حقایق جالب سریال Lost – گمشدگان
اگر اهل سریالهای تلویزیونی باشید بدون شک سریال Lost (گمشدگان) را حداقل برای یک بار تماشا کردهاید. بهایندلیل حداقل یک بار که تماشای این سریال در دفعات دوم و سوم بسیار لذتبخشتر از دفعه اول آن است. سریال لاست بهقدری اطلاعات و پیچشهای داستانی متفاوت در جلوی شما قرار میدهد که مسلما تنها یک بار تماشای آن برای درک تمام جنبههای این سریال کافی نخواهد بود. این سریال در ژانر درام و علمی تخیلی قرار میگیرد و در مجموع دارای ۶ فصل و ۱۲۱ قسمت است. پس از اینکه لویید براوون، رئیس وقت شبکه ایبیسی (ABC) ایده ساخت یک سریال علمی و تخیلی را در سر داشت، نمونه اولیه داستان این سریال توسط جی جی آبرامز و دیمن لیندلوف به او داده شد و پس از موافقت مقامات رسمی این شبکه سریال لاست به مرحله تولید رسید. این سریال از تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۴ (اول مهر ۱۳۸۲) تا ۲۳ می ۲۰۱۰ (دوم خرداد ۱۳۸۹) از این شبکه پخش میشد که روزبهروز به طرفداران و بینندگان این سریال اضافه میگردید تا جایی که در مقاطعی به پربییندهترین برنامه تلویزیونی جهان تبدیل شد.
۱- سریال گمشدگان بهعنوان یک نسخه تخیلی از برنامه Survivor ساخته شد
در سل ۲۰۰۴ برنامه Survivor بزرگترین و پربینندهترین برنامه تلویزیونی بهشمار میرفت. در تاریخ سپتامبر ۲۰۰۴ (زمانیکه سریال Lost شروع شد) هشت فصل از این برنامه پخش شده بود و فصل نهم آن در آستانه پخش قرار داشت. در آن زمان هیچ برنامهای قادر به رقابت با این برنامه تلویزیونی نبود؛ هر قسمت از برنامه Survivor حدود ۲۰ میلیون نفر بیننده بهخود اختصاص میداد. این موضوع رئیس شبکه ABC یعنی لویید براون را بهفکر ساخت یک نسخه تخیلی از برنامه Survivor انداخت. بهعبارتی دیگر او تصمیم داشت تا داستان افرادی که در شهرهای مجلل زندگی میکنند ولی در یک منطقه دورافتاده گیر افتادهاند را بهتصویر بکشد. او بارها این سناریو را با خود مرور کرد و داستان محصولاتی مانند برنامه Survivor، فیلم Cast Away، برنامه Gilligan’s Island و کتاب Lord of the Flies را برای ساخت سریال مورد نظر خود بررسی کرد. در آن زمان او بههیچوجه به موضوعی مثل سفر در زمان یا جابجایی جزیره فکر هم نمیکرد. بههرحال تمام این ایدههای او به ساخت یک محصول بسیار با کیفیت منتهی شد.
۲- لیندلوف و آبرامز به مدیران ABC دروغ گفتند
زمانیکه ساخت این سریال توسط مقامات شبکه ABC تایید شد، وظیفه نوشتن فیلمنامه و کارگردانی آن برعهده جی جی آبرامز و دیمن لیندلوف قرار گرفت. این دو نفر قصد داشتند تا داستان پیچیدهای شامل اسطورهشناسی، پیچش داستانی مخصوص هر قسمت و تغییرات ناگهانی مربوطبه جزیره را تهیه کنند. بااینحال مسئولان شبکه ایبیسی اصلا از این ایده استقبال نکردند و با پیچش زیاد سریال بهشدت مخالف بودند. آنها عقیده داشتند که درکنار یک داستان کلی ساده، هر قسمت داستان خودش را داشته باشد (دقیقا مانند سریالهای درام کلیشهای). آبرامز و لیندلوف با نظر آنها موافقت کردند و به آنها اطمینان دادند که هر قسمت داستانی جدا خواهد داشت و برای دنبال کردن داستان آن اصلا نیازی به یادآوری اتفاقات قسمتهای گذشته نخواهد بود. خب این اولین دروغی بود که آبرامز و لیندلوف به مسئولان شبکه ایبیسی تحویل دادند. نتیجه بهطور کامل برعکس حرفهای آنها از آب درآمد و بدون شک همه طرفداران این سریال از این دروغ بزرگ بسیار خوشحالاند.
