باید و نبایدهای تربیت بچهها در گفتگو با دکتر اسما عاقبتی دکترای تخصصی روانشناسی بالینی وعضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
بچه داری وتربیت بچهها در سالهای اخیر جزو سختترین کارهای دنیای محسوب میشود. بزرگ کردن بچهها در عصر و زمانهای که همه چیز آن رنگ و بوی دیجیتال دارد و آنها را خیلی زودتر از زمان معمول وارد مرحله بزرگسالی میکند،کار دشواری است؛ در زمانهای که خود پدر و مادرها هم زمان و فرصتی برای بودن با فرزند خود ندارند و اغلب ساعتهای روز را به کار بیرون مشغولند. به همه اینها تضاد نوع تربیت پدر و مادرهای قدیم با بچههای جدید، اختلاف سلیقه خانوادهها با آموزش مدارس، سطح تحصیلات بالای والدین و نوع فرهنگ کشور ما را هم اضافه کنید. در این آشفتهبازار تناقضها و تضادهای فرزندپروری با دکتر «اسما عاقبتی» دکترای روانشناسی بالینی، متخصص کودک و نوجوان و عضو هیئت علمیدانشگاه علوم پزشکی ایران درباره فرزندپروری درست و بومی ایرانی و چالشهای آن گفتگو کردهایم.
* این روزها در ادبیات والدین به جای واژهتربیت، بیشتر از واژه فرزندپروری استفاده میشود. تفاوت این دو در چیست و به صورت کلی فرزندپروری شامل چه چیزی میشود؟
در دهههای قبل و نسل قدیم پدر و مادرها بیشتر از واژه تربیت استفاده میشد که عمدتا معنای سلبی داشت به این صورت که مثلا به بچهها میگفتند این کار را نکن، اینجا نرو و امثال این موارد ولی در مفاهیم جدید در ادبیات روانشناسی کودک از واژه فرزندپروری استفاده میشود که بیشتر معنای ایجابی دارد و کارهایی را شامل میشود که به ارتقای کیفیت زندگی کودک و نوجوان ارتباط دارد ولی به صورت کلی فرزندپروری جدید یا همانتربیت قدیم به معنی مدیریت رفتار نامناسب کودک و کمک به رشد مناسب او و تشویق رفتارهای درست تعریف میشود.
* فرزندپروری در فرهنگها و کشورهای مختلف با هم تفاوتی دارد و یا ما یک الگوی واحد فرزندپروری در همه جای دنیا داریم؟
فرزندپروری اصول و قواعد کلی در همه جای جهان دارد ولی بعضی از تکنیکهای فرزندپروری در کشور ما و کشورهای مشابه فرهنگ ایران مثل چین و ژاپن به خوبی اجرا نمیشود. مثل تکنیک بیتوجهی (پاداش ندادن به کار نادرست کودک) که در فرهنگهای غربی به خوبی اجرا میشود ولی در بسیاری از کشورهای شرقی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
* آیا ما باید به دلیل تفاوت قومیتی و فرهنگی در فرزندپروری و تربیت کودک در نقاط مختلف ایران فرزندپروری خاص نواحی مختلف را در کشورمان لحاظ کنیم؟
در کشور ما مانند بسیاری از شهرها و کشورهای سایر نقاط دنیا، اصول کلی و واحد فرزندپروری قابل اجراست و ما یک مدل کلی از نوع آموزش فرزندپروری داریم ولی برای همخوانی بیشتر باید کسانی که این آموزش را میدهند و خود خانوادهای که این آموزش را دریافت میکند، شرایط خانوادگی و قومی خود را در آن لحاظ کند تا به اصطلاح تربیتی مناسب ولی در خور آن فرهنگ داشته باشیم.
* مشکلات آموزش و یادگیری فرزندپروری در ایران شامل چه مواردی میشود؟
آموزش و اجرای بعضی روشها و تکنیکهای فرزندپروری مثل بدرفتاری با کودک که یادگیری آن دشوار است و جزئیات زیادی دارد اکثرا توسط متخصصان و اغلب توسط خانوادهها به اشتباه آموزش و انجام میشود که متاسفانه اثرات منفی زیادی را هم در حال و آینده کودک به جا میگذراند.
