کسی فکرش را نمی‌کرد بعد از سه‌تا از آخرین فیلم‌های دنیای سینمایی دی‌سی که همگی یکی از یکی ناامیدکننده‌تر ظاهر شدند، بتوانیم برای چهارمین فیلم هیجان‌زده شویم، اما کمتر از چند روز به آغاز اکران «واندر وومن» مانده است و دنیا برای تماشای این فیلم سر از پا نمی‌شناسد. انگار نه انگار که «بتمن علیه سوپرمن» (Batman v Superman) و «جوخه‌ی انتحار» (Suicide Squad) این‌قدر حرص‌مان دادند. این هیجان‌زدگی‌ها برای «واندر وومن» اما مربوط به مشکل طرفداران در فراموش کردن خیانت‌هایی که بهشان شده است نمی‌شود. در عوض همه‌چیز گردنِ خودِ فیلم است که با استفاده از ویژگی‌های منحصربه‌فردی که در فضای فیلم‌های ابرقهرمانی دارد و کمپین تبلیغاتی فوق‌العاده‌اش کاری کرده تا طرفداران به هیچ‌وجه نتوانند آن را دست‌کم بگیرند. یکی از آنها خود من هستم. بعد از مزه‌ی تلخی که دو فیلم قبلی دی‌سی در دهانم باقی گذاشت، آن‌قدر عصبانی بودم که با خودم عهد کردم فقط وقتی برای فیلم‌های دی‌سی هیجان‌زده شوم که آنها خودشان را ثابت کرده باشند، اما نشد. نتوانستم در مقابل «واندر وومن» مقاومت کنم. شاید اگر فیلم بعدی دی‌سی به یک ابرقهرمان مرد تکراری دیگر که بارها اقتباس‌های سینمایی‌اش را دیده‌ایم می‌پرداخت می‌توانستم پای حرفم بمانم، اما فیلم بعدی آنها به بزرگ‌‌ترین ابرقهرمان زنِ دنیای کامیک‌بوک‌ها و فرهنگ‌عامه می‌پرداخت. کاراکتری که با وجود شخصیت و هویت و تاریخ و خصوصیاتِ غنی‌اش تاکنون فرصت پیدا نکرده بود تا فیلم سینمایی خودش را داشته باشد.

پس «واندر وومن» قبل از هرچیز درباره‌ی کاراکتری است که واقعا مردم دنیا مدت‌هاست که برای تماشای او بر پرده‌ی سینما لحظه‌شماری می‌کنند. کاراکتری است که برخلاف تیر و طایفه‌ی تارزان و شاه آرتور و پاور رنجرز تهیه‌کنندگان هالیوود او را به زور به خوردمان نمی‌دهند، بلکه کسی است که مردم نیاز وجود فیلمی براساس او را احساس می‌کنند. نه تنها فیلمی با محوریت کاراکتر بزرگی همچون دایانا پرینس می‌تواند در کنار «ددپول» (Deadpool) و «لوگان» (Logan)، انرژی تازه‌ای به بدنِ خسته‌ی فیلم‌های ابرقهرمانی تزریق کند، بلکه کاراکتر باسابقه، جذاب، متفاوت و منحصربه‌فردی است که در میان این همه کاراکترهای تکراری به او احتیاج داریم. برادران وارنر هم تاکنون چیزی در زمینه‌ی تبلیغات فیلم کم نگذاشته است. نه تنها بودجه‌ی تبلیغات «واندر وومن» بیشتر از «جوخه‌ی انتحار» برآورد شده، بلکه تقریبا تمام پوسترهای زیبای فیلم هم خود شخص واندر وومن را در کانون توجه قرار داده‌اند. حرکتی که در هالیوود این روزها اصلا نرمال نیست.