۳- جی جی آبرامز در تمام سریال نقش بسیار کمرنگی داشت
وقتی حرف از سریال Lost بهمیان میآید، بیشتر مخاطبان اعتبار این سریال موفق را به جی جی آبرامز نسبت میدهند و پایانبندی نسبتا ضعیف آن را هم بر گردن او میاندازند، درحالیکه او اصلا در مراحل ساخت سریال نقش زیادی نداشته است. زمانیکه او و لیندلوف بعد از دروغی که در بخش قبلی به آن اشاره کردیم، شروع بهساخت سریال کردند و مسئولان شبکه ایبیسی هم بلاخره موافقت خودشان را با این موضوع اعلام کردند، آبرامز در میانه فصل اول از تیم سازنده این سریال جدا شد و کارگردانی قسمت سوم مجموعه سینمایی Mission: Impossible را برعهده گرفت. این موضوع درست است که آبرامز و لیندلوف ایده ساخت این سریال را به مرحله ساخت آن رساندند ولی سریال Lost در درجه اول محصول ذهن دیمن لیندلوف و کارلتون کیوس بهشمار میرود؛ کسانی که در تمام ۶ فصل سریال درکنار یکدیگر آن را به مرحله آخر رساندند. آبرامز در انتها فقط قسمت اول این سریال را کارگردانی کرد و وظیفه نوشتن فیلمنامه برای تنها سه قسمت آن را برعهده داشت. بنابراین اگر بهدلیل کیفیت بسیار بالای سریال بهدنبال فردی برای تشویق یا برای پایان بد آن بهدنبال فردی برای تنبیه میگردید، آن فرد جی جی آبرامز نیست.
۴- لویید براون بهخاطر هزینههای قسمت اول اخراج شد
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، سریال گمشدگان توسط رئیس شبکه ایبیسی یعنی لویید براون بهمرحله تولید رسید و او برای نوشتن فیلمنامه و کارگردانی آن لیندلوف و آبرامز را انتخاب کرد. لویید براون به آن دو نفر آزادی بسیار زیادی برای نوشتن فیلمنامه و داستان آن هدیه داد و درنهایت داستانی که لیندلوف و آبرامز تهیه کردند بههیچوجه بدون خرج کردن مقدار زیادی پول هرگز تهیه نمیشد؛ همانطور که سریال لاست یکی از پرهزینهترین سریالهای دوران بهشمار میرود. در آن زمان ساخت قسمت اول یک سریال بسیار پرخرج که زمان آن حدود یک ساعت بود، چیزی حدود چهار الی پنج میلیون دلار هزینه داشت. هزینه ساخت قسمت اول سریال لاست چیزی حدود ۱۵ میلیون دلار بر دوش سازندگان آن قرار میداد. مقامات بلندپایه دیزنی (صاحب شبکه ایبیسی) از شنیدن این رقم سرسامآور عصبانی شدند و براون را برای نشان دادن دادن چراغ سبز به چنین پروژه دیوانهوار و بسیار پرهزینه، اخراج کردند. البته آنها اطلاع نداشتند که این سریال به بزرگترین برنامه تلویزیونی تبدیل خواهد.
۵- شخصیت جک قرار بود در قسمت اول کشته شود
بدون شک درحالحاضر همه جک را بهعنوان شخصیت اصلی و محبوب سریال میشناسند که بسیار طبیعی است. این موضوع که جک به چهره اصلی سریال یا بهعبارتی به «قهرمان» سریال تبدیل شد، یک تصمیم گروهی و در لحظه بود؛ او در فیلمنامه اصلی قرار بود که در همان قسمت اول و در انتهای آن بهدلیل سقوط لاشه هواپیما کشته شود. بله، قرار بود شخصیت جک مانند سریالی که همه ما دیدیم در قسمت اول شخصیت اصلی ماجرا باشد ولی در انتهای آن بهطرز غافلگیرکنندهای کشته شود. میتوانید سریال را بدون جک تصور کنید؟ حقیقتا در توان من نیست. سازندگان سریال در نظر داشتند تا با کشتن شخصیت اصلی قسمت اول به بینندگان نشان دهند که هر اتفاقی در این سریال ممکن است رخ دهد و انتظار هر چیزی را میتوانند داشته باشند. هرچند مقامات شبکه ایبیسی عاشق شخصیت جک و بازیگر آن یعنی متیو فاکس بودند و بههمین دلیل با اصرار و خواهش آنها شخصیت جک زنده ماند تا طرفداران این سریال مانند آنها عاشق شخصیت جک شوند. بااینحال جک بلاخره در سریال مُرد؛ ۶ فصل و ۱۲۱ قسمت بعد از قسمت اول آن.
۶- تفاوت بسیاری از شخصیتهای اصلی سریال با فیلمنامه اصلی
برخلاف بسیاری از سریالها یا میتوان گفت تمام فیلمها و سریالها که سازندگان آنها با گرفتن آزمون از بازیگران آنها را باتوجهبه شخصیتهای فیلمنامه سریال یا فیلم انتخاب میکنند، سازندگان سریال لاست این آزادی را به بازیگران دادند که باتوجه به مهارتهای خودشان، شخصیتهای سریال را شکل دهند. برای مثال شخصیت کیت در فیلمنامه اصلی یک تاجر خانم میانسال بود ولی بعد از گرفتن تست از اوانجلین لیلی شخصیت کیت به یک خلافکار جوان تبدیل شد. شخصیت چارلی یک خواننده سبک راک پا به سن گذاشته بود که از دوران طلای خود عبور کرده است ولی در فیلم شخصیت او را یک خواننده جوان میبینیم که با مشکلات معروف بودن دستوپنجه نرم میکند. شخصیت ساویر در فیلمنامه اصلی یک مرد کلاهبردار خوشپوش، تحصیلکرده و بسیار نرم و لطیف بود ولی در فیلم به یک شخص بدون سواد آنچنانی و بسیار خشن و بدون احساس تبدیل شد. شخصیتهای هارلی، سان، جین و سعید اصلا در فیلمنامه وجود نداشتند؛ زمانیکه بازیگرهای این شخصیتها در آزمون این سریال شرکت کردند، سازندگان آن تصمیم به خلق شخصیتهایی متناسب با آنها گرفتند. این موضوع واقعا شگفتانگیز است.
۷- محل فیلمبرداری سریال
با اینکه در تمام مدت سریال با یک جزیره ناشناخته با یک تاریخ بسیار پیچیده در یک مکان مرموز سروکله میزنیم ولی تمام این اتفاقات در یکی از جزایر هاوایی فیلمبرداری شده است. تمام سریال در جزیرهای به نام ol’ Hawaii و سکانسهایی که در ساحل فیلمبرداری شده است در ساحل قسمت شمالی هاوایی و در منطقهای بهنام Mokulēʻia تهیه شدهاند. فیلمبرداری سکانسهایی که در فضای سرپوشیده جریان دارند، مانند صحنههای مربوطبه ایستگاههای مختلف دارما در یک استودیو بهنام Hawaii Film Studio در مرکز هاوایی انجام شده است. نکته جالب درباره مکانهای فیلمبرداری این سریال این است که تمام سکانسهای سریال که در شهر اتفاق میافتند درواقع در قسمتی از شهر Honolulu تهیه شدهاند. سازندگان سریال قسمتی از این شهر را با خصوصیات شهرهای آمریکا ادغام کردند تا کاملا مانند شهرهای آمریکایی بهنظر برسد. مردم آن قسمت که مدتها با فضای شهر خود زندگی کرده بودند برای مدتی با فضا و خصوصیات شهرهای آمریکایی به زندگی خود ادامه دادند.
۸- جسدهای واقعی در سریال
در دوم نوامبر سال ۱۹۹۹ یک متخصص دستگاه زیراکس بهنام بایرِن یِسوگی با شلیک گلوله رئیس و ۶ نفر از همکاران خود را در هاوایی بهقتل رساند. این کار او بهعنوان بدترین جنایت رخ داده در تاریخ هاوایی ثبت شده است. بنابر اعترافات قاتل، این اتفاق در قسمتی از انبار یک شرکت فروش دستگاه زیراکس اتفاق افتاد. پنج سال بعد از این اتفاق او در یک اعتراف مکانی که جسدهای آنها را پنهان کرده بود را به پلیس محلی نشان داد. او جسدهای آن افراد در زیر انبار با یک پوشش پلاستیکی برای جلوگیری از انتشار بوی بد پنهان کرده بود؛ آن انبار امروزه بهصورت یک مکان متروکه است. سازندگان سریال از آن انبار برای بهتصویر کشیدن غار آدم و حوا در فیلم استفاده کردند و جسدهایی که در فیلم شاهد آنها بودیم متعلق به همان هفت نفری است که در سال ۱۹۹۹ بهقتل رسیده بودند. برخی از بازیگران سریال حتی نمیتوانستند نزدیک این جسدها شوند (کاملا حق داشتند) ولی سازندگان سریال اصرار داشتند که برای طبیعیتر نشان دادن سریال استفاده از آن جسدها گزینه بسیار جالبی قلمداد میشود. این موضوع که در سریال شاهد جسدهای واقعی بودهایم و بازیگران در آن صحنهها درکنار جسدهای واقعی ایستاده بودند آدم را مورمور میکند.
۹- مشکلات بازیگران برای حضور در هاوایی
برخی از بازیگران این سریال برای حضور در مکان فیلمبرداری سریال مشکلات زیادی داشتند و برخی از آنها برعکس دسته اول از آن مکان لذت میبردند. اوانجلین لیلی بازیگر نقش کیت در شهر Kailua در ۱۲ مایلی محل فیلمبرداری یک خانه بسیار زیبا را با قیمت بالایی خریداری کرد. او از سپری کردن زمان آزاد خود در آن مکان لذت میبرد ولی این موضوع دوام زیادی نداشت. در اواسط فیلمبرداری فصل سوم این سریال و در زمانیکه او در حال ایفای نقش در محل ساخت سریال بود، خانه او آتش میگیرد و با خاک یکسان میشود. در این حادثه به کسی آسیبی نرسید ولی لیلی در مصاحبهای درباره این موضوع گفت: «دوستان و نزدیکان من در آمریکا از دست من بسیار عصبانی بودند چون اوقات فراغت خودم را در هاوایی میگذراندم و به آمریکا برنمیگشتم. آنها همیشه از این موضوع ناراحت بودند ولی من واقعا از حضور در آن مکان لذت میبردم». او در ادامه با حالت شوخی گفت: «من حتی به آنها برای آتش گرفتن خانهام مشکوکم. شاید این کار آنها بوده که بلاخره من را از این مکان خارج کرده و به آمریکا کشاندند».
دیگر بازیگری که در هاوایی با مشکل روبهرو شد، امیلی دیراوین بازیگر نقش کلیر بود. این موضوع که سریال لاست در جزایر هاوایی فیلمبرداری میشد تاثیر بسیار زیادی بر زندگی شخصی بازیگران این سریال گذاشته بود. برخی از آنها مانند لیلی تصمیم گرفتند در آنجا بمانند ولی برخی مانند دیراوین با این موضوع بسیار مشکل داشتند. دیراوین که در آن زمان همسر جاش یانوویز بود اصلا نمیخواست که برای مدت زیادی از خانواده خود در کالیفرنیا دور بماند. بههمیندلیل او تصمیم گرفت که زمانیکه فیلمبرداری سریال متوقف میشود به کالیفرنیا برود و دوباره به هاوایی برگردد. او در هرهفته دو مرتبه این کار را انجام میداد و بههمینخاطر یک بلیط یک ساله هواپیما در این مسیر را خریداری کرده بود.
۱۰- مشکلات آب و هوایی
بارانهای بیوقفه هاوایی بسیار معروف هستند. تهیهکننده این سریال یعنی کارلتون کیوس در مصاحبهای به این موضوع اشاره کرد و گفت: «یک روز که مشغول فیلمبرداری بودیم باران شدیدی شروع به باریدن کرد. ما فیلمبرداری را متوقف کردیم و تصمیم گرفتیم بعد از اتمام بارش باران دوباره فیلمبرداری را شروع کنیم. بارش باران بلاخره متوقف شد ولی نه در همان روز یا در روز بعدی، آن بارش باران ۴۲ روز طول کشید که باورش بسیار سخت است. تمام تجهیزات ما کاملا خیس شده بودند و گِل و لای، آن مکان را بهمعنای واقعی کلمه بیاستفاده کرده بود. بلاخره موفق شدیم با تمعیدات مناسب فیلمبرداری را شروع کنیم. بسیاری از بارانهایی که در صحنههای مختلف سریال میبینید باران مصنوعی نیستند و واقعا در زیر بارش شدید باران آن صحنهها تهیه شدهاند».
روز قبل از فیلمبرداری قسمت انفجار دریچه ایستگاه Swan در فصل پنجم بارش شدید باران باعث شد تا تمام آن مکان زیر آب برود. سازندگان سریال برای تخلیه آب آنجا یک پمپ تخلیه آب تهیه کردند که آنهم بهدلیل زیاد بود مقدار آب و گِلآلود بودن آن نتوانست کامل آب آن منطقه را تخلیه کند و بهدلیل سهلانگاری مسئول پمپ تخلیه آب، آن پمپ هم به دیگر تجهیزات غرق شده در آن مکان اضافه شد. اگر با دقت آن قسمت را ببینید زمانیکه تمام وسایل موجود به سمت دریچه پرتاب میشوند یک پمپ تخلیه آب هم مشاهده خواهید کرد که به سمت دریچه کشیده میشود. آب جمع شده در آن مکان بلاخره با سختی فراوان تخلیه شد و پس از چند روز تیم سازنده سریال موفق به شروع دوباره فیلمبرداری در آن مکان شدند.
حقایق متفرقه سریال
- حدود ۵۰ کودک در طول سریال نقش آرون، فرزند کلیر را بازی کردند.
- جورج گارسیا بازیگر شخصیت هارلی در نقش کوتاهی که در سریال How I Met Your Mother داشت در جواب فردی که یک شماره تلفن تصادفی نیاز داشت از همان شمارهای که در سریال لاست با آن برنده لاتاری شد و شانس او را سیاه کرد، بهعنوان یک شماره تلفن استفاده کرده است: ۲۳۴۲-۵۱۶-۴۸۱
- تمام قسمتهای آخر فصلهای مختلف توسط دیمن لیندلوف و کارلتون کیوس نوشته و توسط جک بِندر کارگردانی شدهاند.
- شخصیت کلیر در سریال عاشق کره بادوم زمینی بود ولی بازیگر نقش او یعنی امیلی دیراوین به بادوم زمینی حساسیت دارد و خوردن بادوم زمینی باعث تشنج او میشود.
- جی جی آبرامز قبل از شروع مراحل ساخت فیلم بازی جورج گارسیا را در یک قسمت از برنامه Curb Your Enthusiasm دیده بود و بهقدری از بازی او خوشش آمد که شخصیت هارلی را تنها برای حضور او در سریال خلق کرد.
- ایان سامرهلدر (بون) اولین بازیگری بود که برای حضور در این سریال انتخاب شد و اولین شخصیت اصلی سریال بود که از داستان آن کنار رفت.
- در دریچه معروف سریال که روی آن کلمه Quarantine نوشته شده بود را دیمن لیندلوف به خانه برد، آن را صاف کرد و سپس به یک میز غذا خوری جمع و جور تبدیلش کرد.
- هیچ شخصیتی در سریال وجود ندارد که در تمام قسمتهای آن حضور داشته باشد.
برگرفته از screenrant