورتموند جدی ترین رقیب خود، ۲ بار متحمل شکست گردید که یکی از این باخت ها، به قیمت بر باد رفتن جام حذفی تمام شد. بایرن حداقل در یکی از تقابل های رفت و برگشت با همه تیم های بالای جدول بوندس لیگا یعنی هوفنهایم، دورتموند و لایپزیش به مشکل خورد.
عملکرد بایرن مونیخ در رقابت های اروپایی نیز چندان چشم گیر نبود. البته پتانسیل شاگردان آنچلوتی بسیار بالاتر از حذف در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان است اما بدشانسی نیز به سراغ آنها آمد و طبق قرعه به تیم آماده رئال مادرید برخورد کرده و مقهور هنرنمایی کریستیانو رونالدو شدند هر چند که تقابل با رئال مادرید، توجیه خوبی برای شکست یک تیم بزرگ همچون بایرن مونیخ نیست.
در فوتبال مدرن شاید ساده لوحانه باشد که عملکرد تیم های بزرگ را صرفاً با معیار تعداد جام در هر فصل بسنجیم. اگر بایرن مونیخ در فصل ۱۳-۲۰۱۲ جاودانه شد، فقط به دلیل فتح «سه گانه» نبود بلکه نحوه بازی شاگردان یوپ هاینکس از هر حیث مورد توجه کارشناس های فوتبال قرار گرفت. بایرن در آن فصل یک تیم جادویی و مرگ بار برای حریفان بود که ناب ترین و هجومی ترین فوتبال ممکن را ارائه می داد. هواداران بایرن مونیخ در آرزوی تیمی هستند که فرصت نفس کشیدن به حریفان را ندهد و به اصطلاح، آنها را گوشه رینگ با چند مشت آهنین ناک اوت کند. بایرنِ آنچلوتی در بسیاری از بازی های بزرگ فصل گذشته، چنین ویژگی را از خود نشان نداد و نحوه بازی این تیم در بسیاری از بازی ها خسته کننده و فاقد جسارت لازم بود.
البته قضاوت عجولانه راجع به عملکرد کارلو آنچلوتی در باواریا یک اشتباه بزرگ است. کارلتو در نخستین فصل حضور روی نیمکت بایرن، کمترین تغییرات ممکن را در بازار نقل و انتقالات طی تابستان گذشته ایجاد کرد و عملاً این تیم بر اساس میل و مشی او بسته نشد. آنچلوتی در نخستین فصل توانسته به شناخت دقیقی از فوتبال آلمان دست یابد. اکنون باید با قاطعیت گفت که این مرد ایتالیایی با دست پُر تر به استقبال فصل آینده خواهد رفت زیرا با توجه به شناخت کلی و جزئی بیشتر از تیمش، یک فرصت مغتنم را هم در پنجره تابستانی امسال دارد هر چند که نباید از خاطر برد که فیلیپ لام و ژابی آلونسو دو مهره کلیدی نیز از دنیای فوتبال خداحافظی کرده اند.
کف مطالبات هواداران بایرن، کسب ششمین عنوان قهرمانی پیاپی در بوندس لیگا است ولی آنچلوتی نیز به سرنوشت گواردیولا دچار خواهد شد اگر در فتح لیگ قهرمانان اروپا ناکام بماند. مربی ۵۷ ساله بایرن مونیخ تاکنون در لیگ های داخلی کشورهای ایتالیا، انگلیس، فرانسه، اسپانیا و آلمان به قهرمانی دست یافته و «برند» تاکتیکی وی بر اساس سیستم ۱-۳-۲-۴ شناخته می شود. البته هدف سران باشگاه بایرن مونیخ از استخدام آنچلوتی، کسب عنوان قهرمانی در اروپا است زیرا در دنیای فوتبال، از وی به عنوان یکی از متخصصین قهرمانی در لیگ قهرمانان نام می برند. حال این پرسش مطرح می شود که کارلتو برای دستیابی به اهداف عالیه باشگاه، چه برنامه هایی در سر می پروارند یا این که چه برنامه هایی را باید اجرا کند؟ چشم انداز بایرن مونیخ در فصل آینده چیست و آیا آنچلوتی گزینه ایده آل برای نیمکت باواریایی ها محسوب می شود؟
چالش اول- جانشین فیلیپ لام؟
نخستین هدف تاکتیکی آنچلوتی، یافتن یک جانشین مناسب برای فیلیپ لام است. وقتی از جانشین لام صحبت می شود، نا خود آگاه به یاد یاسوا کیمیش می افتیم که از لحاظ فنی و استعداد، در سطح بسیار بالایی قرار داشته و باید مسیر فوتبال او را ریل گذاری کرد تا به جایگاه رفیع فیلیپ لام دست یابد. لام در دو پُست دفاع راست و هافبک دفاعی بازی می کرد. در فصل آینده، دو بازیکن بایرن یعنی یاسوا کیمیش و سباستین رودی قابلیت بازی در این پُست ها را دارند.