سری «هانگر گیمز» که موفق‌ترین مجموعه تاریخ با شخصیت اصلی زن است، هیچ‌وقت فقط و فقط روی جنیفر لارنس که از قضا گران‌قیمت‌ترین بازیگر زن سال ۲۰۱۶ هم بود، حساب باز نمی‌کرد و با دست بردن در منبع اقتباس، نقش کاراکترهای مردی مثل پیتا (جاش هاچرسون) و گیل (لیام همسورث) را زیاد کرده بود تا بتواند از آنها برای اهداف تبلیغاتی استفاده کند. «مد مکس: جاده‌ی خشم» که شخصیت اصلی‌اش فیوریوسا (شارلیز ترون) بود و داستان فمینیستی‌ هم داشت، به عنوان فیلم تام هاردی بازاریابی شد. حتی مارول هم می‌ترسد که برای تبلیغات فیلم جدید اسپایدرمن فقط روی او تمرکز کند و در نتیجه رابرت داونی جونیور در تمام پوسترها و تریلرهای فیلم حضور پررنگی دارد. پس اینکه برادران وارنر در پوسترهای فیلم فقط از گال گادوت استفاده می‌کند، قابل‌تحسین است و اصلا یکی از دلایلی بوده که ما را برای فیلمی با محوریت این کاراکتر هیجان‌زده کرده است. نتیجه این شده که «واندر وومن» هم‌اکنون طبق نظرسنجی گسترده‌ی سایت بلیت‌فروشی فندنگو، لقب مورد انتظارترین فیلم تابستان ۲۰۱۷ را به خود اختصاص داده است. بنابراین این روزها بزرگ‌ترین سوال طرفداران و کارشناسان این است که «واندر وومن» چگونه در باکس آفیس ظاهر خواهد شد؟ و اینکه این فیلم چقدر باید بفروشد تا به موفقیت برسد؟

تاکنون سایت‌های مختلف، پیش‌بینی‌های مختلفی درباره‌ی فروش افتتاحیه‌ی «واندر وومن» منتشر کرده‌اند که از ۶۵ میلیون دلار شروع می‌شود و تا ۱۰۵ میلیون دلار ادامه دارند. بله، فاصله‌ی بزرگی بین این دو پیش‌بینی وجود دارد. رقم پایین‌تر (که توسط هالیوود ریپورتر و ددلاین) اعلام شده‌اند برابر با افتتاحیه‌های اولین فیلم‌های «ثور» و «کاپیتان آمریکا» و کمی بالاتر از افتتاحیه‌های «انت‌من» و دومین اسپین‌آفِ «وولورین» هستند و رقم بالاتر نیز به معنای پیروزی تمام‌عیار و دینامیت‌واری خواهد بود که دنیا را منفجر خواهد کرد.  یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید درباره‌ی این پیش‌بینی‌ها بدانیم این است که آنها به معنای تخمین درست و بی‌نقص فروش نهایی فیلم نیستند. کارشناسان این پیش‌بینی‌ها را براساس وضعیت تبلیغاتی فیلم در بازه خاصی از زمان منتشر کرده‌اند. مثلا به فاکتورهایی مثل آشنایی مخاطبان با یک فیلم، علاقه‌ی نسبی آنها به تماشایش، تعاملات مردم با تبلیغات آنلاین، هیت‌های فیلم روی سایت‌ها و رسانه‌های اجتماعی، استفاده از هشتگ‌ها و خیلی چیزهای دیگر نگاه می‌کنند و براساس آنها به یک نتیجه می‌رسند و آن را به ارزش دلاری ترجمه می‌کنند و گزارش می‌کنند که فلان فیلم آن‌قدر از لحاظ تبلیغاتی و شناخت در بین مردم تاثیرگذار بوده که به‌طور تقریبی فلان میلیون دلار خواهد فروخت. به خاطر همین است که معمولا پیش‌بینی‌ها خیلی با فروش نهایی فاصله دارند.

فروش بالای ۵۰۰ میلیون دلاری «واندر وومن» نه تنها عالی است، بلکه برای فیلمی در جایگاه آن عالی‌‌تر از عالی هم است

