اگر از اکثر متولدین دهه 70 شمسی در کشورمان بپرسید که دوران کودکی خود را چگونه گذراندهاند، علاوهبر شنیدن ماجراهای شگفتانگیز در پشت صندلی گیم نتها و زیر کردن عابران پیاده در سری Grand Theft Auto، ماجراهایی جادویی و شگفتانگیز فراوانی از مکانی اسرار آمیز به نام هاگوارتز خواهید شنید. مدرسهای که دانش آموزان آن با سایر دانش آموزان مدارس عادی تفاوت داشته و اغلب آنها به جای به دست گرفتن قلم و کاغذ، از چوبهای جادویی و طلسمهای سحرآمیز استفاده میکنند.
این دنیای فانتزی که در غالب مجموعه رمانهایی که در ابعاد کلی تحت عنوان قهرمان سری یعنی Harry Potter شناخته میشوند و در کشور خودمان نیز از محبوبیت خیره کنندهای برخوردار هستند، توسط نویسنده انگلیسی پرآوازهای به نام «جی.کی. رولینگ» (J. K. Rowling) تالیف شدهاند. این سری رمانها حول محور نوجوانی با استعداد در فنون جادوگری با نام هری پاتر به همراه دو دوست صمیمیاش هرمیون گرنجر (Hermione Granger) و ران ویزلی (Ron Weasley) میگذرند. این سه دانش آموز که در مدرسه جادوگری هاگوارتز تحصیل میکنند، در هر قسمت و به شیوههای مختلفی درگیر مشکلات و داستانهای فراوان و هیجان انگیزی میشوند. ریشه اصلی این داستانها نیز دست و پنجه نرم کردن هری (قهرمان یا پروتاگونیست داستان) با لورد ولدمورت (شخصیت منفی یا آنتاگونیست داستان) میچرخد و حوادث جذابی را برای مخاطبان خلق میکند. از زمان انتشار اولین رمان یعنی هری پاتر و سنگ کیمیا (Harry Potter and the Philosopher’s Stone) در 26 ژوئن سال 1997، کتاب به سرعت جای خود را در دل فانتزی دوستان و مخاطبان عام (به خصوص طیف نوجوان) باز کرد و فروش فوقالعاده را نیز به همراه داشته و همچنین توسط منتقدان و کارشناسان دنیای ادبیات نیز ستوده شد. این مجموعه وسیع در سراسر جهان محبوبیتی فوق العاده به دست آورده و به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است (73 زبان) و با توجه به آمارهای منتشر شده تا ماه مه سال 2013، از مجموعه کتابهای هری پاتر در سراسر دنیا بیش از 500 میلیون نسخه به فروش رفته است و نام این مجموعه را با عنوان پرفروش ترین سری کتابهای تاریخ در کتاب رکورد ها ثبت کردهاند. همانگونه که اشاره شد، سری کتابهای هری پاتر که در نزد مردم کشور خودمان نیز از محبوبیت خاصی برخوردار است، دارای دنیایی عجیب و رنگارنگ با شخصیتهای کوچک و بزرگ و متفاوت که تنها در یک دنیای بزرگ فانتزی میتوانیم شاهد آنها باشیم، تزئین شده است. البته این تمام ماجرا نبوده و همانطور که میدانید، به تصویر کشیدن این همه پدیده و جلوههای رنگارنگ درون ورقهای یک کتاب کاغذی کار سادهای نبوده و آنطور که باید و شاید با تمامی مخاطبان عام ارتباط لازم را برقرار نمیکند (مخصوصاً مخاطبانی که به زور حاضر به ورق زدن چند صفحه و مطالعه هستند). به لطف پیشرفت صنعت تکنولوژی و آرزوهای دور و جاه طلبانه بشریت که از زمان غارنشینی میتوانیم شاهد آنها باشیم، انسانها موفق به کشف آخرین و به روزترین تکنولوژی شدهاند و پرده نقرهای نیز راه را برای به تصویر کشیدن تقریباً همه چیز و در هر ابعادی برای بشریت فراهم کرد.
قطعاً تا اینجای کار حدس زدهاید که بحث اصلی ما پیش از اینکه راجب به جزئیات ریز و دقیق دنیای سری هری پاتر باشد (دنیای کتابها) درباره جهانیست که توسط دست اندرکاران دنیای سینمایی این مجموعه به وجود آمده است. از هر هفت کتاب اصلی سری هری پاتر هشت اقتباس سینمایی با پشتیبانی کمپانی فیلم سازی برادران وارنر (Warner Bros. Pictures) خلق شده و همانند سری کتابهای این سری توانسهاند مرز های محبوبیت و فروش را در هم شکسته و طبق آمار دقیق در تاریخ 25 آگوست سال 2015 تبدیل به دومین سری پرفروش تاریخ سینما شوند. در سال 2016 ارزش خالص سری هری پاتر به طور میانگین بالق بر 25 میلیارد دلار تخمین زده شد و این فرنچایز را تبدیل به یکی از گران قیمت ترین پدیده های عصر سرگرمی کرد. همانطور که میبینید با پدیده کوچکی طرف نیستیم و این همه تعریف و تمجید، نیازمند پایه و اساسی قوی و ریشهای تخریب نشدنی است که خوشبختانه همانند اکثر مجموعههای فانتزی مشهور دنیای ادبیات، سری کتابهای هری پاتر نیز دارای این ثبات قدم میباشند؛ با این حال میدانیم که، مرز بین دنیای ادبیات و سینما (آثار اقتباسی از آن) همیشه بحث های فراوانی را به میان آورده و همیشه نیز مخاطبانی (چه مخاطبان عام و چه خود نویسندگان اثر) وجود داشتهاند که با پایه و اساس فیلمهای اقتباس شده از این کتابها مخالفت کنند. شاید یکی از اصلیترین دلایل این موضوع نیز وفادار نبودن کامل آثار اقتباس شده، به مرجع اصلیشان باشد که بسیاری از این مباحث را به وجود میآورد. سری داستانهای هری پاتر دارای ژانرها و سبکهای پرداختی بسیاری میباشند؛ سبکهایی از جمله: فانتزی، درام، پا به سن نهادن، روابط دوستانه و همچنین داستانهای مدرسهای که شامل المانهای ماجراجویی، معمایی، دلهره آور، ترسناک و حتی عاشقانه میباشد. دنیا ادبی هری پاتر قدم به سبکها، فرهنگها و تمهای مختلفی گذاشته که از هر جهت بسیار غنی و دقیق میباشند. به گفته نویسنده، فضای اصلی داستانها مرگ بوده و سپس به سوی فساد، تعصب و جنون میرود. همانطور که مشاهده میکنید، اقتباس عناصر بینظیر یک دنیای فانتزی در قالب یک فیلم سینمایی به هیچ وجه کار سادهای نبوده است و اگر در دست افراد نابلدی باشد، جز یک افتضاح به تمام معنا، نتیجه دیگری را شاهد نخواهیم بود. خانم رولینگ در سال 1998 امتیاز سری را به شرکت برادران وارنر فروخت و با تعیین شرایط ویژهای مانند تنها بازیگران انگلیسی اصیل، اجازه ساخته شدن فیلمها را را صادر کرد. از سال 2001 تا 2011 تعداد هشت فیلم سینمایی توسط کارگردانهای متفاوت ولی با تیم بازیگری آشنا و همیشگی تهیه شد و در کمال تعجب تمامی آنها آثاری قابل تامل و تا حد زیادی کامل و وفادار به کتابها بودند.