* نقش پدر و مادر و جایگاه روانشناختی هر کدام از آنها درتربیت کودک چه مواردی را شامل میشود؟
ما در کتابها و مقالههای علمی در خصوص تربیت کودک و جایگاه پدر و مادر تقسیمبندی و مرزبندی نداریم که به عنوان مثال ارتباط گرفتن فقط مال پدر و محبت کردن مختص مادران است و متاسفانه این نگرش نادرستی است که در اغلب پدر و مادرهای ایرانی وجود دارد. بلکه ما اصول کلی داریم که هم مادر و هم پدر و هم مراقب اصلی کودک مثلا یک پدر بزرگ، مادربزرگ و یا پرستار کودک نیز باید آن را رعایت کند تا نیازهای کودک برآورده شود. تقسیم کردن صفتهای جنسیتی به پدر و مادر، مثلا مهربانی کردن مال مادرها و یاد دادن جرات و جسارت مال پدرها اصلا کار صحیحی نیست کما اینکه مادران و پدرانی را داریم که به خاطر نوع کاری که انجام میدهند، واجد هر دو ویژگی زنانگی و مردانگی هستند و همین صفات را به خوبی به فرزند خودشان منتقل میکنند. در تربیت فرزند مهمترین چیز حس الگوگیری از والدین است و اینکه پدر و مادر الگوی خوبی برای فرزند خودشان باشند ولی اصلا این مسئله ملاک نیست که شجاعت و همدلی و خیلی از صفات دیگر از کدام والد یاد گرفته میشود و چه بهتر که پدر و مادر این خصوصیات را به صورت کلی داشته باشند.
* اختلاف سلیقههای والدین درتربیت فرزند را چطور باید برطرف کرد؟
بهترین روش برای حل این جور مسائل که به نزدیک شدن دیدگاه پدر و مادر درتربیت فرزند کمک میکند، یادگیری اصول علمی فرزندپروری است. این آموزش را میتوانند از طریق کلاس رفتن، کتاب خواندن و یا کمک گرفتن از یک متخصص حوزه کودک و نوجوان انجام دهند. یادگیری یک مدل کلی باعث میشود که پدر و مادر به صورت سلیقهای عمل نکنند و مرجع تربیت فرزند خود را آموزشهایی قرار دهند که از منابع درست دریافت کردهاند. جدای اینکه همین رسیدن به درک مشترک از تربیت کودک باعث همدلی و صمیمیت بیشتر خود آن دو نفر نیز میشود.
* یکی از چالشها و دغدغههای این روزهای خانواده ایرانی بحث داشتن یک فرزند یا همان تکفرزندی است. شما به عنوان یک متخصص کودک و نوجوان این مسئله را چطور تحلیل میکنید؟ تکفرزندی بیشتر تهدید محسوب میشود یا فرصتی برای رشد بیشتر بچه؟
تک فرزندی یک انتخاب برای خانوادههاست و هر خانوادهای با توجه به شرایطی که دارد میتواند این انتخاب را داشته باشد یا نه.
* یکی از مشکلات همیشه شایع در بین خانوادههای ایرانی به خصوص در سنین نوجوانی، موضوع حریم خصوصی و استقلال دادن به فرزندان و دخالت کردن در کارهای آنها است. .ما به عنوان والدین چه مرزگذاریهایی را باید در ارتباط با فرندانمان انجام دهیم و از چه سنی باید این کار را انجام دهیم؟
در هر سنی حتی در دوران کودکی بحث استقلال دادن به فرندان باید جدی گرفته و رعایت شود ولی نکتهای که مهم است در کنار این استقلال دادن، باید نظارت مناسبی متناسب با سن بچه در کارها، رفت و آمدها و ارتباط با دوستان و خانوادهها داشته باشند تا بچه احساس رها شدگی نکند و همیشه بداند خانواده به عنوان یک حامی در کنار اوست. این مسئله نظارت کردن حتی در زمانه حاضر که فرزندان تمایل به استقلالطلبی بیشتری دارند نیز باید جدی گرفته شود و رعایت شود.
* از دیدگاه یک متخصص روانشناسی حوزه کودک و نوجوان، ۵ کاری که توصیه میکنید والدین هرگز انجام ندهند چه مواردی است؟
اولین و مهمترین کاری که باید انجام دهند این است که دستور دادن را به صورت غر زدن یا نق زدن فراموش کنند. دومین مسئله این است که هرگز در مواجهه با مشکلات فرزندانشان دچار هیجانات منفی نشوند، مثلا پرخاشگری نکنند، دعوا و کتککاری راه نیندازند. سومین مورد مهم تهدید نکردن بچهها از طرف والدین است. چهارمین اصل فرزندپروری باج ندان و ایجاد حس خاص بودن در فرزند است و آخرین و مهمترین مسئله این است که بچهها را بدون نظارت رها نکنند.
* ما به عنوان والدین باید پدر و مادرهای کاملی باشیم یا پدر و مادر کافی باشیم؟ یعنی ایدهآلی از فرزندپروری را باید در ارتباط با فرزندانمان رعایت کنیم یا حداقلی از داشتن ملاکهای خوب هم کافی است و نباید کمالگرا بود؟
پدر و مادری کردن هم مثل سایر وجوه انسانی دارای خطا کردنهای بسیاری است؛ به همان صورت که انسان جایزالخطاست و مرتکب اشتباه میشود. به همین دلیل ایدهآلی برای پدر و مادری وجود ندارد و ما باید پدر و مادر کافی باشیم. برای کافی بودن در پدر و مادری کردن باید این ۵ اصل را رعایت کنند. اولین از همه اینکه برای بچه امنیت ایجاد کنند، انضباط مناسبی در کارهاشان ایجاد کنند، انتظارات متناسب از فرزندشان داشته باشند، آموزش مناسبی را در اختیار آنها قرار دهند و مهمتر از همه اهمیت دادن والدین به خودشان است.