مثلا گرچه اولین پیش‌بینی‌های تحلیلگران به افتتاحیه‌ی ۶۵ میلیون دلاری «لوگان» اشاره می‌کردند، ولی فیلم در واقعیت کارش را با ۸۸ میلیون دلار آغاز کرد. پس احتمال اینکه افتتاحیه‌ی «واندر وومن» خیلی بالاتر از پایین‌ترین پیش‌بینی‌ها از آب در بیاید خیلی بالاست. مخصوصا اگر مثل اتفاقی که در رابطه با «لوگان» افتاد، فیلم نقدهای مثبتی هم دریافت کند. پس اگر از کسانی هستید که به پیش‌بینی‌های ۶۵ میلیونی افتتاحیه‌ی «واندر وومن» نگاه می‌کنید و نگرانید که فیلم موفق نخواهد بود، اشتباه می‌کنید. نه تنها این پیش‌بینی‌ها را نباید زیادی جدی گرفت، بلکه حتی آغاز ۶۵ میلیون دلاری فیلم به معنی شکست نخواهد بود. حتما می‌پرسید چرا؟ بیایید محاسبه کنیم. بیایید تصور کنیم بدترین پیش‌بینی کارشناسان در رابطه با افتتاحیه‌ی «واندر وومن» اتفاق می‌افتد. اول از همه افتتاحیه‌ی ۶۵ میلیون دلاری فیلم در گیشه‌ی آمریکای شمالی حدود ۱۴ درصد بهتر از افتتاحیه‌ی «انت‌من» خواهد بود؛ فیلمی که کارش را با کسب ۱۸۰ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۵۱۹ میلیون دلار در دنیا به اتمام رساند. اگر مضرب «واندر وومن» مثل «انت‌من» ۳/۱ باشد، یعنی فیلم بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در خانه خواهد فروخت و به درآمد جهانی بیش از ۶۰۰ میلیون دلار دست پیدا خواهد کرد. هر طوری حساب کنیم، عملکرد ۶۰۰ میلیون دلاری «واندر وومن» عالی خواهد بود. راستش حتی اگر این فیلم درآمد ۵۱۹ میلیون دلاری «انت‌من» را نیز تکرار کند، باز بسیار موفق محسوب می‌شود. ناگفته نماند که بودجه‌ی تولید «واندر وومن» ۱۲۰ میلیون دلار بوده و بودجه‌ی تبلیغاتش هم احتمالا چیزی حدود ۱۱۰ میلیون دلار خواهد بود. پس فیلم باید حدود ۴۶۰ میلیون دلار بفروشد تا سرمایه‌اش را برگرداند (البته که فروش کالاها و اسباب‌بازی‌های مربوط به فیلم هم خود منبع درآمد مهمی هستند). این رقم کمتر از بودجه‌ی تولید و تبلیغات «انت‌من» است. این در حالی است که «انت‌من» از لحاظ تجاری محصول موفقی محسوب می‌شود و این در حالی بود که سال‌ها از آغاز کار دنیای سینمایی مارول می‌گذشت. پس، آره فروش بالای ۵۰۰ میلیون دلاری «واندر وومن» نه تنها عالی است، بلکه برای فیلمی در جایگاه آن عالی‌‌تر از عالی هم است.

خبر خوب این است که کارشناسان فکر می‌کنند «واندر وومن» عملکردی به مراتب بهتر از ۶۵ میلیون افتتاحیه/۵۰۰ میلیون درآمد جهانی خواهد داشت. اگر نقدهای فیلم و تبلیغات دهان به دهان مثبت و قوی باشند، مضرب «واندر وومن» می‌تواند بهتر از «انت‌من» هم شود. در حال حاضر «واندر وومن» مورد انتظارترین فیلم تابستان است و پیش‌نمایش‌های فیلم هم با واکنش‌های بسیار شگفت‌انگیزی روبه‌رو شده‌اند. اگرچه افتتاحیه‌ی ۶۵ میلیونی فیلم برای شروع خوب است، اما نباید فراموش کنیم که تماشاگران زیادی هستند که در آخرهفته‌ی افتتاحیه برای تماشای فیلم حاضر نمی‌شوند. در عوض صبر می‌کنند تا واکنش تماشاگران اولیه‌ی فیلم را بسنجند و در هفته‌های بعدی به تماشای فیلم بروند. این به معنای دوام فروش فیلم در طول چند هفته و افزایش مضرب فروش فیلم از ۳/۱ به ۳/۳ است که می‌تواند درآمد جهانی فیلم را به ۶۴۵ میلیون دلار برساند. خلاصه نتیجه می‌گیریم که حتی اگر فیلم عملکردی در حد پایین‌ترین پیش‌بینی‌ها داشته باشد، کماکان اکران موفقی را تجربه خواهد کرد.