- هری پاتر و سنگ کیمیا (Harry Potter and the Philosopher’s Stone) محصول 2001
- هری پاتر و تالار اسرار (Harry Potter and the Chamber of Secrets) محصول 2002
- هری پاتر و زندانی آزکابان (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban) محصول 2004
- هری پاتر و جام آتش (Harry Potter and the Goblet of Fire) محصول 2005
- هری پاتر و محفل ققنوس (Harry Potter and the Order of the Phoenix) محصول 2007
- هری پاتر و شاهزاده دورگه (Harry Potter and the Half-Blood Prince) محصول 2009
- هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول (Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 1) محصول 2010
- هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت دوم (Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 2) محصول 2011
با این حال هر چقدر هم که Peter Jackson (خالق دنیای سینمایی سری ارباب حلقهها) سعی کند تا مطالب عمیق و پر بار رمانهای J. R. R. Tolkien (نویسنده سری رمانهای مشهور ارباب حلقهها و هابیت) را در قالب سینما به تصویر بکشد (حال نتیجه کار هر چقدر هم که میخواهد عالی و بینقص از آب در بیاید و مدت زمان فیلم نیز طولانی باشد) با این حال شاهد جا افتادن و یا حتی تحریف و تغییرات فراوانی در محصول نهایی خواهیم بود.
این اتفاقات برای فرنچایزی که مدتی است داریم درباره آن صحبت میکنیم نیز رخ داده و نمیتوانید به طور دقیق بگویید که اقتباس سینمایی با رمانهای آن مو نمیزند و یک طرفدار دو آتشه سری هری پاتر میتواند تنها با تماشای آثار سینمایی، از سیر تا پیاز سری را به طور کامل درک کند. پس میدانیم که در این میان جایی از کار میلنگد و امروز در خدمت شما هستیم تا نگاهی کامل داشته باشیم به تمامی تفاوتها و تحریفهایی که در تمامی آثار سینمایی هری پاتر رخ داده است و همه کتابها را فصل به فصل ورق بزنیم تا ببینیم که دقیقاً چه تحریفاتی در نسخه سینمایی وجود دارد و همچنین ببینیم که وجود آنها به موضوع اصلی و رکنهای کتاب آسیب وارد کرده است و یا باعث تصحیح خطاهای نویسنده بوده است. این مقاله جامع به چند بخش مختلف تقسیم شده است (با توجه به حجیم بودن مطالب)؛ پس در اولین قسمت از این سری، با گیم شات همراه باشید.
تفاوتهای عمومی فیلمها با کتابها:
- امتیازات گروهها: تنها در اولین قسمت از سری سینمایی سری هری پاتر است که به اهمیت امتیازاتی که به هر گروه (4 گروه گریفیندور، اسلیترین، هافلپاف و ریونکلاو) اهدا میشود، توجه میشود و تقریباً در تمامی فیلمهای دیگر این موضوع به کل در هالهای از ابهام قرار میگیرد و کاملاً حذف میشود؛ در حالی که در کتابها، در هر قسمت شاهد رد و بدل شدن این امتیازات توسط معلمها به این 4 گروه هستیم. تنها در سومین فیلم یعنی زندانی آزکابان است که 5 امتیاز از گروه گریفیندور توسط اسنیپ کسب می شود.
- شخصیتهای گمشده: برخی از شخصیتهایی که نقش مهم و حتی درجه دویی را در کتاب ایفا کردهاند، به طور کلی از جریان فیلم حذف شده و یا تنها به آنها اشاره کوتاهی شده است. از میان این شخصیتها میتوان به چارلی ویزلی (Charles Weasley) که تنها به او اشاره شده و Peeves که به کلی از فیلمها حذف شده است، اشاره کرد.
تفاوتهای فیلم هری پاتر و سنگ کیمیا (Philosopher’s Stone) با کتابِ آن:
- فصل اول؛ پسری که زنده ماند: فیلم در حالی شروع میشود که ما شاهد انتقال هری نوزاد به محله Privet Drive هستیم؛ در نتیجه تمامی اتفاقاتی که پیش از این صحنه رخ دادهاند (و در کتاب تعداد آن ها نیز کم نمیباشد) از فیلم حذف شدهاند که آن اتفاقات شامل:
-شخصیت ورنون دورسلی (Vernon Dursley) روز عجیبی را میگذراند و با جادوگرانی که از ماهیت اصلی آن ها برخوردار نیست رو در رو شده و از فعالیت غیر عادی آنها (که حاصل از شوق و ذوق ورود هری میباشد) به سطوح میآید.
-ورنون دورسلی متوجه حضور شخصیت مینروا مک گوناگل (Minerva McGonagall) که خود را در غالب یک گربه در آورده میشود و دچار این توهم میشود که وی در حال خواندن یک نقشه است (که واقعاً هم همین اتفاق در حال رخ دادن است!).
-حضور تد و جیم مگافین (Ted و Jim McGuffin) نیز به طور کلی از فیلم حذف شده است.
-در رمان، مینروا مک گوناگل در قالب فرم جانورنمایش پیش از اینکه با دامبلدور و هاگرید ملاقات کند (صحنه آغازین فیلم) توسط ورنون دورسلی مشاهده میشود. با اینکه این صحنه به کلی از فیلم حذف شده است، ولی مک گوناگل اشارهای به آن میکند و اعتراض خود برای رها کردن هری با دورسلیها را با این جمله که “تمام روز آنها را زیر نظر داشتم” ابراز میکند.
-در فیلم زمانی که آلبوس دامبلدور (Albus Dumbledore) هری را در پایین در خانه دورسلیها میگذارد، جمله “موفق باشی هری پاتر” را به زبان میآورد، در حالی که در کتاب تنها جمله “موفق باشی هری” نقل میشود. این موضوع قطعاً به خاطر حذف موارد ذکر شده بوده تا تماشاگر دچار سردرگمی نشود.
- فصل دوم؛ ناپدید شدن محفظه شیشهای: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-زمانی که دادلی (پسر خانواده دورسلی) شمار هدایای روز تولد خود را به دست میآورد، خبر از این میدهد که 36 هدیه وجود دارد و 2 هدیه کمتر از تعداد هدایای سال قبل میباشد؛ هر چند که خاله پتونیا بعداً به وی هدیه گمشدهاش را نشان میدهد. در فیلم این شوهرخاله ورنون است که هدایا را میشمرد و با اینکه شمارش همان رقم 36 باقی مانده است، با این حال دادلی 37 هدیه در سال گذشته دریافت کرده بود نه 38 تا.
-در کتاب، خانواده دورسلی و هری به همراه دوست صمیمی دادلی یعنی Piers Polkiss به باغ وحش میروند؛ در فیلم این شخصیت به طور کلی حذف شده است.
-تلاش دورسلیها برای گذاشتن هری پیش خانم Arabella Figg حذف شده و همچنین اشاره کلی به وی که پایش شکسته و احتمالات قرار دادن هری پیش خواهر شوهرخاله ورنون یعنی مارج که از هری متنفر است و دوستِ خاله پتونیا یعنی ایوان (Yvonne) که در تعطیلاتی در جزیره Majorca است نیز از فیلم حذف شدهاند.
-پیش از اینکه همگی به باغ وحش بروند، شوهرخاله ورنون به هری میگوید که اگر حادثه عجیبی رخ دهد، وی را تا زمان کریسمس در کمد حبس میکند؛ در حالی که در فیلم وی به هری میگوید که اگر اتفاق عجیبی رخ دهد، وی را در کمد زندانی کرده و تا یک هفته از غذا خبری نیست (هر چند که این موضوع نیز در کتاب رخ داده و پس از بازگشت به خانه، هری را در کمد حبس و به وی وعده غذایی نمیدهد).
-در فیلم، شوهرخاله ورنون هری را از موهایش کشیده و از او میخواهد توضیح دهد که چه اتفاقی افتاده است؛ پس از توضیحات هری، وی او را درون کمد زندانی کرده و از محفظه کوچک در به وی میگوید که “چیزی به اسم جادو وجود ندارد”.
-در کتاب، شیشه قفس مار همچنان ناپدید باقی میماند ولی در فیلم، شیشه بر میگردد و دادلی را درون قفس حبس میکند.
-محافظ ناحیه خزندگان در باغ وحش که سوال “شیشه کجا رفت” را میپرسد، در فیلم حذف شده است، زیرا شیشه پس از مدتی بر میگردد و دادلی را درون قفس حبس میکند.
-هری در فیلم دوم مدعی میشود که مار درون قفس یه پایتون است (و تابلویی در باغ وحش نیز اعلام میکند که این مار یک پایتون برمهای است)، خود مار نیز در فیلم مدعی میشود که اهل برمه است. با این حال در کتاب، مار یک بوآ است که اهل برزیل بوده، نه پایتونی اهل برمه. در هر صورت، چه در کتاب و چه در فیلم، اعلام میشود که مار به اسارت درآمده است.
-در کتاب، مار زمانی که میخواهد از هری بابت نجاتش تشکر کند، وی را “آمیگو” خطاب میکند که به معنای دوست در زبانهای پرتغالی بوده و قطعاً اشارهای توسط نویسنده یعنی خانم رولینگ به اصالت آمریکای جنوبیاش است. در فیلم نیز مار به سادگی از لفظ “متشکرم” استفاده میکند.
- فصل سوم؛ نامههای مرموز: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-به نظر میرسد که گویا دادلی درباره مدرسه هاگوارتز اطلاع دارد، زیرا وی نیز مانند پدر و مادرش به هری با حالتی نگرانه زل میزند. در کتاب، دادلی درباره جادو و جادوگری اطلاعی ندارد زمانی که هری نامهاش را میگیرد.
-صحنهای که هری اتاق خواب دوم دادلی را میگیرد از فیلم حذف شده است. البته در فیلم دوم هری در آن اتاق دیده میشود که حاکی از این موضوع است که دورسلیها آن را پس از سال اول در اختیارش قرار دادهاند.
-صحنهای که دورسلیها و هری به هتلی تصادفی میروند تا از شر نامهها در امان باشند از فیلم حذف شده است و در عوض آنها مستقیم به کلبه میروند.
-به خاطر تغییر قبلی، دیالوگ دادلی که میگوید “بابا دیوانه شده، مگه نه؟” منتقل شد به صحنهای که شوهرخاله ورنون میگوید باید به نقطهای دور بروند تا از شر جغدها خلاص شوند. در کتاب دادلی این دیالوگ را زمانی میگوید که آنها حسابی از خانه دور شدهاند و شوهرخاله ورنون نیز بر روی پلی توقف کرده تا ببیند که آیا جغدها آنها را گم کردهاند یا نه.
-صحنهای که دورسلیها و هری از یک قایف پارویی پیرمردی بیدندان استفاده میکنند تا به کلبه برسند از فیلم حذف شده؛ بنابر این پیرمرد نیز به صورت خودکار حذف شده است، هر چند که آثاری از وی مشاهده میشود.
- فصل چهارم؛ کلید دار: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، زمانی که هاگرید هری را برای اولین بار در جزیره ملاقات میکند، وی را از همان ابتدای ملاقات شناسایی میکند، با این حال در فیلم، هاگرید، دادلی را به جای هری اشتباه میگیرد تا زمانی که دادلی خطای وی را گوشزد میکند.
-در کتاب، ورنون دورسلی به دادلی هشدار میدهد که هیچ چیزی را از هاگرید نگیرد و نخورد (زمانی که هاگرید در حال پختن سوسیس برای هری بود). در فیلم، ورنون این موضوع را به دادلی گوشزد نمیکند و در ادامه میبینیم که دادلی مشغول خوردن کیک تولد هری است و هاگرید نیز با استفاده از جادو، برای دادلی دم خوکی میسازد و وی را از ادامه کارش منصرف میکند.
-در کتاب، هاگرید اسلحه را از دست ورنون گرفته و آن را گره میزند، ولی در فیلم میبینیم که هاگرید لوله اسلحه را گرفته و آن را خم میکند. در فیلم همچنین شلیک شدن اسلحه به سمت سقف نمایش داده میشود که در کتاب وجود ندارد.
-در کتاب، هری پس از دریافت کیک تولدش توسط هاگرید از وی تشکر نمیکند ولی این اتفاق در فیلم رخ میدهد.
-در کتاب، هاگرید بلافاصله دادلی را پس از اینکه شوهرخاله ورنون که توسط هاگرید تهدید شده بود، به دامبلدور توهین میکند، نفرین میشود و دم خوک را دریافت میکند. در فیلم این اتفاق پس از اینکه هاگرید متوجه میشود که دادلی در حال خوردن کیک تولد هری است، رخ میدهد.
-در فیلم، هاگرید هرگز به هری درباره اخراج شدنش از هاگوارتز چیزی نمیگوید.
- فصل پنجم؛ کوچه دیاگون: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-هاگرید به هری درباره مرگ پدر مادرش، آن هم زمانی که هنوز پیش دورسلی ها و در جزیره هستند، اطلاع میدهد. با این حال در فیلم، هری این موضوع را زمانی که در مهمانخانه پاتیل درز دار (Leaky Cauldron) استقرار پیدا کردهاند از هاگرید میپرسد و اینجاست که هاگرید درباره پدر و مادر هری صحبت میکند.
-در فیلم، هاگرید به هری نمیگوید که از مدرسه اخراج شده، ولی همچنان به وی اجازه داده شده که به عنوان کلید دار در مدرسه کار کند؛ با این حال این موضوع در کتاب گفته میشود. این موضوع در فیلم بعدی آشکار میشود.
-این صحنه همچنین اولین باری است که به نام ولدمورت اشاره میشود؛ هر چند که در کتاب در همان ابتدای فیلم به وی اشاره میشود (در قالب شایعات ).
-در کتاب، پروفسور کوئیرل عمامهاش را تا پس از تلاش ناموفقش برای دزدیدن سنگ کیمیا از بانک گرینگوتز به سر ندارد. هر چند که در فیلم، کوئیرل پیش از سرقت نیز این عمامه را بر سر دارد. این تغییر همچنین با این موضوع همراه است که در کتاب، وی با هری در مهمانخانه پاتیل درز دار دست میدهد، ولی در فیلم میبینیم که وی از دست دادن با هری سر باز میزند. با این حال در این نقطه یک تناقض به وجود میآید، زیرا دست ندادن کوئیرل با هری نمیتواند دلیل بر حساسیت ولدمورت به لمس کردن هری باشد، زیرا در پایان فیلم، زمانی که هری، کوئیرل را محکم گرفته و در تلاش است تا وی را نابود کند، کوئیرل نمیداند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و فریاد میزند “این چه جادویی است؟”.
-در کتاب، زمانی که هری چوب جادوییاش را میخرد، هاگرید همراه وی است، ولی در فیلم، هاگرید در مغازه حضور ندارد و در نقطهای دیگر مشغول خریدن هدویگ جغد هری میباشد. همچنین در کتاب، پیش از رفتن به مغازه چوب جادویی فروشی الیوندر، هری در زمان خرید هدویگ، با هاگرید است.
-در کتاب، هری پیش از اینکه الیوندر به وی چوپ 11 اینچی با هسته پر ققنوس را بدهد، چوبهای مختلف زیادی را امتحان میکند؛ ولی در فیلم وی تنها 2 چوب را به دست میگیرد، پیش از اینکه آقای الیوندر به وی چوب اصلی را بدهد. همچنین در رمان، زمانی که هری چوبها را تکان میدهد، آنها هیچ عکس العمل خاصی انجام نمیدهند؛ ولی در فیلم، زمانی که وی چوبها را تکان میدهد، آنها کشوها را از جای خود در آورده و یک گلدان را میشکنند.
-مادام مالکین (که خیاط کوچه دیاگون است) در فیلم حضور ندارد؛ هر چند که نامش در تابلویی نمایش داده میشود.
-در کتاب، هری برای اولین بار با دراکو مالفوی (Draco Malfoy) در کوچه دیاگون و طی خرید مواجه میشود و بعداً در قطار سریع السیر درباره وی میآموزد که این موضوع زمانی رخ میدهد که هری دوستی با وی را پس از اینکه او به ران ویزلی توهین میکند، رد میکند. در فیلم، هر دوی این اتفاقات در هاگوارتز و در حین کلاس بندی دانش آموزان به وقوع میپیوندد.
-در کتاب، هری با ورزش کوئیدیچ برای اولین بار توسط دراکو مالفوی آشنا میشود آن هم زمانی که در کوچه دیاگون مشغول خرید هستند؛ بعد از آن هاگرید پس از ملاقات دوباره، آن را به وی توضیح میدهد. در فیلم، تمامی این اتفاقات به زمان اولین کلاس پرواز هری موکول میشود که در آن مادام هوچ (Madam Hooch) زمانی که باید نویل لانگباتم (Neville Longbottom) را به بیمارستان ببرد، به آن اشاره میکند.
-پس از اولین حضور هری در کوچه دیاگون، وی پیش دورسلیها برمیگردد تا پیش از آغاز مدرسهها، چند هفتهای را با آنها زندگی کند و شوهرخاله ورنون نیز وی را تا ایستگاه قطار میبرد. در فیلم، هری بلافاصله پس از خرید لوازم مدرسه، با هاگرید به ایستگاه قطار میرود.
-شخصیت Peeves همانطور که در ابتدای مقاله اشاره شد، از روند فیلم حذف شده است؛ با این حال یک صحنه با حظور وی ضبط شد که در نسخه نهایی فیلم قرار داده نشد و حتی در نسخه پخش خانگی و DVD نیز به نمایش در نیامد. Peeves هیچگاه در فیلم دیده نشد.
- فصل ششم؛ سفر از سکوی نه و سه چهارم: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، هری برای اولین بار، ارتباط بین دامبلدور و نیکولاس فلامل (Nicolas Flamel) را توسط کارتی که در شکلات غورباقهای خود پیدا میکند، متوجه میشود؛ در فیلم، این هرمیون است که این موضوع را درون کتابی خوانده و به اطلاع دیگران میرساند. در سکانس حذف شدهای نیز میبینیم که هری این نام را بر روی کارتی میبیند، پس از اینکه گروه سه نفره هری، ران و هرمیون از کتابخانه فرار کردهاند. پس تنها یک اشتباه بیش نبوده است.
-در کتاب، نویل لانگباتم به کوپهای که هری و ران در آن نشستهاند میرود و از آنها درباره وزغ گمشدهاش سوال میکند؛ این سکانس از فیلم حذف شده است. در ادامه نیز هرمیون به همراه نویل، باری دیگر به آن کوپه میروند و سوال را تکرار میکنند. در فیلم، هرمیون به تنهایی به کوپه رفته و درباره وزغی گمشده سوال میکند و اینکه پسری به اسم نویل آن را گم کرده است.
- فصل هفتم؛ کلاه قاضی: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، پیش از اینکه گروه بندی انجام شود، کلاه قاضی ترانهای میخواند، ولی در فیلم این اتفاق رخ نمیدهد.
-گروه بندی در کتاب بر اساس حروف الفبا انجام میشد که در فیلم این اصول رعایت نشده و هیچ الگوی خاصی وجود ندارد. همچنین در فیلم تنها دیده میشود که هرمیون، مالفوی، سوزان بونز، ران و هری گروه بندی میشوند؛ در نتیجه به نظر میرسد که باقی دانش آموزان، پس از هری گروه بندی شدهاند، هر چند که در فیلم نشان داده نمیشود.
-در کتاب، پس از گروه بندی، دامبلدور میایستد تا چند کلمهای سخنرانی کند و کلمات مختلفی را کنار هم چیده و سپس دستور خوردن شام را میدهد؛ در فیلم این موضوع حذف شده و دامبلدور تنها با علامت دادن، مراسم شام را آغاز میکند.
-در کتاب، هری شرور بودن و منفور بودن گروه اسلیترین را توسط هاگرید در کوچه دیاگون میآموزد؛ در فیلم این موضوع طی مراسم گروه بندی و توسط ران ویزلی نقل میشود.
-در کتاب، پرسی ویزلی (Percy Weasley) عینک به چشم دارد، هر چند که در فیلم اینطور نیست.
-به نام جغد هری (هدویگ) و خانوم نوریس (Mrs Norris) در فیلم اشارهای نمیشود (تنها در سکانسی حذف شده)، و این موضوع در فیلمهای بعدی رخ میدهد.
- فصل هشتم؛ استاد درس معجونها: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، هری و دوستانش ابتدا در کلاس طلسمها حضور پیدا کرده و سپس به کلاس معجونها میروند؛ در فیلم البته ابتدا پای کلاس معجونها به میان آمده و کلاس طلسمها به بعد موکول شده است.
-در کلاس معجونها، زمانی که هری در پاسخ به سوال های اسنیپ ناتوان میماند، میگوید که هرمیون باید بتواند به سوال پاسخ دهد؛ در عوض اسنیپ یک امتیاز از گروه گریفیندور کم میکند. در ادامه وی یک امتیاز دیگر نیز در طول ساخت معجون به خاطر قرار دادن ملاقه درون پاتیل توسط نویل لانگباتم از گریفیندور کم میکند. در فیلم، این موضوع در قالب یک سکانس حذف شده به نمایش در میآید که در آن اسنیپ در مقابل هری مینشیند تا جوابهای درست را به اون بدهد و پنج امتیاز از گریفین دور کم میکند. صحنه ساخت معجون نیز به کلی، چه از فیلم و چه سکانس حذف شده، پاک شده است.
- فصل نهم؛ جدال نیمه شب: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، پس از اینکه نویل لانگباتم، مچ دستش را میشکند، دراکو مالفوی میگوید که ممکن است گوی به یاد آورنده نویل را بر رو درختی قرار دهد تا وی آن را پیدا کند، ولی در فیلم وی پیشنهاد میکند که آن را روی سقش بگذارد.
-صحنهای در این لحظه درون فیلم وجود دارد که در کتاب اثری از آن نیست؛ زمانی که همه دانش آموزان در حال فریاد زدن کلمه “بالا” برای بالا آمدن چوبهای پرواز خود هستند، چوب ران با سرعت به بالا پرتاب شده و به سر وی برخورد میکند.
-در رمان، زمانی که پروفسور مک گوناگل سر میرسد تا هری را ببرد، وی بسیار ناامید به نظر میرسد و یکی از دوقلوهای پاتیل و ران سعی در توضیح دادن موقعیت دارند؛ ولی در فیلم، مک گوناگل بسیار آرام بوده و هری را با نام کوچکش صدا میزند و سپس از وی میخواهد تا به دنبالش برود.
-زمانی که پروفسور مک گوناگل هری را به داخل میبرد تا از وی یک جستجوگر بسازد، الیور وود (Oliver Wood) کاپتان تیم کوئیدیچ، در کلاس درس طلسمها با پروفسور فلیتویک (Flitwick) است. با این حال در فیلم، وی در کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه با پروفسور کوئیرل است.
-در فیلم، پروفسور مک گوناگل به وود میگوید که برایش یک جستجوگر پیدا کرده، در حالی که در خارج کلا پروفسور کوئیرل ایستادهاند؛ با این حال در کتاب، پروفسور مک گوناگل، هر دوی آنها را به یک کلاس خالی میبرد که در آنجا Peeves مشغول نوشتن کلمات ناسزا بر روی تخته است.
-در کتاب، پروفسور مک گوناگل در مقابل وود به هری میگوید که پدرش جیمز پاتر (James Potter) در زمان تحصیلش در هاگوارتز، جستجوگر تیم کوئیدیچ گریفیندور بود؛ در حالی که در فیلم، هرمیون، هری و ران را به سوی قفسه جوایز میبرد و هری نام پدرش را بر روی یکی از جوایز میبیند که نشان میدهد او یک جستجوگر بود.
-صحنهای که مالفوی هری را برای یک دوئل به چالش کشید، ولی در اصل قصد گول زدن وی برای به طعمه انداخت او در دست فیلچ (Filch) را داشت از فیلم حذف شده است. در عوض، هری، ران و هرمیون، فلافی (سگ سه سر) را پس از فرار از دست فیلچ، زمانی که به صورت تصادفی به طبقه سوم وارد میشوند، در طبقه ممنوعه میبینند. در کتاب، زمانی که برای اولین بار با فلافی ملاقات میکنند، نویل لانگباتم نیز با آنهاست.
- فصل دهم؛ جشن هالووین: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، اولین تمرین کوئیدیچ هری در ساعت هفت بعد از ظهر اتفاق میافتد؛ ولی در فیلم در یک روز آفتابی و ساعت نامشخص رخ میدهد، زیرا صحنه دریافت یک پیام به همراه جاروی نیمبوس 2000 از فیلم حذف شده است.
-در فیلم، زمانی که الیور وود به هری قوانین کوئیدیچ را توضیح میدهد، به وی میگوید که “تو با گرفتن گوی زرین، باعث تموم شدن بازی و برنده شدن تیم ما میشی”؛ با این حال این موضوع کاملاً غلط است، زیرا به دست آوردن گوی زرین باعث تمام شدن بازی و کسب 150 امتیاز برای تیمی است که گوی را به دست آورده و اگر آن 150 امتیاز کمکی به آن تیم نکند و امتیاز تیم حریف بیشتر باشد، تیمی که گوی را کسب کرده بازنده میشود (البته احتمال همچین پدیدهای بسیار نادر است، ولی غیر ممکن نیست). در کتاب این مشکل وجود ندارد و وود به هری میگوید که هر تیمی که موفق به کسب گوی زرین شود، برای تیمش 150 امتیاز اضافی کسب میکند و شانس برد آن ها را تقویت میکند.
-در کتاب، هری جاروی نیمبوس 2000 خود را پیش از اولین تمرین کوئیدیچ با الیور وود و همینطور پیش از رو در رو شدن با ترول دریافت میکند؛ ولی در فیلم، او جارو را پیش از این اتفاقات دریافت میکند. با توجه به این تفاوت، هری در طی تمرینات با نیمبوس 2000 پرواز میکند، ولی در فیلم او هیچ نیمبوس یا جاروی پرنده دیگری ندارد، در نتیجه پرواز نمیکند.
-با توجه به حذف شخصیت Peeves در فیلم، ران مدعی میشود که برخی از دانش آموزان برای شوخی و سرگرمی ترول را آزاد کردهاند و مدعی است که یک ترول احمقتر از آن است که به تنهایی فرار کند. با این حال در کتاب، ران این احساس را دارد که Peeves کسیست که ترول را آزاد کرده است تا یک شوخی هالووینی به وجود آورد.
-در کتاب، زمانی که هرمیون در حال گریه کردن در دستشویی است و پروفسور کوئیرل اعلام میکند که یک ترول در دخمه وجود دارد، هری و ران میروند تا هرمیون را پیدا کنند و میبینند که ترول وارد اتاق میشود (بدون اینکه متوجه شوند که یک دستشویی است) و در را قفل میکنند با این خیال که ترول را در یک اتاق معمولی زندانی کردهاند؛ تا اینکه صدای جیغ هرمیون را از دستشویی میشنوند و متوجه اشتباهشان میشوند. در فیلم اما، هری و ران خود ترول را میبینند که وارد اتاقی می شود و هری به ران میگوید که ترول وارد دستشویی دخترانه شده و سپس برای نجات هرمیون میشتابند.
-در کتاب، زمانی که ران سعی در به پرواز در آوردن پر در کلاس طلسمها است و در انجام آن موفق نمیشود، هرمیون به وی میگوید که کلمات را کشیده و بلند ادا کند؛ در حالی که در فیلم به وی میگوید که تلفظ کلمه لویوسا است نه لویوسر.
-همچنین در فیلم، زمانی که ران موفق به تلفظ درست ورد جادویی نمیشود، شروع به تکان دادن سریع چوب جادوییاش میکند و هرمیون خطاب به وی میگوید که دست نگه دارد چون ممکن است چشم یکی را از حدقه خارج کند! این دیالوگ در کتاب وجود ندارد.
-در فیلم، سموم فینیگان (Seamus Finnigan) در کلاس وردهای جادویی با خواندن ورد اشتباه باعث انفجار و سیاه شدن صورت خود میشود و در ادامه نیز سر میز غذا، پس از یک تلاش ناموفق برای تبدیل آب به شربت، باری دیگر انفجار به وجود میآورد. این شوخی با اینکه در طول سری فیلمها تبدیل به یک پای ثابت شده است، با این حال در کتابها وجود ندارد.
- فصل یازدهم؛ روز مسابقه کوئیدیچ: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-صحنهای که پروفسور اسنیپ با هری در حیاط برخورد کرده و دنبال بهانهای میگردد در نتیجه کتاب کوئیدیچ در گذر زمان را از هری میگیرد و پنچ امتیاز نیز از گریفیندور کم میکند، از فیلم حذف شده است. صحنهای که هری در تلاش است تا کتابش را اسنیپ پس بگیرد و وی را در حالی میابد که مشغول بستن زخمش است نیز از فیلم حذف شده است.
-در کتاب، در حین مسابقه کوئیدیچ میان گریفیندور و اسلیترین، امتیاز گریفیندور 20 و امتیاز اسلیترین 60 است، البته تا زمانی که هری گوی زیرن را گرفته و 150 امتیاز برای گریفیندور کسب میکند؛ در فیلم هر دو تیم با کسب 20 امتیاز با هم مساوی بوده، تا زمانی که هری با گرفتن گوی زرین، 150 امتیاز برای گریفیندور به ارمغان میآورد.
-در کتاب، زمانی که هرمیون سعی دارد تا جلوی اسنیپ را که در حال طلسم کردن جاروی هری است بگیرد (البته کار پروفسور کوئیرل است)، او تصادفاً با کوئیرل برخورد میکند و ارتباط قطع میشود. در فیلم زمانی که سایر جادوگران میبینند که اسنیپ آتش گرفته است، همهمه ایجاد شده و در این بین، یکی از آن ها با کوئیرل برخورد کرده و ارتباط چشمی او با جاروی هری را قطع میکند.
-در کتاب، هاگرید مدعی میشود که فلافی را از یک فرد یونانی خریده است؛ با این حال در فیلم میبینیم که او میگوید فلافی را از یک فرد ایرلندی خریداری کرده است.
- فصل دوازدهم؛ آینه نفاق انگیز: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-شخصیت ایرما پینس (Irma Pince) کتابدار کتابخانه به کل از فیلم حذف شده است.
-در کتاب، فرد و جرج ویزلی (Fred و George Weasley) چندین گلوله برفی طلسم کردهاند تا پروفسور کوئیرل را تعقیب کرده و سپس به پشت سر وی برخورد کنند (جایی که صورت ولدمورت قرار دارد)؛ این صحنه در فیلم حذف شده است.
-توهین دراکو مالفوی به خانواده، فقیر بودن ران و همچنین کلبه هاگرید، از فیلم حذف شده است.
-در کتاب، هاگرید یک فلوت چوبی، شوهرخاله ورنون و خاله پتونیا به او یک سکه پنجاه پنسی، یک بلوز از مالی ویزلی (Molly Weasley)، یک بسته بزرگ شکلات غورباقهای از طرف هرمیون و شنل نامرئی از طرف دامبلدور به عنوان هدیه کریسمس به هری میرسد. در فیلم وی تنها شنل نامرئی را دریافت میکند؛ البته بلوز در سکانس حذف شدهای حضور دارد.
-در کتاب، به نظر میرسد که ران درباره شنل نامرئی اطلاعی ندارد؛ ولی در فیلم زمانی که هری آن را میپوشد، وی از ماهیت آن اطلاع دارد.
-در کتاب، هری نامهای که به همراه شنل نامرئی آمده را پس از پوشیدن و امتحان کردن شنل میخواند؛ ولی در فیلم وی نامه را پیش از پوشیدن شنل میخواند.
-همچنین در فیلم، خط “امیدوارم کریسمس بهت خوش بگذرد” از نامه حذف شده است.
-در کتاب، هری پدر و مادرش و پدربزرگ و مادربزرگش را درون آینه نفاق انگیر میبیند؛ ولی در فیلم این صحنه به تنها پدر و مادر وی خلاصه شده است.
-هری آینده نفاق انگیز را سه بار در کریسمس مشاهده میکند؛ به جای سه روز معمولی مانند آنچه که در کتاب نقل شده است.
- فصل سیزدهم؛ نیکلاس فلامل: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-مسابقه کوئیدیچ بین هافلپاف و گریفیندور که اسنیپ در آن داور است، از فیلم حذف شده است. این جا جاییست که هری پس از برد در مقابل هافلپاف، در حالی که مشغول قرار دادن جاروی نیمبوس 2000اش در کنار جاروهای دیگر است، چند فرد نقابدار را میبیند که در حال رفتن به درون جنگل هستند و در آن لحظه که میخواهد سوار جارویش شود و آنها را تعقیب کند، با اسنیپ و کوئیرل برخورد میکند و مجبور به شنیدن مکالمه آن ها میشود. در عوض در فیلم، هری زمانی که در حال رفتن به سراغ آینه نفاق انگیز است، اسنیپ و کوئیرل را میبیند که در کنار کتابخانه مشغول مکالمه هستند.
-همچنین با توجه به این تغییر، در فیلم، فیلچ مکالمه آن دو را قطع کرده و به آن ها اطلاع میدهد که دانش آموزی از تخت خود خارج شده (با در دست داشتن لامپ هری). در کتاب البته، هری لامپ را زمانی که در بخش ممنوعه کتاب خانه است رها میکند؛ فیلچ میرود که پروفسور اسنیپ را بیاورد و هری نیز در آن لحظه به درون اتاقی که پیش تر آینه نفاق انگیر در آن قرار داشت میرود تا پنهان شود.
-از آنجایی که مسابقه کوئیدیچ در فیلم حذف شده است، صحنهای که ران و نویل لانگباتم با دراکو مالفوی، کراب (Crabbe) و گویل (Goyle) وارد مبارزه رو در رو میشود نیز حذف شده است.
-در فیلم، هری، ران و هرمیون مسیرشان را به سوی نیکلاس فلامل، از طریق یک کتاب هموار میکنند و وی را میشناسند (به جای کارت پشت شکلات غورباقهای دامبلدور در کتاب).
-در کتاب، اسم نیکلاس فلامل همان نیکلاس تلفظ میشود ولی در فیلم میبینیم که اسم نیکلس تلفظ میشود.
-در فیلم، زمانی که هری، ران و هرمیون مشغول خواندن اطلاعات درباره سنگ کیمیا هستند، به همسر نیکلاس فلامل اشارهای نمیشود و همچنین اشارهای نمیشود که آنها مشغول لذت بردن از زندگی خود در کشور دِوُن هستند.
- فصل چهاردهم؛ نوربرت، اژدهای دندانهدار نروژی: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-قسمتی که اژدهای هاگرید، نوربرت برای چارلی ویزلی فرستاده میشود از فیلم حذف شده است. به جای آن، هاگرید به سه دوست میگوید که دامبلدور آن را به رومانیا فرستاد (حال اینکه به دست چارلی ویزلی رسید یا نه مشخص نمیشود ولی ران در فیلم اشاره میکند که چارلی در رومانیا بر روی اژدهایان مطالعه میکند.
-بازداشت شدن هری و هرمیون به دلیل این است که آن ها شنل نامرئی را در برج ستاره شناسی جا گذاشتهاند آن هم در حالی که مشغول فرستادن نوربرت به چارلی ویزلی بودند و توسط آرگوس فلیچ بر روی پله ها بازداشت میشوند. نویل لانگباتم نیز به دلیل نبودن در تخت خواب بازداشت میشود زیرا در تلاش بود تا به هری درباره مالفوی هشدار دهد و توسط پروفسور مک گوناگل بازداشت میشود. در فیلم آنها تنبیه میشوند زیرا دراکو مالفوی آنها را به همراه اژدها در کلبه هاگرید مشاهده کرد (که شبیه به کتاب بوده، به جز اینکه دراکو به پروفسور مک گوناگل اطلاع نمیدهد). در فیلم، ران نیز به همراه آنهاست؛ با این حال در کتاب او در بیمارستان پس از اینکه توسط نوربرت گاز گرفته شد، بستری شده است. در مقابل، در فیلم ران به جای نویل بازداشت میشود.
- فصل پانزدهم؛ جنگل ممنوع: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-پروفسور مک گوناگل از گروه اسلیترین 50 امتیاز کم میکند نه 20 امتیاز؛ وی پیش از اینکه بگوید “هر چهار نفر شما مجازات میشوید” میگوید “50 امتیاز از هر کدام از شما کسر میشود”. پیش از اینکه وی این را بگوید، مالفوی نمیدانست که او نیز قرار است مجازات شود. در کتاب، مالفوی پیش از اینکه هری، نویل و هرمیون توسط فلیچ بازداشت شوند، توسط مک گوناگل دستگیر شده بود.
-در کتاب اشاره میشود که سایر اعضای گروههای گریفیندور، هافلپاف و ریونکلاو از اینکه از گروه گریفیندور امتیازات زیادی کسر شده بسیار ناراحتاند. این در فیلم نمایش داده نمیشود (به جز اینکه در پایان فیلم، اعضای گریفیندور از اینکه کاپ گروهها را باختهاند، بسیار سر افکندهاند).
-غیر از اینکه ران به جای نویل در فیلم مجازات شده است، زمانی که گروه به دو بخش تقسیم میشوند (در ابتدای مجازات)، هری با مالفوی و فانگ (سگ هاگرید) هم گروه میشود؛ در کتاب، ابتدا هری با هاگرید و هرمیون هم گروه شده ولی زمانی که دراکو مالفوی یک حقه کثیف را بر روی نویل پیاده میکند، هاگرید جای هری و نویل را در گروهها عوض میکند.
-رونان و بین (Ronan و Bane) که دو سانتور هستند، در فیلم وجود ندارند. فایرنز (Firenze) تنها سنتور موجود در فیلم است. بین بعدها در فیلم پنجم (Harry Potter and the Order of the Phoenix) ظاهر میشود؛ در حالی که این تنها حضور فایرندز در فیلمها است.
-در کتاب، هری بر پشت فایرنز سوار میشود و او هری را تا پیش هاگرید، مالفوی، فانگ، هرمیون و نویل همراهی میکند. در فیلم همچین صحنهای وجود ندارد و مالفوی و فانگ به همراه هاگرید، ران و هرمیون به صحنه جنایت آمده تا هری، فایرنز و تک شاخ مرده را پیدا کنند.
- فصل شانزدهم؛ عبور از دریچه: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، زمانی که هری، ران و هرمیون به سراغ پروفسور مک گوناگل میروند تا از وی اجازه ملاقات دامبلدور را بگیرند، هری تقریباً میگوید که اسنیپ قرار است سنگ کیمیا را بدزدد ولی سپس حرف خود را تصحیح کرده و میگوید که یک نفر قرار است این کار را انجام دهد. در فیلم البته هری تنها میگوید که کسی قرار است سنگ را بدزدد.
-با توجه به اینکه شخصیت Peeves در فیلم حضور ندارد، صحنهای که هری وی را با درآوردن ادای بارون خونی از زیر شنل نامرئی به همراه هرمیون و ران، وی را ترسانده و فراری میدهد، از فیلم حذف شده است.
-هری، ران و هرمیون هیچگاه فلوتی نداشتند تا فلافی را به خواب ببرند (برخلاف چیزی که در کتاب به تصویر کشیده شده است). در عوض، گروه سه نفره با شنل نامرئی به درون اتاقی که فلافی در آن قرار دارد رفته و چنگی را میبینند که در حال نواختن است (که توسط کوئیرل قرار داده شده است) و فلافی نیز به خواب رفته است. فلافی تا زمانی که طلسم چنگ باطل شود، خواب است. همچنین در کتاب، سه دوست، چنگی را در میان پنچه های فلافی میبینند، ولی در فیلم چنگ در گوشهای قرار دارد.
-در فیلم، زمانی که هری، ران و هرمیون در تله شیطان اسیر میشوند، هری و هرمیون با کسب آرامش از آن خلاص میشوند و هرمیون ران را با استفاده از افسون لوموس نجات میدهد. در کتاب، هرمیون پی از اینکه گرفتار تله شود، موفق میشود دیوار مرطوبی را پیدا کرده و خود را نجات دهد، وی در ادامه با استفاده از افسون، شعلههایی ایجاد کرده و هری و ران را نجات میدهد.
-به همین ترتیب، در کتاب هرمیون است که از تله شیطان وحشت کرده و ران او را از شوک خارج میکند؛ در فیلم این موضوع برعکس است و ران بسیار شوکه شده و هرمیون سعی در آرام کردن او دارد.
-در کتاب، هری، ران و هرمیون هر سه سوار بر جارویی پرنده شده و به هوا پرواز میکنند تا کلید بالدار را به دست بیاورند؛ در حالی که در فیلم، تنها هری این کار را انجام میدهد و تنها یک جارو وجود دارد. این میتواند یک اشتباه عمدی توسط فیلم سازان باشد تا هر یک از قهرمانان فیلم را با یک ویژگی نمایش دهند (هری با مهارت پرواز، هرمیون با ساحرگی و ران با شطرنج). این موضوع در رابطه با بازیهای رایانهای پلتفرم PC و همچنین بازی LEGO Harry Potter: Years 1-4 نیز صدق میکند.
-در کتاب، در جریان بازی شطرنج، مهرهها همدیگر را میزدند و مهرههای سالم نیز مهرههای حذف شده را از زمین بازی خارج میکردند؛ با این حال در فیلم، مهرهها همدیگر را نابود میکردند و احتمالاً در پایان بازی با جادویی بر آنها استوار بود، حتماً دوباره بازسازی میشدند.
-در جریان رسیدن به سنگ کیمیا، هر مانع توسط یک معلم ایجاد شده بود. با اینکه این جریان در فیلم نیز برقرار است، با این حال به طور واضح گفته نمیشود. در فیلم، ترول غول آسای کوئیرل و معمای معجون های اسنیپ حذف شدهاند؛ هر چند که در بازی رایانهای حضور دارند. با توجه به حذف این دو مانع، هرمیون پس از زخمی شدن ران در مانع شطرنج پروفسور مک گوناگل، پیش او ماند به جای اینکه با هری تا پایان معمای معجون ها باقی بماند و سپس مجبور به بازگشت شود. این موضوع یک خطای بسیار بزرگ است، زیرا در فیلم، هاگرید واضح میگوید که اسنیپ یکی از معلمهاییست که از سنگ کیمیا محافظت میکند، پس در نتیجه باید مانع او نیز در فیلم حضور پیدا میکرد. با اینکه مانع اسنیپ در نسخه ویژه DVD فیلم حضور دارد، میتوان این برداشت را کرد که او به عنوان یک نگهبان امنیتی و تخصصی برای محافظت از سنگ انتخاب شده و هر کسی که سعی در به دست آوردن آن دارد را زیر نظر گرفته است.
- فصل هفدهم؛ مردی با دو چهره: نکاتی که در این فصل از کتاب در نسخه سینمایی تحریف شدهاند:
-در کتاب، گویا کوئیرل از اینکه هرمیون اسنیپ را به آتش کشید با خبر است؛ از آنجایی که میگوید او کسی بود که به وی در طول بازی کوئیدیچ گریفیندور و اسلیترین برخورد کرد. در فیلم وی از این موضوع با خبر نیست و میگوید که یک جادوگر تصادفی، به وی برخورد کرده است.
-در فیلم، کوئیرل به این موضوع که اسنیپ با پدر هری در هاگوارتز تحصیل میکردند و از یک دیگر متنفر بودند اشاره نمیکند.
-در کتاب، کوئیرل بر میگردد تا هری بتواند صورت ولدمورت را ببیند؛ با این حال در فیلم کوئیرل بر نمیگردد و هری بازتابی از ولدمورت را در آینه نفاق انگیز میبیند.
-در کتاب، کوئیرل بشکن میزند که نتیجهاش این میشود که طنابهایی از هوا به زمین آمده و دور هری میپیچند. این موضوع در فیلم حذف شده و در عوض هری سعی میکند از دست ولدمورت/کوئیرل با سنگ کیمیا که در جیبش است، فرار کند. زمانی که او سعی در بالا رفتن از پلههایی که از آن آمده بود میکند، ولدمورت خطاب به کوئیرل میگوید که “جلویش را بگیر” و کوئیرل باری دیگر بشکن میزند که نتیجهاش، ایجاد شعلههای آتش است که در بالای پلهها ایجاد شده و مانع از فرار هری میشوند.
-در فیلم، هری پدر و مادرش را درون آینه نفاق انگیز میبیند و ولدمورت به وی میگوید که در عوض دادن سنگ به او، وی آنها را باز میگرداند. این موضوع در کتاب اتفاق نمیافتد؛ در عوض ولدمورت به هری میگوید که مادرش نیازی نبود که بمیرد و تنها در حال محافظت از او بود و همچنین میگوید که او باید سنگ را به او بدهد وگرنه مرگ لیلی پاتر بیهوده بوده است.
-در کتاب، ولدمورت کوئیرل را با ترک کردن سرش، میکشد ولی در فیلم هری کوئیرل را با گرفتن سرش در دستانش از بین میبرد.
-در کتاب، زمانی که هری کوئیرل را لمس میکند، پوست کوئیرل تاول میزند؛ در فیلم، زمانی که هری دست کوئیرل را لمس میکند، دست وی سنگ شده و سپس فرو میریزد. همچنین زمانی که هری صورت او را میگیرد، باعث میشود که تمام بدن کوئیرل نابود شود و ولدمورت فرار کند؛ این چیزیست که باعث بیهوشی هری شد.
-در کتاب، زمانی که جسم کوئیرل در حال مردن است، هری بیهوش است؛ ولی در فیلم، هری مرگ وی را تماشا میکند. این موضوع یک خطای مداوم است که در سری ادامه پیدا میکند؛ زیرا توانایی دیدن تسترالها (اسبهای بالداری که تنها توسط کسانی که مرگ فردی را تماشا کردهاند قابل دیدن هستند)، توسط هری در فیلم پنجم نشان داده میشود و این موضوع نمیتوانست تا پیش از دیدن مرگ سدریک دیگوری (Cedric Diggory) در فیلم چهارم در وی وجود داشته باشد. این موضوع همچنین میتواند به این دلیل بوده باشد که تا آن زمان هنوز کتاب پنجم یعنی محفل ققنوس منتشر نشده بود و فیلم سازان از این موضوع اطلاع نداشتند.
-پاپی پامفری (Poppy Pomfrey) مسئول بهداری، در فیلم حذف شده است، ولی با این حال یک پرستار گمنام پیش از اینکه آلبوس دامبدور یک آبنبات با طعم همه چیز از هر بگیرد، ظاهر میشود.
-باری دیگر اشارهای به همسر نیکلاس فلامل، زمانی که هری درباره مرگ او از دامبلدور میپرسد، در فیلم نشده است.
-در کتاب، هری با ران و هرمیون در بیمارستان ملاقات کرده و به همدیگر میرسند؛ در فیلم وی پس از مرخص شدن از بیمارستان، آن دو را در بالای راه پله دیگه و با یکدیگر متحد میشوند.
-در کتاب، هاگرید آلبوم عکس خانوادگی هری را در بیمارستان به وی میدهد، در حالی که در فیلم آلبوم را به وی در هنگام سوار شدن به قطار سریع السیر میدهد.
-در بخش خاتمه کتاب، نشان میدهد که خانوادهها در انتظار فرزندان خود هستند و این موضوع شامل دورسلیها که منتظر هری هستند نیز میباشد که در فیلم حذف شده است.
تفاوتهای ظاهری و فیزیکی شخصیتها در فیلم با کتاب:
- برخی تفاوتهای قابل توجه بین شخصیتهای کلیدی فیلم با شیوهای که در کتاب توصیف شدهاند:
-شخصیت هرمیون در کتاب با موهای پر پشت و دندانهایی برجسته به تصویر کشیده شده است. با این حال دندانهای بازیگر نقش وی یعنی اما واتسون (Emma Watson) طبیعی میباشند؛ البته موهای وی در فیلم پر پشت به تصویر کشیده شده است (هر چند نه به آن صورت که در کتاب توصیف شده و در فیلمهای آینده نیز این مقدار کاهش مییابد).
-شخصیت هری در کتاب، با چشمانی سبز رنگ توصیف شده است؛ با این حال بازیگر نقش وی یعنی دنیل رادکلیف (Daniel Radcliffe) که دارای چشمانی آبی است، نمیتوانست از لنزهای رنگی استفاده کند (با توجه به آلرژی به لنزها)، و همچنین هری در کتاب با موهای شلخته و سیاه توصیف شده است. در فیلم موهای وی قهوهای تاریک بوده و آن چنان نیز شلخته نیست.
-در کتاب، ران دراز و باریک توصیف شده است و همچنین فرد و جرج از وی کوتاه ترند. بازیگر نفش وی یعنی روپرت گرینت (Rupert Grint) نه دراز و باریک است و نه بلند قدتر از دو برادرش فرد و جرج (با بازی James و Oliver Phelps). همچنین ران قرار بود که چشمانی آبی داشته باشد ولی چشمان روپرت سبز است. ران در کتاب، با دستان و پاهای بزرگ و دماغی دراز توصیف شده، در حالی که روپرت دارای دستان و دماغی با سایز عادی است.
-پتونیا دورسلی در کتاب دارای موهایی بلوند است، ولی بازیگر نقش وی در فیلم دارای موهای قهوهای تیره و مایل به مشکی است.
-در صحنهای پس از جنگل ممنوعه، هرمیون ولدمورت را با نامش صدا میکند، در حالی که در کتاب وی را با عنوان “اسمش را نبر” صدا میزند. این موضوع خطاهای پی در پیای ایجاد کرده، مانند قسمت پنجم که وی باری دیگر نام ولدمورت را به زبان میآورد انگار که قبلا هرگز اینکار را نکرده بود.
-دادلی دورسلی در کتاب با موهای بلوند توصیف شده است، در حالی که بازیگر نقش وی دارای موهای قهوه ای است.
نسخه بلو-ری فیلم شامل صحبتها و تفاسیری از کارگردان فیلم، کریس کلمبوس (Chris Columbus) بوده و وی افشا میکند که صحنه آخر فیلم که سوار شدن هری، ران و هرمیون به قطار سریع السیر را نشان میدهد، اولین صحنهای بود که فیلم برداری شد. در نتیجه، تغییرات ظاهری در هری و هرمیون قابل مشاهده است. در دهان اما واتسون در ابتدا دندان مصنوعی کار گذاشته شد تا هر چه بیشتر شبیه نسخه کتاب به نظر برسد. اما از آنجا که این عمل پس از اولین سکانس غیر ممکن بود، لغو شد. کلمبوس همچنین اشاره کرد که با ویرایش، اهمیت دندانها کم رنگتر شد ولی همچنان در برخی دیالوگها قابل مشاهده بودند. رادکلیف نیز در اولین روز فیلمبرداری با لنزهای رنگی مجهز شد ولی در ادامه آنها مجبور به حذف لنزها شدند، زیرا لنزها چشمان وی را تحریک میکردند.