* از بحثها و نگرانیهای این زمانه پدر و مادران، موضوع فرزندپروری در عصر دیجیتال و گذران ساعت زیادی از وقت بچهها با تبلتها و گوشیهای تلفن همراه و ورود به فضاهای مجازی است.چه توصیهای میتوانیم در این خصوص به والدین داشته باشیم.
مشکل فراوانی نگرانی در این مورد بیشتر به دلیل نبود نظارت خود والدین است. اگر ما به عنوان پدر و مادر نظارت درستی در این باره داشته باشیم و محدودیتهایی را در این باره برای فرزندانمان ایجاد کنیم و در کنار آموزش صحیح استفاده از این وسایل را به آنها یاد بدهیم و مهمتر از همه خودمان الگوی مناسبی در استفاده از این وسایل برای آنها باشیم، ناخودآگاه این مسائل حل میشود و این تهدید تبدیل به فرصت میشود. مثلا رایانهای که در خانه استفاده میشود تا پایان دوران نوجوانی در مکانی در معرض دید والدین باشد و یا اگر فرزندشان از صفحات اینترنتی استفاده میکند حتما HISTORY و یا تاریخچه صفحه وب را چک کنند و حتما در مورد استفاده از گوشی تلفن همراه ساعتهای به خصوصی تعیین شود.
* خانوادههای امروز ایرانی عمدتا سطح تحصیلات خوبی دارند و گاهی اوقات همین مسئله آنها را دچار چالش با نوع آموزش مدارس و معلمان میکند. چطور میشود این تعادل را در ارتباط خانه و مدرسه به وجود آورد؟
اصل کلی این است که خانواده و مدارس در نوع آموزش وتربیتی که بچه میبیند با هم هماهنگ باشند. خانوادهها باید با مدرسه همکاری کنند و با شرکت در جلسات آموزشی مدرسه یا شورای اولیا و مربیان ایدههایی را که به نظرشان میرسد در رشد فرزندان به صورت کلی و نه فقط بچه خودشان، به مدرسه ارائه بدهند و به این ترتیب همکاری سازندهای داشته باشند.
* بعضی مواقع والدین خودشان دوره کودکی سختی را تجربه کردهاند و حالا صاحب فرزند شدهاند، چطور این والدین نباید اجازه دهند این تلههای شخصیتی بر روی فرزندشان تاثیر نگذارد؟
مهمترین مسئله این است که من به عنوان پدر و مادر نسبت به اتفاقهای سخت دوران کودکیام آگاهی پیدا کنم و بدانم چه مسائل و مشکلاتی باعث رنجش و ناراحتی من شده است و بعد از یک متخصص حوزه روانشناسی بزرگسال کمک بگیرم تا این مسائل حل و فصل شود. مهمترین نکته این است که دقت کنیم تا جای ممکن این کار را به قبل از زمان بچهدار شدن موکول کنیم و همانطور که برای داشتن فرزند سالم قبل از تولد اقدامات پزشکی انجام میدهیم در مورد سلامت روانی خودمان هم حتما با یک متخصص مشورت کنیم تا این عقدههای به جا مانده از دوران کودکی خودمان بر فرزندمان تاثیر بدی باقی نگذراد.
* با وجود همه زحماتی که پدر و مادر برایتربیت فرزندشان در همه سنین تحمل میکنند و امید دارند فرزندان خوبی در بزرگسالی داشته باشند،آیا ما با توجه به وضعیت جامعهای که بچهها در آن ورود میکنند میتوانیم آینده بچهها را پیشبینی کنیم؟ نگرانیهایی از این جنس را که در پدر و مادرها وجود دارد چطور میتوان تعدیل کرد؟
یک پدر و مادر میتواند آینده بچه خود را بسازد، یعنی با تربیت نادرست، اهمالکاری و غفلت آینده بچه خود را به سمت تباهی بکشاند و یا میتواند انرژی بچه خود را با تلاش و صرف انرژی به سمت مثبت هدایت کند. یک پدر و مادر نمیتواند آینده بچه را به او تحمیل کند، ولی میتواند با حمایت از او آیندهای روشن برای او به وجود بیاورد. اصل کلی در تربیت فرزند ریشه در خانواده دارد و همان مثال قدیمیکه بچه سر سفره پدر و مادر بزرگ میشود. اگر ما به عنوان خانواده همه سعی و تلاش خود را بکنیم و مثلا فرزندانی راستگو و مسئولیتپذیر پرورش دهیم، میتوانیم با اطمینان بگوییم که این فرزندان را برای بودن در هر شرایط و مکان جغرافیایی ضمانت کردهایم و تا حدودی خودمان را از این وضعیت ابهام نجات دهیم.
wikiravan