اما سوال هیجان‌انگیز این است که چه می‌شود اگر «واندر وومن» بهتر از اینها ظاهر شود؟ همین الان خیلی از تحلیلگران افتتاحیه‌ای بالای ۸۰ میلیون دلار را برای اولین آخرهفته‌ی «واندر وومن» پیش‌بینی کرده‌اند. اگر فیلم اکرانش را با چیزی دور و اطرافِ ۷۵ تا ۸۰ میلیون دلار آغاز کند، پس یک مضرب ۳ می‌تواند به معنی فروش جهانی ۷۰۰ میلیونی فیلم باشد. البته هرچه رقم افتتاحیه بالاتر می‌رود، احتمال اینکه فیلم مضربی نزدیک به میانگین فیلم‌های ابرقهرمانی داشته باشد نیز بالا می‌رود. پس، برای محاسبه‌ی دقیق‌تر می‌گوییم که فیلم مضربی نزدیک به ۲/۷ خواهد داشت که در آن صورت چیزی حدود ۶۵۰ میلیون دلار خواهد فروخت. با تمام اینها برخی تحلیلگران فکر می‌کنند «واندر وومن» خیلی بزرگ‌تر از اینها اکرانش را آغاز خواهد کرد. چیزی حدود ۱۰۰ میلیون دلار با مضرب ۲/۸ که به معنی فروش نهایی بالای ۷۰۰ میلیون دلار خواهد بود. برای پیش‌بینی بهتر باید منتظر میانگین امتیاز تماشاگران و واکنش منتقدان باشیم. هرچه نتیجه‌ی این دو فاکتور مثبت‌تر باشد، احتمال نزدیک‌تر شدن فروش نهایی فیلم به ۷۰۰ میلیون و عبور از آن هم بالاتر می‌رود.

این حقیقت را هم نباید فراموش کنیم که فیلم‌های دی‌سی فارغ از خوب یا بد بودنشان همیشه سابقه‌ی خوبی در گیشه داشته‌اند. در سال ۲۰۰۹، اقتباس ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه‌ای بزرگ‌سالانه‌ی زک‌ اسنایدر از روی کامیک‌بوک «واچمن»، کارش را با ۵۵ میلیون دلار آغاز کرد. اگرچه فیلم با کسب ۱۰۷ میلیون در خانه و ۱۸۵ میلیون در دنیا شکست خورد، اما حداقل افتتاحیه‌ی شگفت‌انگیزی داشت. در سال ۲۰۱۱ با اینکه «گرین لنترن» با نمره‌های بسیار بد و تبلیغات ضعیف و سروصدای افتضاحی عرضه شد، اما با این حال کارش را با ۵۳ میلیون دلار شروع کرد. با اینکه فیلم «سوپرمن بازمی‌گردد»، ساخته‌ی برایان سینگر در تابستان ۲۰۰۶ مورد استقبال قرار نگرفت، اما با این حال با افتتاحیه‌ی ۸۴ میلیونی‌اش خیلی بهتر از افتتاحیه‌ی ۷۲ میلیون دلاری «بتمن آغاز می‌کند» ظاهر شد و کارش را با کسب ۳۹۱ میلیون دلار در دنیا به پایان رساند (در مقایسه با درآمد ۳۷۱ میلیون دلاری فیلم کریس نولان). و بله، افتتاحیه‌ی ۱۲۸ میلیون دلاری «مرد پولادین» کماکان بعد از «هانگر گیمز» (۱۵۲ میلیون دلار) در رده‌ی دوم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی یک فیلم غیردنباله قرار می‌گیرد. فیلم‌های دی‌سی کامیکس حتی در بدترین شرایط هم افتتاحیه‌های قوی‌ای دارند. چرا که کاراکترهای دی‌سی پیشینه‌ی بزرگی در فرهنگ عامه دارند. به خاطر همین بود که «جوخه‌ی انتحار» با وجود نقدهای فاجعه‌بارش، ۱۳۳ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه فروخت. و اگر «هانگر گیمز» می‌تواند اکرانش را با ۱۵۲ میلیون دلار شروع کند، پس می‌توان مطمئن بود که آی‌پی پرطرفدارتر و مشهورتری مثل «واندر وومن» مشکلی در این زمینه نخواهد داشت.