رودی در هوفنهایم ثابت کرده که در هر دو پُست نامبرده، یک بازیکن سطح بالا است. کیمیش بازیکنی جوان تر، دونده تر و دینامیک تر بوده ولی رودی قابلیت استراتژیکی بیشتری در برنامه های تاکتیکی ایفا می کند. کیمیش از نوع بازیکن های box-to-box بوده که حتی از وی به عنوان آلترناتیو تاکتیکی ژابی آلونسو نیز نام می برند ولی یواخیم لوو سرمربی تیم ملی آلمان از کارل هاینتس رومنیگه خواسته تا کیمیش را در پُست دفاع راست به بازی بگیرد. رافینیا ۳۲ ساله، یکی از گزینه های سنتی بایرن در دفاع راست بوده که در کوتاه مدت، جانشین خوبی برای لام است. وبسایت رسمی بوندس لیگا طی یک یادداشت تحلیلی به این نکته اشاره کرده که شاید کارلو آنچلوتی برای فصل آینده از خط دفاعی ۳ نفره استفاده کند که در این صورت، هیچ نیازی به دفاع راست نداشته و بدین ترتیب، کیمیش و رودی باید در خط هافبک به میدان بروند.
چالش دوم- میانگین سنی، رو-بری یا کو-کو؟
یکی از شاخصه های عمده و متفاوت بایرن تحت هدایت آنچلوتی، احیای زوج قدیمی فرانک ریبری – آرین روبن موسوم به زوج «روبری» بود. این زوج مجموعاً ۱۸ گل و ۱۸ پاس گل را به نام خود در فصل گذشته ثبت کردند که برای بازیکن هایی با این سن و سال، یک آمار عجیب و ستودنی است. بر خلاف گواردیولا که اعتقاد ویژه ای به داگلاس کاستا و کینگزلی کومان در کناره های زمین داشت، آنچلوتی به فاکتور تجربه ریبری و روبن اهمیت بیشتری می دهد. هر گاه فرانک ریبری در جناح چپ، حرکت ترکیبی کمتری با داوید آلابا انجام می داد، آرتورو ویدال خودش را به این فضاهای خالی جناح چپ می رسانید.
البته کومان بازیکن مورد علاقه کارلتو بوده که با غلبه بر مصدومیت، به مرز آمادگی بدنی مناسب رسیده است. کومان سایه سنگین روبن را روی سر خود احساس می کند اما آنچلوتی همان مربی بود که برای اولین بار به کینگزلی کومان ۱۶ ساله در پاریسن ژرمن میدان داد. البته یکی از انتقادها راجع به بایرن مونیخ، میانگین سنی بالای این تیم بوده که اثرات منفی اش را در فصل گذشته شاهد بودیم. حال با خداحافظی لام و آلونسو شاید میانگین سنی این تیم کاهش یابد. داگلاس کاستا هرگز مورد توجه آنچلوتی نبوده و احتمالاً در تابستان به فروش می رسد اما سرمربی بایرن قرارداد کومان را دائمی کرده است.
چالش سوم- احیای توماس مولر، احیای خط هافبک
یکی دیگر از چالش های آنچلوتی در بایرن، رویارویی با دوران افت توماس مولر بود. مولر در آخرین فصل حضور گواردیولا، چه از لحاظ روحی و چه فنی دچار افت شد و عواقب آن به دوره آنچلوتی هم سرایت کرد. یکی از کارهای مهم کارلتو این بود که مولر را تا حدودی احیا نمود و ۱۲ پاس گل، بهترین گواه برای اثبات این مدعاست. البته نباید توماس مولر را هنوز با آن بازیکن بی نظیر چند فصل پیش مقایسه کنیم، همان بازیکنی که هم گل می زد، هم پاس گل می داد و هم این که مرکز ثقل تیمش در میانه میدان و فاز هجومی بود.
بزرگ ترین نوآوری تاکتیکی آنچلوتی در بایرن مونیخ، سپردن نقش «No.۱۰» یا بازی ساز به تیاگو آلکانتارا بود. کارلتو به خوبی از توانایی تیاگو آگاه بوده و نقش مغز متفکر میانه میدان را به وی سپرد در حالی که تیاگو در بارسلونا سرعتی تر و عمقی تر بازی می کرد. تیاگو با دقت پاس میانگین ۹۰ درصد، نشان داده که از چه کلاس کار بالایی برخوردار است. با این که او در ابتدا، در یک سوم نهایی زمین بازی می کرد و تحت فشار از سوی یار مستقیم خود قرار داشت، وظیفه گشودن خط دفاعی حریف را نیز بر عهده می گرفت. با توجه به خداحافظی ژابی آلونسو از فوتبال، اکنون فضای بیشتری برای جولان و خودنمایی تیاگو به وجود آمده است.
محمدرضا شعاعی