فیلم‌های دی‌سی فارغ از خوب یا بد بودنشان همیشه سابقه‌ی خوبی در گیشه داشته‌اند

با این حال اگرچه اکران «واندر وومن» خیلی امیدوارکننده پیش‌بینی می‌شود. اما فیلم بدون نقطه‌ی ضعف هم نیست. نقطه‌ی ضعفی که مطلقا نقطه‌ی ضعف نیست و می‌تواند به نقطه‌ی قوت فیلم هم تغییر شکل بدهد: حقیقت این است که «واندر وومن» به جز اینکه فیلمی براساس واندر وومن است، هیچ خصوصیت دیگری برای جذب مشتری ندارد. از یک طرف کمبود سلاح می‌تواند به ضررش تمام شود، اما از طرف دیگر اگر فیلم با همین تک سلاح وارد میدان نبرد شود و پیروز بیرون بیاید، پیروزی‌اش خیلی شیرین‌تر و خوشحال‌کننده‌تر خواهد بود. چون آن وقت واندر وومن به تنهایی فیلمش را موفق کرده است، نه با کمک دیگران. فیلم از یک طرف برخلاف «جوخه‌ی انتحار»، «بتمن علیه سوپرمن» یا «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، فیلمی با محوریت چندین ابرقهرمان نیست. از آنجایی که یک پیش‌درآمد است، از لحاظ حضور افتخاری کاراکترهای دیگر هم چیز زیادی برای عرضه نخواهد داشت. تمرکز فیلم روی بزن‌بهادری‌های گال گادوت در قالب واندر وومن در اروپای دوران جنگ جهانی اول خواهد بود. و بله، از آنجایی که با جنگ جهانی دوم سروکار نداریم، خبری از شعارهای میهن‌پرستانه هم نخواهد بود و با جنگ کثیف و پیچیده‌ای طرف هستیم که طرف خوب و بدش مشخص نیست. این در حالی است که واندر وومن از لحاظ دشمنان معروف و پرسروصدایی مثل لکس لوثر و جوکر هم کمبود دارد و فیلم فاقد ستاره‌های سینمایی هم است (کریس پاین ستاره محسوب نمی‌شود!).

در نتیجه همه‌چیز در جذب مشتری فقط و فقط به خود دایانا پرینس و تماشای یک اکشن کامیک‌بوکی پرزرق و برق با محوریت یک قهرمان زن خلاصه می‌شود. این هم خبر خوبی است و هم خبر بد. خبر خوبی است، چون اگر فیلم همان‌طور که بررسی کردیم موفق از آب در بیاید، هیچ چیزی اهمیت واندر وومن را تحت شعاع قرار نخواهد داد. کسی نمی‌تواند بگوید فیلم به خاطر حضور بتمن یا جوکر یا به خاطر گردهمایی چندین کاراکتر یا به خاطر داشتن ستارگان سینمایی یا به خاطر اینکه فصل جدیدی در دنیای سینمایی دی‌سی بود، موفق شده است. در عوض همه خواهند گفت واندر وومن کاراکتری با قدرت جذب مشتری قوی‌ای است و فیلم‌های ابرقهرمانی زن‌محور که توسط زنان کارگردانی‌ شده‌اند، می‌توانند در گیشه موفق ظاهر شوند. دیگر کسی نمی‌تواند از «کت‌وومن» و «الکترا» به عنوان مثال‌هایی از عدم فروش فیلم‌های کامیک‌بوکی زن‌محور استفاده کند. «واندر وومن»‌ به مثال درخشان جدیدی برای مقابله با باور عمومی تبدیل خواهد شد. قابل‌ذکر است که «واندر وومن» بعد از سه‌تا از ضعیف‌ترین فیلم‌های تاریخ دی‌سی منتشر می‌شود. یعنی حتی اگر فیلم به اندازه‌ی کافی هم مورد استقبال قرار نگیرد، تقصیر اصلی گردن فیلم‌های ضعیف قبلی است. در نتیجه اگر «واندر وومن» بتواند طبق پیش‌بینی‌های تحلیلگران از ۶۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی عبور کند، کارش خیلی بیشتر از حد معمول ارزش خواهد داشت. این یعنی نه تنها واندر وومن در فیلم، بتمن و سوپرمن را نجات داده، بلکه این کار را در دنیای واقعی هم انجام داده است.

zoomg

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *